eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
235 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
: رضا به دلیل مطالعات گسترده غیر‌درسی  اطلاعات زیادی داشت، آن‌قدر در مورد احکام و مسایل دینی آگاهی داشت که به عنوان رساله ناطق وی را می‌شناختیم. به رعایت حلال و حرام، اقامه نماز اول وقت در هر شرایطی و مکانی بسیار دقت داشت، هیچ زمانی نماز شب وی ترک نشد. او بسیار با هوش، درس‌خوان و ورزشکار بود در رشته‌های رزمی کونگ‌فو و جودو بسیار مهارت داشت. نوجوانی رضا و بیماری که باعث فلج شدن وی شده بود، گفت: در 15 سالگی در اثر بیماری پا‌های رضا فلج شد و دکتر‌ها از بهبودی وی قطع امید کردند. پدرم برای شفای رضا متوسل به حضرت زینب (س) شد که مورد عنایت حضرت قرار گرفت، او بعد از چند روز شفا گرفت. برادرم که شفا یافته‌ اهل بیت (ع) بود، در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) سر از پا نمی‌شناخت و سرانجام با حضور در میدان مبارزه و جهاد، جان خود را فدای بی‌بی کرد.
رضا بسيار با استعداد بود هم در علم دين و هم در علوم ديگر 👌رضا يك رساله ناطق بود، احكام دين را به خوبي در ذهن داشت🍃، يك دايره المعارف بود و نمونه يك فرزند و عصاي دست بود براي يك پدر👱. رضا نمونه بارز ولايتمدار بودن و سرباز ولايت بودن را معني كرد، رضا عاشق حضرت آقا بود☺️❤️، و اين جمله را چندين بار برايم خوانده بود كه «اگر از سرهايمان كوه بسازند، هيچ گاه فرزندانمان در تاريخ نخواهند خواند كه #خامنه‌اي تنها ماند☝️». شهيد رضا متخصص داروهاي گياهي بود البته به صورت تجربي. خواص تمام گياهان را مي‌شناخت. رضا كارشناسي برق- الكترونيك بود كه وارد نيرو شد✌️ و كارشناسي ارشد اطلاعات امنيت را هم در همين سال گذشته اخذ كرده بود. به چند زبان زنده دنيا هم تسلط داشت😍👌. رضايم خيلي به اسلام خدمت كرد...
از لسان همسر شهید👇👇 برای ازدواجمان من موافق استخاره بودم و گفتم هرچه که آمد عمل میکنیم، بسیار جالب بود حاج آقایی که برایمان استخاره کرد به رضا میگفت بسیار خوب و مبارک آمده این سخن را جایی بنویس و در زندگیت به آن عمل کن، رضا نیز چون خط خوبی داشت آن را با خط خوش نوشت و جالب این است که رضا در اکثر جزواتش این متن را مینوشت و همیشه در زندگیمان آنرا به یاد داشتیم.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
از لسان همسر شهید👇👇 برای ازدواجمان من موافق استخاره بودم و گفتم هرچه که آمد عمل میکنیم، بسیار جالب
عاشقی با وجود سختی های زیادی که در زندگی داشتیم روز به روز عشق منو رضا به هم بیشتر میشد. این اواخر به شوخی میگفت عصمت من مطمئنم که تو مرا جادو کردی وگرنه مگه میشه آدم یک نفر رو اینقدر دوست داشته باشه.. هیچوقت کاری نکردم که رضا از من دلخور شود، با همه سختی ها ساختم، و به هیچ وجه دلم نمی خواست ناراحتش کنم. برای اولین بار که به مشهد رفته بودیم هر دو ما تصمیم گرفتیم حلقه های ازدواجمان را به آستان مقدس امام رضا (ع) هدیه کنیم تا ضامن خوشبختی ما در زندگی گردند، و الحق که خود امام رضا ضامن زندگی ما شده بودند و هیچوقت از زندگی با رضا با تمام فراز و فرودهایی که داشت ناراضی نبودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴برگزاری مراسم سی امین سالگرد بزرگداشت امام خمینی(ره) در حرم مطهر امام راحل با سخنرانی رهبر معظم انقلاب 🔹شروع مراسم، عصر سه شنبه ۱۴ خرداد رأس ساعت ۱۸ با قرائت قرآن کریم و برنامه عزاداری و سپس بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای. 💢کانال خبری #شهدای_ایران ✅ @shohadayeiran57
🔻پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون 🔹بسم الله الرحمن الرحیم شهادت مظلومانه‌ی امام‌جمعه‌ی فعال و موفق کازرون جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ محمّد خرسند رضوان‌الله‌علیه را به عموم مردم مؤمن و انقلابی کازرون بویژه ارادتمندان و مستفیدان از آن عالم بزرگوار و بالأخص خانواده‌ی گرامی و بازماندگان ایشان تبریک و تسلیت عرض میکنم. ایشان در شب قدر و پس از ساعاتی توسّل و تضرع به لقاءالله پیوست و این نشانه‌ی پاداش بزرگ الهی به آن روحانی با اخلاص و پر تلاش است ان‌شاءالله. از خداوند متعال علو درجات و حشر با اولیائش را برای ایشان مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🔺آرامشی این چنینم آرزوست... °★°آن شب میان #عاشقان شوری دگر بود ❣از اتفاقی تازه قلب #شب خبر بود °★°مرغان عاشق زین قفس #پرواز کردند ❣پرواز را تا بیکران آغاز کردند °★°او سینه اش سینای #موسای طلب بود ❣هر دم دلش بهر طلب در تاب و تب بود °★°شوق #شهادت در نگاهش موج می زد ❣مرغ مهاجر بود و دل بر اوج می زد °★°می رفت و بر دل داشت #شوق بی قراری ❣آموخت یاران را طریق #سربداری #شهید_محمد_خرسند🌷 #امام_جمعه_کازرون #شبتون_شهدایی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ فکر کن یک نامه از امام زمان به ما رسیده باشه... 🔸 چه حالی میشیم... 😔 🔹 این نامه خیلی وقته برای من و شما ارسال شده اما برگشت خورده...
سلام علیکم ان شاالله قرار است در 🌟 #چله_کرامت_قرآنی🌟 خادم القرآن باشیم بواسطه ی انس با قرآن👌 👈 مراقبت رفتاری بر دعای مکارم الاخلاق 👇👇👇 سر سفره ی شهدایی هستیم که ✅ خادم القرآن هستند ✅ با زبان روزه به شهادت رسیدند ✅ شهدای ماه رمضان وعید فطر ✅ شهدایی که در صدق وصداقتشان آزمون سنگین پس دادند👌
در عمليات رمضان در منطقه شلمچه نامه ای نوشت و روی سينه دوست شهيدش گذاشت و سپس به برادر خانم خود ـ علی اکبر حسينی ـ گفت : «اگر شهيد شدم جسمم را به عقب برگردان. من در اين عمليات دو الی سه روز ديگر شهيد می شوم.» سرانجام طبق پيش بينی، علی اکبر در 23 تير ماه 1361 که مصادف با روز بيست و سوم ماه مبارک رمضان بود در حالی که فرماندهی یک گردان از نيروهای تيپ کربلا را به عهده داشت بر اثر اصابت ترکش کاتيوشا در شلمچه به شهادت رسيد. جنازه علی اکبر پس از تشييع در زادگاهش ولشکلا به خاک سپرده شد
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
در عمليات رمضان در منطقه شلمچه نامه ای نوشت و روی سينه دوست شهيدش گذاشت و سپس به برادر خانم خود ـ عل
شهید علی اکبر درویشی در 20 خرداد ماه 1336 در روستاي ولشكا از توابع شهرستان ساري بدنیا آمد. در دوره راهنمايی برای امرار معاش مجبور شد روزها در قالی شويي رفوگری کند و شبها در يک درسه راهنمايی به تحصيل بپردازد. اواخر سربازي علي‌اكبر مصادف بود با اوايل نهضت انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره). پس از اتمام سربازی به راهپيمايی مردمی عليه حکومت مرکزی در شهر ساری پيوست و در راهپيمايی خونين ميدان شهدا اين شهر حضور فعالی داشت. با بازگشت به زادگاهش برگزاری جلسات آموزش قرآن برای خردسالان و نوجوانان روستای ولشکلا را از سر گرفت. در شب 10 محرم سال 1357 که در بيشتر شهرها و روستاهای کشور به دعوت رهبر انقلاب و آيت اللّه طالقانی راهپيمايی و تظاهرات بر پا بود، درگيری شديدی در روستای ولشکلا ميان عوامل رژيم و مردم در رفت و علی اکبر در اين درگيری مورد ضربت و شتم عمال دولتی قرار گرفت. در اين روز پس از مراسم نماز در مسجد روستا بيست و پنج نفر از مخالفان حکومت پهلوی از جمله حسن پور، بهرامی، رمضانپور و درويشی به اعتصاب غذا دست زدند و در مسجد محل به بست نشستند. سپس در ساعت يک بعد ازظهر به طرف روستای مجاور راهپيمايی کردند و نسبت به برنامه ها و عملکرد های دولت اعتراض کردند.
آخرین روزهای سال 1357 بود که من و علی‌اکبر بر سر سفره عقد نشستیم. خوب به خاطر دارم بعد از امضای دفتر عقد، علی‌اکبر رو به من کرد و گفت: «من دارم، می‌روم» پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «مأموریت.» آماده حرکت شد، دفتر عقد‌نامه را بست و از من خداحافظی کرد و رفت. از ته دلم خوشحال بودم، همسری قسمتم شده که پایبند انقلاب و اسلام است، پیرو امام و سبزپوش ارتش خمینی(ره) است.
همسر شهید👇👇👇 علی اکبر به عنوان مسئول آموزش پادگان يدالله‌زاده (گهرباران) اعزام و مسئوليت آموزش گروه‌هاي مقاومت و بسيج را بر عهده گرفت. من هم براي آموزش‌هاي بسيج به پايگاه مي‌رفتم. در يك روز، وقتي در صف آموزش ايستاده بوديم، چند تا از خواهرها خنديدند، علي اكبر اخم‌هايش را در هم پيچيد و پرسيد:«كي بود خنديد؟» همه من را نشان دادند، هوا تاريك بود. علي اكبر خيلي قاطع رو به من كرد و گفت:« 10 تا كلاغ پر برو، خواهر بسيجي!» من هم گفتم: چشم چاره‌اي هم جز كلاغ پر رفتن نداشتم. كلاغ پر رفتم و در صف ايستادم. به دوستان و باقي خانم‌ها گفتم: من ديگر همراه شما به آموزش نمي‌آيم، شما هر كاري مي‌كنيد گردن من مي‌اندازيد. آنها هم گفتند:‌گفتيم شايد تنبيه تو را آسان‌تر بگيرد!» تنبيه علي اكبر برايم سخت بود. آن زمان من چهار ماهه باردار بودم. در پادگان گهرباران همراه خواهران بسيجي آموزش مي‌ديدم. . روزها كلاس تاكتيك، تخريب و... داشتيم و شب‌ها هم رزم شبانه. شب‌ها پست هم مي‌داديم. شب‌هاي سرد زمستان كه سرما تا مغز استخوانمان را مي‌سوزاند. آموزش پادگان تمام شد به سمت روستاي ولشكلا حركت كرديم. علي اكبر را كه ديدم، گفتم:«خوب من را تنبيه كردي.» پرسيد: كجا! گفتم: «در پادگان! 10 تا كلاغ پر!» گفت: مگر تو بودي كلاغ پر رفتي؟ گفتم يعني من را نشناختي؟ گفت: خدا مي‌داند اصلاً‌ نشناختم. مدت پنج ماهي در آنجا خدمت كرد. در آن مدت در روستاهاي مختلف هم كلاس قرآن، اسلحه‌شناسي و سخنراني ترتيب مي‌داد.
علی‌اکبر به خاطر ارادت و عشقی که به امام‌حسین(ع) داشت، نام فرزندمان را حسین گذاشت. او اگر چه دختر دوست داشت اما خداوند را به خاطر وجود حسین شکر می‌کرد. بچه را در آغوش گرفت و بوسید، از من پرسید: «رزمنده است یا رزمنده‌پرور؟» گفتم: «رزمنده!» علی‌اکبر می‌دانست که فرزندش بعضی از خصایص را از والدین به ارث می‌برد و بعضی دیگر را از محیط کسب می‌کند. برای همین روی لقمه حلال تأکید زیادی داشت. 
بعد از رفتن همسرم مسوولیت من در تربیت حسین بیشتر شد و مسوول نگهداری از تنها یادگار شهید شدم. علی‌اکبر برای پسرمان حسین این گونه نوشته است: «پسر عزیزم! به عنوان یک پدر سفارش می‌کنم، شما که در سایه جمهوری اسلامی بزرگ شده‌ای، خط قرآن و خط توحید را ادامه دهید تا کافران نتوانند این خط را از بین ببرند و تا می‌توانی نماز شب را ترک نکن و همیشه با وضو و غسل شهادت باش، به خاطر اینکه اگر انسان این برنامه الهی را داشته باشد، به ملکوت اعلی خواهد رسید.»
شب شهادت علی‌اکبر، پدرم خواب دیده بودند که پلنگی قلبش را از سینه درآورده و خورده بود. تعبیرش این بود که پلنگ دشمن است و قلب یکی از بچه‌ها. پدر گفت: «سیده زبیده! یکی از نزدیکان ما شهید می‌شود.» آن شب حسین تا صبح گریه می‌کرد و بی‌قرار بود. هر کاری می‌کردم ساکت نمی‌شد. مادرم هم خیلی زود از صحرا بازگشت، دلشوره عجیبی داشت. در همین حال و اوضاع حاج رحیم یکی از هم محلی‌هایمان از راه رسید و گفت: «بیچاره شدیم، دو تا شهید داده‌ایم.» پدرم به طرفش رفت، رنگ او هم سفید شده بود، تمام وجودم گر گرفت. پدر از او پرسید: «چه کسانی هستند شهدا؟!» حاج رحیم گفت: «‌علی‌اکبر دامادت!» پدرم گریه کرد. حسین را در آغوش گرفتم و به سمت پدرم رفتم. گفتم: «چرا گریه می‌کنی؟! باید صبر داشته باشی پدر » با صدای در به طرف در حیاط رفتم، همه مردم و اهالی روستا وارد حیاط شدند. همه اشک می‌ریختند و گریه می‌کردند اما من دوست داشتم به وصیت علی اکبرم عمل کنم. علی در نامه‌ای برایم نوشته بود: «خدمت همسر ارجمند و محبوبم؛ سلام علیکم. رحمت مهربانم! مدتی است که شما را زیارت نمی‌کنم و تا اندازه‌ای سخت می‌گذرد اما چه باید کرد که این متجاوزین کاری در شهرها کرده‌اند که انسان شرمش می‌آید که همیشه در خانه باشد... بعد از مرگم در جلسه‌ها و تشییع جنازه‌ها هرگز گریه نکن، می‌دانم که نمی‌کنی، مرحمت عزیزم! بعد از شهادت من اختیار در دست توست و من راضی هستم... شب بیست و یکم ماه رمضان، 61/4/21.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیتنامه شهید🌷 👇👇👇👇 به مادرم بگوئید كه خوشا به حال تو كه چنین فرزندی در راه دین داده اید، فقط و فقط در خط امام خمینی و روحانیت مبارز باشید… خدای بزرگ! به مادرم صبر، به خواهرانم استقام، به برادرانم ایمان عطا كن تا در مقابل دشمنان قرآن بعد از شهادتم مثل كوه بایستند… 😭😭😭 خدایا! خیلی من می ترسم از آن روزی كه نكند كه این جان من مورد تائیدات واقع نشود. این خیلی ترس دارد، خیلی گرفتاری دارد. امیدوارم تمام برادران برایم دعا كنند كه مورد تائید خداوند بزرگ بشوم... برادر عزیزم! در خانه مان پرچم جمهوری اسلامی نصب كنید كه دشمن بداند من جانم را برای جمهوری اسلامی داده ام. به خاطر خدای امام خمینی داده ام...👌 سلام بر قرآن! سلام بر امام خمینی! روح بدنم و سلول های اعضای بدنم و درود بر ملت همیشه در صحنه و درود فراوان بر شهیدان صدر اسلام و شهیدان ایران و شهید مظلوم دكتر بهشتی و یارانش.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
در عمليات رمضان در منطقه شلمچه نامه ای نوشت و روی سينه دوست شهيدش گذاشت و سپس به برادر خانم خود ـ عل
پنج‌شنبه و جمعه به نجف و كربلا مي‌رويم شهيد علي اكبر درويشي و همرزمانش در جوار امامزاده روستاي ولشكلا آرميده‌اند. يك‌بار كه يكي از بستگان سر مزار ايشان ابراز دلتنگي كرده بود، در خواب میبیند كه مزار شهيد علي اكبر درويشي باز شد، ديده بود ايشان جايگاه خاصي در امامزاده دارد. شهيد مي‌گويد: «روزها محل اقامت من و شهدا اينجاست. اگر كاري داشتيد اينجا بياييد اما پنج‌شنبه و جمعه به سمت نجف و كربلا مي‌رويم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_1203373604964663313.mp3
3.52M
🌹🕊 اگہ یه روز فرشتہ ها بگن چے میخواے از خدا چشمام رو باز میڪنم و میگم بہ خواهش و دعــــا •°(شهـ💔ـادت همۂ آرزومہ)°• #حاج_مهدے_رسولے🎤
✿ #رهبر_انقلاب :توجه کنید که همین‌طور آدم به زبان بگوید: استغفرالله، استغفرالله، استغفرالله، اما حواسش این طرف و آن طرف باشد، این فایده‌ای ندارد؛ این استغفار نیست. ●استغفار یک دعاست، یک خواستن است؛ باید انسان حقیقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهی و گذشت پروردگار را بطلبد: من این گناه را کرده‌ام؛ پروردگارا! به من رحم کن، از این گناه من بگذر. ●اینطور #استغفار کردنی نسبت به هر یک از گناهان، مسلماً غفران الهی را پشت سر خواهد داشت؛ خدای متعال این باب را باز فرموده است. ۱۳۸۶/۰۶/۲۳ @Esteftaate_rahbar
#سید_آزادگان #حاج_آقا_ابوترابی هر خدمتی به‌ هر صورت‌ و هر نوع‌ به‌ جامعه‌ بشريت‌ و افراد، خواه‌ مسلمان‌ و خواه‌ كافر، خواه‌ گبر و خواه‌ يهودی، در هر زمان‌ و هر شرايطی، ياری‌ علی (ع) است‌ كه‌ او به‌ ياری انسان‌ها برخاست‌ و ياری‌ آنان‌ را از ما طلب‌ است‌ و فرزندشان‌ #امام‌_زمان_عج در انتظار ياری‌ همه بشريت‌ و همه جوامع، در انتظار فرج‌ لحظه‌ شماری می‌كنند. ‌‌به‌ اميد آنكه‌ با خدمت‌ بی‌دريغ‌ و مخلصانه، هرچند پر رنج‌ و سخت، در شمار بهترين‌ ياران‌ و ياوران‌ و شيعيان‌ راستين‌ علی (ع) و منتظران‌ بر حق‌ #امام‌_زمان_عج‌ به‌ حساب‌ آييم. کتاب منشور پاکی و خدمتگزاری #سالروز_ارتحال #راهش_پر_رهرو
♦ غنیمت دانستن روزهای آخر 🔹 رهبر انقلاب: پروردگارا! شبهای ماه رمضان سپری شد، روزهای ماه رمضان درنوردیده شد و ما نمیدانیم که در این روزها و شبهائی که گذشت، چه مقدار توانستیم ظرف وجود خودمان را از رحمت تو، از عنایت تو لبریز کنیم: «إن لَم تَکُن رَضِیتَ مِنّا فَالآنَ فَارضِ مِنّا»؛ پروردگارا! اگر تا این لحظه ما نتوانسته‌ایم رضایت و خشنودی تو را کسب کنیم، درخواست و تمنا میکنیم که در همین لحظه رضایت خودت را شامل حال ما بفرما. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴ 🌷 #مواعظ_رمضانی
🔆مرحله بالاتر روزه‌داری 🔻رهبرانقلاب: مرحله‌ی بالاتر روزه‌داری، پرهیز از هرچیزی است که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند. آن وقت روزه سرچشمه‌های حکمت را در دل می‌جوشاند. 🔹️وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به‌وجود می‌آید. معرفت که به‌وجود آمد، یقین به‌وجود می‌آید. 🔺️وقتی کسی دارای یقین بود، همه‌ی دشواریهای زندگی بر او آسان می‌شود.
سلام علیکم ان شاالله قرار است در 🌟 #چله_کرامت_قرآنی🌟 خادم القرآن باشیم بواسطه ی انس با قرآن👌 👈 مراقبت رفتاری بر دعای مکارم الاخلاق 👇👇👇 سر سفره ی شهدایی هستیم که ✅ خادم القرآن هستند ✅ با زبان روزه به شهادت رسیدند ✅ شهدای ماه رمضان وعید فطر ✅ شهدایی که در صدق وصداقتشان آزمون سنگین پس دادند👌