ـ❀❀❀ـ🦋ـ✦ــ✦ـ✦💞
#رمان_طعم_شیرین_عشق_
ڔݥاݧ⇐♡طعـݥ شيریݧ عشق♡
ـ❀❀❀ـ🦋ـ✰ـ✰ـ✰💞
📚ݧۅيسـنده⇐[]زهراناصری📚🦋
ــ⇔ـــ⇔ـــــ⇔❤قسـمټ⇐1
باشنیدن صدای زنگ گوشیم ازخواب بیدارشدم
ازتخت خواب نازم جدامیشم وازاتاق خارج میشم
نگاهی به هال میندازم جانمازمامان پهن هست وخودش حتمانمازشو خونده رفته چای بذاره☕
به سرویس میرم وضومیگیرم ودوباره به اتاقم برمیگردم
جانمازمو پهن میکنم ونمازمومیخونم
بعدنماز میرم طرف پنجره اتاق وپرده رو کنار میزنم
اوممممم چقدررررقشنگ😍موقع طلوع افتاب قشنگترم میشه😊
همون جورے رو پنجره میشینم وبیرون رو نگاه میکنم به عظمت خدا نگاه میکنم وفکرم درگیر زیبایی های افرینشش است😍
صدای بازشدن درمنو به خود می اورد
به طرف یاسین برمیگردم
من:بابا چندباربگم محض رضای خدا دربزن بیا تویه وقت سکته میکنم چه وضع بازکردن دره اخه☹️
یاسین درحالی که لبخند میزند به طرف می اید
یاسین:چی حالا چیشده مگه دوست داشتم بیینم داری چیکارمیکنی ناسلامتی داداشتما بایدمراقبت باشم دیگه😄
چادرموازسرم درمیارم ودرحالی که اویزون میکنم میگم
من:بله بله حق باشماست 😊حالا چیکارداشتی🤨
یاسین :هیچی . فقط میخواستم بگم صبح مامان میره خونه خاله اینا تو برودانشگاه بعدشم خودت بیا مامان فردا شایددیر بیاد یا اصلا نیاد
باشه ای میگویم وبه طرف تختم میرم
═❀•✦•❀══════╗
@Rahrovneeshgh
╚══════❀•✦•❀═╝
ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪💜ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪❤️ــ❦͜͡♢͜͡ــ۪❤️ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪❤️
ســــلام 💙
ما دوتا رمان داریم که درحال پارت گزاری😌
برای رفتن به پارت های اول رمان ها
روی رمان مورد علاقه تون کلیک کنید😃😉
واز خوندن شون لذت ببرید🙂
نظرات در مورد رمان ها یادتون نره در ناشناس کانال بهمون بگین🙃😉
هشتگ های رمانمونح👇👑
#رمان_طعم_شیرین_عشق_
#رمان_حجاب_من
ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪ـ❦͜͡♢͜͡ــ۪💜💙