فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 نام خانطومان را شنیده اید؟ امروز ۱۶ اردیبهشت سالروز شهادت ۱۳ تن از پرستوهای استان مازندران در کربلای خانطومان سوریه است.
♦️اگر می خواهید بدانید دقیقا در خانطومان چه خبر بوده است این کلیپ دو دقیقه ای از مکالمه بیسیم شهید حسین مشتاقی از شهرستان نکا و شهید سیدرضا طاهر از روستای هریکنده بابل را گوش کنید و خون گریه کنید. قابل توجه کسانی که می گویند «کشتید ما را با ما امنیت داریم ما امنیت داریم گفتنتان»!
🔸شهید آوینی: «دیدم كه جنگ بر پا شده بود تا از این خاک دروازهای به كربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله عشق نمانند... و چنین شد.»
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ مصادف با ۱۶ شوال
📿 ذکر روز یکشنبه: یا ذَالجَلالِ وَالاِکرم (صد مرتبه)
✳️ ذکر این روز موجب فتح و نصرت میشود.
💠امروز سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم، رحیم کابلی
🕊شهید مدافع حرم، سعید کمالی
🕊شهید مدافع حرم جواد دوربین
🕊شهید مدافع حرم، علی عابدینی
🕊شهید مدافع حرم، علیرضا بریری
🕊شهید مدافع حرم، محمد بلباسی
🕊شهید مدافع حرم مجید سلمانیان
🕊شهید مدافع حرم، علی جمشیدی
🕊شهید مدافع حرم، حسن رجائی فر
🕊شهید مدافع حرم، سید شفیع شفیعی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرهای پر استرس این ایام را با دیدن این کلیپ زیبا از بین ببرید🌹
🌹پیشنهاد دانلود
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌸🍃رهبر معظم انقلاب :
🌹همین الان ڪسانے در دنیا هستند ڪه با شهدا #اُنــس بیشترے دارند ، در مشڪلات زندگے متوسّل بہ شهدا مےشوند و شهدا جواب مےدهند .
🌹اُنس با شهدا را امروز تجربہ ڪن :
با شهدا ڪه انس داشتہ باشے ،
یڪ قدم بہ خدا نزدیڪ ترے ...
#وَحَسُنَ_أُولٰئِڪَ_رَفیقاً
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
#چله_سی_وهفتم
#مراقبتهای_چله_سی_و_هفتم 👇👇👇
✅ خواندن دعای اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنُ الْحَسَن در هنگام شنیدن سه اذان
✅ صلوات خاصه امام رضا علیه السلام ( ویژه از جانب خانم حضرت معصومه سلام الله علیها و سلام به حضرت معصومه از جانب آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام )
✅ خواندن نماز امام صادق علیه السلام حداقل 7 بار در طول چله
بزرگواران تمام این مراقبت ها 👆👆 از طرف شهید روز هدیه می شود.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌸🍃رهبر معظم انقلاب : 🌹همین الان ڪسانے در دنیا هستند ڪه با شهدا #اُنــس بیشترے دارند ، در مشڪلات زن
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال #الحقنی_بالصالحین
هشتمین روز از چله 💫✨ سی و هفتم ✨💫مهمان سفره شهید
🌷🍃 سید احمد رحیمی 🍃🌷هستیم.
دانشجوی شهید سید احمد رحیمی فرزند سید محمد رضا در سوم فروردین ۱۳۳۸ در خانواده ای متدین، آگاه و هوشمند در شهر بیرجند پا به عرصه وجود نهاد در آغاز کودکی روانه مکتب خانه شد و قرآن را فرا گرفت تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نزاری، راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مطهری و دبیرستان را در دبیرستان طالقانی بیرجند به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۶ پس از شرکت در آزمون سراسری در دانشکده پزشکی تهران پذیرفته شد و مشغول تحصیل گردید. شهید سید احمد رحیمی از برجستگی های اخلاقی، هوش سرشار، قدرت فرماندهی و توان مدیریتی فوق العاده ای بهره مند بود. همین امر باعث شد که بسان ستاره ای نورانی در آسمان اندیشه همشهریان خود همواره درخشان بماند و دوست و دشمن یک دل و یک زبان او را تحسین نمایند و شخصیت چند بعدی وی را بستایند.
سید احمد در دانشگاه فعالیت های خود را به گونه ای شکل یافته دنبال کرد، ایشان که از اعضای اصلی انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بودند در یکی از جلسات درس که حجاب اسلامی از سوی استاد جامعه شناسی مورد انتقاد واقع شد و در میان بهت و حیرت دانشجویان با استواری از جا بلند می شوند و با شجاعت تمام از حجاب دفاع نمود و استاد را قانع می سازند. این دفاع جانانه و سایر سخنرانی های ایشان در محیط دانشگاه باعث شد که بسیاری از دختران دانشجو به حجاب رو بیاورند و حتی دختر یکی از سناتورهای شاه که همکلاس ایشان بود از سید احمد تقاضا می نماید که منابع بیشتری درباره حجاب در اختیار ایشان بگذارد.
با وزيدن نسيم انقلاب سيد احمد به فعاليت هايش عليه رژيم وسعت بخشيد و براي انتقال اعلاميه هاي حضرت امام از تهران به بيرجند چهره و نوع پوشش خود را تغيير مي داد. او در راهپيمايي هاي تهران، مشهد و بيرجند حضوري چشمگير داشت و از نزديك شاهد تظاهرات خونين هفده شهريور در ميدان ژاله بود. با پيروزي انقلاب اسلامي و بازگشايي دانشگاه ها به ادامه تحصيل پرداخت. و با شخصيت هايي چون: آيت الله بهشتي، آيت الله مطهري و آيت الله مفتح رابطه اي نزديك داشت. چندي نگذشت كه در سيزده آبان ماه 1358 به همراه تعداد ديگري از از دانشجويان خط امام، لانه جاسوسي آمريكا را به تصرف درآورد. به اذعان دانشجويان او يكي از چهرههاي موفق فتح لانه جاسوسي بود و بارها به نمايندگي دانشجويان در تجمع مردم حضوريافت و به روشنگري پرداخت.
شهيد رحيمي به درخواست دادسراي انقلاب اسلامي بيرجند به اين شهرستان مراجعت نمود و مسئوليت فرماندهي سپاه پاسداران منطقه را پذيرفت و دوران خدمتش در سپاه مقارن بود با آغاز جنگ تحميلي، حركات كور منافقين، خيانت بني صدر، فعاليت تروريستهاي اقتصادي و فتنه انگيزهاي ملاكين غاصب. سه بار منافقين تصميم به ترور وي گرفتند: نقشه ها و كروكي منزل سيد احمد در يكي از خانه هاي تيمي به دست آمد. اما هر بار با عنايت خداوند از خطر محفوظ ماند. پس از كسب تكليف از محضر امام به عضويت شوراي سپاه منطقه 4 خراسان و سرپرستي واحد اطلاعات منصوب گرديد و خدمات ارزنده اي در اين راه به جاي گذاشت. پس از فوت پدر بزرگوارش به ناچار به بيرجند مراجعت نمود و به فعاليت هاي آموزشي و آموزش عقيدتي بين جوانان سپاه و بسيج و ساير ارگانها و نهادها پرداخت و بارها براي بررسي نيروهاي لشكر نصر 5 به جبهه رفت. همسر محترم ايشان مي گويد:« گاهي پيش مي آمد كه مدت بيست روز از احمد خبري نداشتيم پس از شهادت ايشان يكي از منافقين افغاني تعدادي از عكسهاي او را در سنگرهاي افغانستان به ما نشان داد. آن وقت متوجه شديم كه احمد در نهضت افغانستان عليه شوروي نيز سهيم بوده است.
در زمستان 1361 به همراه خانواده به خوزستان هجرت كرد تا در جبهه حضوري مداوم داشته باشد در اواخر همان سال بر اثر اصابت تركش مجروح شد و مدتي بستري گرديد پس از آن در عمليات والفجر1 مورخ 61/1/24 حماسه اي پايدار از خود به يادگارگذاشت. و در هنگام حمل مصدومين و شهدا بار ديگر مجروح شد اما در همان حال اسلحه آر. پي. جي يكي از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلنداي خاكريز ايستاد و چندين تانك دشمن را منهدم كرد با اصابت گلوله هاي تانك هنگام اذان ظهر، جبهه شرهاني شاهد عروج پرستويي بود كه با پيكر مشرحه شرعه جام وصل را سركشيد، پيكر مطهرش پس از 25 روزدر بوستان شهداي بيرجند آرميد. اين زمزمه به يادماندني شهيد محقق گشت كه: « دوست دارم در جايي به شهادت برسم كه هيچكس مرا نشناسد و احمد صدايم نزنند و كسي جز خدا ناله هايم را نشنود.»
قسمتي از وصيت نامه شهيد
حمد و سپاس خداوند متعال را که با عنایت خاصه اش به ملت ایران نهضت اسلام و جمهوری اسلامی را ارزانی داشت. قلب های متفرق را متحد ساخت. و زنگار قلوب جوانان این کشور را زدود و با صبغه الله رنگ آمیزی کرد. پروردگارا تو را سپاس گزارم که توفیق شرکت در عملیات را به من عنایت فرمودی تا بدین وسیله ناخالصی ها و تبعات معاصی را از قلبم بزدایی. بار خدایا اگر صلاح می دانی به تنها آرزوی مانده بر دلم یعنی شهادت فی سبیل الله نیز جامه عمل بپوشان. سخنی با همه آنان که مرا می شناسند. تقوای خدا پیشه کنید و خانه دل را برای او خلوت کنید. وقتی دل از یاد خدا غافل شد، آنگاه خدا شیطان می گردد و شما را تباه می کند. مطالعه در کتاب قلب سلیم و گناهان کبیره را به جوانان پیشنهاد می کنم امیدوارم از آن غافل نشوید. سفارش می کنم شما را به تبعیت از امام امت که به راستی موهبتی آشکار از سوی خداست برهمه جهانیان اگر تمسک به فرمایشات ایشان در جامعه رو به تحلیل نرود یقیناً این مملکت شکست نخواهد خورد. مادر، همسر، خواهران و برادران و دوستانم را به خدا می سپارم و از همه کسانی که مرا می شناسند طلب عفو می کنم.
همسر شهيد دكتر احمد رحيمي؛
پس از مدت ها در رويايي شيرين ديدم: درون قطار به همراه دخترم؛ آسيه نشسته ام. بيرون پنجره سيدي سبز پوش بود كه نور بر صورتش احاطه داشت، او مرا محو خود كرده بود. با اشاره ي كسي كه در كنارش ايستاده بودم، نگاهم را از آن سيد برداشتم. خدا مي داند چقدر از ديدنش خوشحال شدم. او كسي جز احمد نبود. به من اشاره كرد و با صدايي رسا گفت: ناراحت نباش، من دارم مي آيم.
فرداي آن روز بي صبرانه منتظر تعبير خوابم بودم. دخترم؛ آسيه كه تا آن زمان فقط كلمات نامفهومي را تكرار مي كرد، بدون مقدمه شروع كرد به بابا گفتن!
ساعت نه صبح از تهران تماس گرفته شد و گفتند: يك شهيد بسيجي به نام احمد رحيمي به مشهد منتقل شده كه احتمال مي دهيم متعلق به خانواده ي شما باشد. با خانواده براي شناسايي راهي معراج شهدا شديم. باورش خيلي سخت بود. پيكرش به طور كامل سوخته، استخوان هايش درهم شكسته و تركش هاي متعددي بر بدنش نشسته بود. وقتي چشمم به پاي چپش كه قبلاً تركش خورده بود، افتاد اطمينان پيدا كردم كه خواب ديشبم تعبير شده است.
بعد از ديدن پيكرش بار ديگر در خواب به سراغم آمد و دلسوزانه گفت: چرا اين قدر ناراحتي؟ من در آن جا از غصه هايي كه تو با ديدن جنازه ام مي خوري، معذبم. بعد با حالتي خاص گفت: باور كن قبل از شهادتم تعداد زيادي تانك عراقي را منهدم كردم و لحظه ي شهادت هيچ چيز نفهميدم چون حضرت ابالفضل علیه السلام در كنارم وامام زمان عجل الله تعالی فرجه بالاي سرم نشسته بودند.
آن خواب، آرامش خاصي به من داد. گويا جان تازه اي پيدا كرده بودم و فهميدم كه شهدا پس از شهادت هم در زندگي، حضوري عيني دارند.
«هفته نامه ي پرتو سخن/سال هشتم/ش369»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دوشنبه امام حسنی ها👇
🎈امام حسن علیه السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را ردّ نمى کرد و هیچ امیدوارى را ناامید نمى گردانید…
📚مسند امام المجتبی؛ ص۱۳۴، ج۱۸
🌹از شماميخواهم كه جنازه مرا گلباران نكنيد, چون كه پیکر "امام حسن (ع)" را تير باران كردند... در تشييع جنازه ام آواي قرآن سر دهيد تا منافقين از صداي آن گوش شان كر و چشم شان به خاطر شما كور شود... نكند كه براي من با صداي بلند گريه كنيد و دشمن را شاد كنيد و اگر هم گريه مي كنيد آهسته، شهادت كه اصلا گريه ندارد... موقعي كه من شهيد شدم دست هايم را از تابوت بيرون بگذاريد كه بدانند من با خود چيزي نبرده ام و چشم هاي مرا باز بگذاريد كه بدانند كه من كوركورانه به جبهه نرفته ام و عكس اما عزيزمان را بالاي عكس كوچكم جلو تابوتم بزنيد كه بدانيد كه در خط امام بودم و كتاب قران روي تابوتم بگذاريد تا ببينند كه پيرو اسلام وقران بودم...
ودر ضمن كسي كه امام را قبول ندارد درتشييع جنازه من شركت نكند وبر من نماز نخوانند. امام قلب من است. مادر چشم من است بدون چشم مي شود زندگي كرد بدون قلب زندگي ممكن نيست...
#کتاب_شهداواهل_بیت #ناصرکاوه
خاطره ایی از #شهیدحسين_سلیمانی