eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
881 دنبال‌کننده
108 عکس
141 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 بنیان تفکر شخصی (۲) مفهوم زیربنائی «انسان» همان اندازه که بدیهی و روشن و
🔶 بنیان تفکر شخصی (۳) قبل از توضیح مواجهه صحیح با امر انسانی، و اینکه هویت آن چیست به تعریف نفیی آن می‌پردازیم: زیربنای انسانی به چه معانی نیست؟ و چه مفاهیمی را اگر به جای امر انسانی انتخاب کنیم، دچار انحراف شده‌ایم؟ اول اینکه «انسانیت اخلاقی» غیر از «انسان» به معنی کامل و جامع آن است. «انسانیت اخلاقی» به معنی متداول آن بیشتر بر سجایای یک‌طرفه‌ای اطلاق می‌شود که تنها به ابعادی خاصی از انسان توجه دارد، و کاملا یک بعدی و یک طرفه است؛ مانند «گذشت و بخشیدن و فداکاری کردن و به دیگران رسیدن». اما امر انسانی معنی جامع و شاملی است که تمام مشخصات و لوازم انسانی و تمام خصائص او را در بر می‌گیرد و مثلا همان قدر که از فداکاری صحبت می‌کند، از لزوم رعایت مصالح و تنظیم این خصلت هم دم می‌زند. دوم اینکه بارها توضیح داده شده که «خود و خویشتن و انسان» به دو معنی می‌تواند باشد؛ به معنی «خود در مقابل غیر» و معنی دیگر به عنوان «خودی که منبع و منشأ تمام حالات انسان است» و در مقابل غیر نیست. انسان به معنی خود و خویشتن به معنی دوم، سنگ زیربنای تمام زندگی انسان است و نه به معنی اول. در این صورت خود و غیر دو معنی مقابل هم نیستند، و اگر انسان به چنین مفهومی از انسان را توجه کند، دیگر نباید در دو راهی «خود یا غیر» قرار گیرد. مفهوم بنیادین «انسان» در اینجا به معنی انسانیتی است که در من و دیگری به یک اندازه موجود است، و هرچه که به خود توجه داشته باشم، خصائص و کمالات بیشتری بروز می‌کند و تشعشع و بازتاب این انسانیت در زندگی فردی و اجتماعی کامل‌تر و قوی‌تر است؛ و بالعکس اگر بنای خدمت به دیگری و زندگی اجتماعیِ درست و موفقی دارم، ضرورتا باید خویشتن قوی و قدرتمندی را احیا کنم. سوم «رضایت، آرامش، شادی و احساس فرح و لذت از زندگی» قواعد خاص خود را دارد، که گاه با امر انسانی منطبق است و زمانی نیست. احساس رضایت انسان از مجموعه عوامل متعدد و متناقض و متفاوتی سرچشمه می‌گیرد، که رجوع به امر انسانی لزوما به دنبال آن نیست. چه بسا احیای امر انسانی رضایت و شادی رسوب کرده در جانِ آدمی را بر هم می‌زند، و یا عدم رضایت مستمری که در فرد هست را شدیدتر کند. مخصوصا احساس رضایتی که از مجموعه‌ای از عوامل روانی و اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. به عنوان مثال احساس عدم رضایت و شکایت از زندگی و اوضاع در نسل‌های امروز جامعه ایرانی تقریبا فراگیر و بسیار حاد است و بدون تغییر عوامل اجتماعی و بهره بردن از روان‌شناسی اجتماعی، نمی‌توان این نارضایتی تقریبا فراگیر را تغییر داد؛ و این منشأ بسیاری از عدم رضایت‌های فردی است. علاوه بر آنکه رجوع به امر انسانی و مواجهه با آن در خیلی از موارد رنج و سختی و عدم رضایت شدیدتری در ابتدای امر به انسان تحمیل می‌کند. به عبارت دیگر راه رویارویی با امر انسانی از «بستر آرامش و خوشی و رضایت» نمی‌گذرد. این نگاه درست عکس آموزش‌های رایج «انسان‌گرائی‌های متداول و بازاری» است که مدعی رساندن سریع مشتریان خود به «آرامش و دوست داشتن خویشتن و حل مشکلات زندگی روزمره» است. چهارم؛ اگر رویارویی با امر انسانی و بنا کردن زندگی بر این اساس بتواند معجزه‌ای کند، بدون تردید معجزه آن خارج از چهارچوب قواعد و سنت‌های این جهان طبیعی نیست. انسان در سلسله انتخاب‌های خود در این جهان گویی زندگی پیچیده خود را انتخاب کرده و می‌کند. بسیاری از این انتخاب‌ها عمیق و اساسی است و به راحتی مورد توجه فرد قرار نمی‌گیرد و حتی به شدت آن را انکار می‌کند. در مجموع این انتخاب‌ها، گویی فرد «زمینِ بازیِ خود» را در این جهان انتخاب کرده و با تمام قوا در حال بازی در آن است. با برنامه رجوع به امر انسانی نمی‌تواند قواعد این زمین را تغییر دهد؛ بلکه می‌تواند درست‌تر و کامل‌تر و با شناخت بیشتر بازی کند. تغییر زمین بازی اگرچه ممکن است، و مخصوصا با رجوع به امر انسانی بیشتر ممکن خواهد بود، اما عموما نیازمند به «رجوع کامل‌تر» و «اراده معطوف به تغییر بنیادین» است که اکثر افراد حاضر به آن نیستند. پنجم؛ موفقیت به معنی متداول و بازاری آن موضوع امر انسانی نیست. موفقیت متداول به معنی طی کردن مدارج رشد و منزلت اجتماعی و بالا رفتن از نردبانی که جامعه و عرف اجتماعی، آموزشی و اداری جعل کرده است؛ و این هرگز نمی‌تواند مورد نظر امر انسانی باشد. بر عکس مواجهه با امر انسانی این مدارج را بی‌اعتبار کرده و بر باد می‌دهد! تفاوتی بین منزلت‌های سنتی و مدرن، دینی و غیر دینی، حوزوی و دانشگاهی، معنوی و مادی و هر ترتیب دیگر مورد قبول جامعه نیست. تمام اینها در زندگی انسانی رنگ می‌بازد و تنها آن چیزی می‌ماند که برآمده از ذات انسانی است، و زمانی مورد قبول واقع می‌شود که تناسب بیشتری با حقیقت فرد و انسانیت احیا شده آن دارد. ادامه دارد ... 📚
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 بنیان تفکر شخصی (۳) قبل از توضیح مواجهه صحیح با امر انسانی، و اینکه هویت آن چیست به تعریف نفیی
🔶 بنیان تفکر شخصی (۴) چهارچوبی که انسان برای اولین مراحل مواجهه با امر انسانی باید برگزیند چیست؟ به عبارت دیگر بنیاد امر انسانی چگونه است و بر چه اساسی باید استوار باشد؟ حداقل چند رکن اساسی برای زندگی باید مورد توجه قرار بگیرد. در ذیل به چند مورد از مهمترین آنها اشاره می‌شود. اگرچه اینها خود به صورت کلیشه‌هایی بیان می‌شود، اما لازم است که فرد با رد شدن از این کلیشه‌ها بتواند نگاه و مواجهه خود با امر انسانی را اصلاح نموده و بینش شخصی بنیادین خود را بسازد. اول؛ همان طور که پیش از این اشاره شد، نه تنها «موفقیت به معنی متداول و بازاری آن موضوع امر انسانی نیست»، بلکه مبدأ و منتهای هر نوع «موفقیت، برتری، هدف‌های اخلاقی و عرفانی و هر فضیلت و ارزش زندگی» در این نگاه، خودِ انسان و ارزش ذاتی اوست؛ و نه هیچ چیز بیرونی. این ارزش ذاتی درون انسان به صورت ذاتی موجود است، و چیزی هم از بیرون اضافه نمی‌شود؛ بلکه آنچه که صورت می‌گیرد عبارت است از «کشف همان که وجود داشت» و تمامِ هدف و کمال و فضیلت، رسیدن به این دانایی است. دوم؛ آنچه گفته شد به معنی عمل نکردن، به دنبال تغییر نبودن، عدم اقدام و بی‌توجهی به تغییرات درونی و بیرونی نیست. انسان -در این نگاه- بیشتر از هر نگاه دیگر به دنبال تغییرات درونی و انجام مسئولیت‌های بیرونی است و رسالت بیشتری بر دوش خود احساس می‌کند. سوم؛ تغییرات درونی انسان بیش از هر چیز دیگر از طریق «رهایی» صورت می‌گیرد. رهاییِ انسان با توجه به این اصل است که تمام شرافت و فضیلت و برتری در ذات انسان بالفعل موجود است، و این اسارتِ انسان است که او را از اصل وجود خود دور انداخته؛ بنابراین رها کردن او بالاترین و نزدیک‌ترین مسیر است. رهایی از طریق بالا بردن ظرفیتِ انسانی و نیز از طریق برداشتنِ موانع معرفتی صورت می‌گیرد. چهارم؛ باید دانست که بیرون و درون انسان همزاد هم هستند و هرگز نمی‌توان به بهانه یکی، دیگری را کنار گذاشت. هر حرکت درونی تغییراتی را در نگاه و عملِ بیرونی در بر خواهد داشت، و بالعکس. تغییرات و هدف‌های بیرونی با درک درستِ جهان و ایمان به خویشتن حاصل می‌شود. توانایی‌های انسان، ذاتی اوست اما در چهارچوب جهان حقیقی و انتخاب‌های انسان. انسان همراه با تحول درونی می‌تواند جهان بیرونی را تغییر دهد، اما باید ابتدا چهارچوب‌های تغییر را بشناسد، و به انتخاب‌های خود توجه کند. همه اینها قابل تغییر هستند و انسان دارای این توانایی هست، مشروط به «طی کردن مسیر» و «اراده معطوف به تغییر». پنجم؛ اساسی‌ترین و عمیق‌ترین تحولات انسان ازطریق «تفکر وجودی» صورت می‌گیرد. کسی که این راه را بشناسد و آن را تمرین کند، به بسیاری از اهداف خود زودتر و کامل‌تر دست می‌یابد. تفکر وجودی یعنی «توجه انسان به حقایق بدیهی و روشنی که غفلت نموده، و انتخاب وجودی این حقایق». «تفکر وجودی» نزدیک‌ترین مسیر برای احیای این حقیقت در زندگی و درون انسان است: «توجه به این حقیقت» و «تمرکز در آن» و «توقف در این تمرکز» و «انتخاب این حقیقت با وجود خود». قبل از طی کردن این مسیر و تمرین آن، برای انسان باورکردنی نیست که چه اندازه این مسیر نزدیک است و برای تغییرات و تحولات چه اندازه راهش را دور نموده است. روشن است که اساس تحولات انسان در بنیان معرفتی او صورت می‌گیرد. مخصوصا آنچه که از طریق تفکر وجودی انجام می‌شود، بیشتر مشمول این حکم است. اما مقدمات غیرمعرفتی فراوانی وجود دارد که این تغییر در معرفت و باور را ممکن می‌سازد. اینکه انسان بتواند به نقطه‌ای توجه نموده و تمرکز خود را ادامه دهد تا به یک انتخاب جدید منتهی شود؛ بستگی به عوامل متعدد و نوع زندگی و خیلی از شرایط دیگر دارد. آنچه ذکر شد می‌تواند شالوده‌ی نگاه انسان به خویشتن و جهان باشد. برای زندگی انسان و تغییرات در آن، اگرچه این شالوده لازم است، اما به هیچ وجه کافی نیست. فرد باید با استفاده از این نگاه کلان بتواند «بنیان معرفتی شخصی» خود را تکمیل کرده، «انتخاب‌های خود» را بشناسد و «مسیر خود» را تعیین نماید. بعد از همه این موارد آنچه که تعیین‌کننده است، «میزان عمل و اقدام» او در این «مسیر کشف و جعل» شده است. 📚 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
⁉️ تفقّه در دین یعنی چه؟ بنده خودم مستقیم از مرحوم آقای احمدی میانجی شنیدم، و ایشان هم فرمودند من از استادم مرحوم آقای اراکی شنیدم، و ایشان هم فرمودند من از استادم مرحوم شیخ عبدالکریم حائری شنیدم که درباره آیه شریفه «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»(توبه-۱۲۲) فرمودند منظور متدین شدن در دین هست؛ نه دین را یاد گرفتن! تفقه در دین، یعنی متدین شدن؛ یعنی تدین داشته باشد، دین‌دار باشد، نه دین‌گو باشد! ولی ما انگار آمدیم دین را یاد بگیریم، که دین را عرضه کنیم؛ نه اینکه دین‌دار باشیم. قبلا عرض شد، حقیقتِ دین، و حقیقتِ ایمان، امنیت می‌آورد؛ فرمودند: «رَأَتْهُ اَلْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ اَلْإِيمَانِ» حقیقتِ امنیت، باعث رؤیت قلبی می‌شود؛ حقیقتِ ایمان مراتب دارد، بعضی مثل نظافت است: «النِظافةُ مِنَ الأیمان» نظافت داشته باشید، انگار به دنبال تحصیل ایمان هستید؛ و یا «لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ» صدایتان از صدای اهل‌بیت علیهم‌السلام بلندتر نباشد، که اگر صدایتان را پایین بیارید «أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ»، کسی که مواظب باشد صدایش از صدای اهل‌بیت پایین‌تر باشد -این احتیاج به تدبر دارد- با این امتحان قلبی، تقوای قلبی به دست می‌آورد؛ «وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» آن کسی که برای شعائر الهی عظمت قائل هست، او به دنبال تقوای قلبی هست؛ اینها همه مراتب ایمان است. ولی حضرت می‌فرماید حقیقت ایمان، مرتبه‌ی بالاتری از ایمان هست، کُنه ایمان هست، حقیقتِ امنیت هست؛ «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آن طمأنینه‌ی قلبی است که با توجه به امام، و یادِ امام، و تبعیت از امام به دست می‌آید. هر چقدر انسان معرفتش نسبت به امام علیه‌السلام بیشتر باشد، التزامش به تبعیت از امام بیشتر می‌شود؛ ذکر خدا چه ظرف شستن در خانه باشد، چه تحصیل باشد، چه جهاد در راه خدا باشد، هر چیزی که ظهور شعائر الهی باشد، این باعث تقوای قلبی می‌شود. تقوای قلبی هم که ایجاد شد، آن امنیت ایمانی می‌آید؛ انسان خدا را در زندگی‌اش درک می‌کند؛ خدا را در زندگی‌اش می‌بیند؛ هر کس به خانه‌اش می‌رود، می‌گوید خانه‌اش آرامشی دارد که ما جای دیگر این آرامش را پیدا نمی‌کنیم؛ یا می‌گوید وقتی با فلان شخص می‌نشینم انگار انرژی مثبت به من می‌دهد؛ یا پیش فلانی تشنجم زیاد می‌شود، ولی پیش فلانی می‌روم آرامشم زیاد می‌شود. این به خاطر این است که به مقام امن رسیده است؛ چون التزام به ذکر خدا دارد، امنیت پیدا کرده است. پس تفقه در دین، یعنی متدین شدن، دین‌دار شدن، مظهرِ دین شدن، مظهرِ ایمان و مؤمن شدن... 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ آخرت باطن دنیاست! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»(ق-۲۲) واقعاً كه سخت در غفلت بودى؛ ولی ما پرده‌ را از جلوى چشمانت‌ برداشتيم و ديده‌ات امروز تيز است. 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
20.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عنصرِ هستی در روایت داریم «قَالَ اَلشَّجَرَةُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَسَبُهُ ثَابِتٌ فِي بَنِي هَاشِمٍ وَ فَرْعُ اَلشَّجَرَةِ عَلِيٌّ وَ عُنْصُرُ اَلشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ أَغْصَانُهَا اَلْأَئِمَّةُ وَ وَرَقُهَا اَلشِّيعَةُ...» (امام باقر-ع- جلد۲۴، صفحه۱۳۹) «عنصر» را معنا کردند به وصل‌کننده همه اجزا؛ مثل اینکه مفصل‌ها قسمت پایین و بالای دست و پا را به هم وصل می‌کنند. کأنّه پیغمبر اکرم به منزله‌ی ریشه، امیرالمؤمنین به منزله تنه‌ی درخت ولایت، و اهل‌بیت به منزله شاخه‌ها هستند، و شیعیان به منزله‌ی برگ‌هایی هستند که می‌آیند و می‌روند، و عوض می‌شوند؛ ولی پیکره درخت سالم می‌ماند. حضرت زهرا(س) «عنصر» یعنی آن حلقه اتصالِ همه این‌ها به همدیگر است... کسی که نور نبوت و نور وصایت را در خودش جمع کند. نور ولایت از جمع این دو نور شکل می‌گیرد؛ حضرت زهرا(س) جمع بین دو نور نبوت و وصایت هستند. ♣️ شهادت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را تسلیت می‌گوییم. ♣️ 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ خدا را می‌دیدیم! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»(فصلت-۵۳) 👁‍🗨 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال، و به دیگران معرفی کنید.
🎥 مشروح جلسات استاد در سال‌های گذشته را می‌توانید در صفحه «مدرسه معارف علامه طباطبایی» در آپارات ملاحظه بفرمایید: فضایل حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها | استاد مجاهدی 🔗 https://aparat.com/v/h1RPO 🌷🌸 میلاد سراسر نور و برکت حضرت فاطمه‌ زهرا سلام‌الله علیها مبارک باد.🌸🌷
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️اجمال و تفصیل! «بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي» ای آقای من ... همه‌ی سود و زيان و کم و زياد زندگی من به دست توست نه کس ديگری. (فرازی از مناجات شعبانيه) 🔗 http://eksir.org/ 🔗almenhaj.com 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
🔸دعا قضا و قدر را بر می‌گرداند (۱) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ، وَ شَرَّ مَصَایدِ الشَّیطَانِ ...»(دعای پنجم صحیفه سجادیه) اول باید جایگاه دعا و تأثیر دعا در تکوین عالم را مطرح کنیم؛ مثلا در روایت وارد شده که اگر کسی ۲۵ بار در روز این دعا را بخواند: «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ وَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمَاتِ اَلْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِيعِ اَلْأَمْوَاتِ»، به تعداد آدم‌ها از اول خلقت حضرت آدم، هابیل، قابیل... ‌تا آخرین آدم، مغفرت و ثواب شامل حال گوینده می‌شود؛ و به همین مقدار ترفیع مقام پیدا می‌کند. این سخن با یک نگاه ابتدایی به نظر حالت لغو دارد! آخر چطور می‌شود مثلا به تعداد صد میلیارد انسان از اول خلقت تا الان، با ۲۵ بار گفتن این ذکر انجام شود! اما اینها حقایقی است که برای ما که از پشت صحنه عالم بی‌اطلاع هستیم، عجیب است. الان با پیشرفت‌های تکنولوژی که آمده، بعضی از این مسائل روایی کاملا برای ما حل می‌شود؛ مثلا یک کارمند بانک با فشار یک دکمه، به حساب همه مردم یک کشور، مبلغی را واریز می‌کند؛ این مبلغ با یک دکمه به حساب همه می‌رود، و دیگر فرقی نمی‌کند که ۸۰ میلیون نفر باشند، یا ۹۰ میلیون. اینکه افراد چه استفاده‌ای بخواهند از این مبلغ بکنند، به اختیار خودشان است؛ ولی پول در حساب‌شان هست. تأثیر دعا در نظام عالم مثل همین است. یعنی کسی که دعا می‌کند، گویا آن دکمه را می‌زند و برای خدای تبارک و تعالی که به هر کاری قادر هست؛ فرقی نمی‌کند که یک میلیارد باشد یا صد میلیارد؛ به تعداد آدم‌ها از اول خلقت، مغفرت شامل حالش می‌کند. چون حساب همه‌ی آدم‌ها، چه در این عالم، و چه آدم‌هایی که در عالم برزخ هستند، هنوز بسته نشده است! دعا در نظام عالم چنین تأثیری دارد؛ چینش خلقت بر این نظام قرار گرفته است که دعا تقدیرات را بر می‌گرداند: «اَلدُّعَاءُ يَرُدُّ اَلْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً» دعا قضا و قدر را برمی‌گرداند، حتی اگر قطعی شده باشد. وقتی یک نفر دعا کند، این مقدار در تقدیر و ظرفیتش می‌آید، حالا اگر یک ملت اهل دعا باشند، چه می‌شود! چطور وقتی پیام واریز پول به حساب کسی می‌آید، به پشتوانه همان پیام می‌رود و خرید می‌کند؛ شما تأثیر دعا در نظام عالم و کل هستی و کل موجودات را مانند همین در نظر بگیرید. البته تقدیرات به خود انسان رقم می‌خورد. در شب‌های ماه رمضان این دعا را می‌خوانید: «وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاءِ» خدایا من اگر شقاوت را انتخاب کردم، مرا ببخش؛ می‌خواهم سعادتمند باشم؛ «وَ رَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى» رضایتمندی از زندگی‌ و تقدیری که روزی من کردی، را به من بچشان. این سعادت و رضایت، وقتی کسی دعا می‌کند، در کانال وجودی‌اش ثبت می‌شود؛ اما اینکه در عمل چقدر استفاده بکند، به خودش بستگی دارد! اینکه از دارایی وجودی‌اش استفاده بکند یا نه، به خودش بر می‌گردد. حالا با این نگاه برویم سر سفره امام سجاد سلام‌الله علیه که «وَ اکفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ» این گرفتاری‌هایی که در اجتماع و زمانه هست، سختی‌هایش را برای من کمرنگ کن، کفایت مرا به عهده بگیر! وقتی کسی چنین دعایی می‌کند، این در حسابش می‌آید؛ اما چرا سختی‌ها در طول زمان شکل می‌گیرد، و اصلا چرا دنیا به بلا آمیخته است: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ»؟ ادامه دارد... 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸دعا قضا و قدر را بر می‌گرداند (۱) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنَا حَدَّ ن
🔸دعا قضا و قدر را بر می‌گرداند (۲) یک دریا آب را در نظر بگیرید؛ قطره تا موقعی که در آب هست، نمی‌شود به آن گفت قطره؛ اما بعد از جدایی از آب، قطره می‌شود. موجودیت قطره به وجود آب هست. حالا دریای وجود را در نظر بگیرید، که هنوز موجودی شکل و قالب نگرفته است. خداوند تبارک و تعالی ولایت خودش را به این دریای وجود عرضه می‌کند؛ و با علمی که به موجودات و قالب‌ها دارد، می‌داند کدام راست می‌گویند، و کدام دروغ می‌گویند؛ کدام‌شان حقیقتا می‌خواهند، و کدام ادعا می‌کنند. کل موجودات به خدای تبارک و تعالی گفتند خدایا ما نمی‌خواهیم، ادعایی نداریم، هر چقدر خودت به ما دادی، هر چه خودت برای ما صلاح دیدی، ما تسلیم تو هستیم. نه ثوابت را می‌خواهیم، نه عقابت را، ما تسلیم هستیم؛ -مضمون روایت است- اختیارمان را به خودت دادیم. این صدایی که از حنجره بنده خارج می‌شود، یک وجود حقیقی است؛ این نگاهی که رفت و آمد دارد و انعکاس به مغز می‌دهد؛ این فرشی که رویش نشسته‌ایم؛ این نوشیدنی که در کنارمان هست؛ این جریان خونی که در وجودمان هست؛ همه تسلیم محض خدا هستند: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» هیچ موجودی نیست، مگر اینکه تسبیح تکوینی دارد؛ یعنی انجام وظیفه می‌کند، و در عین حال خدای متعال را منزه از هر نقص می‌داند. می‌گوید کار ما به خدای متعال درست است، و ما مأمور او هستیم، و هیچ انحرافی نداریم. میکروبی که می‌آید، مثل کرونا می‌شود و میلیون‌ها انسان را درگیر می‌کند، یک موجود است؛ درک دارد، شعور دارد، به اذن الهی افراد را بیمار می‌کند؛ «وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا» مبدأ و مقصدش را خدای متعال برایش تعیین می‌کند؛ البته امام معصوم سلام‌الله‌علیه مجری هست. این میکروب در ازل گفته است که من خودم را به شما سپردم، هر جور که شما دستور بدهید، انجام می‌دهم. امام علیه‌السلام طبق مصالحی که علم الهی بهش داده است، می‌گوید برو این شخص را بیمار کن، فلانی را ناقص کن، فلانی را بمیران؛ همه این دستورات هم بر جاده محبت است: «وَ بَعَثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ». اگر پرده‌ها کنار برود، می‌فهمیم که بلاهایی که رقم می‌خورد به خاطر ادعای بشر است. میان کل موجودات انسان، و مرحله بعد از انسان، اجنه ادعا کردند که ما پذیرای ولایت تو هستیم، و می‌خواهیم ولایت تو را پیاده بکنیم! خدای تبارک وتعالی هم فرمود این گوی و این میدان. بعد از آن قالب‌ها شکل گرفت؛ یکی قالب کوه گرفت، یکی قالب درخت گرفت، یکی قالب سنگ گرفت، یکی هم قالب انسان گرفت. انسان‌ها شکل گرفتند، حیوانات شکل گرفتند، دریاها شکل گرفتند، و هر چیزی که در عالم هستی بود، شکل گرفت. در آنجا عرض امانت شد: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ...» انسان گفت من این بار را به دوش می‌کشم. در میان تمام انسان‌ها فقط چهارده معصوم ادعاشان حقیقی بود؛ گفتند ما این بار را تحمل می‌کنیم، هر چقدر هم سنگین باشد: «وَالثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَى زَحاليفِها فِي الزَّمَنِ الْأَوَّلِ» لحظه‌ای لغزش نکردند، لحظه‌ای در وجودشان کدورت نداشتند که چرا این امانت و مسئولیت را به ما دادی؛ چرا سنگینی این بار را روی دوش ما گذاشتی؛ تعهد کردند، و وفای به عهد کردند. در ابتدای دعای ندبه هست که حضرت می‌فرمایند: «وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ» می‌دانستی اینها با وفا هستند، پس به اینها مسئولیت خدایی خودت را دادی. از آن طرف هم امام معصوم سلام‌الله‌علیه می‌فرماید غیر از ما اهل‌بیت، احدی به عهدی که بسته بود، وفا نکرد! سلمان هم در مرتبه خودش، حتی در کمترین مقدار، وفا نکرد؛ ما هم در مرتبه خودمان، به بیشترین مقدار وفا نکردیم! ادعایی که انسان کرد که ما خدایی تو را تحمل می‌کنیم؛ گفتند تو صبور هستی، ما می‌خواهیم مظهر صبر تو باشیم؛ تو حلیم هستی، ما می‌خواهیم مظهر حلم تو باشیم؛ اما اینجا ضد صبر و حلم رفتار می‌کنند؛ ابتلائاتی که سراغ بشر می‌آید، به خاطر این ادعاست. ادامه دارد... 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸دعا قضا و قدر را بر می‌گرداند (۲) یک دریا آب را در نظر بگیرید؛ قطره تا موقعی که در آب هست، نمی‌ش
🔸دعا قضا و قدر را بر می‌گرداند (۳) امام می‌فرمایند که «وَ اکفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ» خدایا خودت کفایت ما را به عهده بگیر؛ در مشکلات زمان و سختی‌های زمان، و تندی‌های زمان که دارد ما را از پا در می‌آورد؛ خدایا تو کفایت ما را به عهده بگیر! عرض شد که دعا تکویناً تأثیراتی در نظام عالم دارد؛ مثلا براساس گفتنِ انسان‌ها تقدیرات رقم می‌خورد: «فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» همانند نطق‌تان، روزی‌های شما می‌آید. این آیه در سوره ذاریات، برای کسی که بخواهد توجه بکند به اینکه آنچه روزی‌اش می‌شود با دعا به حسابش واریز می‌شود؛ کافی است. البته باید تجربه عملی داشته باشد، و اهل دعا باشد؛ و اگر یک اجتماعی اهل دعا باشند، تقدیراتشان تغییر می‌کند. وقتی به دعا مراجعه می‌کنیم، امام علیه‌السلام می‌فرماید به ما برگردید و از ما درخواست بکنید؛ اولین چیزی که ما به شما توجه می‌دهیم این است که چون شما مدعی بودید، مشکلاتی برایتان به وجود آمد! دچار مشکلات شدید به خاطر ادعایی که کردید؛ اگر می‌خواهید مشکلات از شما عبور بکند، اول بفهمید که استحقاق این مشکلات را دارید. حالا اگر اجتماع را در نظر بگیریم، خودمان ادعا کردیم که ما بهترین هستیم، پیرو علی هستیم، پیرو فاطمه هستیم؛ ادعا کردیم، باید بتوانیم این را نشان بدهیم! گفتید ما اهل کوفه نیستیم، در عمل همراهی دارید یا ندارید؟ پای ادعایتان ایستاده‌اید یا نه؟ مثلا یکی می‌گوید من می‌خواهم کشتی‌گیر بین‌المللی باشم، ادعا می‌کند که بهترین کشتی‌گیرم؛ خب بیا در میدان، بیا مبارزه بکن! بلا به خاطر ادعاست: «المُدَّعون لِمَنزلَتِهم بِغَیْر حَقّ» ادعایی می‌کنند که استحقاقش را نداشتند! لذا با همه جلالتی که برای حضرت حوا سلام‌الله‌علیها قائل هستیم، فضیلتی که حضرت خدیجه سلام‌الله علیها دارند، برتر است؛ چون دید در شکم خودش دختری دارد، که جایگاهی بالاتر دارد؛ از آنجا دارد با مادرش صحبت می‌کند؛ اما تقاضای منزلت دخترش را نکرد. ولی حضرت حوا تقاضا کرد، حضرت آدم ادعا کرد... ولی غیر از معصومین سلام‌الله‌أجمعین، ادعایشان بر حق نبود. در روایت آمده که علت اینکه ما هنگام وضو مسح سر می‌کشیم، این است که چرا ادعا کردید که این بار(امانت) را ما می‌خواهیم به دوش بکشیم؟ حالا بروید و در مشکلات گرفتار شوید تا بفهمید که چه ادعایی داشتید! چرا هنگام وضو دست‌ها را می‌شویید، دست راست را می‌شویید، دست چپ را می‌شویید؟ چرا مسح پا می‌کنید؟ چون به درخت ولایت محمد و آل محمد نزدیک شدید! «المُدَّعون لِمَنزلَتِهم بِغَیْر حَقّ» گفتید که ما می‌توانیم، و این ادعا را کردید، و دچار مشکلات شدید. مسح سر بکنید، از این فکر و ادعا استغفار بکنید؛ مسح پا بکنید که چرا به درختی که خدای تبارک و تعالی آدم و حوا را نهی کرد، نزدیک شدید: «وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ» نزدیک این درخت ولایت نشوید، تحملش را ندارید! حالا حضرت آدم به طرف درخت رفت، حضرت حوا این منزلت را تقاضا کرد؛ ما چرا باید وضو بگیریم؟ چون این یک حقیقت مستمر هست؛ یعنی آدم نماد آدمیت بود، حضرت آدم و حضرت حوا سلام‌الله‌علیهما، نماد همه انسان‌های مدعی شدند؛ منزلت اهل‌بیت را تقاضا کردند، بدون اینکه استحقاقش را داشته باشند. تا اعتراف نکنیم که تنها و تنها و تنها این خانواده هستند که مصون از خطا و لغزش هستند، این ابتلائات هست؛ چون آنها فقط ادعایشان حق است. لذا باید به آنها پناه ببریم، و بگوییم: «الْکَهْفِ الْحَصِینْ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین» که قرآن می‌فرماید: «فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ» به این خانواده پناه ببرید؛ «فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» اگر به این حصن پناه ببرید، ایمن از عذاب هستید. حالا منی که الان اینجا نشسته‌ام، چطوری به این حصن پناه ببرم؟ «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ» خدای متعال می‌فرماید آیا من برایت کافی نیستم؟ می‌گوییم خدایا کفایت تو به چه معناست؟ می‌فرماید که من این خانواده را گذاشتم، هر احتیاجی دارید، اینها کفایت می‌کنند! امام ‌علیه‌السلام، واسطه کفایت ماست؛ امام می‌فرماید که اگر می‌خواهید من کفایت‌تان را به عهده بگیرم، و در دعا هم به شما تعلیم دادم: «اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ»؛ باید ما را بشناسید، باید دست از ادعاتان بردارید؛ نگویید ما بهترین هستیم، بهترین فقط اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند! 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ عرضه‌ی ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر تمام عالم! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه 🌷🌸 میلاد سراسر نور و رحمتِ مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین علی‌ علیه‌السلام بر همگان مبارک باد🌸🌷 👁‍🗨 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال، و به دیگران معرفی کنید.