eitaa logo
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
3.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
93 فایل
🔸اینجا بهت مهارت قشنگ زندگی رو آموزش میدم. 🔹ازدواج موفق💍🔹همسرداری💑 🔹موفقیت✌️🔹ترک رابطه حرام💔 💌 آیدی پاسخگویی وثبت نام دوره : @omidi_admin 💌آنچہ گذشت: @Alireza_omidi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - سر ميذارم رو خاك قدماش - کریمی.mp3
5.92M
🌸 (ع) 💐سر ميذارم رو خاك قدماش 💐میمیرم صدها بار از یه نگاش 🎤 👏 👌فوق زیبا ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجرای خارق العاده شرکت‌کننده و نقاشی متفاوت چهره سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در 👌فوق العاده زیبا
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ در آخرالزمان فتنه ها خیلی طول نمیکشه... فتنه های آخرالزمان بسیار سنگین ولی دارای نتیجه سریع هستند... استاد پناهیان
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 #چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم #خانواده_ولایی #اینکه_گناه_نیست ✅ادامه رم
سلام دوستان وقتتون بخیر صبور باشید انشاءالله از امشب یا فردا مبحث قبلا خودمون رو ادامه خواهیم داد. پس خواهشا کانال آقا امام زمان رو ترک نکنید❤️ اجرتون با بی بی زهرا🤷‍♂
هدیه سیزده در خانه 😉 “بر روی لینک زیر بزنید " انگشتتان را روى هر پرنده بزاريد صداي آن پرنده را خواهيد شنيد. خيلي زيباست 🙏🏻 🌿 ‏https://coneixelriu.museudelter.cat/ocells.php
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 #چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم #خانواده_ولایی #اینکه_گناه_نیست ✅ادامه رم
سلام دوستان با یاری آقا امام زمان عج الله مبحث اینکه گناه نیست و مبحث چگونه یک نماز خوب بخوانیم رو خدمتتون بیان کردیم و این دو مبحث به پایان رسیدند. انشاء ادامه مبحث و رو از امشب خدمتتون بیان میکنم. و با یاری خدا یه مبحث جدید به نام رو هم خدمتون بیان خواهیم کرد🤷‍♂ ┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 ✅ادامه رمان مذهبی👇 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۱۰۲ استاد پناهیان: 🔹➖💥🔹 ⚠️نباید فقط از کلمه ی خانواده موفق، استفاده کنیم، و بگیم خ
۱۰۳ "خانواده ولایی" 🔹🔺🔸🔷 استاد پناهیان: 🔻چرا بگیم خانواده ی معنوی!!؟؟ [ یه مقدار بالاتر صحبت کنیم☺️ ] ⚠️معنویتی که با چاشنی"ولایت" همراه نباشه،↓ ⭕️معنویت کاذبه ، خودش یه فریب دیگه س. ( بریم سراغ کلمات اصیل ) 🔹یه خانواده ولایی چطور خانواده ای هست❓ 🔸من که تصور نمیکنم موضوع خانواده ، حتی بین خانوداه های خوب ما اونطوری که باید و شاید جا افتاده باشه. ⚠️( یه بابا ) یا ( یه مامان ) راحت میتونه عصبانی بشه تو خونه و یه اخلاقی از خودش نشون بده که رفتار خوبی نباشه♨️⭕️ 🔰 ولی اگه بدونه ،این رفتارش داره بچشو " ضد امام زمان " میکنه,👇 ← حتما خودشو کنترل میکنه✔️ ← حتما متفاوت میشه👌💯 🔹ما هیچ وقت حاضر نیستیم، برای خانواده موفق بمیریم. 🔻ولی حاضریم برای امام حسین'ع' بمیریم 🌷 🔻ما حاضریم برای امام زمان'عج' بمیریم 🌷 🔻حاضریم هزینه کنیم👌 🔹آقا من میگذرم، حاضرم از اخلاق بدم دست بردارم.... 😌😊 ⚠️اگه مادرهای ما تو این جامعه بدونن که اخلاق خوبشون، چه تاثیری رو این بچه داره.!!👇 🔸باور کنید، بداخلاق ترین شوهر هم داشته باشن میگن، من شوهرم بداخلاق هست، چیکار کنم بچم بد نشه؟! 🔰 بگو شوهرت رو ببخش... { میگه میبخشم...., به خاطر آقا میبخشم...☺️ }👌✔️ ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#او_را .... 102 دستم رو زدم زیر چونم و سعی کردم با یادآوری نوشته های سجاد، دلم رو آروم کنم. اما فای
.... 103 برای حاضر شدن،به اتاق زهرا برگشتیم.آماده شدم و رو تختش نشستم و حاضر شدنش رو نگاه میکردم و خوشگلی لباس های خونگیش رو با سادگی لباس های بیرونش مقایسه میکردم.هرچند که در عین سادگی،خیلی تمیز و شیک و مرتب بود. از مامانش خداحافظی کردیم و بیرون اومدیم.زهرا بدون توجه به ماشین هردومون که توی پارکینگ بودن،به طرف در رفت. -عه!کجا میری؟؟ماشینا تو پارکینگنا! دستم رو گرفت واز در بیرون برد. -میدونم.مگه قراره آدم همه جا با ماشین بره؟ با تعجب،سرجام میخ شدم و غر زدم: -وا!میخوای پیاده بری؟ دوباره دستم رو گرفت و کشید -مگه من گفتم پیاده بریم؟ چشم هام گرد شد و صدام از حد معمول بلندتر... -مترو؟؟؟وای زهرا بیخیال!من اصلا عادت به اینجور کارا ندارم. مصمم رو به روم ایستاد و یه ابروش رو انداخت بالا! -تنبل خانوم! بیا بریم.مگه باید عادت داشته باشی؟ -زهرا جون ترنم ول کن!این یکی رو دیگه نمیتونم. بیا عین آدم سوار ماشین بشیم بریم. -ترنم به جون خودت من از تو تنبل تر و راحت طلب ترم. ولی تا این تنبلی رو کنار نذارم بیخیال نمیشم. بیا بریم تا منم بیشتر از این وسوسه نشدم. دستم رو گرفت و من رو که هنوز در حال غر زدن بودم، کشون کشون به دنبال خودش برد! از شلوغی مترو طاقتم تموم شده بود و دلم میخواست بشینم و گریه کنم ولی حتی جایی برای نشستن هم نبود. -آخه من از دست تو چیکارکنم؟عجب غلطی کردم با تو دوست شدما! -هیسسس...دلتم بخواد! وایسا غر نزن! تن صدام رو پایین آوردم و تو چشماش که ده سانت بیشتر از چشمای خودم فاصله نداشت زل زدم -غر نزنم؟؟زهرااااا...غر نزنم؟؟ کلَت تو حلق منه! بعد میگی غر نزن؟! لبخند دلنشینی رو لب هاش ظاهر شد. -اولشه! درست میشی...منم اوایلش همین احساسو داشتم.کلی از خودم فحش خوردم تا تونستم! چشمام رو ریز کردم و با حرص نفسم رو بیرون دادم. صدای دست فروشی که از وسط اون جمعیت چمدون بزرگش رو میکشید و گوشاش سعی میکرد بد و بیراه مردم رو نشنیده بگیره، حتی از لبخند زهرا هم برام زجرآورتر بود! نگاهم رو تو واگن چرخوندم. به جز زهرا و یه پیرزن، هیچکس چادری نبود! هرکسی با تیپ و قیافش سعی داشت بهتر از بغل دستیش به نظر بیاد. این رو از نگاه های چپ چپشون به همدیگه یا سلفی های چند دقیقه یه بار و بررسی تمیزی زیرچشمشون تو آینه میشد فهمید! ناخودآگاه دستی به بافت موهام کشیدم و از تو آینه به صورتی که حالا چندوقتی میشد سعی میکرد رو پای زیبایی خودش وایسه و به لوازم آرایش متوسل نشه، نگاه کردم. دلم میخواست لوازم آرایشم پیشم بود تا به همشون ثابت کنم هیچکدوم نمیتونن حتی به گرد پام برسن! و با این فکر شدیدا حرصم گرفت. اعصابم خیلی خورد شده بود.نگاهم رو صورت هاشون میچرخید و خودم رو واسه ظاهری که برای خودم درست کرده بودم، سرزنش میکردم. تو اون لحظه اصلا دلم نمیخواست یاد آموخته ها و هدف جدیدم بیفتم. فقط دلم میخواست منم مثل بقیه تو این دور رقابتی شرکت کنم و دست همه رو از پشت ببندم! تو همین فکرا بودم که زهرا دستم رو گرفت و به سمت در کشید.از قطار که پیاده شدم با غرغر رفتم یه گوشه ی خلوت و مشغول مرتب کردن شالم شدم. زهرا با لبخند ملایمی،نگاهم میکرد و چیزی نمیگفت. " محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
✅ یه مطلبی رو در مورد درمان بیماری کرونا قرار میدیم استفاده بفرمایید. خدا رو شکر در این مدت تعداد زیادی درمان کرونا داشتیم که شما بزرگواران هم میتونید استفاده بفرمایید
جزوه کرونا.pdf
1.64M
✅ برای اولین بار در کشور:👇🏼 💥 جزوه کامل درباره 🔹معرفی 🔸پیشگیری 🔹درمان 📝مولف: سرکار خانم عبادی ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃