پيامبر رحمت و زحمت 02.mp3
4.34M
🔈 #پیامبر_رحمت_و_زحمت
🔈 مروری بر دعای دوم #صحیفه_سجادیه
🔊 جلسه دوم
📅97/09/03
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه دوم
🔶 بخش اول
🔶 از آیات بسیار جالب و جامع قرآن آیه ۱۴۶ سوره مبارکه آل عمران است ، در این آیه سه ویژگی برای یاران پیغمبر ذکر شده است:
فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ(آل عمران:۱۴۶)
«پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و نه تن به ذلّت دادند و خداوند صابران را دوست دارد»
سه واژه مهم در این آیه این است:
۱-وَهن
۲-ضعف
۳-استکانت
این سه واژه با هم فرق می کنند اما همه زیر مجموعه صبر هستند چراکه در آخر آیه آمده است«وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»
می دانید که صبر انواع مختلف دارد.
صبر به خاطر از دست دادن چیزی یا کسی که دوست دارید.
صبر به خاطر رخ داد و اتفاقی که خوش آیند شما نیست.
صبر بر انجام کاری که سخت است اما تکلیف آن است که انجامش دهید.
صبر در برابر کاری که نباید انجامش بدهید و....
اما صبر که در این آیه آمده است منظور صبر در برابر خستگی است ، یعنی به قولی اگر توانتان در حال از دست رفتن است و اینقدر شرایط سخت است که جانتان بر لب رسیده اگر صبر کنید ، این صبر را خدا دوست دارد.
جاهای دیگر میگوید به صابرین بشارت بده.
وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ(بقره:۱۵۵)
«وصابران (در اين حوادث وبلاها را) بشارت بده»
پس معلوم میشود بعضی صبرها را خدا بشارت میدهد اما بعضی صبرها را خدا دوست دارد.
بعضی صبرها واقعا سخت است. صبر در برابر خستگی ، کم نیاوردن و جا نزدن از این نوع است.
معلوم میشود کم آوردن دست خود ماست. اگر کسی گفت نمی توانم و یا از پسش بر نمی آیم حرفش بی معنی و بی ارزش است.
اگر خدا تکلیف کرد ، اگر بلا داد صبرش را هم در آن گذاشته است باید بگردی و صبر را پیدا کنی.
خداوند بیشتر از طاقت کسی به او بلا نمیدهد.
سه واژه در این آیه آمده است به ترتیب آنها را توضیح می دهیم؛
ترتیب مهم است اول اگر "وَهن" را رد کردی "ضعف" بر تو غلبه می کند اگر از پس ضعف بر آمدی با "استکانت" رو به رو می شوی.
اکثریت ما در همان مرحله "وَهن" کم می آوریم و جا می زنیم.
تعبیر "وَهن" را قرآن راجع به تار عنکبوت به کار برده است و می فرماید:
وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ۖ (عنکبوت:۴۱)
«و البتّه سستترين خانهها خانهى عنكبوت است»
حالا درباره یاران پیغمبر همین تعبیر را به کار می برد و می فرماید: «فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ »
یعنی اینها سست نیستند و محکم و استوارند و با بقیه ی مردم فرق دارند.
امام حسين علیه السّلام ویژگی مردم را اینطور بیان می کند:
اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛
«به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مىشوند»
می گویند شخصی بعد از چند روز از جبهه برگشت پرسیدند : چه شد؟!
گفت به ما گفتند اسلام در خطر است ، رفتیم ، دیدیم ما در خطریم ، برگشتم!
بعضی ها دین را تا جایی قبول دارند که منافعشان در خطر نباشد.
اصلی ترین عامل خستگی تعلق به دنیاست.
اینهایی که میگویند خسته ایم ، حال نداریم ، انگیزه نداریم و ...بدانند انسان اگر علاقه به دنیا نداشته باشد کم نمی آورد.
علاقه های کوچک انسان را شل می کند و در مسیر حرکتشان اگر فشار زیاد شود زود خسته می شوند.
اینها به درد پیغمبر و اهل بیت نمی خورند.
آدمی که هرچی فشار بیشتر شود انرژیش هم بیشتر میشود او رفیق راه است.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه دوم
🔶 بخش دوم
🔶 خیلی این آیه زیبا مومنین را توصیف می کند و می فرماید:
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا (احزاب:۲۲)
«و همين كه مؤمنان دستهها (ى لشكر دشمن) را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتند. و (ديدن لشكر مهاجم) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.»
حالا ببینید قرآن در ارتباط با منافقین چه میگوید:
وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا (احزاب:۱۲)
«وآن گاه كه منافقان و كسانى كه در روحشان بيمارى (شكّ و ترديد) بود، گفتند: خدا و پيامبرش جز وعدههاى فريبنده به ما ندادند»
تفاوت نگاه را دقت کنید!
مومن نه تنها نمی ترسد و شکایت نمی کند بلکه از اینکه وعده خدا محقق شده خوشحال هم هست و
میگوید خدا وعده داد جنگ می شود و تحریم می شویم و ... الان با دیدن این اتفاق ها خوشحال اند که وعده خدا تحقق پیدا کرد و از طرفی ایمانشان قوی تر هم می شود.
این نگاه خاص است و جای بحث دارد.
منافق هنوز دشمن به او نزدیک نشده لرز میگیرد و فورا میگوید برویم با مذاکره جلوی جنگ را بگیریم!
یک آیه در قرآن هست که میگوید این که منافقین جنگ نیامدند خیلی هم خوب است اصلا بهتر که نیامدند:
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ (توبه:۴۷)
«اگر (منافقان) همراه شما به جنگ بيرون آمده بودند، جز فساد، (ترديد و اضطراب، چيزى) بر شما نمىافزودند و به سرعت در ميان شما رخنه مىكردند تا فتنه پديد آورند.»
میگوید منافق روحیه شما را سست می کند. حضرت امام (ره) در جملاتشان می فرمایند :
«اینهایی که می گویند مردم از جنگ خسته شده اند ، کسانی هستند که خودشان یک روز جبهه نرفته اند!»
این حرف امام (ره) خیلی جالب و قابل تأمل است. همین الان کسانی که از مسائل اقتصادی و تحریم خیلی ناراحت هستند و ناله می کنند کسانی هستند که اصلا به آنها فشار هم نیامده!
گران ترین گوشی ، گران ترین ماشین و بیشترین تجمل و ریخت و پاش را دارند و بعد از وضعیت اقتصادی ناله می کنند!
بعد از آن طرف کسانی که گرفتار قرض و قسط و بدهی و گرانی ها هستند امیدوارانه میگویند ؛ بالاخره درست میشود!
فشار افزایش دلار روی مردم است اما غُرش را کسی می زند که خودش دلالی می کند و سود هم می برد.
واقعا این از عجایب است ، کمترین فشار روی اینهاست ولی زودتر از همه هم اینها خسته می شوند!
اما قرآن می گوید هرکس هر چقدر به پیغمبر نزدیکتر باشد فشار رویش بیشتر میشود اما خستگی اش کمتر است.
اصلا شنیده اید یک بار امیرالمومنین ناله کند یا بگوید خسته شدم؟ آیا کسی هم بود که بیشتر از علی تحت فشار باشد؟
فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه فرمودند: هر زمان فتنه ای شد این علی بود که وارد میدان شد ، جنگ و خون ریزی و دردش برای او بود ، نان و پست و مقام و غُرغُرش برای شما!
امیرالمومنین(ع) خطاب به مردم کوفه فرمود:
من به شما می گویم بیایید برای جنگ ، تابستان ها میگویید گرم است ، زمستان می گویید سرد!
امثال مالک که خط مقدم بودند برای جنگ اعتراضی نداشتند ، آنها که در خانه هایشان لَم داده بودند شکایت می کردند که خسته شدیم از جنگ!
بروید صحیفه امام (ره) را بخوانید انس بگیرید با آثار امام .
یکی از حرفهایی که ایشان می زند در مورد تفاوت بالاشهری ها و پایین شهری هاست[ منظور محل زندگی نیست منظور نوع منش و رفاه زدگی آنهاست.]
می گوید از این بالا شهری ها کسی جبهه نمی رود. بین آنها یک رزمنده یا شهید پیدا نمی کنید. اگر هم پیدا کنید این کسی بوده که از این خانواده بریده است.
آن وقت غرغرها مال این هاست! رای ها هم مال اینهاست و هیچ شرایطی هم برایشان قابل تحمل نیست و از همه چیز شکایت دارند.
🔔 @Aminikhaah_Media
شبکه ي تصور - عاشورا 97.mp3
20.59M
💠 #پادکست | آیا این علی را می شناسید؟
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه دوم
🔶 بخش سوم
🔶 در زمان امام حسن مجتبی (ع) فشار مردم برای نجنگیدن و اعلام خستگی آنها از شرایط موجود ، باعث شد حضرت از سر ناچار با معاویه براساس شروطی که مطرح شد بیعت کند آن وقت دوباره همین مردم امام را سرزنش کردند که تو با این صلح مایه ذلت مومنین شده ای!
خودشان در مقابل معاویه کم آوردند و عقب نشینی کردند و بعد خودشان به خاطر صلح و اعتراض ناله سر دادند.
بعضی ها فکر می کنند اگر جلو دشمن کوتاه بیایند منفعتی برایشان دارد درحالی که اصلا اینطور نیست.
باید محکم بود.
اولین ویژگی یاران پیغمبر این بود که سست نبودند.
آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم (جلد ۱۵ صفحه ۷۰۳) در ارتباط با آیه :
فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ(آل عمران:۱۴۶)
«پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و نه تن به ذلّت دادند و خداوند صابران را دوست دارد»
تفاوت سه کلمه " وَهن" " ضعف " و "استکانت" را اینطور بیان می کند:
وَهن ترسیدن از تهاجم دشمن است.
اسم جنگ که می آید جا می زند ، تا می گویند سایه جنگ ، فورا دست و پایش را گم می کند!
و هر چه دارد و ندارد را خودش تقدیم می کند!
دشمن تا جایی که شما برایش سود داشته باشید نگه تان می دارد ، وقتی برایش ایجاد هزینه کنید دیگر دست از حمایت شما بر می دارد.
طفلان مسلم را به بدترین نحو سر برید برد مجلس ابن زیاد تا پاداش بگیرد اما دستور داد سر خودش را هم ببرند.
حالا به این آدم بگویی برو به امام حسین کمک کن میگوید نه آنجا بروم کشته می شوم!
حماقت یعنی همین ، نمی داند اگر در جبهه حق کشته نشوی ، در جبهه باطل کشته می شوی !..
همه ی آنهایی که برای ظالم و ظاغوت نوکری کردند از این می ترسیدند که اگر ولی خدا را کمک کنند برایشان هزینه دارد.
روایت هست هر کس در کمک کردن به ولی خدا کم بگذارد خدا او را مبتلا می کند به دشمن خدا در حالی که هیچ چیز هم نصیبش نمی شود.
تا توان دارید باید از ولی خدا حمایت کنید ، و در این راه باید خستگی ناپذیر باشید ، نه سستی به خرج دهید و نه جا بزنید.
اگر این طور بود در قیامت حسرت زنده نیستید.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه سوم
🔶 بخش اول
🔶 گفتیم در آیه :
فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ(آل عمران:۱۴۶)
«پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و نه تن به ذلّت دادند و خداوند صابران را دوست دارد»
"وَهن" یعنی ترسیدن از تهاجم دشمن.
"ضعف "یعنی احساس سستی به خاطر کمی عدد خودمان و کثرت دشمن.
یک وقت هست آدم مرحله وَهن را رد می کند. از تهاجم و تهدید نمی ترسد. اما همین که لشکر دشمن را دید دچار ضعف می شود.
یعنی وهن ندارد اما ضعف دارد ، از جنگ نمی ترسد اما مدام با خودش میگوید بجنگیم چه فایده دارد؟!
تعدادشان را بببین !
امکاناتشان را ببین !
یعنی این آدم در میدان حضور دارد حتی میجنگد اما به کاری که می کند ایمان و اعتقاد ندارد و به نظرش بی فایده است و احساس ضعف می کند.
گاهی هم وَهن و ضعف ندارد اما احساس استکانت می کند.
"اِستکانت" یعنی؛ خضوع در برابر رقیب.
در دل و ذهنش این احساس را دارد که آنها بهتر هستند.
ضعف پیدا نکرده است ، چون ضعف خودش را در عمل نشان می دهد. از سر ضعف موضع نگرفته است. از سر ضعف عقب نشینی نکرده است. ولی در دلش احساس عظمت و قدرت نمی کند.
میگوید قبول دارم حق با خداست. با پیغمبر است. با امام حسین است. ولی یعنی ما می خواهیم جلوی ابرقدرت بایستیم؟!
رشد علمیشان را ببین! تکنولوژی را ببین! امکانات را ببین!
اینها باعث میشود انسان به مرور دچار فرسایش شود و تا آخر خط نتواند بیاید.
انسان تا وقتی که سطح علاقه ها ، سطح درک و سطح تعلقش پایین باشد زود جا می زند و خسته می شود.
هرچه علاقه به سمت عالَم ماده برود ، و هدف
پول ، قدرت ، ریاست ، شهرت و... بشود انسان شکست پذیرتر و آسیب پذیرتر خواهد بود. این خاصیت عالَم ماده است.
دلی که به اینها تعلق پیدا می کنند سست است و زود خسته و دل زده میشود.
چنین کسی هم الکی خوشحال میشود و هم الکی ناراحت .
می شنود فلانی با فلانی دست دادند فورا دلش خوش میشود .می ریزد در خیابان و می رقصد!
بعد از مدتی میگویند فلانی گفته پاره می کنم! فورا ناراحت میشود و ناله می کند که بدبخت شدیم.
کلا جوگیر و آماده به فنا هستند ، تمام عکس العمل هایشان هیجانی است.
آدمی که در تخیلات زندگی می کند خیلی آسیب پذیر است.
در مورد ازدواج هم همین طور است. این که بعضی ها زود دل می بندند ، زود دل می کَنند ، زود عاشق میشوند زود نفرت پیدا می کنند و زود از هم خسته می شوند ، برای این است که سطح علاقه ها پایین است.
به عنوان مثال کسی که چشمش به دنبال رنگ و لعاب است ، با دیدن یکی زیباتر از همسرش زود جا می زند.
یک بخشی از کنترل چشم به خاطر همین است.
کنترل چشم فقط نگاه به نامحرم نیست ، میگوید به امکاناتی که به این و آن داده ایم نگاه نکن چون از آخرتت جا می مانی:
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ(طه:۱۳۱)
«و هرگز به متاعى كه ما به گروهى از آنها دادهايم، چشم مدوز كه (اين) شكوفه و جلوهى زندگى دنياست
(و ما مىخواهيم) تا آنها را در آن بيازمائيم و (به يقين) روزىِ پروردگارت بهتر و پايدارتر است»
فضای رقابتی دلزدگی می آورد ، خستگی و افسرگی می آورد ، باعث میشود چشمت دنبال دارایی دیگران باشد و مدام خسته و بی حس و غمگین باشی و به دنبال اهداف خودت نروی!
فکر می کند زندگی مردم همین عکسهایی است که در اینستاگرام می گذارند.
زندگی همه رنگی است و فقط زندگی او سیاه و سفید است.
این قاعده را در زندگی بدانید که هر چه دارید از آن بهتر هم هست.
وقتی ازدواج کردید یکی از حاجت هایی که به اهل بیت و خدا مطرح می کنید باید این باشد ؛
باید از خدا بخواهید هرچه علاقه ، هرچه زیبایی هرچه کمالات نسبت به زن ها/مردها ی عالم می شود داشت را در همسر خودم قرار بده!
یک مرد باید بداند از زن او خوشگل تر و کدبانو تر و خوش اخلاق تر و با کمالات تر هست. اما او باید چشم خود را حفظ کند با نگاه نکردن به دیگران همسرش در چشم خودش بهترین بماند.
چون اگر بهتر از دارایی خود را دید از آنچه که دارد دلسرد میشود.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 33.mp3
4.62M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه سی و سوم
#ملکوت_اعمال / 33
📅97/09/06
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 08.mp3
22.32M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 8
📅97/09/07
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه سوم
🔶 بخش دوم
🔶 ذات دنیا اینطور است که همیشه شنیدی هایش از دیدنی هایش قشنگتر است.
درحالی که بهشت ، دیدنی هایش از شنیدنی هایش قشنگتر است.
در دنیا همه نسبت به هم حسرت می خورند و هیچ کس از حال کس دیگر خبر ندارد. همه از چیزی که دارند شاکی هستند.
پیامبر اکرم ص فرمود:
إِنَّ الزَّاهِدَ فِي الدُّنْيَا يَرْتَجِي وَ يُرِيحُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة
«زاهد و بی اعتنای به دنیا جسم و جانش در دنیا و آخرت در آسایش است.»
کسی که نسبت به دنیا بی رغبت باشد قلب و بدنش آرامش و نشاط دارد.
وَ الرّاغِبَ فیها یتعِبُ قَلبَهُ وَ بَدَنَهُ فی الدُّنیا وَ الآخِرَة
«خواهان دنیا، در دنیا و آخرت روح و بدنش در سختی است.»
کسی که نسبت به دنیا راغب است جسمش هم خسته است.
هرچه استخر ، آرایشگاه ، شهر بازی ، شمال ، سفر خارج و .. می رود باز هم افسرده است و سر حال نمی شود.
فکر می کند مکان جسمش را جابجا کند مشکلش حل می شود در حالی که نمی داند باید مکان دل را عوض کرد.
بعضی ها فالوورشان زیاد شود خوشحال می شوند کم شود غمگین می شوند.
از آنها تعریف کنند سرحال اند ، فحش بخورند به جنون می رسند.
دل را از دنیا بیرون بیاورید و به سمت آخرت ببرید تا در دنیا دلزده و دلمرده نباشید.
خستگی های ما یا از خوبی های دنیاست یا از بدی های آن.
جفتش خستگی آور است.
بدی ها رنج است و این رنج خستگی آور است.
خوبی ها هم خستگی دارد چون باید مدام تلاش کنید تا آن را نگه دارید.
به هر خوبی برسید باز یک خوبی بهتر و بالاتر از آن هست.
همه ی دنیا یعنی سختی کشیدن.
فقط برای جبهه حق هم اینطور نیست برای همه همین طور است.
هر وقت احساس کردید خسته شده اید بدانید مسیر باطل هم شرایطش همین است:
وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ ۖ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ ۖ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(نسا:۱۰۴)
«و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مىكشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مىبريد رنج مىبرند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است.»
این آیه خیلی زیباست ، می خواهد بفهمید دنیا همه اش در سختی است و همه هم سختی دارند.
یک نفر سختی های دنیا را تحمل می کند تا نمیرد. یکی دیگر سختی ها را تحمل می کند که عزت پیدا کند، حکومت مهدوی و عدل الهی را تشکیل بدهد و مرگش ختم به شهادت باشد.
قرآن می گوید این یک امتیاز و ارزش است:
وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ
«در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند»
اصلا جهاد است که آدم را از خستگی در می آورد.
منظور این نیست که ما طرفدار جنگ هستیم. جهاد هم فقط جنگ نیست.
به جملات امام خمینی توجه کنید. بی نظیر است. این تفکر ، دقیقا یک هفته بعد از جنگ این حرفها را زده
می گوید:
«علاوه اصل جنگ، که واقع میشود، ولو تحمیلی است این جنگ، لکن جنگ وقتی که واقع میشود، انسان را از آن خستگی و از آن چیزهایی که سست میکند انسان را، از آن سستیها و خستگیها بیرون می آید و فعالیت میکند و جوهرۀ انسان، که باید همیشه متحرک و فعال باشد، بروز میکند. در استراحت و در راحت و در این امور، انسان هی کسل میشود، هی خمود میشود، قوای انسان خمود میشود، خصوصاً آنهایی که به عیّاشی عادت دارند یا به رفاه عادت دارند، آنها دیگر بدتر خواهند شد. لکن وقتی که جنگی در کار می آید و حماسه ای وجود پیدا میکند و تاریک میشود شب و روشن میشود روز و توپ انداخته میشود و اینها، انسان را از آن حال خمودی و از آن حال سستی بیرون میکند و انسان آن واقع خودش را، که فعال است و متحرک، آن واقع را بروز میدهد»
این تفکرها متعلق به چه سبک زندگی است؟
امام خمینی (ره) نه تنها از جنگ و تحریم نمی ترسد
بلکه اینها را فرصتی برای شکوفایی می بیند.
میگوید جهاد نباشد خسته میشوید.
اگر احساس خستگی می کنید،
بروید در زندگی جهاد کنید حل می شود!
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #خستگی_ناپذیری
🔷 جلسه سوم
🔶 بخش سوم
🔶 یکی دیگر از چیزهایی که انسان را خسته می کند اهداف کوتاه مدت و پیروزهای مقطعی است.
اهداف کوتاه مدت داشته باش؛ اما پیروزی های کوتاه مدت برایت شیرین نباشد.
اهداف مقطعی شما را اشباع می کند و وقتی به آن رسیدید دیگر نمی دانید باید چه کار کنید!
خستگی بعد از پیروزی از خستگی بعد از شکست خیلی بدتر است.
امام خمینی جمله ی دیگری هم دارند که خیلی جالب است. امام اول انقلاب درست چند روز بعد از رفراندم میگوید من از یک چیزی می ترسم:
«اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان - انسان تا توی راه دارد میرود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند میروند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام میشود؛ روحیه انسان هم اینطوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی میرود؛ وقتی میرسد آنجا، دیگر افتاده است - ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی میرویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم. ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشههاشان هم هنوز باقی است.
صحیفه امام خمینی » جلد ۶ » صفحه ۴۹۳
چقدر این انسان فهمیم است ، امام(ره) یکی از شخصیت های برجسته تاریخ شیعه است. اما رهبر شدنش حجاب شده و نمیگذارد متوجه ذکاوت ، بصیرت ، علم و فهم معنوی رفیعی که داشته است بشویم!
می خواهد بگوید انقلابمان یک انقلاب سیاسی بود. ساختار را توانستیم تغییر بدهیم شاه رفت یک آدم خوب آمد اما؛
انقلاب آموزشی نکردیم.
انقلاب فرهنگی نکردیم.
انقلاب اقتصادی نکردیم.
حقوق پنجاه میلیونی و بانکداری ربوی یعنی ما هنوز پیروز نشده ایم.
خیلی ها هم اینها را نمی فهمند و همین که نمی فهمند آدم را خسته می کند.
در طول تاریخ شاهد این هستیم که شیعه مواضع اهل بیت را نمی فهمید وبعضاً اعتراض می کرد.
روش سیاست ورزی ائمه با هم متفاوت بود.
جایی که انتظار می رفت سکوت کنند فریاد می زدند و جایی که انتظار می رفت موضع علنی بگیرند سکوت می کردند.
گاهی همین یاران و نزدیکان ، از روی نفهمی و عدم درک ،ائمه را توهین وتمسخر می کردند.
به عنوان مثال معنای غریب الغربا که در مورد امام رضا (ع) به کار می رود برای این نیست که می گویند امام رضا(ع) از شهر و خانواده دور افتاد چون موسی بن جعفر(ع) هم سالها از خانواده دور بود اما به او غریب الغربا نگفتند.
امام رضا (ع) غریب الغربا بود چون شیعه ایشان را نمی فهمید.
ایشان در دوره ی هارون الرشید که دوره ی ابرقدرتی بنی عباس بود به امامت رسید!
بلافاصله بعد از اعلام امامت ، حضرت در مقابل هارون الرشید موضع علنی گرفت ،به همین دلیل حتی یاران نزدیک هم به ایشان اعتراض می کردند.
محمّد بن سنان گفت تو خود را با اين كار مشهور كردى درحالی که از دم شمشير هارون خون ميچكد.
بعضی ها گفتند شما با این کار همه را هلاک می کنید.
یک عده گفتند شما هم باید مثل پدر و جدت ساکت باشید و تقیه کنید.
حضرت جوابشان را اینطور داد :
جواب من همان جوابى است كه پيامبر اكرم فرمود كه اگر ابو جهل يك مو از سر من كم كرد بدانيد من پيامبر نيستم من نيز ميگويم اگر هارون يك مو از سرم كم كرد بدانيد امام نيستم.
دوران هارون را که رد کردند و به دوره ی مأمون رسیدند امام سکوت کرد.
حالا مجدد یاران می آمدند و اعتراض می کردند حالا که قدرت داری چرا سکوت کردی؟
وقتی حضرت ولایت عهدی را با شروط قبول کردند همه صدایشان درآمد و رسماً به حضرت توهین می کردند که اشرافی شده است.
اینجاست که می گوییم وقتی هیچ کس نمی فهمدت خسته نشو!
امام رضا تنها امام ما بود که حتی شهادتش روشن نبود ، ایشان جوری شهید شدند که شیعه نفهمد امام شهید شده است ، خودش نمی خواست کسی باخبر شود.
در ماجرای کاخ و مسموم شدن حضرت هیچ کس جز ابا صلت از ماجرا خبر نداشت.
جالب اینجاست که امام رضا به ابا صلت هم اینجوری می گوید که من رفتم وقتی برگشتم و دیدی عبا را روی سر کشیده ام دیگر با من حرف نزن.
یعنی حضرت حتی با خود ابا صلت هم دارد با کُد حرف می زند و نمی گوید مرا مسموم کرده اند.
دلیلش این بود که در آن زمان شیعه احساساتش تبلور کرده و هیجانی بود و اگر از شهادت امامش با خبر می شد قیام می کرد و این موجب می شود مأمون همه را قتل عام کند.
اول حضرت را دفن کردند بعد به مردم خبر دادند که امام رحلت کرده اند.
فقط اباصلت خبر داشت چه اتفاقی افتاده است که او هم بلافاصله بعد دفن حضرت ، یک سال و نیم به زندان افتاد.
بعد از یک سال و نیم شیعیان کم کم فهمیدند امام رضا را شهید کرده اند.
اینجور بود که شیعه حفظ شد.
اما فهمیده نشدن واقعا خستگی آور است.
همان گونه که پیغمبر و اهل بیت کم نمی آوردند و جا نمی زدند ، همراهان ایشان هم باید همین منش و روش را ادامه دهند.
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 03.mp3
12.41M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه سوم
📅97/09/07
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
🔵 کارگاه #ایجاز_نویسی در توییتر
1⃣ جلسه اول
🌐 توییتر یک رسانه ی نخبگانی است و از فضای عامیانه به دور است. توییتر یک نوع بنکداری رسانه ای است،یعنی یک جمع نخبگانی دور هم جمع میشوند و مانند یک صنف شغلی است ، بنابراین جذابیت عامیانه ندارد.
🌀 توییتر به معنای جیک جیکِ گنجشکان است ،اهداف توییتر ابتدا این بود توییت علاوه بر کوتاه بودن، آهنگین هم باشد، یعنی یک متنِ کوتاهِ آهنگین ،که مورد دوم یعنی آهنگین بودن میسر نشد.
برای درک این موضوع مطالعه غررالحکم حضرت امیر ع پیشنهاد میشود زیرا در کنار محتوای جذاب و جریان ساز، کاملا آهنگین است.
🔷 توییتر فضایی است برای متحد شدن و اجماع در یک موضوع.
همچنین مناسب #رزمایش_رسانه_ای است و ظرفیت فوق العاده ای در جهت #موج_سازی_اجتماعی دارد این موج سازی های رسانه ای ابتدا در توییتر شروع می شود سپس در رسانه هایی همچون اینستاگرام و تلگرام ادامه می یابد به این علت توییتر تاثیر گذار تر از سایر رسانه هاست.
🌐 در توییت نویسی #واژه_سازی و دایره واژگانی فرد اهمیت بالایی دارد و جذابیت توییت به خلق واژگان جدید است که برای پیشرفت در این زمینه مطالعه #غررالحکم و حکمت های #نهج_البلاغه حضرت امیر توصیه میشود.
🌐 برای عوض شدن فضای توییت نویسی از حالت سیاسی ، پیشنهاد میشود در موضوعات دیگری همچون طنز ، خانوادگی ، تربیتی و... هم کار کنید.
🌀 برای تقویت دایره واژگانی مطالعه کتاب ، به ویژه کتاب #فرهنگ_لغت پیشنهاد میشود ، زیرا فرد باید به اصطلاحات علمی و اصطلاحات ادبی مسلط باشد.
🔶 در توییت نویسی سعی در ساده سازی و #معادل_سازی کلمات داشته باشید و عین کلمات را به کار نبرید و از عبارات جدید استفاده کنید تا برای مخاطب جذاب باشد.
🔶 معادل به روز کلمات را پیدا کنید که گاهی علمی است و گاهی ادبی برای مثال میتوان عبارت" نظام نظارت همگانی" را جایگزین عبارت" امر به معروف و نهی از منکر " کرد.
✅ بهتر است اصطلاحات کلی علوم مختلف مثل علوم سیاسی ، علوم تربیتی و.... را بدانیم.
🌐 بعد از اینکه یک موضوع را ترند کردیم ظرفیت ایجاد میشود برای #گفتمان_سازی و #مطالبه_گری ؛
مطالبه گری را از سطوح پایین میتوان شروع کرد مثلا از دانشکده ها.
✅ در فضای توییتر باید قدرت گزینش داشته باشیم و بدانیم چه مطالب و چه افرادی را باید دنبال کنیم تا دچار اتلاف وقت نشویم.
🔷 در مبحث مخاطب شناسی این نکته وجود دارد که هر متنی مخاطب
خاص خود را دارد که آن مخاطب هم باهوش هست و هم لزوما همفکر و پیرو ما نیست اما می توان این مخاطب را با استدلال قانع کرد.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 34.mp3
3.93M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه سی و چهارم
#ملکوت_اعمال / 34
📅97/09/10
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
🔵 کارگاه #ایجاز_نویسی در توییتر
2⃣ جلسه دوم
✅ امیر مومنان (ع) میفرمایند:
کلامت را #مختصر کن تا جایی که زیبا به نظر برسد.
🔷 کار رسانه #ذهنیت_سازی برای مخاطب است.
🌐 یکی از عوامل جذابیت متن، #غیر_قابل_پیش_بینی بودن آن است، طوری که پایان توییت شما برای مخاطب قابل حدس نباشد.
همچنین بخش های مختلف متن ازجمله: کلمات، سیاق، موضوع، موضع، نتیجه گیری، نیز غیر قابل پیش بینی باشد.
🌀 از نکات مهم در توییت نویسی، نترسیدن از اظهار نظر در مورد مسائل مختلف است، اینکه فرد از #واکنش_دیگران در مورد توییت خود باکی نداشته باشد و موضوع مورد نظر خود را مطرح کند.
🔶 در انتخاب کلمات و جملات باید دقت لازم را داشته باشیم تا زمینه #سوء_استفاده جبهه مخالف را ایجاد نکنیم و به اصطلاح سوژه نشویم.
🔷 از بکارگیری جملاتی که ممکن است #برداشت_های_مختلف و غلط مخاطب را در پی داشته باشد پرهیز کنیم.
✅ یکی از نکات مورد توجه در توییت نویسی استفاده از متنی است که فضایی #صمیمانه و #عامیانه دارد تا مخاطب ارتباط خوبی با توییت برقرار کند.
🔶 در توییت نویسی می توانیم #روایات_تاریخی و #احادیث را با متن خود ترکیب کنیم، به صورت یک جمله، طوری که بین متن ما و روایت هیچ فاصله ای نباشد، در این روش نیاز به استناد هم نیست.
🔷 یکی از موضوعات جذاب در نوشتن، روتوش کردن روایات تاریخی و قرآنی است، یعنی روایات را با #بیانی_نو مطرح کنیم.
💠 زمانی که قصد توییت نویسی در مورد موضوعی را داریم لازم است روی بحث مورد نظر فکر کنیم و همچنین از آن موضوع #اطلاعات_کافی داشته باشیم.
🌐 اگر میخواهیم در مورد شخصیت های مختلف توییت بنویسیم باید به صورت کامل با افکار و روحیات فرد مورد نظر آشنا باشیم.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 35.mp3
7M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه سی و پنجم
#ملکوت_اعمال / 35
📅97/09/11
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه پنجم
🔶 بخش اول
🔶 در ادامه ی بحث نسبت وظیفه و نتیجه ، امشب مطالبی را از جملات حضرت امام و حضرت آقا و برخی از بزرگان دیگر می خواهیم بر مطالب قبلی اضافه کنیم ، که از دیدگاه این بزرگان اینطور برداشت میشود که نتیجه و وظیفه یکسانند.
دو عبارت از سخنان امام خمینی (ره):
اولین عبارت برای سال 48 براساس نامه ای است که به سید محمد صادق روحانی فرستاده اند:
«به عقیده این جانب اگر انسان با اخلاص به تکلیف عمل کند ، چه نتیجه منظور وصل شود و چه نشود برد نموده است.
یعنی نتیجه برای خود تکلیف است ، هر وقت تکلیفی عمل شد ، خود این عمل نتیجه دارد.
«ٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنين» (توبه / 120)
خداوند اجر انسان نیکوکار را ضایع نمی کند.
پس هرکس هر کار خوبی انجام داد،حتی اگر از آن کار بهتر هم باشد ، باز هم نتیجه و ثواب دارد.»
دومی نامه ای است که امام به آیت الله شهید سید محمدرضا سعیدی دارند ، خیلی مفصل تر این را توضیح می دهند:
« از اوضاع شکایت نموده بودید ، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است ، با وضع خودمان امیدی نیست مگر به توجه غیبی ان شاءالله تعالی ، لکن ما نباید در ادای وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم.
اگر در محضر مقدس حق تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم همین #نتیجه است.»
یعنی همین عنوانی که ما به آن معرفی شویم ، همین عنوان نتیجه است که به این عنوان ، #عبد می گویند که از همه مقامات و مراتب بالاتر است.
قرآن میفرماید:
《سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی》 (اسراء / 1)
آن کسی که خدا او را به معراج برد ، چه مقامی او را معراج برد؟
'مقام عبودیت'
در نماز هم همیشه پیامبر اکرم را به اول به عنوان عبد می خوانیم:
《و اشهد ان محمدا عبده و رسوله》
عبد بودن پیامبر از رسول بودنشان بالاتر است می دانستی؟
بعد میدانستی تو می توانی عبد شوی که عبد از رسول بالاتر است؟
خب آقا یعنی آیا می توانیم از پیامبر(ص) بالاتر شویم؟
نه ، چون پیامبر (ص) عبدی است که مقام عبودیتشان از مقام عبودیت هر کسی بالاتر است ، ولی تو می توانی که عبد شوی که از رسالت مهم تر است.
و همه نتیجه این است که عبد شوی.
قرآن کریم میفرماید:
《وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ》
ﻭ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ ﻧﻴﺎﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ؛(الذاریات/56)
خب ممکن است بگویید که 《لِيَعْبُدُونِ》 یعنی وظیفه ، نه ، 《لِيَعْبُدُونِ》 یعنی نتیجه!!
و وظیفه این است که این نتیجه را حاصل کنی.
صد درجه نتیجه داریم ، وظیفه ات این است که این صد درجه نتیجه را حاصل کنی.
یک سوال ، وظیفه داریم ، یعنی انجامش واجب است؟
الآن شما وظیفه دارید این حرف ها را گوش کنید ، واجب است یا مستحب؟
هیچ کدام ، حق است.
و چون وظیفه داری این حرف ها را گوش بدهی ، دیگر هرچه مانع داری باید برطرف کنی.
بعد چون وظیفه داریم این حرف ها را بزنیم ، باید هر آنچه که لازم است برای اینکه این حرف ها را بزنیم داشته باشیم.
پس وظیفه همان نتیجه است.
امام خمینی(ره):
«از خداوند متعال عمل به وظیفه را برای کافه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار هستم.»
شهید سعیدی نامه ای به امام نوشتند به این شرح:
«می خواستم از مسجد اعراض کنم» (به خاطر اینکه شهید سعیدی از اذیت آزار مردم ناراحت شده بودند.)
امام در پاسخ می گویند:
«موجب تعجب است ، انسان در پستی که مشغول خدمت است باید با هر ناملایمی پایدار باشد.»
بعد شما ببینید امام ره ، هم مملکتی را اداره می کردند ، هم بحث های علمی داشتند و همینطور کار های متفاوتی را انجام می دادند که گویا می خواستند همه نتایج را حاصل کنند!!!
وقتی مشغول وظیفه می شوی عالم در مقابلت قرار می گیرد و آن نتایجی که قصد حصول آنها را داشتی از تو می گیرند.
برای همین با خودت فکر می کنی که این حتما وظیفه من نیست چون نتایج خوبی نمی بینم.
ادامه سخن امام ره:
«در نظر دارم که به یکی از آقایان ائمه جماعات در زمان فشار برای تغییر لباس (فشار در زمان رضاشاه برای تغییر لباس روحانیت) گفتم که اگر شما را مجبور به تغییر لباس کنند ، چه می کنید؟
بعد آن امام جماعت گفته بود که در منزل می نشینم و بیرون نمی آیم..
من گفتم: اگر مرا مجبور به تغییر لباس کنند و امام جماعت باشم ، همان روز با لباس نو به مسجد میروم ، چون باید پست ها را نگه داشت.»
اصلا می دانید امام چطور می فهمیدند که وظیفه کجاست؟
اینطور که وقتی می دیدند سنگ اندازی شده ، می فهمیدند که وظیفه است.
برای این ویژگی هاست که امام به مقامی می رسند که این همه شهید تربیت می کنند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 36.mp3
5.32M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه سی و ششم
#ملکوت_اعمال / 36
📅97/09/12
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي 10.mp3
23.43M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔊 جلسه دهم
📅97/09/12
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه پنجم
🔶 بخش دوم
🔶امیرالمومنین (ع) با سلمان در سقیفه ، صبح قرار داشتند ، حضرت دیدند که سلمان یک مقداری دیرتر آمد.
سلمان در ذهن خود گفت:
چرا علی (ع) از اسم اعظم خود استفاده نمی کند.
حضرت با مشت خود به سینه سلمان زدند.
(امیرالمومنینی که با دشمنانشان مدارا می کردند.)
حضرت فرمودند که در من شک می کنی؟
یعنی ای سلمان نباید تو همین اندازه هم شک کنی.
در قرآن کریم میفرماید:
فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ
ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭﻟﻮﺍﻟﻌﺰم ﺻﺒﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ( الأحقاف/35)
انبیائی که مقامات بلندتری داشتند ، بیشتر اذیت می شدند ، چون کارشان از همه مهمتر است.
یعنی هرچه بیشتر اذیت می شدند ، کارشان مهمتر بوده است.
حالا بعضی ها می گویند ببین فلان حاج آقا نماز می خواند و به سیاست کار ندارد ، کسی هم به او کار ندارد.
خب آن بنده خدا سطح رسالت پایین تری دارد.
سطح رسالت امام خمینی بالاست ، چون هنوز دارند از ایشان کاریکاتور می کشند.
و همینطور سطح پیامبر اکرم (ص) خیلی خیلی بالاست ، چون روزی نیست که به ایشان توهین نکنند.
طرف می گوید ببین نتایج حاصل شده است ، چون ما از همه جناح در مسجدمان داریم!
خب این نفاق است نباید اینگونه باشد.
ادامه سخن امام ره:
«باید پست ها را نگه داشت و در وقت مقتضی با اعراض دست جمعی طرف را کوبید مع الاسف نه آن را داریم و نه این را.»
حالا به بررسی دو صحبت رهبری در سال های 69 و 89 می پردازیم.
مقام معظم رهبری در سال 69 میفرمایند:
«این درس را هم امام به ما آموختند که عمل به وظیفه و اقدام برای نتیجه نیست ، نتیجه در آن نیت خالصی است که شما در حین اقدام دارید.
نتیجه با خداست ما باید تکلیف مان را انجام بدهیم .
خوشبختانه این انجام تکلیف در طول یازده سال همراه با نتایج بوده است.
این یعنی نتیجه همان تکلیفی است که عمل می کنی!!»
رهبری جمله ای دیگر در سال 89 به این شرح دارند:
«امام به وعده ی الهی اطمینان داشت ، ما برای خدا مجاهدت می کنیم ، قدم برای خدا برمی داریم ، همه تلاش خودمان را به میدان می آوریم و خداوند نتیجه را آن چنان که وعده داده است تحقق خواهد بخشید.
ما برای تکلیف عمل می کنیم ولی خداوند متعال به خاطر همین عمل به تکلیف بهترین نتیجه را خواهد داد.
این یکی از خصوصیات مشی امام است ، راه و صراط مستقیم انقلاب این است.»
شما نتیجه را چه می دانید؟
امام فقط به این فکر می کرد ، وظیفه چیست؟
و امام به این فکر می کرد که نکند خداوند غضب کند.
خب چون فکر امام این گونه است ، با قدرت می نشیند و می گوید چه کسی هلی کوپتر ها را هلاک کرد؟ (ماجرای صحرای طبس)
شما تصور کنید ، حمله نظامی آمریکا در زمانی که رئیس جمهور ، بنی صدر است و کشور هم دست خالی است.
امام فرمود: چه کسی هلی کوپتر ها را زد؟
ما زدیم؟
شن ها زدند.
شن ها مامور خدا بودند.
در سال آخر عمر امام ، ایشان یک سخنرانی داشتند ، که یک جمله از آن این است:
خدا را شاهد می گیرم در عمرم دو رکعت نماز به خاطر خدا نخواندم!!!
این چه حسی است که امام دارد؟
این حس عبودیت است ، وقتی عبد شوی ابرقدرت می شوی.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 37.mp3
6.05M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه سی و هفتم
#ملکوت_اعمال / 37
📅97/09/13
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 09.mp3
23.32M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 9
📅97/09/14
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه پنجم
🔶 بخش سوم
🔶وقتی که آدم مثل امام ره عبد شد ، برای کاری اراده کند ، می شود.
مثلا وقتی امام ره گفت که کارتر باید برود ، دیگر او رای نیاورد!!
یا زمانی که دستور داد که حصر آبادان باید شکسته شود ، شکسته شد و... .
این قدرت نتیجه انجام وظیفه است.
چرا ما حس می کنیم که نتیجه حاصل نمی شود؟
چون احساس می کنیم که کار در توان ما نیست.
خب بله دیگر به هیچ نتیجه ای نمی توانی برسی چون ،
《لا حول و لا قوه الابالله العلی العظیم》
همین آبی را هم که می خواهی بخوری ، زورت نمی رسد بخوری و همین هم با خداست.
کار های بزرگ و کوچک فرق ندارد ، برای امام ره آب خوردن و نابودی اسرائیل فرقی نداشت ، چون عبد است.
این صراط مستقیم انقلاب است ، انقلاب باید اینطور شکل بگیرد.
حق بدهید که خیلی ها نفهمند ، #معرفت می خواهد.
مرحوم صفایی حائری دو جمله دارند خیلی زیباست.
می گویند:
«دوستی داشتم که سوال می کرد اگر در فلان راه قدم بگذارم چه وقت به نتیجه (فقه و اجتهاد و...) می رسم؟»
مثلا می پرسند ، آقا من می خواهم طلبه شوم ، اگر طلبه شوم به نتیجه می رسم؟
آخرش چه میشود؟ من چه کاره می شوم؟
می گوید آقا من چه بشوم؟
می گویم خودت شو!
می گوید به دنبال چه باشم؟
می گویم دنبال وظیفه ات باش.
خب یعنی به هیچ چیز فکر نکنم؟
بله فکر کن و سعی کن همه چیز را هم داشته باشی ولی به وظیفه ات عمل کن ، وظیفه را هم در لحظه باید کشف کرد.
یعنی حتی برای پنج دقیقه دیگرت نمی توانی بگویی وظیفه ات چیست.
ماجرایی در این رابطه از رهبری است ،
به رهبر انقلاب گفته بودند که شما چطور رهبر شدید؟ این نتیجه محصول چه بود؟
ایشان فرموده بودند که هرچه فکر می کنم در زندگی ام چیزی نبود که خدا بخواهد این رهبری را بدهد.
ایشان خیلی استعداد داشتند ، زمانی که در قم بودند بعضی ها می گفتند که ایشان می تواند خیلی سریع مجتهد شود و از همه سبقت بگیرد.
مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری برای ایشان درس خارج خصوصی گذاشته بود و گفته بودند که ایشان خیلی استعداد دارد.
پدر رهبر انقلاب به ایشان می گوید از قم به مشهد برگرد.
رهبر انقلاب نقل می کنند که من خدمت بزرگی رفتم ، گفتم من چه کار کنم؟ استعداد خوبی دارم اگر قم بمانم مجتهد می شوم اما اگر در مشهد بمانم باید نزد پدرم باشم.
آن بزرگ گفته بود که مگر خدای قم با خدای مشهد فرق می کند؟
خدا هرچه بخواهد در قم بدهد ، در مشهد هم می دهد.
بعد خود حضرت آقا فرمودند که در مشهد به چیزهایی رسیدم که اگر در قم بودم ، به آن ها نمی رسیدم.
حالا متوجه شدید که نتیجه همان #وظیفه است؟
ولی تشخیص وظیفه خیلی سخت است.
البته گاهی اوقات ممکن است وظیفه این باشد که پدر و مادرت را رها کنی و بروی برای عمل به وظیفه ، کما اینکه این هم در برخی بزرگان بوده است.
یعنی نسخه کلی نداریم ، که بگوییم همه باید فلان کار را انجام بدهند ، خیلی دقیق و جزئی است.
ادامه سخنان مرحوم صفایی حائری:
«فردی سوال کرد که اگر در فلان راه وارد شوم ، چیز مفیدی می شوم یا نه؟
از او پرسیدم چگونه می خواهی وارد شوی؟
و با چه شناختی می خواهی شروع کنی؟
اگر شروع تو از روی هوا و هوس و تقلید و تلقین باشد ، هیچ وقت به نتیجه نمی رسی ، هرچند به اجتهاد و فقه و عرفان و فلسفه وغیره هم رسیده باشی.»
آیا ما در جهنم فیلسوف یا مجتهد یا عارف کم داریم؟
قرآن کریم می فرماید ، سامری چشم برزخی داشت!
آیا هدفت این است که به طی الارض برسی؟
یا مستجاب الدعوه بشوی؟
می دانستید شیطان مستجاب الدعوه بود؟
و می دانستید که با دعا خودش را هلاک کرد؟
شیطان دعا کرد خدایا به من یک عمر طولانی بده و خدا هم عطا کرد.
همه بدبختی اش این است که حاجت گرفت ، اگر زودتر میمرد ، خیلی کارش کمتر بود.
درخواست کرد که تا قیامت به من مهلت بده و همینطور دارد در اعماق جهنم فرو میرود.
این ها نتیجه است یا نتیجه نیست؟
برای ما که نتیجه است قبول دارید؟
مثلا می گوییم که دعای مادرم بود من این دانشگاه قبول شدم.
《حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است》
چقدر ما تلاش کردیم که برویم در این دانشگاه ، هم اساتیدش خوب است ، هم در شهر خوبی است و... .
چرا برای خودت هدف گذاری می کنی؟
چطور می خواهی صلاحیت اهداف را تشخیص بدهی؟
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 04.mp3
12.47M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه چهارم
📅97/09/14
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه پنجم
🔶 بخش چهارم
🔶می خواهم یک ماجرایی از ازدواج خودم برایتان تعریف کنم.
یک زمانی بود بنده اصرار داشتم همسرم باید حتما سیده باشد.
آقازاده یکی از علما همسایه ما بود.
همسر ایشان با مادر بنده خیلی صمیمی بودند. گفتند چرا سیده می خواهید؟
بعد مادر ما گفتند که پسرم می خواهد با اهل بیت محرم شود و ... .
ایشان از قول حاج آقا (پدر شوهرشان که عالم بزرگی هستند) نقل می کرد که یکی از فامیل هایشان که طلبه بودند ، اصرار داشتند حتما با یک همسر سیده ازدواج کنند.
آن بنده خدا ازدواج کرد و صاحب دو تا فرزند هم شدند و بعد از مدتی طلاق گرفتند. خلاصه خودش و خانم و بچه هایش بدبخت شدند.
بعد حاج آقا فرمودند که این به خاطر اصراری بود که برای ازدواج با همسر سیده می کرد!
خیلی وقت ها نتیجه این شکلی است ، توسلاتی برای انجام یک کاری می کنی ولی سرانجام متوجه می شوی که باید آن کار را رها کنی.
مرحوم صفایی حائری می فرمود:
من یک حاجتی داشتم ، یک مدت طولانی اصرار می کردم که این حاجت را می خواهم. وقتی آن را به من دادند ، ده سال است از خدا می خواهم این را از من بگیرد!
《تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن/
که خواجه خود روش بنده پروری داند》
نتیجه را بسپار به خدا ، تو وظیفه ات را انجام بده.
ادامه سخنان مرحوم صفایی حائری:
ایشان می گویند به سوال کننده گفتم آقا اگر از سر هوا و هوس و تقلید و تلقین باشد ، فیلسوف و عارف و مجتهد هم بشوی ، باز به نتیجه نرسیدی چون این ها خود بت تو و مانع تو و مایه غرور تو خواهند شد.
یعنی مثلا اجتهادت مانع بندگی ات می شود.
اما اگر از روی شناخت وظیفه و در زمینه آزادی از هوس ها و حرف ها و جلوه های دنیا شروع کرده باشی ، از همین لحظه تو به #نتیجه رسیده ای!
همان لحظه که شروع می کنی وظیفه را انجام دهی ، همان لحظه نتیجه حاصل شد.
موسی کلیم الله از خداوند متعال پرسید:
یا رب کیف اصل الیک؟
خدایا چگونه به تو برسم؟
خداوند فرمود:
《قصدک لی وصلک الیّ؛
همین که مرا قصد کنی، به من رسیده ای».
(علامه جعفري. شرح و تفسير نهج البلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1376.ج 26. ص71.)
=>وظیفه و نتیجه یکی است.
ادامه سخنان مرحوم صفایی:
«چون انسان یعنی همین از سطح غریزه ها حرکت کردن و در حد وظیفه راه رفتن.
و این است که به هنگام اجتهاد و عرفان و دانش های دیگر هم برسی این ها برایت بت نمی شوند و در وجود گسترده تو طوفان به پا نمی کنند و غرور تو را آب نمی دهند و پروار نمی سازند.
کسی که اینگونه شروع کند و کسی که اینگونه برخورد داشته باشد ، دیگر در انتظار نیست که به مقصد برسد.»
یعنی احساس نمی کند که عقب افتاده است ، مثلا بگوید فلانی هم درس ما بود ، مجتهد یا معروف شد.
«چون این مهم نیست که برسیم ، مهم این است که در راه باشیم.»
قرآن کریم می فرماید:
《وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﻨﺪ ، ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮔﺎﻩ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﺧﻰ ﻣﻌﻴﺸﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓﺖ . ﻭ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﺩ ، ﺳﭙﺲ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ ، ﻣﺴﻠﻤﺎ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺑﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ》.(النساء/100)
از خانه ات که به قصد مهاجرت به سوی خدا و پیامبر بیرون بروی ، اگر در راه از دنیا رفتی ، اجرت (نتیجه ات) به خدا واجب میشود و به عهده می گیرد.
یعنی همان یک قدم است که باید آدم بردارد.
همین یک قدم که آدم باید روی نفس خود ، روی آرزو های خود بگذارد ، کل سختی در آنجاست.
یک کسی سوار چهارپا بود ، داشت می رفت ، رسید به یک رود (چشمه) چهار پا دیگر از روی رود عبور نکرد.
یک پیری در گوشه ای نشسته بود ، گفت آب را گل کن!
رفت آب را گل کرد ، چهارپا رد شد!
از پیر پرسید چه شد؟
گفت اول در آب خودش را نگاه می کرد ، دید سخت است که پایش را روی خودش بگذارد.
وقتی آب را گل کردی تصویر خودش را در آب ندید و رفت.
همین یک قدم گذاشتن روی نفس مهم است و همین است که می تواند انسان را به هر جا برساند.
ادامه سخنان مرحوم صفایی:
«کسی که هجرت کرد هرچند نرسیده باشد و مرده باشد در هر صورت به پاداش خود رسیده است.»
در این جمله خیلی لطافت است که
《فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ 》 در این عبارت قرآنی می فرماید ، وَقَعَ یعنی اجر و پاداشش بر خدا واقع شده بود و نه واقع میشود ، فعل به صورت مضارع نیامده است.
بنابراین یعنی همان یک قدم که گذاشتی همه را برایت نوشتم.
🔔 @Aminikhaah_Media