eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
881 دنبال‌کننده
103 عکس
141 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱سلوك، با توجه به حال خوبمان در طبيعت! از معصوم پرسيدند خدا چيست؟ فرمود: در زمان گير افتادن در دريا و بيابان، آن هنگام كه همه اميدها قطع مى شود، براى مدتى در عمق وجودت متوجه مبداى مى شوى كه آن خداست. اين شكل كامل توجه به خداست. شكل ناقصش در زندگى همه ما مدام اتفاق مى افتد؛ ما در هر لحظه كه قدرى از اين زندگى روزمره، كنده شويم؛ با يك قدم، يك قطره اشك، ولو در مصيبتى دنيايى، يك شوق، يك حال خوب در تماشاى طبيعت، در حين خواندن شعرى و ... يك درجه بالاتر مى رويم و متوجه مى شويم كه چيزى فراتر و بالاتر در اين عالم هست! اين، توجهى درونى است كه مثل يك چشمه از وجود انسان مى جوشد و او رو از جايى كه هست، يك مرتبه بالاتر مى برد. عبادات ما نيز، براى ايجاد همين نوع جوشش درونى است. اگر از اين جوشش هاى درونى در همين زندگى عادى مراقبت كنيم و بتدريج و مستمر پيش رويم، سلوك حاصل مى شود...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شناخت خداوند متعال، از طريق حضرت زهرا(س) خدايى بيرون از ما وجود ندارد! عبادت اين خداى بيرونى هيچ تقربى به ما نمى دهد. همين است كه سجده ما نتيجه نمى دهد؛ چون راه و جهت را اشتباه مى رويم. بجاى رفتن به سمت كعبه، با سرعت تمام به سمت تركستان مى رويم! راه شناخت خدا، شناخت خودمان است؛ «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه». اما ما در مورد خود، متوجه اين مرتبه نيستيم و مجبوريم از مصداقى بيرونى، يعنى ائمه اطهار(ع) كمك بگيريم. چون براى ايشان اين تجلى نور الهى، حاصل و كامل شده است. توجه ما به مرتبه معصومين(ع)، توجه به مرتبه اى از وجود خودمان است. خداوند متعال همانند خورشيدى است كه مى تابد و من آنقدر گرفتارم كه نه آينه اى دارم كه نورانى بودن خود را ببينم و نه خورشيد را مى بينم، لذا بعنوان مثال به من مى گويند: حضرت فاطمه(س) را ببين كه چقدر روشن است. لذا به اين مرتبه ايشان توجه مى كنم، براى اينكه به سمت خدا بروم و به او برسم...
🔸️وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) کتاب، همان دستورات هدایت بخشی است که برای همه‌ی انسان‌ها به وسیله‌ای از درون یا بیرون یا هر دو و به تکثر برای همه‌ی آن‌ها صادر می‌شود. این کتاب و هدایت فقط توسط یک نبی همچون موسی و دیگر انبیاء نیست بلکه انسان و انسان‌ها پیوسته در معرض این هدایت‌ها و دستورات و راهنمایی‌هایی هستند که سمبل آن‌ها کتاب آسمانی است.
🔸️کتاب آسمانی دستورات جامعی است که برای انسان‌ها صادر می‌شود، اما منحصر به آن نیست. برای هر کسی در مسیر خودش انواع و اقسام این دستورات، به طرق، نشانه‌ها و راه‌های مختلف صادر می‌شود، اگر گوش شنوایی باشد. همه‌ی این کتاب برای هدایت انسان است و هدایت انسان برای این است که به یک کلمه توجه کند: أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) 🔸️کار انسان به جز یقین و "توجه به بی‌نهایت" درست نمی‌شود. تنها راه همین است که انسان بتواند این توجه را به بی‌نهایت داشته باشد و بزرگترین ابزارش هم "یقین" است. یقین تنها برای اولیاء الهی نیست، برای ما در هر مرتبه‌ای و برای هر کسی و در هر مقامی است. در هر کاری یقین، راهی است که می‌توانیم به سمت آن برویم. یقین یعنی رها کردن بهانه‌های مختلف تردیدها، گرفتاری‌ها، هواهای نفسانی و هر چیزی که ما را در حالتی غیر از اعتدال قرار می‌دهد. وقتی که در حالتی غیر از اعتدال قرار گرفتیم، این یقین به بی‌نهایت، یقین به مسیر، یقین به حرکت، یقین به نتیجه سست می‌شود و دچار تردید می‌شویم و وقتی که دچار تردید بشویم حرکت ما نابود می‌شود و در این شرایط همه‌ی نتایج از دست می‌رود. فقط نتایج نامتناهی نیست که از بین می‌رود، زندگی روزمره و همه‌ی نتایج در همه‌ی زمینه‌ها از قبیل درس خواندن، توجه کردن، مطالعه کردن، روابط اجتماعی، ارتباطات، مسائل خانوادگی و هر چیزی که انسان در دنیا و آخرتش نیاز دارد، همه‌ی این‌ها را از دست می‌دهد. 🔸️وقتی‌که توجه انسان به بی‌نهایت در اثر تردید از بین رفته و وقتی‌که دچار محرومیت از این ارزش‌ها و از این نتایج و از این زندگی متعادل شود و دچار گرفتاری‌هایی شود، سعی می‌کند با روش‌های انحرافی مثل نزاع کردن، با برقراری ارتباطات بیشتر یا کم کردن ارتباطاتش و یا با گرفتن یقه‌ی دیگران آن‌ها را درست کند و یا با انواع کلاس‌ها و درس‌ها و رفتن پای سخنرانی‌ها و خواندن کتاب‌ها و هر چیز دیگری سعی می‌کند که این ضعف خودش را جبران کند. اما راهی ندارد و به نتیجه نمی‌رسد چون خانه از پای بست ویران است. آن پای‌بستش این است که انسان در اثر بی‌توجهی، در اثر انتخاب غلط و در اثر چیزهایی که به خودش مربوط است و در انتخاب اوست و به دیگران و چیزهای فرعی مربوط نیست، آن اصل که "توجه به نامتناهی" است را از دست داده. وقتی که آن توجه را از دست می‌دهد، این وکالت، آن کسی که باید کارش را درست کند، آن نامتناهی، آن قدرتِ ظرفیتِ بی‌نهایتِ انسان که همه چیز را در جای خودش قرار می‌دهد را از دست می‌دهد و وقتی که آن را از دست بدهد مانند این است که کارش را به شرایط، عوامل و دستوراتی سپرده که انحرافی است و ظرفیت آن را ندارند و نمی‌توانند کار او را درست کنند و دنیا و آخرت و تحصیل و شغل و خانواده و اجتماع و سیاست و اقتصاد و همه چیزش دچار اختلال می‌شود. 🔸️کتاب‌های آسمانی و انبیاء و همه‌ی حجت‌های درونی و بیرونی برای این هدایت آمده‌اند. شما وقتی که وکالت بی‌نهایت را رها می‌کنید و کارتان را به امور محدود و به زندان‌ها و زندان‌بان‌ها می‌سپارید، دچار اختلال می‌شوید و این اختلال با روش‌هایی که خودشان مختل هستند درست نمی‌شوند. باید بازگشت پیدا کنید به آن دستور اصلی که هدایت است و برای همه انبیاء و اولیاء و برای همه‌ی امم صادر شده. أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) 🔹مدرسه معارف علامه طباطبایى را دنبال کنید: تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زيارت حضرت فاطمه(س) يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللَّهُ‏ الَّذى‏ خَلَقَک قَبْلَ اَنْ يخْلُقَک، فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک‏ صابِرَةً، وَزَعَمْنا اَنَّا لَک اَوْلِيآءُ وَمُصَدِّقُونَ، وَصابِرُونَ لِکلِّ ما اَتانا بِهِ اَبُوک، صَلَّى اللَّهُ‏ عَلَيهِ وَ الِهِ وَاَتى‏ بِهِ وَصِيهُ، فَاِنَّا نَسْئَلُک اِنْ کنَّا صَدَّقْناک اِلاَّ اَلْحَقْتِنا بِتَصْديقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايتِک.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(انبیا: ۸۳) برای بسیاری از مراحل و مراتب و گردنه‌هایی که انسان در آن گرفتار می‌شود و باید از آن گذر کند، عبور از آن گردنه بدون "مَسّ ضُر" امکان ندارد. این "حالتی" که سختی و ناراحتی و مشکلات به انسان هجوم می‌آورند تا انسان آن را از نزدیک احساس کند. اما برای اولیاء الهی این مرتبه از ضُر، مرتبه‌ی شدیدی است که نمونه‌ی آن در امم گذشته، جناب ایوب و سختی‌ها و مشکلاتی که در تمام زندگی‌اش منجر به بن‌بست می‌شود و همه‌ی دارایی‌اش را از دست می‌دهد و در این حالت است که راهش برای کمالِ بالاتر و عظیم‌تر و رسیدن به مرتبه بلندتر باز می‌شود.
🔸نمونه‌ای از "مَس ضُر" در امم بعدی و در امت اسلام قضیه عاشوراست؛ حسین بن علی علیه‌السلام و خاندانش از طریق این مصیبت [كه آن قدر عظیم است که شادی از آسمان و زمین بر داشته مى شود] به مرتبه‌ی خاصی می‌رسند و تنها مخصوص اوست و دیگری در آن شراکتی ندارد. اما این حالت تناقضی که بر انسان پیدا می‌شود، این "مَس ضُر" و این گرفتاری و مشکلات و این بن‌بست‌های سختی که وجود دارد به انسان کمک می‌کند تا بتواند به آن مرتبه‌ی بالاتر برسد. برای ما بیشتر این مشکلات درونی یا ناشی از حالات و مسائل روحی و روانی است. ما فکر می‌کنیم که در حال حرکت و در حالت بت‌ شکستن و در حال خودسازی هستیم، اما حقیقت این است که این‌ها توهمات است که بر ما هجوم می‌آورند. بدون این مشکلات و مس این ضُر و حس کردن این مشکلات و گرفتاری‌ها امکان نجات ما از این گردنه و از این گردونه‌ای که توهم و پندار و مسائل روانی در ما ایجاد کرده، وجود ندارد و گاهی هم که مسائل روانی نیست، گرفتاری‌های روحی و آن حالتی است که انسان مبتلا به غفلت زندگی روزمره است. این زندگی روزمره‌ای که حتی بدون گرفتاری‌های روانی انسان و گرفتاری‌های خصلتی، پیوسته او را در غفلت قرار می‌دهد و یک گردونه در انسان ایجاد می‌کند که امکان بیرون آمدن از این گردونه را ندارد. 🔸️ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُون(انبیا:۲) پیوسته این پند و اندرز، ذکر، یادآوری، هشدار در زندگی روزمره برای انسان، مُحدَث است، نو به نو می‌شود و پیوسته می‌آید. بیشتر این ذکر "مَس ضُر" است که انسان در زندگی روزمره گرفتارش می‌شود و هر باری که او می‌شنود (إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُون) او در حال بازی است، بازی با این گردونه‌ی زندگی روزمره. این گردونه در حال چرخیدن است، مدام و پیوسته. این ذکر و هشدار آن را بیشتر فرو می‌برد برای نجاتش دوباره به سمت زندگی روزمره می‌رود و به سوی گردونه، به سوی لعب و بازی و گردش. پیوسته او را با مشکل مواجه می‌کنند، این جهانی که او آماده شده تا انسان را از این زندگی روزمره بیرون بکشد و به سمت بالاتری ببرد. وقتی که دچار مشکل می‌شود، مشکلات را زیادتر می‌کند تا انسان متوجه و متذکر شود و این ذکر برای او حاصل می‌شود تا بفهمد که این گردونه راه نجات او نیست. باید از آن بیرون بیاید. اما این انسان پیوسته بیشتر و بیشتر فرو‌می‌رود و این فرو‌رفتن برای این است که: 🔸️لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ (انبیاء:۳) این قلب به لهو و لعب و به خوشی و لذت مشغول است و این لذت را دوست دارد و این لذت هم فقط لذت مادی نیست. لذت اکل و شرب نیست بیشتر از آن لذت‌های معنوی است! این لذت‌های معنوی که انسان را به خودش جذب می‌کند و انسان آن‌ها را به جای معنویت می‌گیرد. این‌که من موفقیتی پیدا کنم تا نماز خوبی بخوانم، دعای خوبی بخوانم و رشد داشته باشم و این رشد من را خوشحال کند. اما مسیر الهی به این است که انسان از این‌ها بگذرد. مسیر انسان به سوی بی‌نهایت است. همه‌ی این‌ها را باید هیچ بگیرد، این لذت‌ها و این پیشرفت‌ها ارزشی در پیشگاه خداوند ندارد. 🔸️ آن چیزی که ارزش دارد، توجه انسان به نامتناهی و مرتب کردن زندگی‌اش در آن سمت و بیشتر رفتن و بالاتر را دیدن، بدون توجه به این امور کوچک است؛ یعنی یک نماز خوبی خوانده یا نماز شبی خوانده یا سحری بیداری داشته؛ اگرچه همه‌ی این‌ها وظیفه هست و باید انجام داد اما نه برای لذتش و نه برای موفقیتِ زود گذرش و نه برای اینکه این‌ها در پیشگاه حقیقت ارزشی دارند بلکه برای اینکه متوجه شود که این جهان بی‌ارزش است و انسان پیوسته به دلیل لهو قلبش، به دلیل اینکه قلب انسان و وجود انسان و درون انسان به سمت این خوشی‌هاست، خوشی‌های مادی و معنوی و به هر چیزی که به او لذتی می‌دهد، از کوتاه‌ترین و مادی‌ترین آن‌ها، از خانواده و همسر و فرزند، از نماز و نماز شب و زیارت و هر چیز دیگر. قلب انسان به سوی آن‌ها می‌رود و خداوند می‌خواهد که انسان به این حقیقت انسانی خودش، حقیقت الهی خودش که به بی‌نهایت نزدیک است [بی‌نهایت از رگ گردن به اون نزدیک‌تر است] توجه کند.
هر چیزی در این راه برای او مانع است. خداوند این ضُر و ناراحتی و این سختی و مشکلات و این جهان را درست کرده برای تذکر، هشدار، دیدن و فهمیدن و برای بالاتر رفتن. اما انسان این لهو و لعب و این غفلت و این ظلم به خودش را پیوسته درون خودش نگه‌می‌دارد، نه آشکار می‌کند و نه به‌درستی آن را مداوا می‌کند؛ 🔸️وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا (انبیاء:۳) این انسانی که به خودش ظلم می‌کند، به جای اینکه اشکالات و سوالات و گرفتاری‌های خودش را آشکار بکند و با زبان شجاعت و با حقیقت به مقابله‌ی روشنی بپردازد تا مسئله حل شود، پیوسته این را در درون خودش پنهان می‌کند و این دوگانگی هرگز نمی‌گذارد که او رشد کند و مسائلش حل شود. این دوگانگی و پنهان کردن برای این است که در حقیقت گرفتار لهو و لعب است. اما از طرفی دیگر جهان پیوسته به شکل‌های مختلف به انسان راهنمایی می‌کند. 🔸️قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(انبیاء:۴) شما چیزی را در خودتان پنهان می‌کنید ولی خداوند و کائنات همه چیز را متوجه می‌شود، او سمیع و علیم است. وقتی‌که آن‌ها رازشان آشکار می‌شود، مقاومت می‌کنند. 🔸️بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ(انبیاء:۵) با بهانه‌های مختلف به درون خودشان و به ضلالت خودشان پناه می‌برند و به آن‌ها رجوع می‌کنند. اما باز هم این جهان جواب‌هایی از طریق هشدارهای درونی و بیرونی به انسان می‌دهد و سعی می‌کند که او را آگاه کند. 🔸️لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ(انبیاء:۱۰) لحظه‌ای تفکر نمی‌کنید؟ اما این مسیر انسان است. 🔸️وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ(انبیاء:۱۱) چه بسیار دیگران! قریه‌ها شهرها و گروه‌ها و انسان‌هایی که درهم شکستیم به این دلیل که آن‌ها از این ظلم دست برنداشتند. وقتی‌که آثار این مشکلات آشکار می‌شد و می‌دیدند آن‌وقت: فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ(انبیاء:۱۲) وقتی که آثار این عذاب و سختی و درهم شکستن را می‌دیدند و احساس می‌کردند و بوی آن را می‌شنیدند، از آن فرار می‌کردند، به آن‌ها خطاب می‌شد: لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‏ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ(انبیاء:۱۳) برگردید خودتان را ببینید! برگردید به آن جایی که در آن زندگی مرفه و امکانات قرار داشتید و آن مساکنی که در آن‌جا به آرامش و اطمینان رسیده بودید، بلکه از خودتان سوال کنید و بفهمید که چه چیزی هست اما آن‌ها بعد از اینکه درک می‌کردند و می گفتند که: قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ(انبیاء:۱۴) و این پشیمانی برای آن‌ها آشکار می‌شد و ظلم بر خودشان را می‌دیدند، باز هم نتیجه‌ای نداشت! 🔸️فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ(انبیاء:۱۵) این مسیر را به قدری ادامه دادند تا آن‌ها را ریشه‌کن کردیم و آن‌ها را در این جهان و نشئه خاموش کردیم. چرا که: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ(انبیاء:۱۶) خداوند این آسمان و زمین را بدون دلیل همچون یک بازی بی‌هدف و بی‌برنامه و بی‌حساب (آن‌طور که انسان‌ها فکر می‌کنند) درست نکرده است. این تهمت به خداوند که جهان را بدون دلیل و بدون حساب آفریده در میان کفار و دیگران آشکار بوده ولی همین مطلب در ما پنهان است. ما نگاهی که به این عالم داریم این‌گونه است و فکر می‌کنیم که خودمان بر‌حق هستیم و پیوسته زحمت می‌کشیم اما نتیجه حاصل نمی‌شود. پیوسته از او درخواست می‌کنیم اما اوست که باید از ما بپرسد که چرا حرکتی نمی‌کنیم؟! 🔸️بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ(انبیاء:۱۸) وای بر شما از این نگاهی که به عالم دارید. این حقیقتی است که ما گرفتار آن هستیم و غیر از آگاه شدن راهی نیست. هنگامی که به این نهایت مشکلات می‌رسیم، آن زمان همان زمانی است که انسان خداوند را ارحم الراحمین ببیند و به سمت بی‌نهایت توجه کند. انسان باید تمایلش به گذر از این مشکلات نباشد، بلکه استفاده از آن‌ها باشد. بیش از مشکلات مادی، مشکلات معنوی و بیش از مشکلات بیرونی، مشکلات درونی است که می‌تواند این حالت را به انسان بدهد. اما... انسان پیوسته در حال لهو و لعب است و قلبش به خوش‌گذرانی‌های متنوع تمایل دارد.
🔸️قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(مومنون:۱) رستگاری انسان امری پیچیده و تردید‌پذیر و مشکل نیست. بی‌تردید آن‌هایی که در مسیر ایمان هستند به نتیجه می‌رسند، در این نتیجه تردیدی نیست. "ایمان" راه سختی نیست که انسان در آن، دچار پیچیدگى، گرفتارى، کلافگی، سختی و ابهامات شود. مشکلاتی که ما به طور طبیعی گرفتارشان هستیم، از بی‌توجهی انسان به مسیر روشن ایمان است. اگر انسان لحظه‌ای توجه کند، در همان لحظه رستگاری قطعی است. ایمان، روشن و واضح است.
🔸️الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ(مومنون:۲) در لحظات اندكى که انسان به نماز می‌ایستد و با زندگی روزمره‌اش تنازع و تناقض و تضادی ندارد، اگر همان لحظات را به‌درستی به نماز بایستد، به سرعت متوجه خدایی می‌شود که از رگ گردن به او نزدیک‌تر است و دیگر مشکل و سختی‌ای برايش نمى ماند. ایستادن به خشوع؛ خشوع در مقابل حقیقت بی‌نهایت. انسانی که در زندگی روزمره گرفتار است و این گرفتاری او را دچار تردید، ناراحتی، کلافگی و از خودبیگانگی و هزاران مشکل دیگر می‌کند، بايد در دقایق اندکی که به نماز می‌ایستد، توجه‌اش را از این زندگی روزمره بیرون بیاورد و به خودش توجه کند و به آن حقیقت بی‌نهایتی که در درونش نهفته است. 🔸️وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(مومنون:۳) لغو؛ آن چیزی که در زندگی روزمره‌ی ما فراوان است؛ نه فایده دنیایی دارد و نه فایده آخرتی، نه خود از آن استفاده و لذتى می‌بریم و نه کس ديگرى از آن بهره می‌برد. اما مثل یک دور باطل و بیهوده حاضر نیستیم از آن دست برداریم. کنار گذاشتن آن هیچ ضرری به هیچ‌کسی و هیچ‌جایی نمی‌زند؛ نه در دنیا و نه در آخرت. تنها دلیل این رفتارها، عادت‌های بیهوده و باطل، تقلیدهای بی‌نتیجه و افکاری است که انسان حاضر نیست آن‌ها را ترک کند. انسان فکر می‌کند زندگی همین است و همه‌ی چیزهای بی‌نتیجه‌ای که در زندگی ما پراکنده است و دست بردار از آن ها نیست. 🔸️وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ(مومنون:۴) زکات، به معنای حقیقی و کاملش، پرداختن و دادن بخش اندکی از امکانات مادی، معنوی و هر چیزی است که در این جهان داریم برای کسانی که اهل آن هستند. آن بخش اندکی که هرگز ضرری به زندگی و به امکانات ما نمی‌زند و به آن چیزی که ما داریم هیچ خسارتی وارد نمی‌کند و پرداخت آن نه تنها خسارت وارد نمی‌کند بلکه روح و جسم و روان ما را پاک می‌کند و احساس راحتی، لذت معنوی و بهترین احساس‌های زندگی را برای انسان به ارمغان می‌آورد. ما نبايد از این‌ها دوری کنیم. این زکات در هر چیزی یک نوع است و امکان استفاده‌ی انسان از امکاناتش را بیشتر و کامل‌تر و تمام عیارتر می‌کند. چیزی به انسان می‌دهد که به طور طبیعی به آن دسترسی ندارد، همچون پولی که بخشی از آن را به صدقه و زکات می‌دهد و این پول نه تنها برکت می‌کند بلکه احساسی از لذت و راحتی و گوارا بودن را ایجاد می‌کند و مصرف آن در درون انسان لذتی ایجاد می‌کند که قبلش امکان نداشته و این‌ها همه، اموری سهل و ساده است. اين ما هستیم که آن را پیچیده و سخت می‌کنیم و با انواع مشکلات، خود را می‌پیچانیم تا به این حقیقت توجه نکنیم. این پیچشی که نه استفاده دارد و نه لذتی و نه هیچ چیز دیگری! صرفا عادت است و انکار و تردید و مشغولیت روزمره. 🔸️وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ(مومنون:۸) انسان زمانی که از ابتدا با آزادی، اختیار و آگاهی، برای خود برنامه‌ریزی می‌کند، با دیگران قرار می‌گذارد، چیزهایی از آن‌ها دریافت می‌کند و پیمان‌هایی می‌بندد، نبايد پس از آن خود را دچار تردید، گیجی یا سرگردانی كند. انسان باید برنامه‌ی اندکی برای بخش کوچکی از زندگی روزمره‌اش داشته باشد برای محافظت و برنامه‌ریزی بر این امر حیاتی. برنامه‌ای که با نگاهی اندک با توجهی اندک انسان را به نتایج عادی می‌رساند و همه‌ی این‌ها اموری سهل و ساده است که ما خودمان آن را پیچیده کردیم و از آن فاصله گرفتیم. در صورتی که اگر کسی به این توجه کوچکی بکند و به این ایمان و مراحل عملی آن که در زندگی ما امری سهل و ساده است برسد و اگر این حداقل را رعایت کند، خداوند او را به مقام رستگاری می‌رساند. این رستگاری قطعی است خداوند با این عبارت بیان می‌کند: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ رستگار شدن، تمام شده است، قطعی است. 🔸️أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ(مومنون:۱۰) الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ(مومنون:۱۱) در آینده و در باطن این جهان هم این‌ها کسایی هستند که فردوس، بهشت برین، برای این‌ها ساخته شده و این تردید انسان تردیدی بیهوده است، تردیدی است که برای خودش ایجاد می‌کند وگرنه لحظه‌ای به گذشته‌ی خودش نگاه کند که چگونه خلق شده وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ(مومنون:۱۲) ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ(مومنون:۱۳) خلقت انسانی که از چکیده‌ای از گل بوده. سپس بصورت نطفه اى در یک قرارگاه استوار قرار داده شده و این مراحل مختلف طی شده تا این نطفه تبدیل به چیزهای دیگر شده، گوشت و استخوان بر آن آمده و خلق دیگری برایش ایجاد شده و این مقام «احسن‌الخالقینِ» خداوند به کمکش آمده است. همه‌ی زندگی انسان این گونه است.
🔸️وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ (مومنون:۱۷) هفت آسمان را بالای سر شما ایجاد کردیم، این خداوند چگونه ممکن است که از خلقش غافل شود؟! همه‌ی چیزهایی که هست و همه‌ی برنامه‌ها برای این است که انسان بداند این رستگاری در دست و مُشت اوست و سخت و طاقت فرسا نیست، راحت و آسوده است. این ما هستیم که آن را برای خودمان سخت و طاقت‌فرسا می‌کنیم، به دلیل تردید‌ها، انتظارهای غلط، انحراف‌های بی‌دلیل، اعمال لغو بی‌حاصل، توجه کردن به چیزهایی که نتیجه‌ای برایمان ندارد، پرداخت نکردن اندکی از آن امکانات عظیمی که خداوند به ما داده در جهتی که آن جهت ما را کامل‌تر می‌کند و امکانات ما را بیشتر می‌کند و ما پیوسته در این تردید و ابهام و سختی هستیم و این سختی "کار خودمان" است. این تردید "نتیجه‌ی اعمال خودمان" است و هیچ چیزی غیر از این وجود ندارد.