هدایت شده از 📚 کتابخانه اسلامی مجازی📚
base.apk
21.08M
👏👏👏 مژده مژده👏👏👏
💽 #نرم_افزار_اندروید #جامع_الروایات_شیعه
بزرگترین کتابخانه تخصصی اسلامی مجازی در ایتا
https://eitaa.com/Ketabkhane_eslami
متکلمان در میان شکاکیت و رسیدن به حقیقت
مروری بر گفتار اول کتاب المقالات بلخی
بحث از علم و ماهیت آن در میان متکلمان، غالبا از بحث از ماهیت «علم الهی» و کیفیت وقوف باری تعالی نسبت به مخلوقات و موجودات و حتی معدومات آغاز شده و ادامه یافته است. اما این طور نبوده که همه چیز در آن مبحث خلاصه شود؛ چرا که اصولا روش کلامی در تفاوت با روش اهل حدیث یا اهل اثر، و نیز در تفاوت با روش فلاسفه، ایجاب می کرده است تا به لحاظ معرفتی، در باره «نظر» و «معرفت» و روش درستی آن هم بحث شود. این نکته، سبب می شده است تا متکلمان، بر آرای حکمای یونانی وقوف یابند، نیاز به منطق را دریابند، و در باره صحت و سقم گزاره ها، راه حلهای خود را داشته باشند. زمانی که آنها مثل فلاسفه در برابر سوفسطائیان قرار می گرفتند، باید از «نظر» دفاع می کردند، و راه عقل را با نگرش یک واقع گرایی که در پی حقیقت ثابت است، طی می کردند. البته متکلمان یک تفاوت با فلاسفه داشتند و آن در نظر گرفتن پیش فرض هایی بود که به عنوان یک متدین، از قرآن و حدیث و برداشت های رایج میان همکیشان خود، در ذهن داشتند. در واقع، آنها می کوشیدند تا به اثبات این پیش فرضها بپردازند، اما طریق اثبات، نه «حدیث و اثر» بلکه روش عقلی بود. می شود تصور کرد که خود را گرفتار چه چالش بزرگی میان پیش فرض از قبل ثابت شده با روش عقلی برای فهم درست از نادرست می کردند، اما در واقع، چون مومن به آن حقایق و پیش فرض ها بودند، باید از این چالش ها به هر زحمتی بود، خود را عبور می دادند. راه عبور، فکر کردن، تلاش های ذهنی فراوان، ایجاد فرض های متفاوت در حل یک مسأله و البته گاه تحت تأثیر مباحث عقلی در ترسیم راه های تازه ای بود که می توانست مشکلاتی هم برای آنها به وجود آورد. در کل، کلام، ضمن این که مشکلات متدینین را تا حدودی حل می کرد، اما خود گرفتاریها و آشفتگی هایی برای آنها پدید می آورد و آنها را وارد دالان های تاریک می کرد. این آشفتگی ها، بیشتر در قرن های سوم تا پنجم بود که متلکمان برجسته ای در صحنه بودند. بعدها، به تدریج، دنیای اسلام، صورتی از باورهای مختلف را پذیرفت، و بر همانها مستقر شد. در حقیقت، دیگر الحاد آنها را مانند قرن سوم که قرن تنوع بود، تهدید نمی کرد. ریشه های تفکر هم به مقدار زیادی خشکیده بود. از قرن ششم به بعد، صورت ثابتی از کلام پذیرفته شد و اگر تغییری بود، در فلسفی شدن آن در مکتب حله در چارچوب اندیشه های خواجه نصیر و علامه حلی و برخی از اشعری های دوره بعدی اما مبتنی بر نظرات فخر و شماری دیگر بود، به طوری که دیگر، نشانی از تنوع فرقه های معتزلی و کلامی قرن چهارم و پنجم، از قرن ششم به بعد، دیده نمی شود. مسأله ای که نتیجه از میان رفتن معتزله هم بود. در قرن سوم و چهارم، چالش پیشگفته، و گرفتاری در دالانهای تو در توی بحث های عجیب و غریب، سبب انشعابات زیادی در معتزله و پدید آمدن انواع و اقسام مکتب ها و دیدگاهها شد. این مطالب محل بحث ما نیست، آنچه محل بحث است این است که در علم کلام و برای متکلمان، چرا مبحث «نظر» و بحث از معرفت جدی بود. بخشی از آنچه گفتیم، شرح این ماجرا بود، اما یک نکته مهم دیگر هست، و آن این که وقتی کار روی «مباحثه» و «جدل» استقرار می یافت، این پرسش مطرح می شد که در میان این همه جدال فکری، کدام یک بر حق هستند و راه درست می روند و حقیقت را در آغوش می گیرند. آیا واقعا می توان به یک شناخت درست رسید؟ این همان مشکلی بود که در رنسانس پدید آمد و سرآغاز تحول مهمی در مباحث معرفتی شد. متکلمان همواره با این مشکل مواجه بودند که اگر دو نفر با هم مباحثه کردند، و یک نفر، دیگری را قانع کرد، آیا او باید به مذهب یا دین دیگری درآید؟ فی المثل اگر یک مسلمان، با یک یهودی یا مسیحی مباحثه کرد، و نتوانست پاسخ او را بدهد، در آن صورت تکلیفش چیست؟ آیا باید مسیحی یا یهودی شود؟ این مسأله مهمی بود، چرا که این مباحثات دایما وجود داشت.....
ادامه مقاله را در لینک زیر ملاحظه فرمایید
http://yon.ir/eGAEI
@jafarian1964
آیا تشیع در حال زایش جدید است؟
در بحث از ادوار تاریخی تفکر شیعی، از این زاویه که این ادوار هر کدام ممیزات ویژه خود را داشته باشند، می توان پژوهشهای گسترده ای کرد. در باره ی برخی از این ادوار کارهایی انجام شده و بسته به وسعت ارجاعات، دقت در تحلیل، و نشانه شناسی، و نیز شناخت متن های موجود، آثار خوبی پدید آمده است.از این ادوار، گاه به نام «مکتب» یاد می شود، برای مثال مکتب حله، دوره و جایی که حالا کتابهای فراوانی در باره آن نوشته شده است. در باره مکتب نجف، پس از مکتب حله و پیش از عصر صفوی، کمتر کار شده و اصولا از قرن نهم هجری، اطلاعات و تحلیل های کمتری در اختیار است. در باره دوره صفوی، در دهه های اخیر، هم توسط فرنگی ها و هم کم و بیش ایرانی ها، کارهایی انجام شده است. دوره افشاریه و زندیه، به خصوص، و به طور کلی نیمه دوم قرن دوازدهم هجری، یکی از با اهمیت ترین دوره هاست که تقریبا کار مهمی در باره آن به لحاظ تصویر مکتب فکری شیعی، نشده است. همین طور دوره قاجار که کارهای انجام شده بیشتر به دلیل عدم استفاده از متن های موجود از این دوره ناقص و ضعیف است. شاید یکی از مهم ترین دوره ها، دوره سلطنت فتحعلی شاه (1211 ـ 1250) باشد. در این دوره، چهره های مهمی در این دوره برآمدند که در ایجاد شاخصه های جدیدی برای فکر شیعه موثر بودند. این مسأله هم در حوزه سنتی و جریان اجتهادی مطرح بود، و هم در افکار انقلابی و تازه که کوشید رنگ و روی تازه ای به تشیع بدهد. جریان میرزا محمد اخباری و شیخ احمد احسایی، نوآوری های زیادی داشتند. آنها با تکیه بر احادیث قدیمی که قرنها بود کمتر از آنها استفاده های ایدئولوژیک شده بود، سعی کردند بنای تازه ای بسازند. این که بعد از آنها، اندیشه ایجاد شده، به چه سمت و سویی پیش رفت، بحث دیگری است، اما این که اینها، در ساختن یک بنای تازه بر اساس نگرشی که می شود آن را «اخباری ـ عرفانی» نامید، تلاش کردند، و مولفه های کاملا تازه ای را البته به سبک غالیان قدیمی، بروز شده، وارد تفکر شیعی کردند، دوره تازه ای در تفکر شیعی است. شاید هانری کربن نخستین کسی بود که به طور سیستماتیک در تاریخ تفکر امامی به این جنبه ها توجه کرد و با نگرش پدیدارشناسانه خود، سعی کرد مذهب شیخی را که خروجی آن تلاشهای فکری بود، به عنوان محور تشیع ـ به زعم خود ـ معرفی کند. به نظر می رسد، نوآوری های عالمان دوره فتحعلی شاه، از نظر جریان شناسی و مکتب شناسی شیعی، و به عنوان یک تجربه در تاریخ تفکر امامی اهمیت زیادی دارد. هم خودش یک تجربه جالب است، و هم شناخت آن، الگویی است که می تواند ما را در شناخت ادوار دیگر هم کمک کند. تکیه بر تفکر محلی که میراث نیرومندی دارد، بازاندیشی در آن و استخراج عناصر فراموش شده، ترکیب های تازه میان مفاهیم برای تولید سنتزهای جدید، و همزمان، توجه به مناسبات فکر و اوضاع سیاسی، به تفکر ایجاد شده در آن دوره ویژگی خاصی بخشیده است. من فکر می کنم، الان هم ما در حال زایش جریان تازه ای در شیعه هستیم. برخی که سنتی تر هستند، در اندیشه دفاع از باورهای قبلی هستند [حالا زمان «قبلی» را باید مشخص کرد اما اینجا یعنی آنچه از قبل وجود داشته و نهادینه شده است]، و اینها همان محافظه کارانند که فکر می کنند باید به همان روال قبلی ادامه داد. اما کسانی هستند که با در پیش گرفتن یک روش انقلابی [فارغ از درستی و نادرستی، یعنی متفاوت و طرفدار تغییر سریع] در بازتولید جدید از میراث شیعه، با توجه به مناسبات فکر و اوضاع سیاسی و فضای حاکم بر جامعه، مکتب تازه ای را ایجاد کنند. این اتفاق به هر حال خواهد افتاد، اما این که اولا آینده این افکار و تولیدات چگونه خواهد بود، و این که توفیق شان در غالب آمدن و ایجاد یک گفتمان فراگیر چه اندازه است، باید منتظر ماند. اینها فارغ از این است که آنها را از نظرگاه درون دینی، درست بدانیم یا خیر. این تحولی است که در حال رخ دادن است. برخی دوست دارند فقط از زاویه درستی و نادرستی به این تحولات بنگرند، نگاه این نوشته این نیست. در این قبیل زایش ها، گاه یک نفر محور اصلی است در کنار محورهای فرعی و چند فرد دیگر، گاه مشارکت تعدادی از افراد، عامل زایش و بازتولید جدید است.اما مهم شناخت تمامی عناصری است که همزمان کمک می کند تا این زایش صورت گیرد. بسیاری دوست دارند، چشم خود را بر این تحولات ببندند و همه چیز را مثل قبل بپندارند. گرایش دینی این است که مرتب اثبات کند، آب از آب تکان خورده و ما همان مطالبی را می گوییم که پیش از این گفته شده است.
@jafarian1964
هدایت شده از 📚 کتابخانه اسلامی مجازی📚
4_5787646431984616280.apk
10.74M
💽 #نرم_افزار_اندروید
آیت الله شهید مرتضی #مطهری
بزرگترین کتابخانه تخصصی اسلامی مجازی در ایتا
https://eitaa.com/Ketabkhane_eslami
هدایت شده از انجمن کلام اسلامی حوزه
khelghat az adam1.mp3
31.46M
کرسی ترویجی " بررسی نظریه متکلمین درباره خلقت از عدم
👇👇👇👇👇👇
کانال اطلاع رسانی برنامه های انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم
ایتا: https://eitaa.com/Islamic_theology
تلگرام: https://t.me/Islamic_theology1
هدایت شده از 📚 کتابخانه اسلامی مجازی📚
4_5787646431984616293.apk
31.16M
💽 #نرم_افزار_اندروید آیت الله #مصباح یزدی
بزرگترین کتابخانه تخصصی اسلامی مجازی در ایتا
https://eitaa.com/Ketabkhane_eslami
هدایت شده از گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
سیر مطالعاتی فلسفه در مصاحبه با استاد عبودیت 👇👇👇👇. http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B3%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C_%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87_%D8%A8%D8%A7_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%AA
فیلم آموزشی جستجوی پیشرفته گوگل قسمت اول
https://bit.ly/2Jq3JH1
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
http://t.me/ajilpajoohesh
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
#فیلم_آموزشی
#جستجوی_پیشرفته_گوگل
#قسمت_اول
ادامه فیلمها در سایت و آپارات:
http://ajilpajoohesh.ir/
https://www.aparat.com/v/FEG3D
.
فیلم آموزشی جستجوی پیشرفته گوگل قسمت دوم
https://bit.ly/2W9aRsR
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
http://t.me/ajilpajoohesh
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
#فیلم_آموزشی
#جستجوی_پیشرفته_گوگل
#قسمت_دوم
ادامه فیلمها در سایت و آپارات:
http://ajilpajoohesh.ir/
https://www.aparat.com/v/FEG3D
.
فیلم آموزشی جستجوی پیشرفته گوگل قسمت سوم
https://bit.ly/2HyYy5Q
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
http://t.me/ajilpajoohesh
•┈••✾🍀🍀🍀✾••┈•
#فیلم_آموزشی
#جستجوی_پیشرفته_گوگل
#قسمت_سوم
ادامه فیلمها در سایت و آپارات:
http://ajilpajoohesh.ir/
https://www.aparat.com/v/FEG3D
.
هدایت شده از ح. فیروزنیا
📚 بانک غدیر 📚
چهل کتاب ویژه موضوع غدیر در یک برنامه آندرویدی
لینک: http://www.ghbook.ir/Book/8644
🔻پاسخ حضرت آیت الله سبحانی به ادعای بهائیان مبنی براینکه بهائیت براى تکمیل اسلام آمده
🔹س:برخى از اعضاى فرقه بهائیت مى گویند: بهائیت براى تکمیل اسلام آمده، نظر شما در این مورد چیست؟
🔹بسمه تعالى: آئین اسلام، آئین خاتم است و پیامبر گرامى خاتم النبیین و قرآن خاتم الکتب است . آئین بهائى دین نیست بلکه مسلک سیاسى است که رنگ دین دارد و نخست به وسیله دولت روسیه پایه گذارى شد و بعداً هم دولت انگلیس آن را رشد داد و اکنون نیز در دامن آمریکا هستند و اصولاً بهائیت چیز جدیدى ندارد که با آن آئین اسلام را تکمیل کند و سخنى براى گفتن ندارد که بتواند مکمّل دینى باشد و نقصانى در اسلام نیست که در انتظار تکمیل باشد . در این مورد به کتابهاى ردّیه مانندِ «بهائى چه مى گوید» و یا «پیام پدر» مراجعه کنید . والله العالم
👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/725865/
«چيستي فلسفة دين»
🔹️از زمان ظهور فلسفة دين در دورة جديد، يعني از دهة بيست سدة حاضر تاكنون، دو مسئله مورد غفلت قرار گرفته است؛ نخست مسئلة سرشت و ماهيت فلسفة دين و ديگري تمايز وجه فلسفي و الهياتي.
🔹️بررسي دو مسئله ميتواند ما را در فهم سرشت حقيقي فلسفة دين ياري دهد؛ معناي دين و معناي عقلاني بودن باورهاي ديني.
«معناي دين»
🔹️اين تصور كه موضوع فلسفة دين، صرفاً خدا و صفات اوست، تصوري تقليل گرايانه است.
🔹️در دوره هايي مسئلة خدا به موضوعي محوري در مناقشات ديني تبديل شده بود.
فلسفة دين، تنها به خداشناسي يا خداباوري نمي پردازد؛ بلكه همة ساحتهاي دين به ويژه معناداري گزاره هاي ديني، امروزه مورد توجه فيلسوفان دين قرار گرفته است.
«رويكردها در تعريف دين»
🔹️بسياري بر اين باورند كه فيلسوفان دين در مسيحيت، مرادشان از دين، چيزي غير از مسيحيت نيست.
🔹️در نگاهي عام، دين را ميتوان به اعتقادات، مناسك، اخلاق و احكام تعريف كرد و شايد بيشترين نزاع بر سر «احكام» باشد. اين امر ما را وا ميدارد بر خلاف متكلمان و متألهان، نگرش متفاوتي به معناي حقيقت دين داشته باشيم.
🔹️كسي از فيلسوفان دين، مناقشه هاي درون ديني، مانند نحوة نزول، اعتبار دين، وثاقت آيات و كتب، سنديت نبوت و ... را مورد توجه قرار نمي دهد. آنچه براي آنان مهم است، حيث وجودي دين است؛ نه تاريخي يا نهادي.
🔹️در فلسفة دين در سه دهة اخير، معنايي از دين و نسبتهايي با دين مورد توجه واقع شه كـه هيچگاه در الهيات مطمح نظر و التفات نبوده است.
🔹️تعاريف دين را به طوركلي ميتوان در سه دستة نظري يـا مفهومي، احساسي يـا عاطفي شهودي، و كاربردي يا عملي قرار داد.
🔹️سه مسئله را بايد در باب فلسفة دين از يكديگر متمايز كرد: تعاريف، روشها، كاركردها.
«منظرها»
✅منظر فلسفي: فلسفة دين عبارت است از پـژوهش عقلاني دین و توجيه عقلاني باورهاي ديني، يعني مطالعة دين در جايگاه گزاره هاي معنادار و معقول، بـا رويكرد فلسفي صورت پذيرد.
✅ منظر كلامي: دفاع درون ديني از اعتقادات و باورهاي دين. آنچه امروزه در مسيحيت، اعم از ايمانگرايي (هر سه مرحله)، مبناگرايي معتدل و معرفـت شناسي اصلاح شده وجود دارد، رويكردي كلامي قلمداد ميشود تا فلسفي يا عقلي محض.
✅ منظر تحليلي و زباني: فلسفة دين عبارت است از بررسي معناداري زبان دين و نقد ديدگاه بي معنايي و غيرشناختاري آن.
✅منظر فرادانشي: فلسفة دين، يك متادانش است كه دربارة اخلاق، علم، ديـن، توسـعه و الزامات آن، محيط زيست، انسان شناسي، تكامل، خلقت جهان و خدا، زندگي و معنا داشتن آن و ... به بحث مي نشيند.
🔹️به نظر ميرسد تا زمانيكه بنيادهاي اصلي فلسفة دين مشخص نشود، نميتوان تعريفي را درست يا كامل يا معيار ارائه كرد يا ناميد.
🔹️در سه دهة اخير، بيشتر تعاريفي كه فيلسوفان دين در غرب ارائه كرده اند، بـر هويت متمايز و مستقل بودن فلسفة دين تأكيد داشته و به علم بودن آن بيشتر تمايل نشان داده اند.
🔹️در ايران هنوز از منظر پسيني، كسی تمايلي بـه علم دانستن آن ندارد و حداكثر آن را بـه الهيات به مثابه تفكر عقلي همانند كرده اند.
🔸️لذا بررسی تفضیلی دو مساله الف) تعريـف رايـج از فلسفة دين، تعريفي محدود و ناقص است و بـا غفلت از «امكانهاي» اديان ديگر صورت پذيرفته و رويكرد فلسفي را به الهياتي تقليل ميدهد؛ ب) و تعريف رايج از فلسفة دين، اساساً تعريفي پسيني است. مهمترين نقيصة اين رويكرد، نبود نگاه استعلايي به تعريف است، را می توان در متن کامل مقاله مورد مطالعه قرار داد.
متن کامل مقاله 👇👇👇
http://ghpourhasan.ir/بررسی-انتقادی-چیستی-فلسفۀ-دین/
🔰 @ghpourhasan_ir
حمید:
بسمه تعالی
تجزیه و تحلیل الهیات فاجعه از منظر فلسفه دین
تکمله ای بر پرسشهای آقای دکتر سید محمود نجاتی حسینی
حمیدرضا آیت اللهی
6 فروردین 1398
برخی پرسشهای عمیق دینی در شرایط خاصی دوباره سربر می آورند و به علت تحلیلهای غلط اضطراب ایمانی ایجاد می کنند. محقق گرانقدر جناب آقای دکتر نجاتی به خوبی پرسش فلسفی و الهیاتی مربوط به بلایا و شروری را که به یکباره اتفاق می افتد بیان کردند. البته بنظر می رسد بلایا و شرور تعبیر بهتری نسبت به فاجعه باشد که بیشتر ناظر به عملکرد انسانی است. اما به هر حال در نوع پرسش هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند. برای تجزیه و تحلیل این پرسش موارد ذیل را باید توجه نمود:
1- در دورانی که بشر زندگی عادی خود را می کند بسیاری از این پرسش ها خود را در لابلای زندگی عادی بشر چنان گم می گنند که دیگر حوصله ای برای بررسی آنها وجود ندارد. لذا هرگونه توجیهی به راحتی پذیرفته می شود. اما در هنگامی که یک تغییر ناگهانی اتفاق افتد پرسش ها سر باز می کنند و توجیه های سطحی قبلی ناتوانی خود را نشان می دهند. هرچه فاجعه بزرگتر پرسش جدی تر!
2- برخی آموزه های دینی تاکید می کند که به علت نافرمانی از خداوند و یا کفر و گناه فاجعه هایی توسط خداوند برای آن جامعه پدید می آید.
3- برخی آموزه های دینی تاکید دارند که برخی بلایا بخاطر ارتقاء سطح دینداری مومنان است و این سختیها باعث رشد و نمو انسانهای دیندار می گردد.
4- برخی آموزه های دینی اشاره دارند که اگر مومنان ایمان بیاورند خداوند برکاتش را برای آنها می فرستد و وفور نعمت را برایشان به ارمغان می آورد.
5- برخی آموزه های دینی اشاره دارند که ستمگران و کفرگویان و مسخره کنندگان مبدا و معاد نیز بجای عذاب دنیوی امکانات بیشتری پیدا می کنند تا ذات ناپاک خود را بیشتر نشان دهند و برگناهان خود بیفزایند تا در منجلاب فساد بیشتر و بیشتر غوطه بخورند و در نهایت خود باعث شوند که خودشان را در سقوط معنوی و محرومیت از رحمت خداوند برای رشد معنویشان به ورطه نابودی بکشانند.
6- همانگونه که در چهار شماره قبلی دیدیم خداوند سختی ها و رنجها را هم برای مومنان و هم برای کافران در شرایط متفاوتی مقدر می فرماید؛ و همچنین نعمتها و خوشی ها را برای مومنان و کافران در شرایط دیگری پیش می آورد. حال سوال اینجاست اگر سختی و مصیبت برای قومی پدید آید ناشی از آزمون الهی برای رشد مومنان است یا ناشی از عذاب الهی برای فاسقان بخاطر کفر و فسقشان؟ و اگر نعمتی برای گروهی دیگر نازل شود آیا خداوند آن را در جهت نزول برکات برای مومنان فرو فرستاده است یا مهلتی است که خداوند برای کافران می دهند تا ذات کثیفشان بیشتر آشکار شود و در منجلاب بیشتر فرو روند؟
7- جالب اینجاست برای تحلیل علت هر واقعه ما با هر دو روی این توجیه ها نزد مومنان مواجه می شویم. در هنگام بروز فاجعه ها و شرور تحلیل برخی مومنان آن است که این به علت فسق برخی انسانهاست و گروهی دیگر معتقد هستند که این مرارت ها امتحان های الهی است تا مومنان آبدیده تر شوند! یا اگر به مومنان نعمتی برسد و فراوانی و برکات نازل گردد آن را به علت ایمان و اعمال صالح برخی مومنان می دانند که خداوند بر آنها نازل کرده است (مثل دعاها و کرامات و امدادهای غیبی و..) و وقتی می بینند با اینکه کافران و فاسقان دست از بی دینی خود بر نمی دارند بازهم آنها بیشتر از مومنان از نعمتهای بسیاری بهره مند می شوند و خوشی های بیشتری پیدا می کنند در آن صورت آن را به علت سنت املاء و استدراج الهی برای افزوده شدن بر گناهشان می دانند. حال ما چه کنیم با این تحلیل های به ظاهر متناقض؟؟!!!
حال بیایید واقعیات را با این فروض بسنجیم:
1- اگر فاجعه ای رخ دهد مثل سیل یا زلزله و این به علت فسق در جامعه باشد آیا می توان قبول کرد که افراد بی گناهی که نقشی در آن فسق نداشته اند مثل کودکان نیز باید مستوجب آن بلا گردند؟ یا چگونه است که جوامعی با میزان گناه بیشتری وجود داشته اند ولی آنها در معرض این بلایا قرار نمی گیرند و هیچ عتاب و خطابی به آنها نمی شود؟ اگر سیل در استان گلستان و در میان مسلمانان اتفاق افتد چرا در شهرهایی که برای انواع فساد ساخته شده است و همواره در حال فسق هستند نازل نمی شود؟ البته توجیه هایی برای این موارد می شود که چندان منطقی بنظر نمی رسد.
2- اگر جامعه ای یا فردی با تلاش و پشتکار خود بتواند موفقیتها و خوشی های بزرگی را بدست آورد آیا می توان آن را از باب املاء و استدراج دانست؟ آیا می توان تلاش برخی کشورها در پیشرفت و آبادانی را به خداوند نسبت داد که خداوند می خواسته است آنها در منجلاب بیشتر فرو روند؟ در حالی که جوامع دیندار به علت بی تدبیری شان روز به روز وضعیت بدتری را پیدا می کنند. این توجیه چقدر قابل قبول است؟
3- اگر قرار باشد خداوند برکاتش را بخاطر ایمان مومنان نازل کند پس چه حاجت به سختی کشیدن برای رسیدن به خوشی؟ گویا ب