فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
تداوم انقلاب #خمینی
تا انقلاب #مهدوی
صلوات #محمدی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 دیو چو بیرون رود فرشته درآید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 تداوم انقلاب #خمینی تا انقلاب #مهدوی صلوات #محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محرمانه
محرمانه
🔆 محتواهای ارزشمند تصویری و نمایشگاهی و متنی جهت روشنگری و بصیرت بخشی در چهلمین دهه فجر انقلاب اسلامی:
✅کلیپ و مستند:
مجموعه کلیپ های « #اولین_ها» :
yon.ir/avalinha11
مجموعه کلیپ های « #ایران_20 »
yon.ir/clipiran20
مجموعه کلیپ های « #مه_شکن »
yon.ir/4HrUM
مستند #آقای_شاه:
yon.ir/aghayeshah
مستند #در_برابر_طوفان
yon.ir/tofan40
مستند #ارثیه_پدری
yon.ir/ersiyeh
مستند #برای_آزادی
yon.ir/azadi40
مستند #روزگار_رضاخانی
yon.ir/rezakhan40
مستند #به_نام_خلق
yon.ir/9CZx7
✅مجموعه پوستر نمایشگاهی:
#ایران_20 ( نمایش رتبه زیر 20 ایران در مسائل مختلف علمی، اقتصادی، سبک زندگی و ...)
yon.ir/postiran20
#خیمه_انقلاب ( وقایع نگاری از ابتدای نهضت امام تا کنون)
yon.ir/khayme40
#صعود_چهل_ساله (جامع ترین و کامل ترین کار تحقیقاتی و نمایشگاهی در مورد مقایسه تطبیقی عملکرد رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی از نگاه سازمانهای جهانی)
yon.ir/posood40
#سلام_به_آینده (گزارشی از عملکرد 40ساله انقلاب اسلامی و افق های پیش رو)
yon.ir/GvUXV
#امام_خمینی ( امام خمینی سلاماللهعلیه و وقایع منتهی به انقلاب اسلامی)
yon.ir/emam40
#چهل_منفور (کاریکاتور شخصیت های دربار و متنی کوتاه از خیانتها و رذالتهای هر کدام)
yon.ir/40manfoor
#چهل_تکه_از_تاریخ (مجموعهای از نقاشیها و کاریکاتورهای زیبا پیرامون چهل واقعه در نهضت انقلاب اسلامی (از سال 42 تا پیروزی انقلاب) همراه با روایتی کوتاه از تاریخ هر حادثه )
yon.ir/40teke
#اون_وقتا_که_شما_نبودید (پاسخ به شایعات اقتصادی در مرود رژیم پهلوی)
yon.ir/OPZKC
#انقلابیگری_رمز_پیشرفت (شاخصهای انقلابیگری در پیشرفت انقلاب اسلامی)
yon.ir/2mdcP
#اگر_انقلاب_اسلامی_نبود (روایتی تصویری از محسانات انقلاب اسلامی)
yon.ir/ZTQSk
#دستاوردهای_نظامی
yon.ir/nezami40
#دستاوردهای_پزشکی
yon.ir/pezeshki40
#تاریخ_پهلوی (مجموعه روزنامه، پوسترها و تصاویر با موضوع تاریخ پهلوی)
yon.ir/pahlavi4
#پنجاه_و_هفت_ریشتر (نظرات دانشمندان غربی به صورت بسیار خلاصه درمورد انقلاب ایران)
yon.ir/57rishter
✅بسته #تبلیغات_محیطی ( بیلبورد های شهری)
🔸 yon.ir/pcPHd
🔸 yon.ir/kWKKT
🔸 yon.ir/6lI3r
🔸 yon.ir/zWKSq
🔸 yon.ir/yoPz7
🔸 yon.ir/CdEWC
🔸 yon.ir/yMyWU
🔸 yon.ir/e71HK
🔸 yon.ir/o8Hjs
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
شهید حسین الوندی متولد سال 48 بود که سال 66 در قصر شیرین به فیض شهادت نائل شد.
خواهر شهید الوندی : ویژگی هایبرادرش را اینگونه بیان میکند: حسین از کودکی علاقه زیادی به مسجد داشت و همواره در برنامه هایمسجد و کلاس قرآن حضوری فعال داشت و بسیار درس خوان بود.هر باری که میخواست مدرسه اش را عوض کند مسئولان مدرسه اجازه رفتن او از مدرسه را نمیدادند. حسین اخلاقی مثال زدنی داشت و در همه حال و شرایط به پدر, مادر و بزرگان احترام می گذاشت.
وی ادامه میدهد: پدرم هم به جبهه میرفت اما حسین بیشتر از پدرم علاقه به جبهه داشت. به حسین میگفتیم که زود است تو به جبهه بروی و بگذار درست تمام شود اما گوش حسین به این حرفه ها بدهکار نبود. حسین خود را وقف راه امام شهیدش حضرت سیدالشهداء(ع) کرده و دل از دنیا کنده بود و راهی جبهه شد.حسین مدام در راه جبهه بود و هر چند ماه به دیدار ما میآمد.یک بار که به دیدار ما آمد دیدیم که دستانش را حنا گذاشته است. وقتی حسین را اینگونه دیدیم با او شوخی کردیم اما حسین گفت: «نخندید این حنا را حضرت فاطمه زهرا(س) به دستانم گذاشته است» و این موضوع برای ما خیلی عجیب بود
یک شب جمعه به منزل آمد و به پدرم گفت که« ما داریم به جمکران می رویم» و پدرم هم به او اجازه داد. حسین پس از حضور در جمکران همراه دوستانش به قصر شیرین رفت و ما دو هفته از او خبر نداشتیم و خیلی نگران شدیم. بعد از مدتی بیخبری و پیگیری یکی از همسایه های ما که فرزند او نیز همراه حسین به جبهه رفته بود به منزل آمد و خبر مجروحیت حسین را داد. ما زمانی که به بیمارستان رفتیم خمپاره دشمن تن حسین را بهشدت مجروح کرده بود و از گلو تا شکمش خونی بود.پدرم با دیدن این صحنه به ما گفت: «لباسهای عزا را آماده کنید، حسین به آرزویش رسید.» پرستاران بیمارستان نیز برای ما تعریف کردند که یک شب حسین به هوش آمد و گفت مردی را دیده که به بالینش آمده که امام رضا (ع) بوده و با گفتن این حرف دوباره از هوش میرود.
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
❣شهید حسین الوندی❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
4_5789805172741899448.mp3
6.8M
#تومــادرشهــداےگمنامی ...🌷
⭕️فدای تو ،تو که شرط اسلامی
🔘رهام نکن اگه فکر فردامی
🎤 #سیدمجیدبنی_فاطمه
⭕️شهید سیاهکالی مرادی #جدولی از ذکر و نام ائمه آماده کرده و در آشپزخانه روی یخچال نصب کرده بودند📊 و #توصیه داشتند تا موقع پخت غذا🍲 در هر وعده نام آن معصوم برده شده و غذا به #نیت ایشان آماده شود☺️
⭕️به این شکل در تمام ایام سال #غذای_نذر شده به نیت ائمه معصومین(ع)صرف می کردند👌
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
مادر شهید سجاد طاهرنیا🌷
میگوید:
به گوش من رسونده بودن که سجاد لب تشنه در تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش خون میرفت ،درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن که اگه بهت آب بدیم،تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست...
لذا بهش ندادن و سجاد لحظات بعد به شهادت رسید، وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی غمگین شدم ،همش به خودم میگفتم که پسرم لب تشنه شهید شده و کاش بهش آب میدادن...
خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه ،سجاد من بالای کوه افتاده بود و منم داشتم میرفتم سمتش که بهش آب بدم...
تا یکم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش...
حضرت زهرا (س)،بود
ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب میده...
من خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که برگردم، (منظورش این بود که بچه ات رو سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتیکه این خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من سیراب شده
پدر شهید طاهرنیا از سجاد میگوید: ۶۴/۴/۴ در رشت متولد شد. روزی که به دنیا آمد من در منطقه بودم. روزی هم که فرزند سجاد به دنیا آمد او در سوریه بود.
چطور شد که عازم سوریه شد؟
سال ۸۴ وارد سپاه شد. یک هفته قبل از اعزام با من تماس گرفت، اما حرفی از رفتن نزد. ماموریتهایش برایمان عادی شدهبود. از نخستین روزهای خدمتش در سپاه تا روزی که شهید شد، نیمی از این مدت را در ماموریت گذراندهبود. یک بار شمال غرب، یک بار سیستانوبلوچستان. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت. نیمه شب بود. حدود دوازده، دوازدهونیم. حال و احوال کردیم اما نپرسیدم کجاست. از من پرسید مادرش بیدار است؟ گفتم خواب هم باشد بیدارش میکنم چون دلتنگت است. با مادرش هم دقایقی صحبت کرد. بعد از اتمام مکالمه، مادرش از من پرسید: سجاد کجا بود؟ گفتم: حتماً سیستان مثل همیشه. همسرم گفت ولی صدای عربی از آن سوی خط به گوش میرسید. گفتم لهجه سیستانی بوده اشتباه میکنی.
چند روز ماندهبود به شهادتش،من راهی قم شدم. خانمش باردار بود و سجاد هم ماموریت. پدر خانمش گفت: حاجآقا خبر دارید که آقا سجاد سوریه است؟ من تا آن روز نمیدانستم. مادرش تا روزی که خبر شهادت سجاد را آوردند هم از این موضوع با خبر نبود.
حاجآقا مدام پسرش با لفظ آقاسجاد خطاب میکند! پر واضح است که شهید طاهرنیا از لحاظ اخلاقی و شخصیتی آنقدر وارسته بوده، که پدر هم نمیتواند بدون پیشوند، پسر را خطاب کند!
آقاسجاد در بین خانواده ما و اقوام و آشنایان، یک شخصیت موجه با اخلاق اسلامی شناخته میشد. هرچند اعتراف میکنم که من تا زمان حیات دنیویاش او را نشناختم. شاید کلیشهای باشد گفتن این حرفها اما هیچ چیز برای ایشان مهمتر از نماز اول وقت نبود. نیمهشبها را به عبادت میگذراند. خودش و همسرش هر دو اهل نماز شب بودند. هروقت سجاد میآمد گیلان هرجا که به من و مادرش میرسید، چه درخیابان چه میهمانی خم میشد دستهایمان را میبوسید. چندبار به او خرده گرفتم اما میگفت من از این کارم لذت میبرم، وظیفه من است!
آیتالله احدی با سجاد آشنایی قدیمی داشت. قدیمترها ایشان برای سخنرانی به مهدی میآمد. وقتی سجاد ۱۲ یا ۱۳ سال داشت. بعدها که آقاسجاد راهی قم شد گویا ارتباطاتش با ایشان بیشتر شد. گاهی برایم تعریف میکرد که در محضر آیتالله احدی بودهام اما من هرگز اطلاع نداشتم که در کلاسهای اخلاق ایشان هم شرکت میکند! بعد از شهادت آقاسجاد، آقای احدی به من میگفت من سالها در حوزه درس خواندهام، آیتالله شدهام اما از سجاد شما بسیار آموختهام.
آیتالله احدی میگفت سجاد قبل از سوریه رفتن با من تماس گرفت. گفت برایم استخاره کن. این کار را کردم آیه ۱۲۳ سوره توبه آمد.آیتالله احدی میگفت من دوست نداشتم این را برای سجاد بخوانم. به او گفتم انشاالله هر زمان برگشتی برایت خواهم خواند. اما سجاد مکرراً تاکید داشت که آیهای که اذن به شهادت و جهاد بدهد آمده یا نه؟
من اکنون میفهمم که سجاد به کمال رسیده بود و میدانست رفتنی است. فرماندهان و رفقایش میدانستند که او شهید میشود.سجاد کارش تهران بود مسکنش قم.
همسر شهید مدافع حرم :
اینکه شهیدان زندهاند و زندگی میکنند بیراه نیست، چراکه حضورش را همیشه در کنارم احساس میکنم، با حضورش زندگی میکنم، در حضورش صحبت میکنم، در صحبتهایمان مشکلاتم و دلتنگیهایم را برایش میگویم و از اینکه چقدر زندگی بدون او در این دنیا برایم دشوار است، آری من هنوز هم با آقا سجاد زندگی میکنم، دلتنگی سخت است و طاقتفرسا، این معاملهای باشد با حضرت زینب و حضرت زهرا(س) تا در روز قیامت با نگاهی ویژه به خود و فرزندانمان جبران شود. انشاءالله...
مهریه شاخههای گل نرگس و ادای دین شهید بعد از شهادت
وی به بیان خاطرهای شیرین از حضور شهید در زندگیشان پرداخت و خاطرنشان کرد: این گفته حضور شهدا و زندگی آنها بعد از شهادت، در طول زندگی با شهید برایم محقق شده است. دو ماه بعد از شهادت آقا سجاد عازم سفر مشهد میشدیم که برای خداحافظی به گلزار شهدا رفتیم، بر روی مزار شهید سیرت نیا که (شهادت ایشان به فاصله دو هفته بعد از شهادت آقا سجاد بود) دستهگل نرگسی وجود داشت. با مشاهده نرگسها داغ دلم تازه شد...(مهریهی من 14سکه به همراه 314شاخه گل نرگس است) همیشه به آقا سجاد میگفتم مهریهام را برایت بخشیدهام اما گلهای نرگس را باید برایم بخری ... البته کل مهریهام را بخشیدم حتی آن گلهای نرگس را... اما در فصل گل نرگس به دلیل علاقه زیاد من به این گل برایم میخرید.
بانو علی پرست با سوز و آهی سنگین ادامه داد: فردای آن روز وقتی به مشهد رسیدیم بعد از کمی استراحت به سمت حرم امام رئوف حرکت کردیم، بعد از شهادت آقا سجاد تنها جایی که آرامش عجیبی پیدا میکنم یکی حرم حضرت معصومه(س) و دیگری حرم امام رضا(ع) است. برای خروج از در باب الرضا آقایی را با سهشاخه گل نرگس در دست دیدم که از این سهشاخه یکی را به فاطمه رقیه و یکی را به پدرشوهرم و دیگری را به من داد، بلافاصله فاطمه رقیه و پدرشوهرم گلهایشان را به من دادند و هر سهشاخه گل به من رسید. وقتی به حکمت اینکه آن مرد چه کسی بود و چرا آن موقع شب آنجا ایستاده بود و چرا سهشاخه آخر گل نرگسهایش باید به من میرسید فکر میکنم و جز این نمیبینم که شهدا زندهاند و دستهایشان خیلی باز است و اینگونه بود که حضور همسرم برایم پررنگتر جلوهگر شد.
بسم الله الرحمن الرحمن
با سلام به امام زمان (عج) و نائب بر حقش خامنه ای عزیز.
یک روز مانده به محرم 94 و آغاز عملیات (در استان حلب سوریه).
به نام آن که عشق را آفرید تا ارباب عاشقان حسین شود.
دو توصیه از دو پدر شهید:
چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند، به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم:
1- هر روز خواندن زیارت عاشورا.
2- قناعت کردن در تمامی کارها.
پدر و مادر؛
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچ گاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم. فقط می توانم بگویم ان شاءالله حضرت زهرا (ص) و حضرت علی (ص) اجرتان دهدو شفیع شما باشد در آن روز سخت.
مرا حلال کنید و این پسرتان را قربانی و فدایی پسر ارباب بی کفنمان کنید.
از خداوند برای شما صبر و سلامتی خواستارم و از شما خواهش می کنم مثل همیشه کمک و پشتیبان همسر و فرزندانم باشید.
دوستدار شما، پسر شرمنده شما.
همسر عزیزم؛
با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه ی بار این زندگی و تربیت فرزندانمان به دوش شما می باشد. از حضرت زینب (س) و بی بی سه ساله برای شما آرزوی سلامتی و صبر و استقامت طلب می کنم. از شما به خاطر همه چیز ممنونم. از این که در تمامی مراحل زندگی پشت بنده ی حقیر بودی و مرا در تمامی لحظات یاری کردی.
از خدا می خواهم در آخرت با هم باشیم. شاید سختی هایی که در زندگی با بنده کشیدی را جبران کنم. لطفا «فاطمه رقیه» و «محمد حسین» را ولایی تربیت کند و بهشان بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم.
خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت نماز برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه ها تا الان خواندم. اگر در توان شما بود برایشان بخوانید.
یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط توکل کنید به خداو قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هر چند وظیفه بنده بود، اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذرخواهی می کنم.
از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید.
سلام مرا به پدر و مادرتان برسان و بهشان بگو تشکر می کنم برای همه چیز.
دوست دارت آقایی.
نمی دانم چه حکمتی می باشد. از خداوند سی سال عمر هدیه گرفتم اما خوب استفاده نکردم و فقط شاید افتخارم نوکری ارباب باشد و دختر سه ساله ایشان که دو فرزندم را هدیه ی این بی بی سه ساله می دانم.
درست در شبی که «محمد حسین» متولد شد و درست در همان ساعت، بنده توفیق زیارت این خانم را داشتم و حس خوبی در آن ساعات پیدا کردم. خدا را شکر و سپاس به خاطر این دو امانت
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
❣شهید سجاد طاهر نیا❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
کوتاهنظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهی هرکس نبریدند
#فروغی_بسطامی