#اقتصاد_معیشتی
🔻حاج حیدر رحیمپور: نهال کاشتم و دم عید میفروشم!
قسمت ۱
خدا رحمت کند حاج حیدر رحیم پور ازغدی را (پدر سخنران معروف کشوری). سال ۸۹ اوایل ازدواجمان رفتیم منزلشان. هم عرض ادبی کنیم و هم از تجربهاش استفاده. آن موقع زمینگیر بود. ما را دعوت کرد در اتاق خوابش.
همان اول کار گفت: اینکه میگویند کار نیست، دروغ است. من از همین اتاق کوچکم با اینکه زمینگیرم و به سختی راه میروم خرج خودم را در می آورم.
کشان کشان با عصای واکر رفت، سمت پنجره و سبدهای میوهای که داخلش خاک ریخته بود! شروع کرد به آب دادن.
گفت: این سبدهای میوه که میبینید نهال کاشتم. چهل روز دیگر عید است، من این نهالها را میفروشم. خرج یک ماه هم را با این چند سبد میوه درمیآورم. بعد آمد نشست پشت صندلیاش. مقالاتی را که برای نشریه پنجره نوشته بود، نشان داد و گفت: این هم درآمد از فکر و اندیشهام.
میگفت: من به لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم. وضع مالیام خوب است. کلی زمین کشاورزی و #دامداری و ملک و مستقلات در مشهد و اطراف مشهد دارم. ولی آدم نباید دقیقهای بیکار بماند.
خانمی آمد و یادداشتهایش را گرفت ببرد تایپ کند. گفت: این خانم به همراه شوهرش مستاجر ما هستند. من برای ایشان هم #شغل ایجاد کردم. پول مقالات که میآید، میدهم به ایشان بخاطر زحمت تایپ و ویراستاری!
از خاطرات مختلف گفت. اینکه امام اول انقلاب روی #کشاورزی تاکید داشته و همه کار و زندگی را ول کردم، رفتم سراغ کشاورزی!
شادی روحش صلوات.
#اقتصاد_مقاومتی
#کار_عیب_نیست
#خاطره
#حاج_حیدر
شذرات؛ (یادداشتهای یک طلبه #وطن_توحیدی)
https://eitaa.com/iman_norozi