eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
437 دنبال‌کننده
82 عکس
379 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم💐 انا اعطیناک الکوثر💐 فصل لربک و انحر💐 ان شانئک هو الابتر💐 🍎 🍏 🔶 🔶 علیهاالسلام 🔸*(بند اوّل)* دریای رحمت را گهر مبارک در شامِ درد و غم ، سحر مبارک بر نخل اُمّید همه رسولان از کبریا آمد ثمر ، مبارک گردید چون سینا ، سرای احمد در طور ، نورِ این شجر مبارک جبریل نازل گشته بر محمد گوید بر او از دادگر مبارک خیر النسا بنهاد پا در عالم بر حضرت خیر البشر مبارک آمد جواب طعنه های ابتر میلاد دختر ، بر پدر مبارک از بحر بیکرانة نبوّت بهر خدیجه ، این گهر مبارک چون چشمه جوشید از کویر ظلمت از کوثرِ نور ، این خبر مبارک از حق نزول مصحفی که باشد آیاتِ آن ، فتح و ظفر مبارک نَبْوَد عجب گوید اگر خداوند بر کلکِ صنعش ز این اثر مبارک میلاد بانویی که هست نورش افزونتر از شمس و قمر مبارک روز جهان افروزِ مولد او بر جحتِ ثانی عشر مبارک گویم به زهرا دوستانی عالم بارِ دگر ، بار دگر مبارک   او طاهره ، صدّیقه و بتول است قلب محمد ، بضعه الرسول است   🔸*(بند دوم)* زهراست بر سر ، افسر محمد روح و روان در پیکر محمد ناموسِ سبحان ، جانفدای حیدر تطهیر قرآن ، کوثر محمد او هدیة حق بر خدیجه باشد هم یادگار از همسر محمد بر مادرِ پاکش سلام آرد پیک خدا در محضر محمد در حیرتم از رتبه اش که او بود هم دختر و هم مادر محمد هر صبح و شب بر او سلام گفتن باشد عبادت در بر محمد بر سینه و صورت همیشه بودش گل بوسة مکرّر محمد بوسیدن دستش به قامت خم گشته عروج دیگر محمد در پیشِ رویش ماه ، محو می شد باشد درخشان اختر محمد دریای موّاج نبوّت است او از بحرِ هستی ، گوهر محمد باشد پیمبر تاجِ فرقِ زهرا زهرای اطهر ، زیور محمد نازم به آن کاو روز فتح خیبر شد همسرش ، سرلشگر محمد در حشر آید این ندا ز سرمد حاجت طلب کن ، دختر محمد آن روز ، زهرا فکر شیعیان است هر کس که زهرایی است در امان است   🔸*(بند سوم)* احمد گلِ خلقت ، گلاب زهراست دُردانة ختمی مآب زهراست اُمّ الحسن ، مامِ حسین و زینب اُمِّ اَب و اُم الکتاب زهراست از سوی حق ، بعد از رسول خاتم رکن رکینِ بوتراب زهراست بر کوثر و تطهیر و قدرِ قرآن کاملترین تفسیر ناب زهراست آن کس که چون نامش به لب بیاید گردد دعاها مستجاب زهراست یک جزء از مهریّه اش فرات است ای اهل دل ، بانوی آب زهراست جبریل کارِ خانه اش نماید از خستگی وقتی به خواب زهراست از کور هم رخسار خود بپوشد کان کرم ، روح حجاب زهراست باشد شفیعه ، شیعه را به محشر فریادرس ، روز حساب زهراست در سایه سارش دل غمی ندارد چون رحمت حق را سحاب زهراست لبخند او روشنگر بهشت است خوشید احمر ، آفتاب زهراست بر ضدّ غاصبین حقّ حیدر بنیانگذار انقلاب زهراست آن بانویی کز خطبة بلیغش کاخِ ستم گردد خراب زهراست   زهرا که معصومه ز کبریا بود از آن دو تن ، والله نارضا بود ادامه دارد...  🔹 نسخه کامل را این ترکیب بند را با لمس لینک زیر مطالعه بفرمایید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com/post/118 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
21.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 علیهاالسلام 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 یاد باد آن روزگاران، یاد باد... باتشکر از آقای مسعود رعنایی (اصفهان) 🔹 برای مشاهده سروده‌های جدید می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیهاالسلام ... سال۱۳۹۳ 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 بالمس لینک زیربه مابپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ‌ تلاوت زیبای سوره کوثر توسط حامد شاکر نژاد بازنشر به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾ @mahfeltv3
30.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب المومنین علیه السلام سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. مرحوم حاج آقامهدی از دوستان پدرم بودند و سالها در همدان، انتهای خیابان هنرستان، کوچه ۱۸ متری پیمان از بهترین همسایگان ما بودند، مردم‌دار، همسایه‌دوست، خدوم و ارادتمند واقعی علیهم السلام بود. در خدمات فراوانی برای هزینه‌ها و تعمیرات حسینیه و اسکان زائران و خدمت به آنها داشت. فرزندی نداشت ولی را سرپرستی می‌کرد. ۲سال بعد از مرگ پیکرش تر و تازه از آرامستان همدان پس از به منتقل شد او هم از صاحبان بود و رفت تا طبق وصیتش همجوار مولایش باشد. مرد مهربان و با شخصیتی بود. لینک خبر نبش قبر ایشان در خبرگذاری مهر: https://media.mehrnews.com/d/2023/07/23/0/4603522.m4v?ts=1690098262276 https://media.mehrnews.com/d/2023/07/23/0/4603522.m4v?ts=1690098262276 شخصیتی که در این کلیپ تصویری شرح حال مرحوم حاج آقامهدی را می‌گویند جناب آقای حاج حسین شریفی علیه السلام و سرپرست فعلی حسینیه جولان و از مردان نیک همدان و از اقوام نزدیک آن مرحوم هستند. این کلیپ کم نظیر درباره‌ی مردی کم نظیر تقدیم شما همراهان همیشگی. روحش شاد... الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🏴🏴🏴 ... نقل کرده (( )) خوش صفات در بحارش ، از (( عیون المعجزات )) در زمان حضرت مولا علی کز ولایش ، قلب ها شد منجلی خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب کوفیان درمانده و مضطر شدند پس به سوی ساقیِ کوثر شدند شکوه ها بردند ، نزد بوتراب از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب عرض کردند : ای امیر المؤمنین نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین تشنگی ، ما را ز پا افکنده است ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است باغهامان را نمانده بار و برگ می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ بیم داریم از چنین قحطیّ آب که نشانی نیست ، حتّی از سراب نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما اهل و مال و جان ، روند از دستِ ما ای که بر ما حجّتی بی گفتگو نزد حق داری مقام آبرو مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا بهر ما باران طلب کن از خدا حضرتش فرمود با مولا حسین کای مرا آرامِ جان و نورِ عین کن دعا ، اندوهشان زایل شود رحمت حق ، بر همه نازل شود دست بگشا سوی درگاهِ اله از خدایِ مهربان ، باران بخواه ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام دست حاجت ، سوی معبودش گشود گفت : حق را حمد و احمد را درود عرض کرد : ای کردگار مهربان بهر ما رحمت فرست از آسمان ای خداوندی که هر نعمت ز تو است خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار شاد گردان ، مردم افسرده را زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را رحم کن بر بندگانِ ناتوان آبِ بسیاری در این جو ، کن روان گفت چون : آمینَ ربّ العالمین گشت نازل رحمتِ حق بر زمین ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد خشکسالی رفت مردم را ز یاد کرد با بارن به فصلِ قحط آب حق دعایِ حجّتش را مستجاب چشمه ها و چاه ها ، پُر آب کرد آن زمینِ تشنه را سیراب کرد با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات کوفیان و کوفه را دادی نجات بعدِ چندی رفت در نزدِ امام مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام گفت حضرت را که بعد از چند روز موج می زد آب در صحرا هنوز 1 الغرض بگرفت غمها خاتمه از عنایاتِ عزیز فاطمه کوفیان گشتند ممنونِ حسین خویش را دیدند مدیونِ حسین پس بگفتند : ائتلافی می کنیم این عنایت را تلافی می کنیم سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان بودشان این داستان ، وِردِ زبان چند سالِ بعد ، شد آن مقتدا میهمانِ کوفیان ، در کربلا در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب بر حسین و عترتش بستند آب روز عاشورا ، عزیز فاطمه شد به میدان در برِ چشمِ همه کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست برگرفت و گفت با آن قومِ پست هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید ؟! یا (( تلظّی )) کردنش ، نادیده اید ؟! گر که با من از جفا دارید جنگ بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه رحم بر حالِ پریشانش کنید یک نظر بر کامِ عطشانش کنید ... « » برگیر از آن بند قماط تا شود راحت عبورت از صراط 1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص 87 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 178 ؛ ح 16 به نقل از عیون المعجزات . 👈 برای مشاهده نسخه کامل این شعر لینک زیر را لمس کنید 👉 http://amirizadihamedani.blogfa.com/post/32 🏴🏴🏴 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲
🏴🏴🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 علیهاالسلام 🔹 🔹 ... شیخ عباس قمّیِ مشهور آنکه بادا مزار او پر نور پسری داشت اهل منبر بود عالم و عامل و سخنور بود نام نیکش علیّ و وقت خطاب پدرش بود گل ، پسر چو گلاب بین وعّاظ نامی تهران شهره در روضه بود و فنّ بیان مدتی از فشار و پرکاری حنجرش شد دچار بیماری تار صوتیّ وی ، فتاد از کار وز سخن ماند آن نکو گفتار نزد چندین پزشک شهر شتافت کس به دردش ره علاج نیافت گشت در شهرها مناطق را یافت آخر طبیب حاذق را گفت با وی ، طبیب حاذق او نَه به منبر برو ، نه حرفی گو هر چه می خواستی ز اهل و عیال بنویسش بجای قال و مقال استراحت بده به حنجر خود بلکه گیری شفا ز داور خود گر چه بود از علاج وی ، نومید نسخه ای از برای او پیچید بلکه با استراحت و دارو بِه شود تارهای صوتیِ او پسر شیخ هم قبول نمود گر چه این شیوه اش ملول نمود چند مدت بدین روال گذشت روز ها بهر او ، چو سال گذشت خسته دل گشت واعظ خوش نام از چنان وضع و گردش ایّام بود در خاطرش بسی تشویش داشت ماه صیام را در پیش بهر منبر به موسمِ رمضان وعده ها داده بود در تهران نگران بود بهر آن جلسات شب قدرِ مساجد و هیئات حنجر او بجای بهبودی بود نزدیک مرزِ نابودی واعظ ، این وضع را تحمل کرد به خدای اَحد ، توکل کرد کرد یک روز ظهر ، بعدِ نماز دست حاجت ، سوی حسین دراز گفت : ای نور دیده ی زهرا به غلامت ، عنایتی فرما درد آورده ام ، دوایم ده روضه خوانِ تواَم ، شفایم ده در زبان ، قدرت بیانم نیست بیش از این‌ طاقت و‌ توانم نیست کرد با دوست ، گفتگویش را شُست با اشک دیده ، رویش را چونکه بعد از توسلش خوابید خواب سردارِ سر جدا را دید باز در خواب ، عرض حاجت کرد درد دل ، در حضورِ حضرت کرد سوی او حضرتش اشاره نمود لب گشود و چنین بیان فرمود گر امیدِ شفا تو را به سر است گو به آن کاو نشسته پیشِ در است روضه ی دختر مرا خواند گریه بر او بلا بگرداند در غم دخترم ، سرشک افشان تا شفایت دهد خدای جهان پس به فرمانِ آن امام شهید زود ، رو سوی در نمود و بدید شوهرِ خواهرش در آنجا بود سیّدی اهل علم و تقوا بود گفت : روضه به آه و ناله بخوان قدری از دختر سه ساله بخوان گریه بر دختری که بت شکن است داروی درد بی دوای من است سید از دیده اشک غم افشاند روضه حضرت رقیه نخواند شاید از باب او ، حیا می کرد شرم از شرحِ ماجرا می کرد عاقبت ، زاده ی پیمبرِ نور داد بر سید این چنین دستور روضه ی دخترم رقیه بخوان زآنچه دید از بنی امیّه بخوان چون به دستور نور چشم رسول شد به ذکر مصائب ، او مشغول پسر شیخ ، دیده تر می کرد بود در خواب و ناله سر می کرد همسرش ضجه های او چو شنید بر سرش خویش را رساند و بدید سیل جوشد ز چشم خونبارش کرد زآن خوابِ ناز ، بیدارش گشت بیدار و گفت با زاری خواب او بوده بِه ز بیداری بر دلش ماند حسرت بسیار که ز کف رفته ، فرصت دیدار عصرِ آن روز رفت نزد طبیب بر طبیب ، این قضیه بود عجیب تار صوتیّ و حنجرِ عالم بود چون روز اوّلش سالم دید زآن ابتلا و بیماری در گلویش نمانده آثاری کرد از نُو ، معاینه او را گفت : خوردی کدام دارو را ؟ خوب افتاده دارویت به مزاج کرده یک درد لاعلاج ، علاج در پی حلّ این معمّا شد ایستاد و جواب ، جویا شد واعظ ، از شوق ، لحظه ای بگریست گفت : این کار ، کارِ دارو نیست قصه ی آن توسلات عجیب بازگو کرد در حضور طبیب منقلب شد پزشک و حالی یافت با خدا ، حال اتصالی یافت قلمش بر زمین فتاد از دست پشت میز طبابتش بنشست دید اعجاز را عیان با عین ریخت اشک از بصر ، بیاد حسین گفت : درد تو را علاج نبود شربتی خوش بر این مزاج نبود رفع بیماری ات در اوج خطر جز توسل نداشت راه دگر ( ) به حق ، توکل کن به همین خاندان ، توسل کن با توسل به عترت اطهار شُو مقرّب به درگه دادار این توسل ، نشانِ ایمان است سَنَدش آیه های قرآن است 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲
بسم الله الرحمن الرحیم علیهاالسلام ای دختر خیر النساء ، یا ام کلثوم دُردانة شیر خدا ، یا ام کلثوم در خُلق همچون احمدی ، در نطق حیدر حلم حسن را بوده ای شایسته مظهر زهرای اطهر را عزیزی ، نور عینی پیغمبر فرهنگ عاشور حسینی با صبر خود پیوسته یار مکتبی تو وقت شدائد ، غمگسار زینبی تو قلبی خدا باور ، پر از احساس داری عزم ستم سوزی چنان عباس داری از برتر و بالاتر از تمجید و تعریف کج باوران تاریخ را کردند تحریف دادند بینِ خلق این گفتار ، ترویج که با عمر حیدر تو را کرده است تزویج گیرم علی بیداد او کردی فراموش واندر جواب خواستگاری ماند خاموش کی عاقلی این حرف را باور نماید دختر قبول از قاتل مادر نماید کاورا شود یار و شریک زندگانی با او شود همراه و سازد مهربانی کی دختری با قاتل مادر نشیند حتی اگر بر خاک و خاکستر نشیند دُردانة زهرا کجا فرزند خطاب کی جمع می گردند با هم آتش و آب دختی که بابش حیدر کرار باشد زوجش عزیز جعفر طیار باشد کفو تو شد ، ای بی قرین عون بن جعفر آنسان که می فرمود پیش از آن پیمبر عونی که یار دین حق در کربلا شد در یاری فرزند پیغمبر ، فدا شد یا ام کلثوم ، ای خطیب کوفه و شام تا روز محشر هست مدیون تو اسلام از خردسالی داغ روی داغ دیدی تو آتش بیداد را در باغ دیدی روزی به سوگ خواجة اسرا نشستی روز دگر در ماتم زهرا نشستی دیدی به بیت وحی آتش زد زبانه بر مادرت زد خصم قرآن تازیانه دیدی که دونان ، پهلوی زهرا شکستند از کین امیرالمومنین را دست بستند در کودکی گشتی یتیمه ، ناله کردی گریه بر آن بانوی هجده ساله کردی هر چند یادِ مادر دل خسته بودی از بعد او بر مرتضی دل بسته بودی وقتی که هجرت کرد آن مولا به کوفه همراه دست حق نهادی پا به کوفه یک شب که حیدر میهمان خانه ات بود روشن ز نور روی او کاشانه ات بود دیدی امیرِ سرفرازان در نماز است گرم نیایش با خدای چاره ساز است پس سفرة افطار را کردی مهیّا نان و نمک با شیر بُردی بهر مولا شاهی که اجرا امرِ او مهرِ فلک کرد افطار خود را باز با نان و نمک کرد آن شب ، شب قدر و شب ذکر و دعا بود امّا پریشان خاطر شیر خدا بود از دیده دُر بارید و اشک افشاند حیدر «انّا الیه راجعون» می خواند حیدر وقتی روان شد سوی مسجد، سرّ سبحان بشکسته شد رکن رکین کاخ ایمان وقتی که در محراب آن مولا قدم زد بر فرق او شمشیر دشمن از ستم زد شمشیر زهر آلود دشمن کارِ او ساخت دست خدا را عاقبت از پای انداخت بعد از علی دیدی غریبیّ حسن را بی مهری اصحاب ، بر آن ممتحن را دیدی به دست همسرش در بین منزل مقتول کین گردید از زهر هلاهل دیدی که جسم اطهر او پیش یاران شد در برِ قبر پیمبر تیر باران ای وای بر من بعد از این غمهای جانکاه افتاد عترت را به سوی کربلا راه وقتی در آن دشت بلا کردی اقامت دیدی عیان با چشم خود شور قیامت آنجا عزیز مصطفی را تشنه کشتند آرام جان مرتضی را تشنه کشتند شد همسر تو کشته در راه امامت در راه دین چون باب خود کرد استقامت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام با صبر خود گشتی معین یار اسلام بر ایزدی بنگر که او در شور و شین است از مرثیه خوانان دربار حسین است 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از Zaeran Alghame Hamedan
19.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مختصری از زندگانی حضرت سید محمد فرزند امام هادی(علیهما السلام) 🎤 محقّق ارجمند استاد علی اکبر مهدی پور (دامت برکاته) 🆔@s_dojeil
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 علیه السلام سلامِ خدا و درود رسول نثارِ تو ، ای محو و ماتت ، عقول سپهرِ ولا را دَهُم اختری به شهر خرد ، همچو حیدر ، دری سزد بر عوالم ، زعامت تو را بریدند رَختِ امامت تو را فروزان چراغ هدایت تویی کرم را یمِ بی نهایت تویی ولیّ خداییّ و هادِی السُّبُل وجودِ تو ، آیینة عقل کل درخشان دُرِ یازده بحرِ نور امامِ صبور و غفور و شکور علیّ النقی ، نور چشم تقی نباشد تو را خصم ، اِلّا شقی به «طه» و «یس» به «ن و القلم» تو بر قلّة فضل ، داری علم تویی ماسوا را امین و امان کتاب خداوند را ترجمان شفیع معادیّ و خیر العباد چنان بابِ پاکت جوادی جواد همه اختران ، خاک راه تو اند ملائک ز خیل سپاه تو اند خلیفه به تو داد روزی نشان همه لشگرش را ز خرد و کلان به طعنه سپس گفت آن رو سیاه که دیدی مرا اقتدار و سپاه بگفتی که دیدیم ما لشگرت همه دست بر سینه ، فرمانبرت تو بنگر کنون عزّ و جاه مرا گشا چشم و بنگر سپاه مرا همان لحظه دید آن لئیمِ لعین که صف بسته در آسمان و زمین ز مشرق به مغرب ، کران تا کران پُر است از ملائک ، تمام جهان کِشَد گوششان نازِ فرمانِ تو که سازند هستی به قربان تو همه منتظر تا که با تیغِ تیز نمایند خصمِ تو را ریز ریز خلیفه ز گفتار ، خاموش شد ز خوف سپاهِ تو ، بیهوش شد 1 تویی مقتدای همه انس و جان فدای وجودِ تو ، جان و جهان ز جور زمانه همه خسته ایم به لطفِ عمیمِ تو دل بسته ایم مزن دست رد ، روی این سینه ها که بگرفته زنگِ غم ، آئینه ها کلامِ تو ، ای هادیِ راستین چو برخاست از دل ، بُوَد دلنشین تو بر جامعه ، جامعه داده ای یکی نسخة نافعه داده ای هر آنکس که خواهد شناسد امام چراغِ رهش این بُوَد والسلام تو کردی زیارت به عید غدیر کسی را که بر مؤمنین شد امیر چو دادی سلامش به قلب سلیم بخواندی علی را تو دینِ قویم ز متنِ کلامت چنین منجلی است الا ! اَیّها المسلمین ، دین ، علی است تو هادیّ و ما پیروِ راهِ تو همه محوِ رخسارة ماهِ تو به مهرِ تو از دل برآید نفس مطیعِ تو ، درّندگان ، در قفس برت شیرِ درّنده چون برّه ، رام زند بوسه بر پات ، با احترام تو را دید چون هادی و دستگیر به پای تو بنهاد سر ، شیر پیر بگفتا : بر این شیرهای جوان بگو رحم آرند بر ناتوان چو در این قفس ، لاشه ای آورند جوانان به سرعت ، تنش می درند نمانَد از آن لاشه چیزی که سیر نماید از آن خویش را شیر پیر سفارش نمودی به درّندگان که باشند با پیرشان مهربان پس از آن بدیدند تا شیر پیر نمی گشت از لاشه ای ، سیرِ سیر از آن شیرهای قویّ و جوان یکی سوی لاشه ، نمی شد روان 2 الا ! ای حریمت مرا قبله گاه به درگاهت آوردم آقا پناه دریغا که کشتند از زهر کین تو را دشمنانِ خدای مبین دریغا که قدرِ تو نشناختند همه عمر ، قلبِ تو خون ساختند ز درگاه خود « ایزدی » را مران که بوده است عمری تو را مدح خوان 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.