eitaa logo
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
3.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
93 فایل
🔸اینجا بهت مهارت قشنگ زندگی رو آموزش میدم. 🔹ازدواج موفق💍🔹همسرداری💑 🔹موفقیت✌️🔹ترک رابطه حرام💔 💌 آیدی پاسخگویی وثبت نام دوره : @omidi_admin 💌آنچہ گذشت: @Alireza_omidi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
یه لحظه صبر کن: ❌❌❌ در فضای مجازی گرفتار #ارتباط_با_نامحرم شدی؟ 😳 ❌ نمیتونی این رابطه رو تموم کنی؟
سلام دوستان خوبم🌷 👈دوستان فقط یه نکته کوچیک تبلیغ کانال آقا صاحب الزمان یادتون نره👌☺️ ✅در ضمن اگه پیشنهاد یا نظری درباره کانال داشتین میتونین با ما در میان بزارید😊🌹 👇👇👇👇👇👇 @yaazahra110 شب و روزتون امام زمانی
A Behbhani: 💠موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا (س) با همکاری اداره تبلیغات شهرستان امیدیه مسابقه ی کتابخوانی برگزار می نماید 🎉🎊 ویژه به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان (عج)🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📚📚📚کلا محدوده مسابقه فقط*20*صفحه هست📚📚📚 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 🌟 همراه با 9جایزه نفیس ونقدی💵💵 هزار تومانی به ۳ نفر اول هزار تومان به سه نفر دوم هزارتومان به سه نفرسوم 🌷 دوستان خود را به این مسابقه دعوت کنید ... 💌 برای شرکت در این مسابقه به کانال موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا(س).شعبه امیدیه بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 آدرس کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3475243052C0d6e475f4f
پویش جهانی استغاثه به امام عصر ارواحنا فداه.mp3
498.1K
پویش جهانی استغاثه به امام عصر ارواحنا فداه حجت الاسلام پناهیان 1399/1/15 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
⭕️ توی ایران تا الان به طور متوسط روزی ۷۲ نفر رو کشته ولی کشور مون هر سال توی تصادفات جاده ای به طور متوسط روزی ۷۶ نفر رو می کشه امیدوارم بعد از کرونا مجلس تازه نفس با کرونای مافیای خودروسازی ایران خودرو و سایپا مبارزه کنه! "دکتر کُد" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۱۰۵ استاد پناهیان: ➖🔺🔻➖ 🔹این معنویت سرشار از عقلانیت و درایت 🔹این معنویت سرشار از
۱۰۶ استاد پناهیان: 🔸🔹🔸 ❓باید چه کارایی رو تو خونه بکنیم؟؟؟ ↪️ قبلا نصایحی رو از اولیاء خدا ،نسبت به پدرها مطرح کردیم... 🔻همین کلمه ی ( دوستت دارم )👌 که بعضی از پدرها اعتقاد دارن،حالا ما بگیم یا نگیم، چه تاثیری در عالم داره⁉️ ✅ همین نصایح خیلی ساده .... ⚠️ شما فکر میکنید، آدم ها چجوری میرن جهنم❓🔥 🔰امام صادق(ع) میفرماید: ↓ ریشه ضلالت و گمراهی غفلته⚠️ معنیش چیه👇 یعنی همین، اهمیت ندادن به چیزهای کوچیک💯✔️ 🔴 شیطون میاد در گوشِت میگه ، حالا این چیزه مهمی نیست، چاقو که نزدی گلوی کسی رو ببری♨️❌ ⁉️آخه تو دنیا فقط گلوی کسی رو ببری، مهمه ؟ دزدی مهمه ؟ ⚠️اگه مهم نبود،نمیگفت خانومت رو خوشحال کنی, روز قیامت خدا تو رو خوشحال خواهد کرد... 🔹ما برای اهداف مهمی باید برگردیم، توی { خـــونه } رو درست کنیم . 🤔شما که اینقدر اصرار نداری از طریق خانواده بهشت بری، چجوری میخوای بری بهشت⁉️ 🔻از طریق شهادت میشه❓❓ بله دیگه... شهادت ، میانبر بهشته مقامی بالاتر از شهادت نیست دیگه... 🔻همه میدونیم شهدا مقام خاصی دارن و بهشت جایزه این مقامشونه...✅↓ ⚠️حالا یه روایت میگم هم آقا هم خانم خیلی دقت کنید؛ ادامه دارد...
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#او_را....105 یکی دیگشون گفت -اره عالیه.منم یه پیشنهاد دارم.میتونیم روزهای جلسات ورودی های جدید رو
.... 106 اتفاقاتی که افتاده بود رو مرور کردیم و من غش غش و زهرا خیلی آروم و درحالیکه سعی داشت من رو هم آروم کنه،میخندیدیم. خیلی برام جالب بود که جوری رفتار میکردن که انگار نه انگار با هم فرقی داریم. اینقدر حواسم پرت خوشی های اون چندساعت بود که تا وقتی دوباره تو فشار عجیب داخل واگن قرار نگرفته بودم،نفهمیدم که باز برگشتم تو مترو! - این چه کاری بود آخه؟!خب با تاکسی میرفتیم دیگه! -وای این دوباره شروع کرد! ترنم نمیدونی وقتی لب هات روی همه چقدر خوشگل تر به نظر میای! خندیدم و تو همون شلوغی با کیفم کوبیدم تو سر زهرا که باعث شد خانوم سن بالایی که کنارم بود و از تکون های من احتمالا داشت له میشد،اعتراض کنه! نخودی خندیدم و به زهرا که داشت با لبخند به جای من معذرت خواهی میکرد نگاه کردم. دوباره وسط جمعی قرار گرفته بودم که بوی لوازم آرایش و اسپری هاشون،فضا رو پر کرده بود.دوست نداشتم بازهم اعصابم خورد بشه اما اون جو راه دیگه ای جلوی پام نمیذاشت! تو فکر و خیالات غرق بودم که زهرا مثل یه غریق نجات،به دادم رسید! -بهت خوش گذشت؟ خودم رو جمع و جور کردم و لبخند زدم -خب راستش آره!دوستای جالبی داری! -آره خیلی بچه های خوبی هستن.تنها جمعی که خیلی دوستشون دارم،همین جمعه! -چطور؟مگه دوست دیگه ای نداری؟ -خب چرا.اما بچه های هیئت منتظران با همه فرق دارن! -چرا؟! -خب میدونی...همه کسایی که تو این جمع هستن،یه هدف دارن و با هم عهد بستن که برای این هدف تا پای جون،جلو برن.برای همین روی خودشون کار کردن. اخلاقشون،برخوردشون،تفکرشون،کاراشون،با همه متفاوته!بخاطر همون هدف،همدیگه رو خیلی دوست دارن .به هم احترام میذارن. برای هم مهم هستن. خلاصه خیلی ماهن!اگر بازم دلت بخواد که باهام بیای،کم کم خودت میفهمی! -جالبه!اتفاقا چندنفرشون شمارم رو گرفتن که بیشتر با هم در ارتباط باشیم. چشم هاش از خوشحالی درخشید. -واقعا؟!میگم که خیلی ماهن! اینقدر با زهرا گرم صحبت شدیم که نفهمیدم کی رسیدیم خونه. وارد حیاط خوشگلشون که شدیم وایسادم تا ازش خداحافظی کنم .اصرارش رو برای موندن قبول نکردم و با بغل محکمی،بخاطر روز خوبی که گذرونده بودم،ازش تشکر کردم. ماشین رو از پارکینگ خارج کردم و به طرف خونه به راه افتادم. طبق معمول،آهنگی که گذاشته بودم به مغزم اجازه ی فعالیت درست رو نمیداد. خاموشش کردم. تفاوت بین آدم ها،فکرم رو مشغول کرده بود. اینکه چقدر دغدغه هاشون با هم فرق داره،فکرهاشون،رفتارهاشون،مدل زندگیشون و... یاد دورهمی هایی افتادم که بعد از بی وفایی سعید و سارا،دیگه توشون شرکت نکرده بودم .توی اون جمع ها هم کم شوخی و بگو بخند نداشتیم اما یه چیزی تو دورهمی امروز بود که هیچ جای دیگه شاهدش نبودم !نمیدونم. شاید به قول زهرا، هدفشون بود که اینقدر دوست داشتنی ترشون میکرد! به خیابون شلوغ و پر سروصدای رو به روم نگاه کردم و زیر لب زمزمه کردم "هدف...!" "محدثه افشاری"
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 6 ⭕️ شیطان و هوای نفس برای اینکه آدم رو در دام رابطه حرام بندازه معمولا از روش
7 🔹 سه تا موضوع رو باید یکی یکی بهش بپردازیم. 💢 اول چیکار کنیم که گرفتار این نوع روابط نشیم؟ 💢 دوم اینکه اگه کسی گرفتار هست چطور رها بشه؟ 💢 سوم اینکه اگه فردی به این نوع روابط پایان داده باشه چطور بتونه از آسیب های بعدش جلوگیری کنه؟ درباره مورد اول چند تا نکته رو باید دقیق رعایت کرد. ❇️ اول اینکه سعی کنید همیشه "در حد ضرورت" با نامحرم صحبت کنید. اگه واقعا جایی ضرورتی نداره و میتونید به جنس موافق خودتون مراجعه کنید سعی کنید اصلا زمینه این نوع رابطه ها رو فراهم نکنید. 💢 طبیعتا در شرایط مساوی فردی که در طول روز با 50 تا جنس مخالف ارتباط داره بیشتر امکان آلودگی به این خطا رو داره تا کسی که در روز با یکی دو نفر ارتباط داره. ❇️ دوم اینکه حین صحبت کردن سعی کنید خیلی رسمی و فقط در همون حدی که نیاز هست صحبت بشه. هر جمله ای که بیش از ضرورت باشه ممکنه طرف مقابل رو به این نتیجه برسونه که انگار شما میخوای باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنی. و عموما مقدمه روابط جنسی حرام، روابط عاطفی هست.. 🗯 یه نکته رو دقت کنید توی زندگیتون هرجایی که فکر کردید که شما هیچ وقت اسیر فلان گناه نمیشید تقریبا قطعی بدونید که اسیر همون گناه خواهید شد... ⭕️ هیچ وقت نگو "من" که عمرا فلان گناه رو انجام بدم! ✅ بلکه با تواضع فراوان بگو "خدایا" کمکم کن که اسیر هوای نفسم نشم و طبق دستورات تو زندگی کنم... ⭕️ انسان زمانی که خدا رو از معادلات زندگیش کنار بذاره، بزرگترین ضربه ها رو خواهد خورد... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 7 🔹 سه تا موضوع رو باید یکی یکی بهش بپردازیم. 💢 اول چیکار کنیم که گرفتار این
🗯 یه نکته رو دقت کنید توی زندگیتون هرجایی که فکر کردید که شما هیچ وقت اسیر فلان گناه نمیشید تقریبا قطعی بدونید که اسیر همون گناه خواهید شد... ⭕️ هیچ وقت نگو "من" که عمرا فلان گناه رو انجام بدم! ✅ بلکه با تواضع فراوان بگو "خدایا" کمکم کن که اسیر هوای نفسم نشم و طبق دستورات تو زندگی کنم... ⭕️ انسان زمانی که خدا رو از معادلات زندگیش کنار بذاره، بزرگترین ضربه ها رو خواهد خورد... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼 ✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 ✅ادامه رمان مذهبی👇 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۱۰۶ استاد پناهیان: 🔸🔹🔸 ❓باید چه کارایی رو تو خونه بکنیم؟؟؟ ↪️ قبلا نصایحی رو از
۱۰۷ استاد پناهیان: ♦️➖♦️➖ 📜 چند تا روایت درمورد اخلاق خانم ها عرض میکنم؛ 🔹یک خانمی به رسول خدا گفت: حقی که من گردن شوهرم دارم، چیه❓ ( جلسات قبل مهم هاشو عرض کردم ) 🔻رسول خدا (ص)قبل از اینکه به اون خانم بگن چه حقوقی داره فرمودن؛↓ ⚠️قبلش بگم خانم، شوهر شما حقوقی که به گردنتون داره، بیشتر از حقوق شماست ✔️ ❓معنای این حرف یعنی چی؟؟!! ❓یعنی تبعیض؟؟!! یعنی مرد به زن احترام بگذاره و زن هم به مرد احترام بگذاره ولی بیشتر... معناش تبعیضه ❓ ⚠️معناش اینه👇 خانم شما چند تا حق داری، که شوهرت باید اینا رو رعایت کنه👌 معنی این حق ها نیازه ✅ ← نیاز خانواده, ← نیاز خودت, ← نیاز شوهرت, ⚠️حق وقتی مطرح میشه، یعنی نیاز هست که تو اینو رعایت بکنی💯✔️ 🔹وقتی که شوهر شما به گردن شما حق بیشتر داره ، میدونید یعنی چی❓ ⚠️🔻یعنی شوهر شما به رعایت شما بیشتر نیاز داره👌✅ ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#او_را.... 106 اتفاقاتی که افتاده بود رو مرور کردیم و من غش غش و زهرا خیلی آروم و درحالیکه سعی داشت
....107 "هدف" به هدفی فکر کردم که چند وقتی بود داشتم برای رسیدن بهش تلاش میکردم.به آرامشی که کم کم داشت خودش رو بهم نشون میداد و به استعدادهایی که تازگی متوجه داشتنشون شده بودم! به اینکه حداقل مثل قبلا الکی دور خودم نمیپیچم و با چشم بازتری زندگی میکنم. به اینکه کم کم داره باورم میشه انسانم و قرار نیست هرطور که دلم میخواد زندگی کنم و انتظار موفقیت هم داشته باشم! هرچند که گاهی یادم میرفت و تو عمل،خراب میکردم. و هرچند که هنوزم اون چیزی که باید میشدم،نشده بودم! اون شب دوباره دفترچه ای که از فهمیده های جدیدم پر کرده بودم رو ورق زدم و کتابی رو هم که در حال مطالعش بودم،به اتمام رسوندم. صبح،راحت تر از روزهای قبل با صدای ساعتی که تازه خریده بودم،چشم هام رو باز کردم. دوشی گرفتم و مشغول نظافت اتاقم شدم. قرار بود مرجان برای ناهار بیاد پیشم. روز قبل که شهناز خانوم برای نظافت اومده بود،ازش خواسته بودم پختن ماکارونی رو بهم یاد بده. بعد از ریختن ماکارونی ها تو آب جوش رفتم تو اتاق تا یکم خودم رو مرتب کنم. بعد از مدت ها آرایش ملایمی کردم و برگشتم آشپزخونه. و با ذوق فراوون غذا رو آبکش کردم! بار اولی بود که دست به چنین کاری میزدم! داشتم به کدبانویی و هنرمندی خودم میبالیدم که زنگ خونه به صدا دراومد. با یه ژست خاص و کمی قیافه به استقبال مرجان رفتم! -سلااااام عزیزممممم اووووو!نگاش کن!چه عجب ما بعد مدت ها دوباره آرایش کردن ترنم خانوم رو دیدیم!! چه خوشششگل شدی! -سلام خوش اومدیییی... بعدشم من همیشه خوشگلم!😏 -آهان!بله!! -نه تنها خوشگلم،بلکه کلی هم هنرمندم! 😎 چنان ناهاری برات پختم که انگشتاتم باهاش میخوری! -بابا هنرمنددددد....!! بعد صداش رو پایین آورد و یه جوری که مثلا من نشنوم دستاش رو گرفت رو به آسمون -خدایا غلط کردم.اگه من زنده از این در برم بیرون قول میدم آدم شم! با آرنج زدم تو شکمش -دلتم بخواد دستپخت منو بخوری!از سرتم زیادیه!! با کلی تعریف از غذا کشوندمش تو آشپزخونه و غذا رو کشیدم،اما خودمم مثل ماکارونی ها وا رفتم!! با یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم زل زد! -این بود هنرت!!؟؟ حتما یه ساعت گذاشتی ماکارونی ها تو آب بجوشن!! -وای مرجان!!مگه چنددقیقه باید میجوشیدن؟؟ -خسسسسته نباشی هنرمند!!برو،برو اونور بذار دوتا نیمرو بپزم،معدم داره خودشو میکشه! مرجان دو تا تخم مرغ رو نیمرو کرد و به زور من رو کنار خودش نگه داشت تا طرز پختش رو بهم نشون بده!! -عیب نداره.نمیخواد گریه کنی!به کسی نمیگم جای ماکارونی آش پخته بودی! زدم تو سرش -کو گریه کنم؟ بعدم با اعتماد به نفس کامل دستم رو زدم به کمرم و ادامه دادم -بالاخره اتفاقه!پیش میاد! مرجان با پوزخند سر تا پام رو نگاه کرد و ماهیتابه رو گذاشت روی میز. بعد از خوردن غذا رفتیم تو حیاط و زیر درخت ها،نشستیم روی چمن. -ولی جدی میگم .خیلی خوشگل شدی!دلم برای این قیافت تنگ شده بود!! -منم جدی میگم ،من همیشه خوشگلم ولی در کل،مرسی! -ترنم نمیخوای این لوس بازی‌هارو تموم کنی؟؟یعنی چی این کارات آخه!؟؟ -مرجان تو وقتی میخوای هیکلتو قشنگ کنی،تموم سختی‌های ورزش و رژیم و همه رو تحمل میکنی .منم میخوام زندگیم رو قشنگ کنم،پس می ارزه سختیاش رو تحمل کنم! دهنش رو کج کرد و ادام رو درآورد. -مسخره بازی در نیار مرجان!خودتم میدونی. من دو راه بیشتر ندارم. یا زندگیم رو تموم کنم،یا زندگیم رو عوض کنم! نگاهش رو به چمن ها دوخت و مشغول بازی با اونها شد. -باشه،عوض کن .ولی نه با این لوس بازیا!!اصلا تو خیلی بد شدی!!نه بهم میگی کجا میری،نه میگی چیکار میکنی. 😔 به طرز مشکوکی تو چشمام زل زد: -اصلا تو که عشق سیگار و مشروب بودی،چجوری ترک کردی؟؟ نکنه رفتی کمپ!؟نکنه این چرندیات رو اونجا بهت یاد دادن!؟ با تعجب نگاهش کردم و یهو زدم زیر خنده. -دیوونه!!مگه من معتادم !؟ با حالت قهر روش رو برگردوند و اخماش رفت تو هم.رفتم جلوتر و بغلش کردم. -آخه خل و چل!من چی دارم از تو قایم کنم!؟فقط میخواستم مطمئن شم راهی که میرم درسته یا نه،بعد دربارش حرف بزنم! -اولا خیلی چیزا قایم کردی،بعدم خب حالا اگه مطمئن شدی،بگو ببینم چی به چیه. دستم رو زدم به کمرم و طلبکارانه نگاهش کردم -چیو قایم کردم ؟؟ اونم مثل من گارد گرفت و ابروهاش رو بیشتر به هم گره زد -اون دوشب کجا بودی؟الان کجا میری که به من نمیگی؟ -اگر همه دردت اون دو شبه،باشه.خونه یه پسره بودم. چشماش از تعجب گرد شد😳 -پسر!!؟؟کی؟؟ -آره.نمیدونم.نمیدونم کی بود و از کجا اومد و کجا رفت!اما اومد،یه چیزایی گفت و غیب شد... سعی داشتم بغض گلوم رو پنهان کنم😔 -دیگه هم ندیدمش.😞 "محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 7 🔹 سه تا موضوع رو باید یکی یکی بهش بپردازیم. 💢 اول چیکار کنیم که گرفتار این
8 ❇️ سومین نکته برای پیشگیری از روابط حرام اینه که آدم سعی کنه کلا بیکار نباشه! آدمی که بیکار باشه طبیعتا حتی اگه خودش هم نخواد بالاخره تسلیم هوای نفسش میشه. ✔️ حتما سعی کنید وقت خودتون رو با کارهای مفید پر کنید تا اصلا وقت نکنید به این چیزا فکر کنید! ⭕️ متاسفانه یکی از مشکلات بزرگ دوران دبیرستان اینه که نوجوانان وقت خالی خیلی زیادی دارن و همین وقت های خالی زمینه رو برای انواع گناهان آماده میکنه. 🔶 پدر و مادرها و مسئولین مدارس در این زمینه باید بیشتر کار کنند و وقت دانش آموز رو با مطالعه و ورزش و کار اقتصادی و کار جهادی پر کنند. ⭕️ اگه انسان از سنین نوجوانی به رابطه با نامحرم آلوده بشه واقعا در ادامه کارش خیلی سخت خواهد شد و به این سادگی ها نمیتونه از این مشکل رها بشه. خصوصا با توجه به دسترسی راحت به شبکه های اجتماعی، هر فردی تا اراده کنه خیلی زود میتونه با تعداد زیادی نامحرم ارتباط برقرار کنه. در چنین شرایطی پر بودن وقت انسان بسیار مهم خواهد بود... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
⭕️ این موارد رو همون اول باید جلوش رو گرفت. وابستگی به نامحرم هرچقدر بیشتر بشه اثراتش مخرب تر خواهد بود و دل کندن سخت تر خواهد شد... کلا سعی کنید اصلا توی این وادی نیفتید! ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
eitaa-4.1.4.apk
19.24M
✅ آخرین نسخه برنامه پیامرسان ایتا نسخه ۴ 📟 پیامرسان برتر جبهه انقلاب👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 یه نکته دیگه اینکه ⭕️ ویروس کرونا یک جنگ بیولوژیک هست و این جنگ ادامه خواهد داشت. در واقع اینطور نیست که با پایان یافتن کرونا، دیگه هیچ ویروسی تولید نشه. کرونا صرفا به عنوان دست گرمی هست و ویروس هایی مانند هانتا و سایر بیماری ها در ادامه یکی یکی رونمایی میشوند.. ✅ نظام بهداشتی ما با کمک طب سنتی و اسلامی باید خودش رو فوق العاده قوی کنه تا اماده مقابله با ویروس های جدید بشه....
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۱۰۷ استاد پناهیان: ♦️➖♦️➖ 📜 چند تا روایت درمورد اخلاق خانم ها عرض میکنم؛ 🔹یک خانم
۱۰۸ 👈 یعنی شوهر شما به رعایت شما بیشتر نیاز داره شوهرِ شما چهار تا کار انجام بده نیازهای شما برطرف شده ولی نیازهای شوهرت با چهار تا کار برطرف نمیشه⛔️ 🔵باید ده تا کار انجام بدی تا شوهرِ تو بتونه رو پای خودش بایسته و کارشو درست انجام بده. وظیفشو در قبال خود تو و بچه هات انجام بده ✅ یعنی اینکه ما شوهرت رو میکنیم : امتحانِ شوهر شما سی درصدش در ارتباط با خانوادست. هفتاد درصدش بیرون از خانوادست💼 ✔️ولی شما رو میخوایم امتحان بکنیم: هفتاد درصد در ارتباط با شوهرت امتحان میکنیم. سی درصد در ارتباط با دیگران یعنی "شما دین و ایمانت بیشتر در ارتباط با اینه که حقِ شوهرتو رعایت کنی"👌 ⭕️ اگه شوهرت غفلت کنه سی درصد به شما ضربه زده، ولی اگه شما غفلت کنی هفتاد درصد به شوهرت و بچه هات لطمه زدی... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#او_را....107 "هدف" به هدفی فکر کردم که چند وقتی بود داشتم برای رسیدن بهش تلاش میکردم.به آرامشی که
.... 108 کسی بود که میخواست کمکم کنه.این کارو کرد و رفت... -چه کمکی؟ -کمک کنه تا آروم بشم. تا دوباره خودکشی نکنم. تا... یه‌چیزایی رو بفهمم! -خب؟؟ -هیچی دیگه.میگم که.این کارو کرد و رفت! -حتما همه این مسخره بازی‌هاروهم اون گفته انجام بدی!! -مسخره بازی نیست مرجان. تو که اخلاق منو میدونی. اگر یه‌ذره غیرعقلانی بود،عمرا اگه عمل میکردم! -اصلا این پسره کیه؟چیه؟حرفش چیه؟چیشده که فکر کردی حرفاش درسته؟ -میدونی مرجان!اون یه‌جوری بود. خیلی حالش خوب بود...! آرامش داشت،با همه فرق داشت. با اینکه معلوم بود درآمدش کمی داره یه‌جوری رفتار میکرد انگار خیلی خوشبخته!! من دوست دارم بفهممش... دوست دارم بفهمم اون چجوری به اون حال خوب رسیده! -خب الان فهمیدی؟! -یه جورایی... تقریبا با همش کنار اومدم،بجز یه بخشش که فکرم رو بدجور مشغول کرده. ولی مرجان تو این چندماه،نسبت به قبل،خیلی آروم شدم!هرچند بازم اونی که باید بشم نشدم! -با چی کنار نیومدی!؟ چهار زانو رو به روش نشستم و متفکرانه نگاهش کردم -ببین!به نظر تو اتفاقاتی که برای ما میفته،چه دلیلی داره؟؟ -دلیل؟امممم...خب نمیدونم!اتفاقه دیگه!میفته!! -نه خله!منظورم اینه که چجوری یه سری اتفاقای خاص تو زندگی من میفته و باعث یه اتفاقای دیگه میشه، و تو زندگی تو، و زندگی بقیه!؟ یعنی چجوری انگار همه چی با هم هماهنگه تا یه اتفاق خاص بیفته!؟بنظرت اینا به معنی برنامه ریزی یه نفر برای زندگی آدم نیست؟؟ -ترنم، جون مرجان بیخیال! تو رد دادی!میخوای منم خل کنی؟ -خیلی ذهنم درگیره که چجوری زندگی من جوری چیده شد تا به خودکشی برسم و بعد یه نفر بیاد و یه چیزای جدید بهم بگه!؟ اگر من با سعید میموندم،با عرشیا،یا اگر جور دیگه این رابطه ها تموم میشد،شاید هیچوقت به اینجا نمیرسیدم! -مثلا الان به کجا رسیدی تو!!؟😏 -به یه دید جدید،حس جدید،زندگی جدید،فکر جدید! و این خیلی خوبه... یه جورایی هیچوقت بیکار نیستم.همش حواسم هست چیکار بکنم و چیکار نکنم!همش دارم چیزای بهتری میفهمم!! ترنم!مغزم قولنج کرد!!بیخیال.دعا میکنم خوب شی!! -خیلی...!منو نگاه نشستم واسه کی از حسم حرف میزنم!! -بابا خب چرت و پرت میگی!کی حوصله این مزخرفاتو داره؟؟ مثلا الان زندگی من چشه؟؟چرا باید تغییرش بدم... -مرجان واقعا تو از اون زندگی راضی ای؟؟ یکم ساکت شد و سرش رو انداخت پایین -خب آره! تا لنگ ظهر میخوابم،بعد بلند میشم میبینم مامانم هنوزم خوابه! هرروز یه آرایش جدید ازش یاد میگیرم،هرروز از قیافش میفهمم یه عمل زیبایی جدید اومده! چندماه یه بار هم داداشم رو میبینم! بابام رو چندسالی میشه که ندیدم. هفته ای یه دوست پسر جدید پیدا میکنم! چندروز یه بار یه پارتی میرم. اگر حوصلم سر بره کلی پسر از خداشونه برم پیششون،اگرم خونه باشم،بطری های مشروب مامانم رو کش میرم! چی از این بهتر؟؟؟ با صدایی که حالا با بغض مخلوط شده بود،داد زد -بس کن ترنم!دنبال چی میگردی؟؟ زندگی همه ی ما فقط لجنه!همین .این لجن رو هم نزن. بوش رو بیشتر از این درنیار! تو چشماش نگاه کردم،زور میزد که مانع ریزش اشک‌هاش بشه .میدونستم که نیاز به گریه داره،بدون حرفی بغلش کردم و اجازه دادم مثل یه بچه که وسط کلی شلوغی گم شده،گریه کنه... 😭 انتظار داشتم بیشتر بمونه اما بعد از تموم شدن گریه هاش،رفت. کاش میتونستم براش کاری انجام بدم.ولی سخت بود،چون اون برعکس من شدیدا لجباز بود و مرغش یه پا داشت! میخواستم دوباره برم تو اتاق اما نگاهم به غذایی که خراب کرده بودم،افتاد. وارد آشپزخونه شدم.اولش یکم این پا و اون پا کردم اما بعد سریع دست به کار شدم. ظرف ها رو شستم و دوباره قابلمه رو پر از آب کردم. بعد از اینکه آبکشش کردم،سسی که ظهر درست کرده بودم رو باهاش مخلوط کردم و چشیدمش. عالی شده بود! با ذوق به طرف تلفن دویدم و به مامان خبر دادم که نیازی نیست امشب از رستوران غذا بگیره. از اینکه بعد از مدت ها بوی غذا تو این خونه پیچیده بود،واقعا خوشحال بودم.مخصوصا اینکه هنر خودم بود! اولین بار بود که اینجوری مشتاقانه منتظر اومدن مامان و بابا بودم! بلافاصله با ورودشون میز رو چیدم و سه تا نفس عمیق کشیدم تا ذوق کردنم خیلی هم معلوم نباشه! با اعتماد به نفس نشستم پشت میز و با هیجان به غذا نگاه کردم! غذاشون رو کشیدن و خیلی عادی مشغول به خوردن شدن! هرچی به قیافشون زل زدم تا چیزی بگن،بی فایده بود!! داشتم ناامید میشدم که مامان انگار که چیزی از نگاهم خونده باشه،دستپاچه رو به بابا کرد -راستی!غذای امشب رو ترنم پخته! با غرور لبخند زدم و بابا رو نگاه کردم. -خب چیکار کنم؟مثلا خیلی کار مهمی کرده؟ با این حرفش انگار سطل آب یخ رو روم خالی کرد!حسابی وا رفتم. "محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 8 ❇️ سومین نکته برای پیشگیری از روابط حرام اینه که آدم سعی کنه کلا بیکار نباشه
9 ⭕️ حالا اگه کسی گرفتار چنین رابطه ای شده باشه باید چیکار کنه؟🤔 در این زمینه چند تا کار باید انجام بشه. ❇️ اول اینکه روابط اینطوری رو بسته به موقعیتش به دو روش میشه قطع کرد: در مواردی باید کم کم چنین روابطی رو ترک کرد در مواردی هم باید یک دفعه ای قطعش کرد. 🔵 مواردی که رابطه خیلی عمیق و طولانی شده باشه رو باید کم کم قطعش کرد. راهش هم اینه که به طرف مقابل صادقانه بگید که من میخوام یه زندگی جدید رو شروع کنم و این رابطه رو میخوام کم کنم.☺️ 🔸 بعد بگو از این به بعد نهایتا روزی یه پیام میدم. 🔹 بعد از یه هفته بگو که از این به بعد هفته ای یه پیام میتونم بدم! 🔸 بعد از دو هفته بگو از این به بعد فقط ماهی یه پیام میتونم بدم!☺️ 💢 معمولا طرف مقابل اگه خیلی گیر نباشه همون جمله اول که بهش گفته بشه خودش تا آخر خط رو میره و دیگه بی خیال میشه! در واقع از این رابطه نا امید میشه! و "نا امید کردن انسان از رسیدن به لذت گناه" باعث میشه که زودتر بی خیال گناه بشه. ☢️ ضمن اینکه این روابط چون طبق هوای نفس هست با شنیدن چنین جملاتی سریع به طرف مقابل بر میخوره و ممکنه همون اول بلاک هم بکنه! هیچ چاره ای نیست جز اینکه از جلوی چشمتون کنار بره و تعداد دفعات دیدن پروفایل طرف مقابل رو کم کنید! در هر صورت : از دل برود هر آنکه از دیده برفت.... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃