eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
864 دنبال‌کننده
85 عکس
134 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 زیارت عاشورا (۱) دین و بینش دینی رایج ما که بر آمده از نگاه ظاهرگرایانه‌ی عرفی است؛ در بسیاری از مفاهیم، آیین‌ها و مناسک دچار مشکل و بن‌بست می‌شود، و در تمام این موارد با پافشاری بیشتر بر خدای انسان‌وار و ارباب‌گونه که در آسمان‌ها و جدای از این جهان قرار دارد، راه‌حل‌هایی می‌جوید که مشکل را شدیدتر و عمیق‌تر می‌کند. دین‌داران مدرن و تجدیدنظر طلب نیز بدون تغییر بنیادین در این اندیشه‌ی دینی و بدون خارج کردن آن از نگاه‌های سطحی و ظاهری، چون نمی‌توانند مشکلات آن را حل کنند، به پاک کردن صورت مسأله می‌پردازند؛ و چون بر خلاف دین‌دار و فقیه سنتی نمی‌توانند با پافشاری بر نگاه خود، مشکل را انکار کنند، با روش‌های مختلف موضوع را از میان بر می‌دارند و از حل آن کناره می‌گیرند. یکی از روش‌های پاک کردن صورت مسأله در تفکر دین‌دار مدرن، پناه بردن به روش «انکار سند و نفی استناد» آن است. اما این روش نمی‌تواند مفید باشد چون: اولا: خود این روش، مبتنی بر سندیابیِ متداول است، که از اساس قابل اعتنا نیست، و باید با روش‌های صحیح عقلانی جایگزین شود. اگر چه عالمان برجسته‌ی ما در طول تاریخ بر روش‌های صحیح سندیابی تکیه کرده‌اند، اما آنچه اکنون به عنوان میراث برای ما باقی مانده، دور از اعتبار عقلی و نقلی است، و باید متحول شود. ثانیا: این‌طور نیست که هر چه مشکل‌ساز است، ایراد سندی داشته باشد، و هر چه ارزشمند و مفید جلوه می‌کند، سند محکم. بسیاری از ارزشمندترین متون ما از جهت سندی ضعیف، و بعضی از مشکل‌سازترین آنها داری سندیت قوی هستند. ثالثا: جدای از سند رجالی و حدیثی، و ضعف و قوت آن، «فضای کلی دیانت» ، «بنیان‌های فرهنگ دینی» و نیز «عمل و اجماع عالمان دینی» در بسیاری موارد اگر مطلبی را اثبات نکند، حداقل تقویت نموده و چشم پوشی از آن را مشکل می‌کند. بنابراین برای تحول اندیشه دینی ما باید بر «نگاه محتوایی» و نیز «رویکرد ذاتی» تکیه کنیم تا بتوانیم معارف فراموش شده دیانت را احیا کنیم، و گوهرهای شریعت و طریقت را که در جمود سنت‌گرایان و ضعفِ تجددخواهان در محاق فرو رفته، نجات دهیم. اولین و مهم‌ترین گوهری که در شریعت راستین باید احیا شود «نگاه درونی و جوهری» به «دین و مفهوم خداوند» و کنار گذاشتن «خدای بیرونی» است. برخلاف نگاه رایج، خداوند و معارف دین، موجودات و مفاهیمی بیرون از ما نیستند. هر مفهومی که به عنوان «خدا، خالق، پروردگار، رب، هستی‌بخش، ناظم، اله» و غیر آن در نظر ماست، و آن موجودی برای پرستیدن را فرض می‌کنیم؛ نادرست، باطل، ناحق و بتی است ساخته و پرداخته انسان! نفی این بت و ساختن خدایی برتر، در واقع ساختن بت جدیدی است که چه بسا از قبلی بهتر است، ولی انحراف آن عمیق‌تر و بالاتر است. آخرت، باطن این جهان است، و معرفت دین، «سلوک طریقت خویشتن» است. هر خوبی و بدی در درون ماست. ما با جهان بیرونی متحد هستیم و اسطوره‌های بدی و اسوه‌های خوبی در ذات ماست. بیرون از وجود ما خبری نیست، و پرستیدن و حب و بغضی که آیینه درون نباشد ثمری ندارد. اگر رحمتی بر بزرگی می‌فرستیم نه به معنی احیای وجودی است که صدها سال پیش از دنیا رفته، و به نص دیانت چون دیگر انسان‌ها با مرگ خود از این جهان رخت بربسته؛ بلکه به معنی «اتحاد و اتصال» با مرتبه‌ی برتر و بالاتر از وجود این دنیایی است، که همان مرتبه عمیق و برتر وجود خاکی خود ماست. اگر لعنتی نثار می‌کنیم از «منجلاب خویشتن» فاصله می‌گیریم و «خود» را لعن و نفرین می‌کنیم. چگونه ممکن است در این جهان خاکی وجودی را که سراسر شر و شقاوت است، به معنی این دنیایی آن لعنت کرد و آرزوی دوری‌اش از رحمت خداوند را بکنیم، در حالی‌ که وجود مبارک حسین بن علی -که بر او درود باد- پس از کشته شدن تمامی یاران و نزدیکانش، به قاتل خود می‌گوید «حتی پس از این هم اگر از مسیر باطل خود دست برداری، و از کشتن من در گذری، شفاعت جدم را برای تو تضمین می‌کنم !!»؛ و شخصیت داغ‌دار علی بن حسین -که بر او درود باد- به قاتل پدر راه توبه و بازگشت یاد می‌دهد و به او «نماز غفیله» می‌آموزد!! ادامه در پست بعدی 👇👇👇 📚 🏴شهادت سیدالشهداء حضرت أباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران باوفایش را تسلیت می‌گوییم.🏴 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 زیارت عاشورا (۱) دین و بینش دینی رایج ما که بر آمده از نگاه ظاهرگرایانه‌ی عرفی است؛ در بسیاری از
🔶 زیارت عاشورا (۲) ادامه از پست قبل 👆 «حقیقت امامت» در نفس‌های ماست؛ همان‌طور که ذات نامتناهی اله، حقیقت این جهان است و تنها راه وصول آن درون خویشتن انسانی است؛ و هر چه غیر از آن است، بتی است برساخته‌ی انسان‌ها و پرستیدن آن غیر از دوری نتیجه‌ای ندارد. هر صلوات و رحمت و لعنت اگر بر خویشتن است، درست و کامل و نتیجه‌بخش است؛ وگرنه غیردینی و بی‌ثمر و دور کننده است. «زیارت عاشورا» نمی‌تواند حقیقتی غیر از آنچه که واقعه‌ی عاشورا به ما می‌آموزد، داشته باشد. هر مفهوم و معنی اگر در این راستا باشد، حقیقتی غیر قابل انکار است، و هر معنی که غیر آن باشد، باطل و نادرست است؛ حتی اکر اسناد رجالی و استناد فقهی غیر آن را ادعا کند. عاشورا معرکه جان‌هاست، و نه نبرد تن‌ها و بدن‌ها؛ هر جانی در خویشتنِ خویش است که باید آن را بجوید. اگر چه در زمان و مکانی، حسین و یزید در مقابل یکدیگر ایستادند و جنگیدند و کشتند و کشته شدند؛ اما حقیقتِ زنده و جاویدان حسینی، همان حقیقت نامتناهیِ انسانی ماست که باید آن را پاس داریم، وگرنه هر چه از آن فاصله بگیریم به حقیقت یزیدی نزدیک‌تریم. ما که هر روز و هر شب بر خویشتن خویش پا می‌گذاریم و بر خوان یغمای انسانی خویش می‌نشینیم؛ چگونه نام حسین را بر زبان خود جاری کنیم؟ زبانی که فضیلت‌ها را ترک کرده و در زندگی پست و روزمره‌ی خود سر فرو برده، نام حسین را بر دکان دیانت خود آویز می‌کند؛ و چشمانی بر بدن‌های مقدس گریه می‌کند که از حقیقت آنها معرفتی در نیافته، و از فضیلت آنها فرسنگ‌ها فاصله گرفته است! و بر بدن انسانی گریان است که از قربانی شدن جانِ فضیلت‌خواه او شادان است. مگر نه این که ذات نامتناهی اله در کتابش فرمود که این انسان است که جانشین و همانند خداوند است؛ و مگر اولیا و مقربان نفرمودند که مائیم که اسم‌های خداوندیم و تجلی او؟! پس اینجا معرکه‌ی حقیقت انسانی است که در هر انسانی تمام و کمال است؛ و دیانت حقیقی، ایمان آوردن به این حقیقت است. اگر آدم و خاتم -که بر آنان درود باد- بر حسین گریسته‌اند، بر این حقیقت بوده است که با کشته شدن حسین، این حقیقت، زنده و آشکار و تمام گشت. چه کسی را نفرین و لعن کنیم، که خود هم یزیدیم و حسین؛ و هر روز و شب حسینی را می‌کُشیم و یزیدی را بر بالای منبر می‌کنیم، و از زبان او دینی را به بدعت فریاد می‌زنیم. ما خود کُشنده حسین‌ایم و باید خویشتن را لعنت کنیم. 📚 🏴شهادت سیدالشهداء حضرت أباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران باوفایش را تسلیت می‌گوییم.🏴 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸قلب سلیم گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بالاترین نعمت الهی این است که انسان قلب سلیم داشته باشد. مرحوم آقای برهان رحمت‌الله‌علیه می‌فرمود به امیرالمؤمنین(ع) عرض کردند از کجا به این مقام رسیدی؟ ‌فرمودند درِ خانه‌ی دل نشستم، هر چه غیر خدا خواست وارد بشود، راهش ندادم. آیا ما هم همین‌طور هستیم؟ درِ خانه دل نشسته‌ایم؟ یا اینکه خدا می‌خواهد وارد بشود، راهش نمی‌دهیم؟ من خدمتِ علامه {طباطبایی} عرض کردم چنین روایتی را آقای برهان فرمودند؛ فرمود مضمون روایات است، طرد هم نکردند. امیرالمؤمنین عليه‌السلام: «عَظُمَ اَلْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ»(بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۳) فقط عظمت را به خدا می‌دهند، غیر خدا عظمتی ندارد. امام صادق(ع) فرمودند: «اِجْعَلُوا أَمْرَكُمْ هَذَا لِلَّهِ وَ لاَ تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لَهُ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلاَ يَصْعَدُ إِلَى اَللَّهِ»(الوافي، ج۱، ص۵۶۴) یک آقا شیخ عباسی بود -خدا رحمتش کند- از شاگردهای مرحوم آشیخ رجبعلی بود، یک ماه رمضانی آمده بود فشم، می‌گفت «من کان لله کان الله له»، من کان للآش کان الآش له، من کان للزن کان الزن له... همین‌طور قطار کرد تا آخر؛ خدا رحمتش کند. حضرت می‌فرماید که امر خودتان را -ای شیعیان- «لله» قرار بدهید. خودنمایی نباشد برای مردم کوچه، «مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لَهُ»؛ اما «مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلاَ يَصْعَدُ إِلَى اَللَّهِ»؛ همین‌جا باقی می‌ماند، هیچ صاحبی هم ندارد. امام صادق علیه‌السلام ذیل آیه شریفه «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»(کهف-۱۱۰) فرمودند: «اَلرَّجُلُ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ اَلثَّوَابِ لاَ يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِنَّمَا يَطْلُبُ تَزْكِيَةَ اَلنَّاسِ يَشْتَهِي أَنْ يُسْمِعَ بِهِ اَلنَّاسَ فَهَذَا اَلَّذِي أَشْرَكَ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَيْراً فَذَهَبَتِ اَلْأَيَّامُ أَبَداً حَتَّى يُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ خَيْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُسِرُّ شَرّاً فَذَهَبَتِ اَلْأَيَّامُ حَتَّى يُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ شَرّاً.»(وسائل‌الشیعة، ج۱، ص۷۱) فرمودند: یک وقتی هست انسان عمل می‌کند، ولی اخلاص ندارد؛ می‌خواهد تزکیه نفس بکند، ولی اشتها هم دارد که به چشم و گوش مردم برسد؛ تزکیه‌ی نفسش برای این است. خب، این که «أَشْرَكَ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ»، مشرک است، ریاکار است. تزکیه و تطهیر نفسِ خودش را برای به گوش مردم رساندن –بالأخره- زحمت کشیده و بدست آورده است؛ {برای اینکه} معروف بشود، که دورش جمع بشوند، پناه می‌بریم به خدا ! بعد فرمودند «مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَيْراً...» {عبدی که} خیراتش را پنهان می‌کند؛ «أظهر الجمیل» است و «ستر القبیح»... باز مرحوم آقای برهان -خدا رحمتش کند- می‌گفتند اون درخت‌های گل را می‌بینی، این گل هی می‌خواهد خود را پنهان کند، ولی خدا بلندش می‌کند؛ یا می‌خواهد مستوری کند -یا من أظهر الجمیل»- «حَتَّى يُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ خَيْراً» این خیرش را {ظاهر می‌کند}. اما عکسش، کسی است که «يُسِرُّ شَرّاً» بد آدمی است، کار بد می‌کند؛ چند روز که می‌گذرد خدا بدی‌اش را بالأخره رسوا می‌کند. اگر در دنیا هم رسوا نکند در آخرت... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/baNXO?playlist=1026383 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
وظیفه‌ی ما در مقابل بلایا و معاصی چیست؟ 💡یک مطلب وظیفه‌ی شرعی است، که انسان باید به مرجع تقلیدی که دارد مراجعه کند؛ ولی حداقلش این است که قلباً ناراحت باشد، و فراتر از آن توجّه داشته باشد که چرا این ابتلائات سر من می‌آید؟ چرا این ظلم‌ها به من می‌شود؟ چرا من اینقدر گرفته و گرفتار هستم؟ چرا خدای متعال مخلوقات را مبتلا خلق کرده است؟ «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ»(نهج‌البلاغه/خطبه۲۲۶) هیچ فرقی هم بین معصوم و غیرمعصوم نمی‌گذارد؛ اما معصوم سلام‌اللّه‌علیه، توجّه به خدای تبارک و تعالی دارد، و در پشتِ صحنه فعلِ خدا را می‌بیند. استاد(مرحوم سعادت‌پرور) به نقل از علاّمه طباطبایی رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه می‌فرمودند بلا برای تنبّه است؛ کسی که تنبّه پیدا می‌کند دیگر وجهی برای بلا نیست. مثل این‌که دارد سیل می‌آید، یا خانه دارد آتش می‌گیرد، شما لگد محکمی به بچه می‌زنی که بلند شو! می‌بینی که در خواب عمیق است و متوجّه نمی‌شود؛ لگد محکم‌تری می‌زنی. غرض از این لگد زدن، بیدار کردن و فرار کردن است. خدای تبارک و تعالی که بلا را می‌فرستد، می‌خواهد به فرد تنبّه بدهد که این کرونا را که فرستادم، می‌خواهم به شما توجّه بدهم که به من مراجعه کنید! در بلا و معاصی دیگران، بگویید چرا برای من رقم خورد؟ چرا برای یکی دیگر پیش نیامد؟ البته وظیفه ظاهری را انسان باید از طریق مرجع تقلیدش دنبال ‌کند و تشخیص دهد؛ ولی عرض ما وظایف ظاهری نیست. موقعی که دچار می‌شویم، به خودمان مراجعه کنیم که این اتفاقی که افتاده، حتما یک سنخیتی با من دارد؛ یعنی من یک گیری دارم که برایم رخ داده است. آن موقع اگر باطناً استغفار داشته باشد، که خدایا اگر شأنیّت من و قابلیت من این‌طوری است که مثلا این موسیقی به گوش من می‌رسد نه به گوش یک ولیّ خدا، و این به خاطر این است که من با این موسیقی گره خورده‌ام، و این دارد با طبع من بازی می‌کند؛ من استغفار می‌کنم و تضرع و درخواست دارم که خدایا این را در کام من تلخ کن، تا دیگر برایم پیش نیاید. اگر آن تنبّهی که مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند ایجاد شود، آن اتفاق هم برداشته می‌شود؛ مثلا آن معصیتی که کنار انسان روی می‌دهد، و یک ربطی با خود فرد دارد، و خدای تبارک و تعالی او را امتحان می‌کند تا مشخص شود که قلبِ او به نوعی گره خورده با این؛ -جدای از وظیفه شرعی- در آن حال انکار قلبی پیدا کند که خدایا این گره خوردن را می‌خواهم پاره کنم، و استغفار می‌کنم تضرع و درخواست می‌کنم خدایا این را از من بردار! اگر آن نگاه باطنی باشد که خدایا این سنخیت را بردار، و این رابطه را قطع کن؛ آن موقع هم آن ابتلاء برطرف می‌شود. اصل مسئله این است که تمام اتفاقاتی که می‌افتد، دشمن تحریم می‌کند، جنگ می‌کند، یا همسر انسان بد است، یا کسی مال انسان را می‌خورد و... پشت همه اینها خداست، پشت همه‌اش امام معصوم سلام‌اللّه‌علیه است. تا با او مشکل داری، با انواع و اقسام بلاها متنبّه‌ات می‌کند؛ مشکل‌ات با او که حل شود، این بلاها هم برداشته می‌شود. البته مواقعی هست که بلا برای تنبّه نیست، بلکه برای ترقی است. یعنی بناست که یک بلایی بیاید، تا انسان ترفیع مقام پیدا بکند، وگرنه سنخیتی با آن بلا ندارد؛ وجودش با آن معصیت ناسازگار است. اینجا همین که از آن مسیر فاصله می‌گیرد، ارتقاء رتبه پیدا می‌کند؛ و با همین کارش اسباب تنبه دیگران هم می‌شود. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 منزلتِ علمی پنهانِ شهید قدوسی (ره) بیانات آیت‌الله نیازی در سالگرد شهادت آیت‌الله‌ علی قدوسی؛ ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ همکاری در نگارش و تدوین مقالات کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»؛ تأسیس حوزه‌ علمیه‌ی برنامه‌محور، و اهتمام ویژه به تحصیل علوم دینی بانوان 📌 برای مشاهده مشروح این سخنان از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/mDie1/ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸به همدیگر رحم کنید! بلا و بیماری، جلوه‌ای از کوتاهی انسان است که به این شکل بروز پیدا می‌کند. وقتی شما در باطن خودت قابلیتی را ظهور می‌دهی، در ظاهر و در بدن به شکلی خاص خودش را نشان می‌دهد؛ مثلا وقتی دچار سردرد می‌شوی، این سردرد، متناسب با عملی است که انجام دادی! مثلا دلی را به درد آوردی، زخم زبان زدی... اجتماع هم مانند یک انسان است. اگر یک اجتماع دچار گرانی قیمت هست، و یا شادابی و نشاط ندارد؛ این اجتماع هم دچار بلایی متناسب با اعمالش شده است؛ مثلا هنرپیشه‌ها بیشتر مطرح هستند تا علما و خوبان. اجتماع به منزله‌ی یک پیکر است؛ وقتی در یک اجتماع هماهنگی نباشد، خدای تبارک و تعالی به خاطر اینکه آنها را به تعادل برساند، تا این اجتماع نمیرد؛ بلا می‌رساند، تحریم می‌رساند، که مردم در فشار قرار بگیرند و به تعادل برسند. این تحریم نشان از محرومیت‌های خود ماست، و به عدم تعادل خود ما برمی‌گردد. وقتی نسبت به هم رحم نداریم، نتیجه‌اش سلب رحمت الهی است. وقتی به همدیگر رحم کنیم، مورد رحمت قرار می‌گیریم. حضرت یونس علیه‌السلام بعد از حدود سی سال، توانست دو نفر را هدایت کند؛ یکی زاهد بود، یکی عالم. زاهد به حضرت یونس می‌گفت سی سال تبلیغ کردی، ولی این مردم تو را نمی‌پذیرند؛ آنان نفرین کن! ولی عالم می‌گفت که خدای تبارک و تعالی که مردم را خلق کرده، نمی‌خواهد مردم را هلاک کند، نفرین نکن! ولی این زاهد این‌قدر در گوش حضرت یونس خواند که تحت تأثیر قرار گرفت و نفرین کرد؛ و خودش هم بیرون رفت. وقتی یونس رفت، این عالم به مردم خبر داد که یونس گفته ظهرِ نیمه‌ی شوال، باد زردی می‌آید، و همه‌ی شما نابود می‌شوید! الان نیمه شوال است، و باد زرد هم دارد می‌آید؛ به خودتان بیایید، قضا حتمی است؛ پیغمبر خدا نفرین کرده، او مستجاب الدعوه است، و بلا حتما خواهد آمد! عذاب هم آمد، باد زرد هم آمد، خرابی هم آمد، نزدیک بود همه هلاک شوند؛ ولی همه به تضرع افتادند، شروع کردند به همدیگر کمک کردند. در روایت هست که از درون خانه‌ها به هم نقب زدند که اگر بلا آمد، آنها سریع‌تر بتوانند به همدیگر دسترسی داشته باشند. خدای متعال به ملائکش فرمود، این‌ها خودشان به همدیگر رحم می‌کنند، چطور من به این‌ها رحم نکنم! خدای تبارک و تعالی به زبان حضرت یونس علیه‌السلام آورده بود که خدایا این‌ها را عذاب کن؛ از یاد و زبان حضرت یونس برد که بگوید این‌ها را هلاک کن! خدای متعال این هلاک را از زبانش گرفت؛ اگر هلاک را می‌گفت همه هلاک می‌شدند. حضرت یونس و آن رفیق زاهدش، بیرونِ شهر، منتظر بلا بودند، ولی این بلایی که آمده بود به خود آنها برگشت؛ و جریان در شکم نهنگ افتادن و توبه و استغفار حضرت یونس؛ که در قرآن آمده که اگر یونس استغفار نمی‌کرد، تا روز قیامت او را در شکم نهنگ نگه می‌داشتیم «لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»(صافات-۱۴۴) تناسب خیلی دقیقی بین اعمال ما و بلاها هست؛ ولی ما می‌خواهیم تقدیرات را یکسره به تغییرات جوی و طبیعت نسبت بدهیم. اینکه در روایت هست: «عِنْدَ إِيمَانٍ بِالنُّجُومِ وَ تَكْذِيبٍ بِالْقَدَرِ» (وسائل‌الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۳) اشاره به همین موضوع دارد. مرحوم آقای سعادت‌پرور به نقل از مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله تعالی‌علیه می‌فرمودند که اگر دعاهای ما مستجاب بشود، اول خودمان از بین میریم! یعنی اگر بگوییم خدایا همه‌ی ظالمین را از بین ببر، اول شامل خودمان می‌شود؛ چون خودمان هم ظالمیم! خدای متعال از روی ترحم دعای ما را مستجاب نمی‌کند. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔶 انتخاب‌های ابتر انسان‌ها غالبا در زندگی به هر دلیلی انتخاب‌هایی می‌کنند که با هم متناقض هستند، و حاضر نیستند که این تناقض را از طریق تعقل حل نمایند. این تناقض‌ها در میان مذهبی‌ها و متعبدین بسیار بیشتر از دیگران است. «پذیرش عقلی یک مسئله» و «تقید به محتوای دینی»ای که با آن در تضاد است؛ شایع‌ترین تناقضی است که در میان مذهبی‌ها وجود دارد. در این حالت فرد بیش از آنچه که از «تعقلِ محدود» و «تعبدِ مسدود» در جامعه می‌گیرد؛ حاضر نیست نیرو و توانی بگذارد، و تناقض خود را با یکی از راه‌های بالا جبران می‌کند. او به جای توسعه و تعمیقِ تعقل، و باز کردن مسیر از این طریق، به جبران‌های غیر عقلائی می‌پردازد. یکی از رایج‌ترین مسیرهای بن‌بست این است که انسان تنها با تغییر احکام حقوقی و فقهی، بخواهد محتوای زندگی خود را تغییر بدهد. این درست مانند این است که اصلاح‌گری بخواهد تنها با تغییر حکومت، جامعه را تغییر دهد. احکام حقوقی و فقهی محدوده‌ی اندکی از محتوا و شیوه‌ی زیست ما را تعیین می‌کنند؛ و در اکثر موارد هر قاعده حقوقی با طیف وسیعی از شیوه‌های زندگی قابل جمع است. برخلاف آنچه که موافقین و مخالفین احکام فقهی در بوق و کرنا می‌کنند، شیوه‌ی زیستن در جامعه ما ارتباط اندکی با قواعد فقهی دارد و تأثیر اندکی از آن گرفته است. این به معنی نفی لزوم اصلاح در قواعد فقهی و حقوقی جامعه نیست؛ بلکه به این معنی است که برخلاف نگاه غالب، تغییرات در احکام و قوانین، نتیجه‌ی تغییر در شیوه‌ی زیستن انسانی است، و نه بالعکس! وقتی شیوه زیست انسان‌ها از طریق تعقل کامل‌تر، و انعکاس این تعقل در زندگی، تغییر ‌کند؛ جامعه دارای قوانین بهتر و کارگزاران سیاسی و حقوقی متعالی‌تری خواهد شد. بدون اصلاح شیوه زندگی و تعالی عقلی مردم، و عالمان دینی و حقوق‌دانان، امکان اصلاح حقوقی و فقهی نخواهد بود. در اکثر موارد افرادی که به بهانه‌های فقهی و حقوقی، زندگی فردی نادرستی دارند، عملا آماده‌ی هیچ تغییری در زندگی خود نیستند. بلاتکلیفیِ ناشی از شلختگیِ فکری، و سعی نکردن، و توان خود را به کار نگرفتن، بدترین آفتی است که انسان را در مسیر اصلاح افکار و اعمال خود گرفتار می‌کند. انسانی که حاضر نیست شلختگی خود را کنار بگذارد، و به دنبال «جواب‌های تزریقی» است، و راه‌حل ساده و راحت می‌طلبد؛ و در مقام فکر، حاضر نیست منظم و مرتب فکر کند، و در مقام عمل، حاضر نیست زحمتی بکشد؛ در واقع از ابتدا وارد مسیر بن‌بستی شده که هرگز به نتیجه منتهی نمی‌شود. تنها نتیجه‌ی این وضعیت، خستگی فکری، تناقض و سرگردانی است؛ و در نهایت انسان به حد جنون‌آمیزی دچار تناقض و بن‌بست خواهد شد. «جواب‌های تزریقی» که هم‌چون رجوع به یک تزریقاتی، انسان را از «تبِ زندگی» و سختی‌های آن راحت می‌کند؛ درد و معضل انسانِ فکور جامعه ماست. جامعه‌ای که با فضای مجازی دچار «تورم و عفونت اندیشگی» گشته است، و دنبال تزریق «کورتون فکری» است تا یک دفعه همه چیز را درست کند؛ ولی نه تنها به آن دسترسی پیدا نمی‌کند، بلکه هر روز بدتر از دیروز می‌شود. پیدا کردن یک فتوا، یک روایت، یک مقاله، یک مرجع با حرف‌های جدید، یک گزاره‌ی جدید و انقلابی، و یک جهش ژنتیک نظری؛ به جای اندیشیدن، و زحمت کشیدن، و هزینه کردن، و وقت گذاشتن؛ صد البته که طرفداران اولی بسیار و مدافعان دومی اندک خواهند بود. آنچه گفته شد، در اثبات این است که برای هیچ انسانی بن‌بستی در زندگی وجود ندارد؛ و این عدمِ بن‌بست، تنها در یک بعد از زندگی نیست؛ و در تمام ابعاد عقلی، قلبی، غریزی و جسمی انسان، راه‌های فراوانی وجود دارد، که «عقل جامع» مسیر آن را روشن می‌کند. کسی که این مسیر را طی نمی‌کند، نمی‌تواند دلیلی غیر از خودش و «انتخاب‌های ابترش» داشته باشد. 📚 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥
 
شرح احوال مرحوم علامه حسن‌زاده آملی رضوان‌الله تعالی‌علیه، از زبان آیت‌الله جوادی آملی دامت برکاته 🏴 رحلت آیت‌الحق علامه حسن‌زاده آملی رضوان‌الله تعالی‌علیه را تسلیت می‌گوییم 🏴 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞چهار صفت مخبتین وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ و تواضع کنندگان را بشارت ده! آنان که چون نام خدا برده شود در دل بترسند و بدان هنگام که به آنها مصیبتی رسد شکیبایانند و نماز می گزارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند. آیات ۳۴ و ۳۵ سوره مبارکه حج 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/4IMq2?playlist=1026383 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
🔸فرج شخصی آن نگاه عالی که اهل‌بیت عصمت و طهارت به ما آموختند، این است که آنچه زمینه‌ی حقیقی ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) را فراهم می‌کند؛ اصلاحِ نفس است. در روایت آمده است: «...أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ»(امام باقر-ع- الغيبة للنعمانی، ج۱، ص۲۷۳) گر چه هر کسی خالصانه عمل کند، مأجور هست؛ اما حضرت می‌فرماید من به دنبال اصلاح و مهیا کردن خودم برای امام ‌زمان(عج) هستم، که قابلیتی از خودم را به فعلیت برسانم که جزء ۳۱۳ نفر از یاران حضرت باشم. این امر، آمادگی و معرفت و تسلیم نسبت به امامت را می‌طلبد؛ چرا که در روایت آمده است: «...فَلاَ يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلاَّ مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ»(امام سجاد-ع- کمال‌الدين و تمام‌النعمة، ج۱، ص۳۲۳) همه تنزل مرتبه و ریزش پیدا می‌کنند و بر امام زمان(عج) ثابت نمی‌مانند، مگر کسی که قوّت یقین، و صحت معرفت داشته باشد، و در دلش گرفت و گيرى نباشد از آنچه ما حكم مي‌كنيم، و تسليم ما اهل‌بيت(ع) باشد. برای هر انسان، زمینه‌ی فرج شخصی فراهم است. کسی که به ظهور شخصی می‌رسد، به این حقیقت راه می‌برد که دنیا بی‌اعتبار و بی‌ارزش است، و می‌داند که حتی اگر انگیزه مادی داشته باشد؛ با دعا به آن می‌رسد. با عبادت به طمأنینه و آرامش می‌رسد و ظواهر امر برایش روشن می‌شود. هر آنچه در وصف دوران ظهور و تجلی حقایق، از امنیت، وسعت روزی، و از بین رفتن زمینه‌های گناه گفته‌اند؛ برای هر شخصی بطور خاص مهیاست. اینکه حضرت می‌فرماید: «لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ» برای این است که ایشان می‌داند، ظهور عمومی حضرت ولی‌عصر(عج) از ظهورات شخصی شکل می‌گیرد؛ از بلوغ و کمال آن ۳۱۳ نفر محقق می‌شود. هر کس می‌خواهد به دوران ظهور برسد و ایام فرج را درک کند؛ باید نسبت به حقایقی که آن زمان تجلی می‌کند، معرفت پیدا کند و همین الان خودش را برای آن حقایق مهیا کند. اگر الان بیش از هزار و صد و پنجاه سال از غیبت حضرت می‌گذرد، و هنوز فرج ایشان محقق نشده است؛ برای این است که هنوز یاران حضرت به تعداد آن ۳۱۳ نفر که به مرتبه فعلیت و فرج حقیقی شخصی رسیده ‌باشند، جمع نشده‌اند! هر کسی که بتواند خودش را به این مرتبه برساند، بزرگترین قدم را برداشته است؛ یعنی درک زمان ظهور، و رساندن خودش به حقیقتِ آن زمان! و این هم نمی‌شود، مگر اینکه به همان اندازه که درک نسبت به زمان ظهور دارد؛ باید بغض نسبت به زمان غیبت داشته باشد! نشانه‌ی چشیدنِ طعم ایام ظهور، بغض و تلخ‌کامی نسبت به ایام غیبت امام زمان(عج) است. هر کس می‌خواهد بداند که آیا شیرینی ایام ظهور را می‌چشد، از درکش نسبت به آلودگی ایام غیبت، و چشیدن تلخی این دوران می‌توان فهمید! اگر کسی همه چیز دوران غیبت، برایش عادی است؛ ایام ظهور را هم درک نخواهد کرد. معرفت نسبت به امام علیه‌السلام به این است که این حقیقت را درک کند که وقتی امام در حبس است، عالم در قبض است؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «... لَيَعْطِفَنَّ عَلَيْكُمْ‌ هَؤُلاَءِ عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا»(بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۷۱) همان‌طور که شترِ مادر فقط می‌خواهد به فرزندش شیر بدهد؛ گویا این عالم هم می‌خواهد دارایی و برکاتش را به امام علیه‌السلام عرضه کند. این نابسامانی‌هایی که در مجامع جهانی، اسلامی، شیعی و کشور خودمان هست؛ در نگاه کلی تا زمانی که زمام امور را به کسی که مدیریت حقیقی عالم به دست اوست، نسپاریم؛ مشکل حل نمی‌شود. نگاه افراد باید به تلخی و آشفتگی زمان غیبت حقیقی باشد، و چشم‌ براه باشد، و دعای «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ...» را حقیقتا از دل بر زبان جاری کند. مرحوم آقای بهجت می‌فرمودند ما فکر می‌کردیم، دعا کردن آسان است؛ ولی این‌طور نیست. چون دعا کردن نیاز به پشتوانه معرفتی و اعتقادی دارد؛ و فقط لق‌لقه‌ی زبانی نیست. استجابت دعا، با تکیه بر اضطرار است؛ اگر درک اضطرار نباشد، استجابت به تأخیر می‌افتد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ من انتخاب کردم‌! 📁 بیان اسراری از زندگی مرحوم آیت‌الله بهجت رحمت‌الله‌علیه از زبان فرزندشان، سال‌ها پیش در جلسه عیادت از مرحوم آیت الحق سیدعبدالله جعفری رضوان‌الله‌‌علیه، در حضور آیت‌الله امجد 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️حلال و حرام را می‌شناسیم! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️کتاب نفست را می‌نویسی! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️دنیا برای اولیاء خدا حجاب نیست! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️تنها سببِ آرامش! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
⚡️عرفان نظری و عملی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب 🔹 مرحوم آقاى قاضى حدود ده سال با مرحوم آسيد مرتضى كشميرى معاشر بود. آ سيد مرتضى كشميرى از لحاظ مذاق عرفانى بكلى متفاوت است با آقاى قاضى. به نظرم ايشان می‌گويد حرام است «فتوحات» دست بگيريد. ظاهراً تا وقتى كه مرحوم آقاى قاضى زنده بود، به «فتوحات» دست نمی‌زد. آقاى قاضى در عين حال كه مذاقاً با آ سيد مرتضى كشميرى مخالف بود، اما می‌گويد من نماز خواندن را از آسيد مرتضى كشميرى ياد گرفتم. ببينيد، اين خيلى حرف بزرگى است. مرحوم آقاى قاضى وقتى نجف می‌آيد، يك آدم بسيطى در اين زمينه‌‏ها نبوده؛ شاگرد پدرش بود. می‌دانيد پدر مرحوم آ ميرزا على آقا قاضى شاگرد آخوند ملاحسين‌قلى همدانى بوده است؛ يعنى خود ايشان از طريق پدرش هم به آخوند ملاحسينقلى همدانى وصل می‌شود. ايشان تربيت شده‏‌ى پدرش بوده و مقاماتى هم داشته؛ در عين حال وقتى كه نجف می‌آيد و با مرحوم آسيد مرتضى كشميرى ارتباط پيدا می‌كند، می‌گويد من نماز خواندن را از آسيد مرتضى كشميرى ياد گرفتم. 🔹 حالا آقاى رجبى هم اينجا تشريف دارند، در مؤسسه‌‏ى ايشان هم ظاهراً عرفان نظرى تدريس مي‌شود؛ اما عرفان نظرى هيچ كس را بالا نمی‌‏آورد. اين را من به شما آقاى رجبى عرض می‌كنم؛ اين را گوش كنيد. من يك شب از امام پرسيدم آقا شما مرحوم حاج ميرزا جواد آقا را درك كرديد؟ درس ايشان رفتيد؟ ايشان بلافاصله گفتند افسوس، نه! بعد گفتند آقاى حاج شيخ محمدعلى اراكى آمد به من پيشنهاد كرد كه برويم درس آ ميرزا جواد آقا. ايشان هفته‌‏اى يك بار جلسه داشت. گفتند با ايشان يكى دو جلسه رفتيم. بعد اينجورى تعبير كردند: آن وقت‌ها ذهن ما پر بود، اين درس را نپسنديديم. آن وقت امام نپسنديده بود؛ اما حالا در هشتاد و چند سالگى كه حتماً ايشان از لحاظ معنوى پخته‏‌تر شده بود، افسوس می‌خورد كه چرا نرفته. ذهن ايشان آن وقت از چه پر بود؟ از همين حرف‌هاى عرفان نظرى. يعنى وقتى كه كسى رفت پاى درس شاه‌‏آبادى نشست و آن حرف‌ها و آن اصطلاحات و آن زرق و برق الفاظ را شنفت، ولو براى خود آن آدم با معنا همراه است، اما اين حرف‌ها براى هر كسى معنا نمی‌‏آورد؛ طبعاً حرف‌هاى ساده‌‏ى مثل حاج ميرزا جواد آقا را نمی‌‏پسندد؛ در حالى كه لبّ عرفان، همان حرف‌هاى ساده بود. 🔹 آقاى خوشوقت می‌گفتند كه من می‌خواستم كتاب «لقاءاللَّه» را چاپ كنم، پيش امام رفتم و گفتم شما يك تقريظ بنويسيد. امام گفتند نه، اين را چاپ نكن؛ برو «المراقبات» را چاپ كن، آن مؤثرتر و بهتر است. ايشان هم آمده بود و چاپ كرده بود. بنابراين عرفان اين‌هاست. عرفان لفظ نيست. كسى بود كه آشنا و دوست نزديك ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده كه خودم وارد نبودم، اما كسانى كه وارد بودند، می‌گفتند ايشان در عرفان نظرى در حوزه‌‏ نظير ندارد. به اعتقاد من او هيچ حظى از عرفان نداشت. جلسه داشتيم، نشسته بوديم، گفته بوديم، شنيده بوديم؛ اما می‌دانستم كه آن آقا واقعاً هيچ حظى از عرفان نداشت؛ در حالى كه عرفان نظری‌‏اش از همه بهتر بود. آنچه كه طلبه را بالا می‌برد، تزكيه می‌كند و معراج طلبه می‌شود، عرفان نظرى نيست؛ اگرچه عرفان نظرى هم ممكن است كمك‌هائى بكند. بايد اين عرفان عملى را، اين حالت سلوك را در طلبه راه انداخت. 🔸 مشاهده متن کامل: 🔗 https://mobahesat.ir/23568 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
المیزان از زبان علامه.mp3
3.69M
🔸تفسیر المیزان از زبان علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»(سوره نساء،‌آیه۸۲) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ کتاب وجود آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» (تحریم-۶) 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ می‌خواست ایجاد علاقه نکند! 📁 بیان سیره‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت رحمت‌الله‌علیه در زندگی از زبان فرزندشان، سال‌ها پیش در جلسه عیادت از مرحوم آیت‌الحق سیدعبدالله جعفری رضوان‌الله‌‌علیه، در حضور آیت‌الله امجد‌ 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | آپارات
🔸کم حرف بزن! یکی از محوری‌ترین‌ راه‌های دریافت حقیقی معارف که در وجودِ ما و در باطنِ عالم هست، صَمْت(سکوت) است. چون در فرمایش معصومین علیهم‌السلام آمده است که مبدأ سلوکْ عقل است، و تنها عاقل می‌تواند سیر حقیقی داشته باشد. راه رسیدن به عقل هم تفکّر است که فرمودند: «فَإِنَّ اَلتَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ اَلْبَصِيرِ»(وسائل‌الشیعة، ج۶، ص۱۷۱)، حیاتِ قلب به تفکّر گره خورده است. حال اگر از پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه بپرسیم که چگونه این تفکّر را در وجودمان به فعلیت برسانیم، می‌فرمایند: «وَ دَلِيلُ اَلتَّفَكُّرِ اَلصَّمْتُ»(بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۹۶)؛ کم صحبت کردن و خاموشی بجا؛ اگر کسی می‌خواهد به فکر راه پیدا کند، سعی کند بیشتر خاموش باشد؛ کم حرف بزند، کمتر قضاوت کند، کم تأیید کند، کم تخریب کند، کم توهین کند، کم تحقیر کند! معمولا در کوچه و خیابان، یا وقتی سوار تاکسی می‌شویم، زیاد می‌شنویم که از گرانی‌ها، از قیمت‌ لاستیک، قیمت کلاژ و فلان و بیسار گلایه می‌کنند، و دائم مشغول گله و شکایت هستند؛ نمی‌دانند که این حرف‌‌ها روزی‌شان را کمتر می‌کنند. راننده‌ای را می‌شناسم که تا حالا چندین بار سوار ماشینش شده‌ام، ماشین معمولی و پایین‌تر از حد متوسط و سلامت دارد، ولی یک بار ندیدم این مرد از چیزی شکوه کند! وقتی گفتم إن‌شاءالله خدا ماشین بهتری روزی‌ات کند، گفت می‌خواهم چه کنم، همین زندگی‌ام را اداره می‌کند. گفتم خدا به شما طول عمر پر خیر و برکت بدهد، گفت شصت و چند سال از خدا عمر گرفتم، می‌خواهم بروم آن دنیا وعده‌ها و بشارت‌هایی که به ما داده‌اند را ببینم. این بسته بودن زبان، برای ایشان آرامشی به همراه دارد که آن میلیاردری که پول روی پول می‌گذارد، و همش گلایه دارد، این آرامش را ندارد؛ چون این گفتن‌ها محدودش می‌کند و زمینش می‌زند! همین گفتن‌ها و تکلم‌ها روزی را رقم می‌زند. قرآن می‌فرماید: «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ؛‌ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ»(ذاریات/۲۲-۲۳) {و روزی شما با همه وعده‌ها که به شما می‌دهند در آسمان است. پس به خدای آسمان و زمین قسم که این (وعده و رزق مقدّر) به مانند تکلّمی که با یکدیگر می‌کنید، حقّ و حقیقت است.} -منظور از آسمان عالم أعلی است- مثل آنچه نطق می‌کنید، برای شما می‌آید. اگر گله داریم از روزگار، شکوه داریم از وضع موجود، به باطن خودمان رجوع کنیم؛ چطور این مرد معمولی و شاید بی‌سواد آرامش دارد، ولی ما نداریم! منکر مشکلات و مسائل نیستم؛ ولی چرا این سختی‌ها و فشارهای روحی که ما در زندگی داریم، او احساس نمی‌کند! در یک کلام باید گفت، او شاکر است، و دائم زبان به گله و شکایت باز نمی‌کند؛ تکلماتش او را ساقط نمی‌کند. به همین دلیل پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه فرمود: «لَولا تَكْثيرٌ فى كَلامِكُمْ و تَمْريجٌ فى قُلُوبِكُمْ...» اگر این حرف‌هاتون نبود، «... لَرَأيْتُمْ ما أرى و لَسَمِعْتُمْ ما أسْمَعُ» آنچه من پیامبر می‌دیدم، شما هم می‌دیدید! لذا فرمودند صمت و سکوت، دلیل تفکر است، و تفکر دلیل عقل است، و هر کس عاقل باشد با عقلا محشور می‌شود که اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام هستند. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
🔶 شکستن ساخت‌های فکری (۱) تفکّر، خاصیتِ انسان و مهم‌ترین ویژگی اوست. گاهی اندیشه‌‌ای چنان معجزه‌ می‌کند که در روایات گفته شده «ساعتی اندیشیدن از هفتاد سال عبادت برتر است». با تمام ارزشی که اندیشه‌ورزی دارد، در بسیاری از موارد نه تنها اندیشه‌های ما مفید و محرک نیست؛ بلکه چون زندانی ما را از حرکت صحیح باز می‌دارد و تبدیل به بزرگ‌ترین مشکل ما برای یک زندگی درست و متعادل می‌شود. افکار محکم و فسیل‌شده‌ای که تمام وجود و نیروهای ما را قفل می‌کند، و سبب می‌شود به قول مولانا «همچو کژدم کژ رویم». ساخت‌های فکری‌ هم‌چون یک بیماری فراگیر، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زندگی امروز است؛ اما کسانی که سعی دارند سیر روحی و سلوکی در زندگی مادی و معنوی خود داشته باشند، بیش از همه این مشکل را دارند، و به جرأت می‌توان ادعا کرد که برای رهروانی که در میانه‌ی راه قرار دارند «بزرگ‌ترین و سخت‌ترین و غیر قابل حل‌ترین مانع» عبارت است از همین «ساخت‌های فکری مستحکم شده‌ای» که بیشتر نیروی فرد را تلف کرده، و سعی او را به انحراف می‌برد، و توان او را نابود می‌کند! چنین است که انسان بدون تجدیدنظر در اندیشه‌های خود، هرگز نمی‌تواند اطمینانی از درستی سیر خود داشته باشد. ساخت‌های فکری انسان، چنان نگاه او را در جهتی خاص سوق می‌دهد که هرگز انسان باور نمی‌کند در چه گردابی در حال دست و پا زدن است. اما درک چنین مشکل فکری و «شکستنِ ساخت آن»، تنها به دست خود فرد ممکن است؛ و ناظر و راهنما و رفیق، تنها می‌تواند مساعدتی از بیرون در این مسیر داشته باشد. چنین شکستنی باید به دست خود فرد و با همان اندیشه‌ی کج و فسیل‌شده صورت گیرد؛ و هرگز نمی‌توان با یک «راه‌حل تزریقی و القائی و خارجی» در این رابطه کاری کرد. اولین شرط ورود انسان به روند شکستنِ ساخت‌های ذهنی، آمادگی و قبول این وضعیت است. انسانی که به این عرصه پا می‌گذارد باید بپذیرد که «یقینی‌ترین و محکم‌ترین اندیشه‌هایش» دست‌خوش تغیر شود. بلکه هر چه یقینی‌تر است، باید بیشتر درگیر طوفان تحولات شده، و هر نگاهی که بنیادی‌تر و عمیق‌تر است، باید بیشتر در تیررسِ نفی و تحول قرار گیرد. کسی که این شرط و آمادگی را ندارد، بهتر است از این تحول و ثمرات آن چشم بپوشد؛ چرا که «ورود ناقص، ضعیف و با تردید» به این عرصه، ضرری به مراتب بیشتر دارد! عبرت گرفتن از انسان‌هایی که با «یقین» خود به مرز «شقاوت و جنایت» نزدیک شده و یا به «هلاکت» رسیده‌اند، انسان را برای این «تردید و شکِ ارزش‌مند و نورانی» آماده می‌کند. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
🔶 شکستن ساخت‌های فکری (۲) البته «تردید وجودی و ساختاری»، هیچ تضادی با «عمل یقینی و محکم» ندارد. بنیان این جهان و تمام علوم انسانی، آغشته به شک و تردید است، و هیچ یقینِ حقیقی برای انسان در جزئیات وجود ندارد؛ اما با همین بنیانِ پر از شک و تردید، در هر ظرفی از زمان، عملی برای اقدام، و راهی برای رفتن، و حرکتی برای زندگی عملی وجود دارد. اگرچه تمام دانش‌های بشری در معرض شک و تردید هستند، اما همین دانسته‌ها در ظرف خود باید به عمل تبدیل شوند؛ و تنها با عمل کردن است که امکان گذر از آن‌ها و رسیدن به دانشی کامل‌تر فراهم می‌شود. این سیر تا انتهای زندگی در این دنیا ادامه دارد، و هرگز نباید «خطوط موازی عمل و تردید» قطع شوند. تمامِ حرکت انسان در شکستن بت‌کده ذهنی، به صورت کلان بر دو نفی و اثباتِ بنیادین استوار است: اول؛ نفی و گذر از قطعیت و استحکامِ «آنچه می‌اندیشیم» و آن‌گونه که جهان، خانواده و اطرافیان، سیاست‌مداران و دور قمری روزگاران را می‌بینیم. نفیِ این قطعیت، منافاتی با ارزشِ نسبی این علوم، اندیشه‌ها و نگاه‌ها ندارد. انسان در عین اینکه براساس نگاه و درک خود عمل می‌کند، و در این عملْ محکم و استوار است؛ اما هرگز نیازی نیست که آن را وحی منزل بداند. در واقع قطعی نگرفتن، بسیاری از موانعِ عمل انسان را بر می‌دارد، و انسان با خیال راحت آنچه که می‌داند و می‌تواند را انجام می‌دهد، و مابقی را به حقیقتِ آن وا می‌گذارد که برای او معلوم نیست. دوم؛ میدان دادن، اهمیت دادن و مفروض گرفتنِ «افکار، نگاه‌ها و گرایش‌های متفاوت» و حتی «متضاد» با گرایش خود. این «توسعه‌ی فکری» و شکستنِ بت‌کده‌ی ذهن و فکر، در هر امری باید صورت گیرد. ما به صورت ناخودآگاه تردیدی در محکومیت کسانی که متفاوت از ما فکر و عمل کرده‌اند، نمی‌کنیم؛ ولی وقتی ما توسعه‌ی وجودی پیدا کنیم، خواهیم دانست که این محکومیت ارزش چندانی ندارد. همه‌ی این «تخریب، تردید و توسعه»، باید عمل انسان را «محکم‌تر، راحت‌تر و وقوی‌تر» کند. وقتی که انسان میدانِ وجود خود را برای دیگران، و اندیشه‌ها و مواضع آنها باز کند، راحت‌تر می‌تواند به زندگی خود بپردازد؛ نه اینکه زندگی خود را تعطیل کند. در واقع تفاوت روشنی هست بین «تردید، تخریب و انکار درست و واقعی» و «تردیدِ منفی، نادرست و شیطانی»؛ و علامتِ آن هم محکم‌تر شدنِ عملِ انسان، و راحت‌تر شدن زندگی، و فورانِ استعدادها و آرامش وجودی انسان است. البته اصل این حرکت باید در یک «مدرسه‌ی فکری» خاص، و در صورت امکان در گروه، و با همراهی راهبرانی صورت گیرد که انسان را در شناخت بنیادهای فکری خود، و شیوه‌ی اصلاح و تغییر آن‌ها راهنمایی کنند. 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات