هدایت شده از پند نامه
به مناسبت شهادت
#امام_کاظم علیهالسلام
🔸️ #مقدمه_اول:
وجود مقدس پیامبر از ابتدای بعثت تا انتها
در حال زمینه سازی برای #معرفی وصی النبی است.
💠 يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ
وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
مائده ۶۷
همین شیوه و روش را در امامان و ائمه (علیهمالسلام) داریم.
🔸️ #مقدمه_دوم:
یکی از شوون هر امام؛
#معرفی_امام بعد از خود است و این یک امر واجب است
به طور خاص از زمان امام موسیکاظم زمینه برای #غیبت و در دسترس نبودن امامان و عدم حضور امام در جامعه به مرور فراهم میشود .
این میشود : #زنجیره_امامت
▫بیانات #استاد_ادیبی (زید عزه)
ادامه ...👇👇👇👇
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#خاطرات
☑️ #ویژه شهادت حضرت امام #موسی_بن_جعفر علیهما السلام
⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام #موسی_کاظم علیه السلام
💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی
🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند.
🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند.
⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق #احساس_سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است.
بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم.
🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم!
نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم.
🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش رو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن #پنج_تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند.
🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم #مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت #موسی_بن_جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭
حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.)
👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به #رسول_خدا عرض کردند: خواهش میکنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید.
🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه #توسل_مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر.
💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی❗️
من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم.
📘منبع:کتاب معاد شناسی علامه طهرانی ره ج 1
#پیشنهاد_نشر
✔️ مطالب در مورد علامه عسکری
#امام_کاظم
@Allameaskari
#خاطرات
☑️ #ویژه شهادت حضرت امام #موسی_بن_جعفر علیهما السلام
⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام #موسی_کاظم علیه السلام
💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی
🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند.
🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند.
⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق #احساس_سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است.
بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم.
🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم!
نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم.
🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش رو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن #پنج_تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند.
🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم #مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت #موسی_بن_جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭
حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.)
👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به #رسول_خدا عرض کردند: خواهش میکنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید.
🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه #توسل_مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر.
💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی❗️
من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم.
📘منبع:کتاب معاد شناسی علامه طهرانی ره ج 1
#پیشنهاد_نشر
✔️ مطالب در مورد علامه عسکری
#امام_کاظم
@Allameaskari
هدایت شده از علامه عسکری
#خاطرات
☑️ #ویژه شهادت حضرت امام #موسی_بن_جعفر علیهما السلام
⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام #موسی_کاظم علیه السلام
💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی
🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند.
🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند.
⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق #احساس_سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است.
بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم.
🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم!
نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم.
🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش رو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن #پنج_تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند.
🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم #مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت #موسی_بن_جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭
حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.)
👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به #رسول_خدا عرض کردند: خواهش میکنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید.
🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه #توسل_مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر.
💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی❗️
من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم.
📘منبع:کتاب معاد شناسی علامه طهرانی ره ج 1
#پیشنهاد_نشر
✔️ مطالب در مورد علامه عسکری
#امام_کاظم
@Allameaskari
هدایت شده از رفیق شفیق
❤️#امام_کاظم علیهالسلام ▪️#شهادت
🔸#رجب_المرجب 🔹#کوتاه_نوشت
▫️#بخوانید
📌"کوتاه نوشتی به بهانه شهادت امام کاظم علیه السلام"📌
🔹نکته اول:
▫️▫️حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) همانند سایر ائمه اطهار (علیهم السلام)، به وظیفه امامت خویش عمل کردند.
🔸هدایت و تربیت، امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و ستم ، از جمله ویژگیهایی است که از لابه لای آیات، روایات و مجموعه زیارتهای معصومین (علیهم السلام) به دست میآید و همه این موارد بود که خوشایند طاغوتهای زمان نبود و در صدد حصر خانگی و زندان و... بودند.
🔹زمانی که از این حصر کردنها و ترورهای شخصیتی، نتیجهای نمیگرفتند، حذف فیزیکی امام را در راستای اهداف خود قرار میدادند.
🔸 حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) هم به حصر خانگی و زندان مبتلا شدند و زمانی که دیدند فائده ای ندارد، به بدترین زندان و سیاه
چال منتقل کردند و در آنجا نیز ایشان را مانع و مزاحم سلطنت خود میدیدند؛ به همین جهت با مسمومیت حضرت را به شهادت رساندند.
نکته دوم :
🖍یکی از کارهایی که معصومین (علیهم السلام) انجام میدادند، معرفی امام بعد از خودشان بود.
🔸🔸وجود مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، از ابتدای بعثت تا هنگام وفات، در حال زمینه سازی برای معرفی وصیشان بودند.
💠 يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ
وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
▫️سوره مبارکه مائده- آیه شریفه ۶۷
🔹همین شیوه و روش پس از رسول خدا در میان ائمه (علیهمالسلام) برقرار است و همچنین علاوه بر امام پس از خود به معرفی حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم میپرداختند.
🔸امام کاظم (علیه السلام)، نیزاز این مسأله استثنا نبود، علاوه بر معرفی امام پس از خویش به معرفی امام زمان(علیه السلام) پرداخته و مردم زمانه هم کم کم با غیبت امام جامعه مانوس شده و وظایف خویش را در صورت غیبت امام، یاد میگرفتند.
📃محمدباقر ادیبی لاریجانی - شب ۲۵ رجب المرجب ۱۴۴۴هـ. ق
📍"کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی "
🔗 عضویت کانال