eitaa logo
📝کربلایی علی کاوند
331 دنبال‌کننده
112 عکس
14 ویدیو
6 فایل
اشعار، ویدئو، تصویر، کلیپ ، و اعلام مراسمات کربلایی علی کاوند
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاقوت سرخ
لحظات اذان مغرب بود دست در دست عمه‌زینب داشت ضربانش شدید می‌کوبید مضطرب بود و آه بر لب داشت از روی تل نگاه می‌انداخت غیر گرد و غبار چیزی نیست غیر چندین پیاده با نیزه غیر چندین سوار چیزی نیست ناگهان نیزه‌دارها را دید همه با هم نشانه می‌رفتند نیزه‌هاشان بدون دقت بود ولی اصلا خطا نمی‌رفتند نوک سرنیزه‌های سربالا نوک سرنیزه‌های سرپایین دید در بین آن همه نیزه که عمویش نشسته روی زمین چند دفعه کشید دستش را تا مگر که به یاری‌اش برود تا به یاری آن تن عریان با جراحات کاری‌اش برود گفت عمه عموم را کشتند یک نفر به هزار و نهصد زخم می‌زند هر که می‌رسد از راه  روی زخم‌ش چرا مجدد زخم ناگهان دید روی پیشانی‌ش سنگی از روی بغض‌وکینه نشست لشگر از عمد دوره‌اش کردند شمرِ بی شرم روی سینه نشست دست خود را کشید و عازم شد تا که سرباز آخری باشد دست خود را سپر کند شاید آخر قصه مادری باشد غنچه‌ی نوشکفته‌ی خیمه بین آغوش باغ پرپر شد قطره قطره چکید خونش تا قتلگاه عمو معطر شد @Yaqoote_sorkh @Alikavand333