الحقنی بالصالحین«یرتجی»
عبرت های عاشورا #طرماح
"آنهايی که با یاری امام آمدند و خونشان را پيشِروی امام حسين(ع) دادند، هيچ عذری آنها را از امام جدا نکرد.
اين يک قاعده کلی است:
هر عذری که ما را از اماممان جدا کند، عذر نپذيرفتنی است!
مثلاً «زن و فرزندم در خطرند»، «اموالم را غارت میکنند»، «به بچههايم نگفتهام که برنمیگردم» و هزار عذر ديگر.
اگر حضرت عزرائيل در کوچه به سراغ شما بيايد اجازه میدهد که شما با خانوادهتان خداحافظی کنيد؟ پس انسان بايد مهيا بشود و همه اينها را برای خودش حل کرده باشد.
اگر همين الان حضرت گفتند که ديگر به خانه برنگرد، آيا حاضر هستی؟ آیا حاضری مثل حبيببنمظاهر و مسلمبنعوسجه باشی که از وسط راه به کربلا رفتند که اگر به خانه میرفتند، ممکن بود دشمن مانعشان شود!"
✅ استاد سید محمّدمهدی میرباقری
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
قران شریف قضیه ی حضرت موسی(ع) و جناب خضر نبی(ع) به گونه ای زیبا مطرح شده است. حضرت موسی(ع) در ملاقاتی به جناب خضر گفت: آیا به دنبال تو بیایم تا از علم و بینشی که آموخته شده ای بهره ببرم؟ خضر در جواب گفت: تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی و چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری، صبر کنی؟ گفت انشاءالله مرا شکیبا خواهی یافت. قضیّه ادامه می یابد. اما حضرت موسی در سه جا به جناب خضر معترض می شود. علّت اعتراض او نیز عدم علم و شناخت بوده است. چه بسا اگر علم و شناخت لازم را، مانند خضر می داشت، هرگز اعتراض نمی کرد. امّا چون حکمت و فلسفه کارهای خضر را نمی دانست تحمل نکرد و معترض او شد(کهف، آیات ۶۶ تا ۷۶ را بررسی نمائید)
آری علم و حکمت با حلم رابطه ای تنگاتنگی دارند. به طوری که به جرأت می توانیم بگوییم شکیبائی، ثمره علم و حکمت است.
امام علی(ع) در حدیثی بلند مرتبه ویژگی های حکیمان و خردمندان را این گونه می شمارد: الحُکماءُ اشرف الناسِ انفساً، و اکثرهم صبراً، و اسرَعَهُم عفواً، و اوسعَهُم اخلاقاً حکیمان در میان مردم، شریف ترین و شکیباترین و پرگذشت ترین و خوش خلق ترین کسان اند
کسی که از شناخت و علم لازم برخودار است، اضطراب و نگرانی را به راحتی دور می کند.
کسی که راهی را می شناسد بدون اضطراب در آن قدم می گذارد. چون به فراز و نشیب راه آگاه است. حلم نیز در علم تأثیر دارد. جائی که امام علی(ع) می فرمایند: کمال العلمِ الحِلم؛ کمال دانش، بردباری است(غررالحکم، حدیث ۷۲۳۱).
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
امام علی (ع) فرمود : اعتدال در خرج کردن (( میانه روی )) موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی است.
حضرت امیر علیه السلام در خطبه متقین می فرماید:
مؤمنین و متقین، کسانی هستند که در عبادتهای خود، خاضع و خاشعند.
در سوره مؤمنون هم میفرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُونَ*( مومنون:۱و ۲.) مؤمنان رستگار شدند * آنها که در نمازشان خشوع دارند.
خضوع و خشوع در نماز یعنی چه؟
یعنی موقعی که به نماز ایستادی، بدانی که مقابل حضرت حق ایستادهای؛ لذا مؤدب بایستی و دستهایت پایین باشد. چشمها به طرف مُهر و سرت پایین باشد. اگر اعضا و جوارح بدن من، رو به قبله و متوجه حق باشد، این را خضوع می گویند.
حالا خشوع چیست؟
خشوع، یک مرتبه بالاتر از این است. انسان، جوارحی دارد و جوانحی دارد. اعضای ظاهری را جوارح و اعضای باطنی را جوانح می گویند. اگر اعضای ظاهری طبق ضوابط شرع، درست و مؤدب بود، می گویند خاضع است و خضوع دارد.
اما خاشع، یک مرتبه بالاتر است؛ یعنی قلب هم متوجه او باشد. همینطوری که ظاهر، متوجه حق است، باطن و قوه خیال هم آنجا باشد.
توجه تو به حق باشد و بدانی که در مقابل حق ایستاده ای و حق دارد به تو نگاه می کند. این حالت را خشوع می گویند.
عبادت این طوری ارزش دارد.
حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَنْظُرُ إِلَی صُوَرِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَی قُلُوبِکُمْ؛( بحارالأنوار، ج۶۷ ،ص۲۴۸.) همانا خدا به صورتها و اعمال ظاهری شما نگاه نمی کند بلکه به قلوبتان نظر می نماید.
خدا به صورتها نظر نمی کند؛ بلکه به قلب تو نگاه می کند. قلب تو چه کاره است؟ آن را می خواهد. اگر دلت متوجه او بود، و ظاهر و باطنت یکی بود، این عبادت را می پذیرد.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در جای دیگر می فرمایند: إِیَّاکُمْ وَ تَخَشُّعَ النِّفَاقِ وَ هُوَ أَنْ یُرَی الْجَسَدُ خَاشِعاً وَ الْقَلْبُ لَیْسَ بِخَاشِع؛( بحارالأنوار، ج۷۴، ص ۱۶۶.) بپرهیزید از خشوعی که منافق ها انجام می دهند؛ یعنی اینکه ظاهر و بدن، خاشع باشد؛ ولی قلب، خشوع نداشته باشد.
مگر در قرآن ندارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم» (حدید:۴.) هر کجا باشید خدا با شما است. آیا می شود یک جایی باشیم؛ اما خدا با ما نباشد؟ همینطوری که روح تو در جمیع اجزای بدن تو ساری و جاری است و با اجزای بدنت هست، خدا هم با جمیع موجودات هست. «هو معکم أینما کنتم» هر جا باشی، خدا هست.
معنای دیگری هم برای خشوع هست.‼️
۱- گاهی انسان، خاشع در عبادت است
۲- و گاهی خاشع در معبود. گاهی در عبادت، تمام توجه من به بندگی حق است و می خواهم بنده او باشم. گاهی هم خشوع من در معبود است؛
یعنی حضرت حق را با چشم دل می بینم و در مقابل او خضوع و خشوع دارم. این، خیلی مهم و بهتر از خشوع در عبادت است. البته خشوع درعبادت هم بسیار عالی است؛
اما درجه بالاتر آن، خشوع در معبود است که انسان همیشه متوجه حق باشد و او را پهلوی خودش ببیند
🔷آجرک الله یعنی چه؟
این روزها زیاد تو روضه ها میشنویم آجرک الله یا صاحب الزمان....
خب یعنی چی؟
👈آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام(ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
😭آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام
و آنگاه که امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبت های جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا انجا که به جای اشک ، خون از دیده ببارد ،وظیفه خود میداند.
از آن واقعه قران ها میگذرد اما شعله عشق حسینی هم چنان در دلها فروزان است .
چرا که به فرموده پیامبر صلی الله علیه واله
" از شهادت حسین علیه السلام حرارتی در قلبهای مومنان است که هرگز به سردی نمی گراید".
بیایید هر روز به امام زمانمون این مصیبت بزرگ رو تسلیت بگیم.
آجرک الله یا صاحب الزمان😭😭