گفتگو با خانواده ی یکی از مدافعان حرم و تهیه گزارش راهی کرمان شدیم بعد از کلی پر سو جو به خانهای محقر رسیدیم که البته نام خانه برای آن بزرگ به نظر می رسید بیشتر یک اتاق بود با دیوارهایی مملو از تصاویر مذهبی با پرچمی سبز از سرور و سالار شهیدان تصویری از امام و حضرت آقا و شهیدان مدافع حرم با تک پنجره ای که شاید بخواهد گرمی این کلبه محقر را بفروشد .
محمدعلی در محرم سال ۶۷ در مزارشریف افغانستان به دنیا آمد او آخرین فرزند خانواده ما بود و تحصیلات ابتداییش را در روستای طاهرآباد کرمان سپری کرد .
او از همان دوران کودکی با بچههای پایگاه مقاومت بسیج آیت الله بهاءالدینی شرف آباد ارتباط داشت ؛ محمدعلی بچه ی شجاعی بود و علاقه زیادی به امام (ره) و حضرت آقا داشت به طوری که این خصلت های او در بین بستگان و آشنایان زبانزد بود
همان دوران کودکی با بسیاری از آشنایانمان به خاطر دفاع از حضرت آقا جدل می کرد تا جایی که یک روز که عدهای از هم ولایتیهای ما به مقام معظم رهبری جسارت کردند محمد علی دعوایی عجیب راه انداخت و حرفش این بود که امام خامنهای سادات است و از اولاد حضرت زهرا(س) است و باید به او احترام بگذاریم و از ایشان حمایت کنیم و این مسأله ربطی به جغرافیا ندارد.
برادر شهید ادامه داد : محمد علی می گفت «دفاع از حرم امام علی(ع) و حضرت زینب(س) منطقه جغرافیایی نمیشناسد» و همیشه می گفت نامخانوادگی ما حسینی است و آرزو دارم که حسینی هم بمیرم، همین طور هم شد.
شاید عجیب باشد اما او با آن سن کمش می گفت «اینگونه نباشد که تنها مجلس عزای امام حسین(ع) برگزار کنید و غذای نذری را بخورید و برای ایشان گریه کنید، امام فرمودند که زینب(س) را همراهی کنید »
مادرم به او اجازه نمیداد که به سوریه برود اما او دست بردار نبود و به من گفت تا با مادرم صحبت کنم و رضایت او را بگیرم.
رحمان برادر دیگر شهید در این باره گفت : یک روز با من تماس گرفت ودر خواست۲۰۰ هزار تومان پول برای خرج خانه کرد وقتی این پول را گرفت مدتی مفقود شد و تلفنش هم خاموش بود، ما خیلی نگران شدیم تا اینکه با تماس پسرعموم متوجه شدیم که محمد علی برای پیوستن به تیپ فاطمیون به سوریه رفته است.
عمران همچنین از سختی های حضور او در تیپ فاطیون برایمان گفت و یادآوری کرد: شهید ابتدا می خواست از تهران به سوریه برود برود، در پلیس راه مهریز او را دستگیر کردند و هرچه توضیح داده بود که من از تیپ فاطمیون هستم، قبول نکرده بودند و حتی او را با یک سیلی بدرقه کرده بودند و گفته بودند که تو را چه به این حرفها.
با اصرار زیاد بالاخره دهم ماه رمضان سال گذشته ثبتنام کرد و روزههایش را گرفت و بعد از رمضان رفت. بعد از حضور ۷۵ روزه در تیپ چهار نفر نیروی داوطلب برای جنگ در یک نیزار میخواستند به گفته همرزمانش محمد علی نخستین داوطلب بوده و در کنار او یک لبنانی و دو ایرانی از اصفهان هم بودند که همه شهید میشوند.
عمران برادر شهید مدافع حرم درباره علاقه او به سردار سلیمانی نیز بیان داشت: سخنرانیهای سردار سلیمانی خیلی برایش مهم بود و همانها را تکرار میکرد، میگفت حاج سردار گفته نباید در خواب باشیم و دشمن به پشت خانه ما برسد.
مادر شهید حسینی همچنین داستانی از پدر شهید و دستگیر او توسط طالبان در افغانستان به جرم شیعه بودن تعریف کرد و گفت: شوهرم از مقلدین امام (ره) بود و سال ۶۰ در جبهه جنگ ایران و عراق و در منطقه هویزه حضور داشت که بعد از بازگشت به افغانستان خبری از پدر شهید نداریم. اما عده ای گفته اند که توسط طالبان دستگیر شده است.
محمد علی برای رفتن به سوریه از من رضایتنامه میخواست اثر انگشت من را میخواست، یک روز وقتی خواب بودم انگشت مرا گرفت و می خواست که پای رضایت نامه بزند که مچش را گرفتم، آن وقت بود که سر تا پای مرا بوسید و گفت؛ «برایم جزع و فزع نکنید، برای حضرت زینب(س) گریه کنید».
طاهره خانم در حالی که چشمانش پر از اشک بود و با بغض در گلو ادامه داد : به خدا توکل کردم و رضایت دادم که برود، من قیامت جواب حضرت زینب(س) را نمیتوانم بدهم، خدا را شکر میکنم که در راه خیر و زینب(س) رفت.
حالا خواهر شهید چشم به راه داماد خانواده است که از خان طومار برگردد و جشن تولدی برای نوزاد در راه خود بگیرند و نام محمد علی را بر روز فرزندشان بگذارند.
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
35.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تصویری
بارها سوختیم و دم نزدیم
هیچ حرفی از زیاد و کم نزدیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹انتخاب شهدا قبل از شهادت توسط امام زمان عجل الله
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 پیام شهدا برای اوضاع این روزهای کشور چیست؟
(🎙تمامی صداها واقعی است!)
در روز جمعہ صد نفحہ یا صد رحمت نازل مے شود. نود و نہ تاے آن براے کسے است کہ سوره قدر را در عصر جمعہ یکصد باربخواند و براے او همچنین نصیبے درآن یک رحمت دیگر هم هست.
📚 #المراقبات #میرزا_جواد_اقا_ملکی_تبریزی
📝 بیقراری مادرانه
🔻کار هر جمعهاش شده، از وقتی آرمانش همسایه این #شهدا شده، جمعهها صبح با یک زیلو و قرآن جیبی کنار پسرش آرام مینشیند.
🔸زیلو را پهن میکند و با دستمالی تمیزی که در سقف شیروانی جاسازشده تمام قبور شهدای همسایه پسرش را تمیز میکند.
🔹با آنها دردل میکند ،،، مادری میکند برای آنها! میگوید؛ آرمان من جوان است، اول راه است، دستش را بگیرید. دست مرا هم بگیرید.
🔸این جوانها که میآیند، اینها را فراموش نکنید ...دوباره بر میگردد کنار آرمانش! کمی #قرآن میخواند، با گوشی #زیارت_عاشورا میگذارد نفسی تازه میکند.
🔺تازه متوجه اطرافش شده چقدر برای پسرش ارزش قائلند گروه گروه با خانواده میآیند تبسمش از حرکت آرمانش است، از راهی که مسیرش همیشه باز است. برای من، شما و همه !!!
#شهید_آرمان_علیوردی🌷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
1_1228202700.mp3
16.08M
🎧 #صلوات_ضراب_اصفهانی
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر #جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
مهدی نجفی
🌺حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند:
شنیدم پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله
مى فرمودند:
اِنَّ فِى الْجُمْعَةِ لَساعَةٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ
هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ…
در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود، و آن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد.
🏷معانی الاخبار ۳۹۹
#روایت
#غروب_جمعه
enc_16312883303242869941858.mp3
2.19M
این معز الاولیا
محمد حسین حدادیان
13960104_Monajat (1).mp3
7.04M
یه صبح جمعهای
أنا بقية الله
را میشنویم..
از زبان #استاد_قنبریان بشنویم:
تو برای حضرت زهرا ایثار کن..
(حزینترین بشارت قلب من است..😭)
#امام_زمان #مهدویت
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه....
ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
خورشید آسمان علی، ماه فاطمه
شام سیاهِ بخت مرا پر ستاره کن
بنگر چه آمده به سرم از فراق تو
زخم دل شکستۀ ما را شماره کن
ما از نفس فتاده و در راه مانده ایم
ما را به روی مرکب لطفت سواره کن
ای سایۀ عنایت تو بر سر همه
بر سائل شکسته نگاهی دوباره کن
باید عریضه ای نویسم برای تو
خواهی بخوان تو نامۀ من... یا که پاره کن
(دعا بفرمایید)
https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d