eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
435 دنبال‌کننده
72 عکس
327 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سوزقلم
46.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ داغ جانکاه با نوای : ذاکر اهلبیت علیهم السلام استاد شاعر : استاد (راضی) تنظیم صدا : سید علیرضا جزائری تصویر : سید عباس جزائری عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
AmirIzadiHamedani14
#فاطمیه نماهنگ داغ جانکاه با نوای : ذاکر اهلبیت علیهم السلام استاد #حاج_علیرضا_مهرپرور شاعر : اس
سلام این نماهنگ زیبا را در کانال سوز قلم مربوط به شاعر جوان اهل البیت علیهم السلام آقای یونس وصالی (ازشعرای آیینی و آینده‌دار استان اصفهان) دیدم و لذت بردم از این جهت که با نوای ملکوتی برادر بزرگترم استاد حاج علیرضا مهرپرور اصفهانی (که الحق و الانصاف از بهترین مداحان استان اصفهان و دست پرورده و یادگار آیت الله حاج آقا احمد و آیت الله حاج آقا حسن فقیه امامی اصفهانی هستند و اخلاص و ادب و علم در فنون مداحی را به معنی کامل کلمه، دارا هستند) و در همین کانال افتخار همراهی هر دو بزرگوار را داریم. در ضمن سراینده این قطعه برادر عزیزم آقای حسن زاده (راضی اصفهانی) از شاعران مخلص و بی‌ریا و دلسوخته اهل البیت علیهم السلام هستند. اتحاد و همدلی در بین دوستان اصفهانی‌ام، برای من الگوی خوبی بود و باخودم گفتم ؛ ای کاش شعرا و ذاکرین همه استانها و شهرها هم همیشه باهم دوست و متحد باشند تا در مسیر خدمت به خاندان نبوت، توفیق بیشتری داشته باشند... به امّیدِ روزی که (من)، (ما) شود که آنروز (اخلاص) معنا شود به امّیدِ روزی که این رودها به هم متصل گشته، دریا شود فیه تامل....
بسم الله الرحمن اارحیم (اللهم العن الجبت و الطاغوت) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مثنوی فاطمی : خورشید بهشت... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صدوق ) آن کاو مقامش هست عالی نموده ثبت اینسان در ( اَمالی ) حدیثی خوبتر از درّ و الماس روایت می کند از ( ابن عباس ) کز آن شأن علیّ و قدر زهرا شود بر اهل معنی آشکارا زمانی که بهشتی ها به جنّت همه غرقند در دریای رحمت بُود از بهرشان نعمت فراوان شب و روزی نبیند چشمِ ایشان ولی بینند برقی که درخشید به کلّ باغ جنّت نور بخشید تو گویی مهر ، در گردون دمیده جنان را نورِ آن در بر کشیده بهشتی ها تمامی لب گشایند ز ذات حق چنین پرسش نمایند خدایا در کتابت گشته تأکید که در جنّت نمی بینند خورشید1 پس این نور و درخشش از کجا بود ؟! که روشنگر به پیش چشم ما بود برِ ایشان خداوند یگانه امین وحی را سازد روانه بگوید جبرییل از امر سبحان نبود این نور خورشید ، ای عزیزان در اینجا طبق قرآن ، نیست خورشید کنون تار است ، تابان نیست خورشید شما دیدید نوری جلوه گر شد صفای جنّت از آن بیشتر شد دلیلش دو گلِ نیکو سرشتند که هر یک آبرو بخش بهشتند بلی فخر همه هستند آنها علیّ و فاطمه هستند آنها بدانید آن دو محبوب خداوند به روی هم زدند از مهر ، لبخند از آن لبخند این تابش عیان شد پر از نور خدا باغ جنان شد2 بلی لبخندِ ایشان جان فزاید دل از پیغمبر اکرم رباید پس از نقل چنین زیبا روایت کنم با سینه ای سوزان حکایت چو رفت از این جهان ختم رسالت غم آمد روی غم بر قلب عترت خلافت را ز حیدر غصب کردند به جایش کافری را نصب کردند نه تنها دستِ خیبر گیر بستند دل و پهلوی زهرا را شکستند اسیر درد هجران بود زهرا به صبح و شام ، گریان بود زهرا ز فرطِ ناله ی آن بیقرینه به تنگ آمد دل اهل مدینه ز زهرا جای احسان و حمایت همه بردند بر حیدر شکایت چنین گفتند بر آن دلشکسته الا ! مظلومِ در خانه نشسته به زهرا گو : کند کمتر فغان را به تنگ آورده او پیر و جوان را دگر در شهر ، آرامش نداریم که سر بر بسترِ راحت گذاریم پس از آن فاطمه با سوز سینه برون می رفت از شهر مدینه مکانش بود بهر آه و افغان گهی کوه اُحد ، گه بیت الاحزان به شهر از گریه ، او را منع کردند برون شد ، سایبانش قطع کردند ز بس آزار دید از کینه توزان طلب می کرد مرگ خود ز سبحان بجز یکبار در روز شهادت نزد لبخند آن روح سعادت چو روحش پر سوی لاهوت می زد لبش لبخند بر تابوت می زد3 به حيدر گفت آن محبوبه ي رب كه تابوت مرا بردار در شب شبانه كَفْن و دَفْنم كن ، مبادا كه آيند آن دو ، بر تشييعِ زهرا بدان ای شیعه ! ناموس خداوند به تابوتش از این رو داشت لبخند که وقت حملِ جسمِ پاك زهرا نهان می کرد حجمِ پیکرش را خدایا ! حُرمتِ زهرای اطهر ببخشا ( ایزدی ) را روز محشر پي نوشت ها :   1 ـ سوره انسان ، آیه 13 .   2 ـ شیخ صدوق ، امالی ، ص333 ، مجلس 44 ، ح11 ؛ علامه مجلسی ، بحار الانوار ، ج35 ، ص 241 و...   3 ـ علامه مجلسی ، بحار الانوار ، ج 43 ، ص 189 . ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️   برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاران آسمانی(۲) ⚫️کلیپ قدیمی نوحه‌خوانی مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ زاده خراسانی رضوان الله تعالی علیه. فقیه و عالم عامل و متتبع و محقق و اهل تزکیه و زاهد و بی ریا بود. خودش را وقف ارباب کرده بود. کلیپ در رثای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ای رهبرِ مظلومِ در خانه نشسته بنشین به پهلوی مَنِ پهلو شکسته... سالها روضه‌خوان مجالس مراجع تقلید بود، روز بدون روضه نداشت و دستور می داد بر سر همه سفره‌ها در منازل، روضه خوانده شود واقعاً با دیدنش به یاد اهل البیت علیهم السلام می‌افتادم. 🆔https://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
امیر ایزدی: بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال به هیچ وجه بنا بر اهانت به مقدسات اهل سنت یا پیروان مذاهب اربعه نداریم، آنچه در این مثنوی، تقدیم حضورتان می‌شود، اعترافات برگرفته شده از مهم‌ترین منابع حدیثی و کتابهای صحیح (به اعتقاد اهل سنت) و نوشته‌جات مشهور اهل سنت است و مقصود ما مباحث تاریخی و علمی و اعتقادی است و اگر توهینی باشد از سوی علمای اهل سنت صورت گرفته است و ما فقط آن را در قالب نظم، نقل قول کرده‌ایم. امیر ایزدی همدانی 🆔 eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 خانه عایشه مرکز فتنه... بنام خدایی که همتا ندارد شریک و نظیری به دنیا ندارد شنو قصه‌ای از ( صحیح بخاری ) ز ( عبدُاللَّه، اِبنِ عمر ) یادگاری روایت نموده که روزی پیمبر یکی خطبه می‌خواند، هر واژه گوهر چو پروانه‌هایی همه گردِ یک شمع در آن لحظه بودند اصحاب او جمع نمودند اصحاب بر او نظاره در آن خطبه بودش هماره اشاره سوی مسکن عایشه، همسر خویش که از جور آن زن، نبی بود دلریش کسی کاو بُوَد طبق آیات قرآن همه منطقش وحی و فرمان سبحان سه نوبت بفرمود: فتنه از اینجاست زن فتنه‌گر را همین حجره، ماواست سپس گفت آن اسوه‌ی اهل ایمان از این خانه بیرون شود شاخ شیطان چو این حجره، ابلیس را نیست جایی از این خانه ظاهر شود فتنه‌هایی از آن با مسلمان، مسلمان ستیزد! برادر، برادر کُشد، خون بریزد! الا! ( ایزدی ) هر چه احمد بگوید ز لعل دُر افشان، محمد بگوید بپیوندد این گفته‌اش بر حقیقت شود ظاهر، آثار آن در حقیقت از آنچه که درباره‌ی عایشه گفت و ( عبداللَّه، اِبنِ عمر ) نیز بشنفت بر این حرف، پوشانده رختِ عمل شد بپا فتنه‌ای همچو جنگ جمل شد ز حکم خدا، عایشه سرکشی کرد! به حُکمش مسلمان، مسلمان کُشی کرد! بسی فتنه انگیخت با پیروانش جفا کرد او بر امام زمانش اگر گویی: او، مادر مومنین بود! و یا همسر سید المرسلین بود تو را گویم: ای آگه از ماجرایش بدین شیوه او کُشت فرزندهایش فرستاد آن زن به قطع و مُسلّم هزاران مسلمان به قعر جهنّم همدان؛ سه شنبه ۱۴۰۲/۸/۲۳ منبع: شیخ عبدالرضا درایتی؛ چراسکوت؟! ؛ ص۱۵۶ ؛ سوال۱۶ به نقل از : صحیح بخاری ؛ ج۴ ؛ ص۵۰۸ ؛ حدیث۱۲۷۶ ؛ کتاب الخمس ؛ باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه و آله و سلم. 👈 برای دریافت سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی به ما بپیوندید و ما را به دوستان خود و مشتاقان ادبیات آیینی معرفی کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم یاد ایام... حاج امیر ایزدی همدانی اول هفته با نام امیرالمومنین علی علیه السلام قم مقدسه زمستان ۸۳ 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال به هیچ وجه بنا بر اهانت به مقدسات اهل سنت یا پیروان مذاهب اربعه نداریم، آنچه در این مثنوی، تقدیم حضورتان می‌شود، اعترافات برگرفته شده از مهم‌ترین منابع حدیثی و کتابهای صحیح (به اعتقاد اهل سنت) و نوشته‌جات مشهور اهل سنت است و مقصود ما مباحث تاریخی و علمی و اعتقادی است و اگر توهینی باشد از سوی علمای اهل سنت صورت گرفته است و ما فقط آن را در قالب نظم، نقل قول کرده‌ایم. امیر ایزدی همدانی 🆔 eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 خانه عایشه ریشه کفر... بسم رب العالمین، حیّ غفور کآسمان‌ها و زمین را، اوست نور آن خداوندی که انسان آفرید روح خود را در تن آدم دمید آن خدایی که محمد پرور است آن ولیّی که ولیّش حیدر است ای که هستی صاحب انصاف و عدل بشنو این نقل و بسنج آن را به عقل این روایت در ( صحیح مسلم ) است خود تفکر کن در آن، ای حق پرست باز گفته است این خبر ( اِبنِ عُمر ) دیدمی روزی عیان پیغامبر دلغمین از کرده‌های عایشه گشت بیرون از سرای عایشه آنکه نطقش وحی، از یکتا بُوَد گفت: ریشه‌ی کفر، از اینجا بُوَد شاخ شیطان ظاهر از اینجا شود فتنه‌ها از این سرا، برپا شود ( ایزدی ) از عایشه، بیزار باش در مسیر احمد مختار باش کرده خون بر قلب احمد، عایشه زهر داده بر محمد، عایشه بارها در پیش چشمان همه می‌زده زخم زبان بر فاطمه ضدّ شیر حق، علیّ بی‌بدل کرد شورش، شد بپا جنگ جمل پیش چشم مردم، آن ناپاک زن تیر باران کرده تابوت حسن همدان؛ سه شنبه ۱۴۰۲/۸/۲۳ منبع: شیخ عبدالرضا درایتی؛ چراسکوت؟! ؛ ص۱۶۰ ؛ سوال۱۷ به نقل از : مسلم نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج۴ ؛ ص۲۲۲۹ ؛ حدیث۴۸ ؛ کتاب الفتن و اشراط الساعه؛ باب الفتنه من المشرق. 👈 برای دریافت سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی به ما بپیوندید و ما را به دوستان خود و مشتاقان ادبیات آیینی معرفی کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم دیروز و امروز در روضه منزل آیت الله حاج آقاسید حجت موحد ابطحی در معیت سروران و دوستان خوبم آقایان حاج حسین علامه (فرزند مرحوم حاج محمد علامه) حاج سیدناصرکهربایی (فرزند مرحوم حاج سیدمحمود کهربایی) کربلایی محمدرضا مسعودی کربلایی علی پاکدامن حاج رضا بخشیان شاهد حال امام رضایی عجیبی در جلسه بودیم و خیلی از استاد سازگار و مرحوم ژولیده نیشابوری و مرحوم حاج آقارضا انصاریان و حاج حسن جمالی یاد کردیم. به دلم افتاد یک شعر از حضرت رضا در کانال به اشتراک بگذارم تا دل همه امام رضایی بشود. یا امام الرئوف ادرکنی
بسم الله الرحمن الرحیم شکر لله ، شدم بی سر و سامان رضا فخرم این بس که منم ریزه خور خوان رضا بستم احرام ، شوم مُحرم حجّ فقرا لب به لبیک گشایم دَمِ ایوان رضا حرمش قبلة آمال و بهشت دلهاست ناز دارد به جنان ، خار گلستان رضا سفر عرش رود ، زائرِ الله شود هر که شد بهر زیارت به خراسان رضا اجر هفتاد حج و عمره نصیبش گردد آنکه یکبار شود زائر و مهمان رضا در سه جا زائر خود را به ملاقات آید این بُود ذرّه ای از لطف فراوان رضا راه در مملکتِ معرفت الله بَرَد هر که سیراب شد از زمزم عرفان رضا قبلة هفتم و هشتم قمر برج ولا هست خورشید فلک آینه گردان رضا علّت روشنیِ مهر فلک دانی چیست ؟ وام بگرفته از این گنبد رخشان رضا قرصِ خورشید اگر بود ز من ، می دادم تا دهندم ز کرم ، قرصه ای از نان رضا من همه عمر ، دم از دوستیِ او زده ام همة هستیِ من باد به قربان رضا گرچه آلوده بُود دامنم از جرم و گناه هر چه هستم ، زده ام دست به دامان رضا بیشتر داده مرا پیشتر از خواستنم عقل ، مبهوت شد از بخشش شایان رضا دشمن و دوست ، همه راضی از او گردیدند کز رضامندیِ حق ، یافته عنوان رضا عالم آل رسول است و گل باغ بتول همه ذرّات جهانند به فرمان رضا علمای همه ادیان به یکی مجلسِ بحث جمله تسلیم شدند و همه حیران رضا نتوانست کسی پاسخِ او را بدهد بود خالی ز خلل ، منطق و برهان رضا به خدا بهره ز اسلام ندارد هرگز هر که با صدق نگردید سلمان رضا مرکز معنویِ میهمن ما ، مشهدِ اوست وطن ما شده مشهور به ایران رضا خیز با پای دل اکنون به حریمش برویم از خدا خواه شوی بی سر و سامان رضا دست حاجت بگشا در برِ سلطان کریم بر شهان ، ناز فروشند گدایان رضا وادیِِ قدس بُود بارگه حضرت دوست کفش بر کَنْ چو رسیدی به بیابان رضا جانب پنجره فولاد گذر کن ، بنگر همه گویند که درد من و درمان رضا قسمش دِه به جواد آنچه که خواهی بطلب دست خالی مرو از درگه احسان رضا بر جهنّم ، بدن زائر او گشته حرام این بُوَد مرحمتِ خالق منّان رضا پلک او ، زخم شد از داغ حسین بن علی بود پر اشک همی دیدة گریان رضا «ایزدی» آبرو از برکت این گریه گرفت مرثیه خوان حسین است و ثنا خوان رضا 🆔 https://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحسن یاحسن بن علی علیهماالسلام دل بُوَد خانه ی ولای حسن چشمِ من ، فرشِ زیرِ پای حسن چون کبوتر زدم پر از لانه هست در سر ، مرا هوای حسن گر چه قابل به پیشکش نَبُوَد همه ی هستی ام فدای حسن درد آورده ام ، به اُمّیدی که نصیبم شود ، دوای حسن گر چه قبرش به خاک یکسان است سینه ام صحن و دل ، سرای حسن آفتابش به قبر تابد و هست عرش در سایه ی لوای حسن کوریِ چشمِ (( قوم وهّابی )) در تلاشند شیعه های حسن حرمی چون حریمِ خسرو طوس شود احداث ، از برای حسن می شود در بقیع ، روزی دید جلوه ی گنبد طلای حسن (( هشتِ شوّال )) و قصّه ی تخریب نیست پایانِ ماجرای حسن این ستاره ، همیشه نور دهد دین بقا دارد ، از بقای حسن آفتابِ فضائل است و بُوَد علم ، چون سایه در قفای حسن گه به (( تطهیر )) و گاه (( الرّحمان )) حق به قرآن کند ، ثنای حسن هر که از او حسن بُوَد راضی شود از او رضا ، خدای حسن گاه دامانِ زهره ی زهرا گاه دوش نبی است ، جای حسن سیّد و سرورِ شبابِ بهشت بِه ز جنّت بُوَد ، لقای حسن مشعر و مروه ، بیت و حِجر و مقام هر یکی محوِ رَبَّنای حسن کعبه مشتاقِ مقدمِ او بود باصفا گشته ، از صفای حسن لقبی چون (( کریم اهل البیت )) بود از ابتدا ، سزای حسن هستی اش را سه بار ، بخشیده هست ضرب المثل ، سخای حسن شیوه اش ، جود و عادتش ، احسان بیکرانه ، یمِ عطای حسن فخر دارد به قیصر و کسری هر که با صدق شد گدای حسن گره از کارِ شیعه بگشاید دست های گره گشای حسن دستِ او ، دستِ حیدرِ کرّار چون ولای علی ، ولای حسن شترِ سرخ مویِ عایشه را پی نکرده کسی سوای حسن گریه ی ماهیانِ دریایی گشته مشهور ، در عزای حسن هست خندان به عرصه ی محشر هر که گریان بُوَد ، برای حسن خسته بود از جفا و زخمِ زبان دلِ با درد آشنای حسن زهر دادش ز راهِ جور و ستم همسرِ پست و بی وفای حسن جگرش پاره پاره شد ، از زهر وای بر من ، ز ابتلای حسن تیرباران ، تنِ شریفش شد در برِ چشمِ اَقربای حسن بهرِ این شعر (( ایزدی )) خواهد از خدای حسن ، جزای حسن برای دریافت و اطلاع از اشعار حاج امیر ایزدی همدانی به ما بپیوندید. 🆔https://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🏴 السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها. سخنران: سید حسن حیدری ( از قم) مداحی شب اول و دوم: حاج امیر ایزدی (از همدان) شب سوم: کربلایی رضا شیخی (از مشهد) از سه شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۴ به مدت سه شب نجف آباد .خیابان قدس مرکزی. « حسینیه حکیم »
بسم الله الرحمن الرحیم نصایح حضرت خضر به امام علی (ع) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ باز با نام خدای راستان دوستان را بازگویم داستان در «مناقب» «ابن شهر آشوب» راد (1) آن که در جنّت روانش شاد باد کرده است این ماجرای ناب نَقل تا شود ما را چراغ راهِ عقل در خبر باشد که یکشب بوتراب چهرۀ خضر نبی دیدی به خواب آن کز او اسلام پابرجاستی از رسول حق، نصیحت خواستی خضر خوش سیما که هستش عزّ و شان داد دستش را بدست حق نشان چشم حق بینِ علیّ حق پرست دید متنی با خط سبزش به دست دید بنوشته بر آن دو بیت نغز که بُوَد هربیت را صد بطن و مغز ترجمان آن دو بیتش این بُوَد نوش جان کن که بسی شیرین بُوَد: هان ! تو بودی مرده ای، زنده شدی خالق بخشنده را بنده شدی بعد اندک وقتی ای جویای راز باز کردی سوی اصل خویش باز پس بیا دل را بِکَن از این جهان روی دل کن سوی مُلکِ جاودان خانۀ دار فنا را واگذار خانه در دارالبقا کن اختیار «ایزدی» دل کَن از این دنیای دون یاد کن «اِنّا اِلیه راجعون» ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ پی نوشت: 1ـ به نقل از کتاب مناقب آل ابیطالب (ع) از ابن شهرآشوب مازندرانی ج 1 ص 409 🆔 https://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 با لمس کردن لینک بالا به کانال ما بپیوندید. التماس دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحیم خواب حضرت امام علی‌بن ابیطالب (ع) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ با نام و یاد کردگار دانا هست آفرین بخشنده ی توانا آن کاو به امرِ «کُن» بپا جهان کرد آن آشکارا که رُخش نهان کرد رازی برای دوستان بگویم با راستان این داستان بگویم کاندر «مناقب» «ابن شهر آشوب» (1) با اعتماد آن را نموده مکتوب در خواب خوش یکشب علیّ عالی کز حکم حق مولاست بر موالی با چشم حق بین چهر خضر را دید از او نصیحت خواست راز پرسید آن پیر دانا سالخوردۀ راد آن کاو به موسی درس صبر می داد آرام بودی قلب حق پرستش در پیش دست حق گشود دستش چشم خدا دیدی که با خطِ سبز بنوشته این ابیاتِ نغز، پرمغز تو مرده ای بودی که زنده گشتی بر خالق بخشنده بنده گشتی هان بعد چندی مرده می شوی تو در وادی اموات می روی تو دنیای فانی را دگر رها کن یک خانه در مُلک بقا بنا کن روی سخن این بیتهای زیبا دارند با دلدادگان دنیا ای «ایزدی» دلبسته ی خدا باش از قید و بند این جهان رها باش ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ پی نوشت: 1ـ به نقل از کتاب مناقب آل ابیطالب (ع) از ابن شهرآشوب مازندرانی ج 1 ص 409 🆔 https://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 با لمس کردن لینک بالا به کانال ما بپیوندید. التماس دعای فرج
بسم رب الحسین علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روزی که در دیار بلا ، انقلاب بود قحطیّ آب در حرمِ بوتراب بود در گاهواره ، کودکِ بی شیر ، ناله داشت از کف ، قرار داده و در پیچ و تاب بود هَلْ مِنْ مُعینِ خون خدا را شنید او شیون بلند کرد و همینش جواب بود یعنی منم فدایی ات ، ای سبط مصطفی از داغ بی کسیّ تو ، قلبم کباب بود می کرد حس ، امام زمانش بُوَد غریب بر یاری اش مجاهد پا در رکاب بود وقتی حسین نالة ششماهه را شنید آمد به سوی خیمه ، دو چشمش پر آب بود گفتا : بیاورید برم شیر خواره را در انتظارِ طفل خود ، آن مستطاب بود دست خدا گرفت قماطش به روی دست بر دشمنان سنگدل ، او را خطاب بود گر رحم بر حسین نکردید و از جفا بر کشتنش یکایتان را شتاب بود رحمی کنید بر پسرِ شیر خواره ام کاند مَثَل چو ماهیِ بیرون ز آب بود در سنّتِ رسول خدا، جدّ اطهرم بر کامِ تشنه ، آب رساندن ، ثواب بود این طفلِ شیر خواره ندارد توان جنگ گرچه وِرا به شیر خدا انتساب بود دیدند در سپاه ستم پیشه گانِ شام زاین صحنه و کلامِ حسین ، انقلاب بود گفتند عدّه‌ای که به طفلش دهید آب برخی مخالفِ سخنِ آن جناب بود ترسید ابن سعد ، سپاهش رود ز دست در دل وِرا ز آخرِ کار ، اضطراب بود در فکر گندم ری و حُکمِ امارتش غافل ز قهرِ خالقِ مالک رقاب بود گفتا به حرمله که کند کار را تمام آن تیره دل ، شگفت زده ، زاین عتاب بود پرسید : زاین دو ، تیرِ سه شعبه ، که را زنم ؟ در چلّه داشت تیر و گهِ انتخاب بود گفتا : ببین سپیدیِ حلقومِ کودکش رخشد چنان که در نظرت زرّ ناب بود یک کامِ خشک ، شد هدف تیرِ آبدار خورشید سوخت زین غم و گویی مذاب بود تیر از کمان پرید و به حلقِ علی نشست و آن صیدِ غرقِ خون شده در پیچ و تاب بود در منطق یزید و سپاهِ پلیدِ او شش ماهه را ، سه شعبة سمّی ، جواب بود لبخند زد به روی پدر ، شد فدای دوست خاموش شد ز گریه، تو گویی به خواب بود جاری شد از گلوی علی، خونِ خونِ حق در غنچة خزان زده ، قدری گلاب بود پاشید چند قطره از آن بر رخِ حسین روی عزیز فاطمه از خون خضاب بود بابش حسین ، خونِ وِرا بر فلک فشاند هر قطره اش به سرخیِ یاقوت ناب بود گر قطره ای بخاک از آن خون چکیده بود ارکانِ نُه فلک ، همه از بُن ، خراب بود آن تیر سوخت جان حسین و دل رباب بر خرمنِ وجود ، چو برقِ شهاب بود یارب ! مباد مرد ، خجل گردد از عیال دارم گمان ، امام ، خجل از رباب بود وقتی رباب بوسه ز حلقومِ او گرفت در عرش و فرش ، شورشِ یوم الحساب بود بابا نماز خوانْد و سپردش به مهدِ گور آن خاکِ تیره، بر رخِ اصغر، نقاب بود خاکم به سر، شراره به دل، عقده در گلوست کاین تلخْ قصّه، ثبت به چندین کتاب بود برخی نوشته‌اند: مزارش شکافتند [1] شاهد بر این قضیّه، دو چشم رباب بود نَبْوَد عجب اگر که بگویم: به راه شام بر نی سرش به جلوه، چنان آفتاب بود می خواست مادرش که در آغوش گیردش افسوس! دستِ خستة او در طناب بود زینب به گریه گفت: امان از دل رباب هر چشم، چشمه سار و دلِ او کباب بود گاهی به یاد اصغرِ شیرین لبش، به شور کنج خرابه، ذکر شبش، ذکر خواب بود هر کس گریست بهرِ علی، او دعاش کرد دانم، دعای خسته دلان، مستجاب بود باب الحوائج است علی اصغرِ حسین یادش به شهرِ فیض، مرا فتحِ باب بود شکر خدا که «ایزدی» از صدق و اعتقاد مدحتسرای عترتِ ختمی مآب بود [1] ریاض القدس – محمد قزوینی – ج 2 – ص 103 * شیخ سبزواری – جامع النورین – مجلس ۲۸ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
سلام اطلاع رسانی جلسات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سخنران اول: حاج شیخ مرتضی اعتمادیان سخنران دوم: حاج شیخ طحان آل یاسین مداح: حاج امیر ایزدی همدانی مراسم سینه زنی: کربلایی حسین عینی فرد زمان: پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ از اذان مغرب تا ۲۲:۳۰ مکان: تهران خیابان ولیعصر علیه السلام امیریه بالاتر از مهدیه تهران چهارراه معزالسلطان خیابان مدرس انتهای کوچه مازندرانی پلاک ۱۴ حسینیه آقای حاج سیدمحمد توکل (حفظه الله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین (ره) نقل خاطره‌ای از مرجع جهان تشیع آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی(ره) سلام شب‌های جمعه هرهفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیرغلامان حسینی تقدیم کنم. ( ... ) کلیپی از دوست بزرگوارم زنده یاد حاج محسن عسکری تبریزی (ره) که شاعری ریز بین و ذاکری نکته سنج بود. خاطرات فراوان از بزرگان داشت و همواره خیر خواه و مشوق جوانان بود. تواضع، در او نهادینه شده بود و اشعار زیادی را از بر داشت و... واقعاً خاطراتش در ( ) فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
بسم الله الرحمن الرحیم مژده ! صبح نور آمد ، رفت شامِ ظلمانی جلوه کرد آسایش ، دفع شد پریشانی سر ز شرق ، بیرون کرد مهرِ نیمة شعبان ماه فاطمه سر زد ، با جلالِ سبحانی لالة گلستانِ عسکری شکوفا شد عندلیب ها گشتند مست از غزلخوانی زاد نرجسِ والا ، کودکی که از یُمنش نقشِ آب گردیدند ، نقشه های شیطانی ز امرِ حق چو « یوکابد » مامِ حضرت موسی وضعِ حملِ این بانو ، بوده است پنهانی 1 اشک شوق در دیده ، خنده روی لب دارد عسکری بُود شاکر بر عطایِ ربّانی سامرا از این مولود ، مهبط ملائک شد تهنیت به لب دارند در نزول ، هر آنی یار بی کسان آمد ، منجی جهان آمد صاحب الزمان آمد ، شد وجود نورانی روی بازویِ او نقش گشته است « جاء الحق » چون به دست او باطل ، محو گردد و فانی 2 نامِ نیک او ، نامِ خاتمِ رسل باشد بس نشانه ها دارد از علیّ عمرانی چون پیمبرِ اعظم ، خُلقِ او عظیم آمد صبر او چنان ایّوب ، حشمتش سلیمانی در نمازِ خود عیسی اقتدا کند بر او 3 محو و ماتِ حُسنِ وی ، یوسفان کنعانی باز شد درِ رحمت ، شادمان دلِ عترت نوحِ کشتیِ دین اوست بینِ بحرِ طوفانی بهر دوستان مهرش خوشتر از جنان باشد بهر دشمنان قهرش ، شعله های نیرانی از وجود او گیرند بهره مردم عالم آن چنان که از خورشید ، پشت ابرِ بارانی 4 چون که پر ز جور و ظلم گشت عرصة گیتی عدل و داد را بر خلق ، او نماید ارزانی خرمن اباطیل و کافران بسوزاند در جهان بر افرازد ، پرچمِ مسلمانی در حکومت مهدی ، زندگی چه خوش باشد چونکه او زند تکیه بر سریر سلطانی گر زنی به سویِ شام ، از عراق ره پوید بی معین و بی یاور ، با زرِ فراوانی کس طمع به اموالش بین ره نخواهد کرد چونکه نیست نا اَمنی ، تحت هیچ عنوانی 5 هیچکس به آزارِ دیگری رضا نَبْوَد گردِ گوسفندان ، گرگ هست گرمِ چوپانی 6 آرزویِ آن دولت ، در دل بشر باشد درکِ آن حکومت هست بِه ز آب حیوانی اَفضلِ همه اعمال ، انتظارِ امرِ اوست از فرج غم و سختی ، شادی است و آسانی از وظایف شیعه است دم به دم دعا کردن تا فرج شود نزدیک ، سر رسد به سامانی کاش صبحِ شامِ قدر ، بشنویم آن صیحه 7 فصلِ هجر را آید ، روزهای پایانی ز آنچه غیرِ حتمی بود ، شد نشانه ها ظاهر کاش علائم حتمی ، جلوه گر شوند آنی مژده باد یاران را ، خیل دوستداران را عاقبت شود قسمت ، آن شراب روحانی گرچه در جهان امروز ظلم و جور بسیار است جنگها شده بسیار بین عالی و دانی چون علی که در خیبر دربِ قلعه از جا کند ریشه کن نماید او ، فتنه های سفیانی یاورانِ او گردند جمع ، گردِ بیت حق در جهان عیان سازند نهضت نمایانی کاش آن زمان ما هم جز لشکرش باشیم در سرایِ وی یابیم افتخار دربانی ز امرِ حضرت باقر ، گر قیامی از مشرق شد شروع و عالم گشت مثلِ بحرِ طوفانی جانِ خود نگه داریم ، بهرِ یاری مهدی در رکابِ او سازیم جانِ خویش قربانی 8 موسمِ ظهورِ خود آن خلاصة خلقت مجری است و احیاگر بر حدود قرآنی قاتلانِ زهرا را می کشد برون از قبر پس تقاص می گیرد ز آن دو کافرِ جانی 9 ای خلیفة بر حق ، ای حقیقت مطلق حالِ ما تو می بینی ، درد ما تو می دانی در غیابِ تو دشمن ، تاخته به یارانت دوستانت از هجرت ، غرقِ بحرِ حیرانی از بهایی و بابی ، وز عدویِ وهّابی شیعه در زمان دیده فتنة فراوانی بازگرد تا گردد باز از وصال تو عقده ها ز قلبِ ما ، هم چروکِ پیشانی « ایزدیّ » دل خسته دارد انتظارت را شمسِ دین به قلبِ او کن تو پرتو افشانی 1- چنانکه فرعون از ولادت حضرت موسی ( ع ) طبق اخبار مطلع بود و برای جلوگیری از ولادت او شکم زنان را می درید تا موسی ( ع ) که نابود کننده حکومت فرعون بود به دنیا نیاید. عباسیان نیز در فکر کشتنِ ولی عصر « عج » بودند . لذا حمل آن حضرت مثل حمل موسی ( ع ) بود یعنی مخفی و بدون علائم مربوطه . رجوع شود به کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق ج 7 ، ص 417 ، ح1 ؛ بحارالانوار ، علامه مجلسی ( ره ) طبع قدیم ، ج 13 ، ص 10 ، ح 14 و طبع جدید ج 51 ، ص 13 ، ح 14 و ... نام مادر حضرت موسی ( ع ) و داستان ولادتش در تفاسیر با شرح آمده است. 2 - علامه مجلسی ( ره ) بحار الانوار ، طبع قدیم ، ج 13 ، ص 14 ، ح 27 - طبع جدید 1 ، ص 20 به نقل از شیخ طوسی ( ره ) کتاب غیبت ، ص 239 ، رقم 207 – علامه اربلی (ره ) کشف الغمه ، ج 3 ، ص 310 – ترجمه یوم الخلاص « کامل سلیمان » ج 1 ، ص 88 ، ترجمه لطیف راشدی و ... 3 -منابع اهل سنت : این حجر عسقلانی ، الصواعق المحرقه ، ص 162 ؛ مسلم نیشابوری ، صحیح مسلم ج 1 ، ص 107 و 108 ؛ ج 8 ، ص 197 و 198 ؛ قندوزی ، ینابیع الموده ، ج 3 ص 90 و 135 و... : علامه اربلی ( ره ) بحارالانوار ج 13 احادیث مختلف نقل کرده است . ج 52 ص 151 و ... رجوع شود به ترجمه یوم الخلاص ج 1 ص 388 الی 401 . 4 _علامه مجلسی ( ره ) بحار الانوار طبع قدیم ، ج 13 ، ص 251 ، ح 6 و 7 و 8 – طبع جدید ج 52 ص 92 و 93 ، علامه طبرسی ( ره ) اعلام الوری.
AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم #اشعار_مهدوی #انتظار #او_خواهد_آمد #نیمه_شعبان مژده ! صبح نور آمد ، رفت شامِ
شعری مهدوی بمناسبت جمعه... متناسب باحال و روز جهان پرفتنه آخرالزمان. برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
4_5944913802058272912.mp3
42.41M
جلسه شب جمعه ۱۴۰۲/۹/۲ تهران جلسه هفتگی حسینیه حاج آقا توکل نامه امیرالمومنین علیه السلام به عثمان بن حنیف.... برای تبلیغ در حد توان این کلیپ صوتی را منتشر کنید. ان شاء الله اجرتان با صاحب نهج البلاغه خواهد بود. با لمس لینک زیر می توانید وبلاگ شخصی امیرایزدی همدانی را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شنبه روز رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است. اول هفته با شعری داستانی از آن پیامبر رحمت..‌‌.. گذر داشت روزی رسول اله ز جایی تهی از درخت و گیاه فرود آمدی ، خاتم المرسلین به همراه یاران در آن سرزمین بفرمود : رو ، سوی صحرا کنید یکی تلّ هیزم مهیّا کنید شنیدند فرمانِ سرِّ اِله به حیرت فکندند بر هم نگاه بگفتند : کای خسرو حق پرست در این دشت هیزم نیآید به دست نباشد در اینجا نشان از درخت نروییده خاری از این خاکِ سخت چه سان سر به امرت فرود آوریم برت تلّ هیزم وجود آوریم بفرمود : هر کس به هر سو شتافت بیارد به همراه ، هر چیز یافت به فرمان پیغمبر راست گوی نمودند اصحاب او جستجوی یکی یافت خاشاک را بی درنگ یکی تکه ای چوب در پشت سنگ یکی شد ز پستی به جایی بلند به کف خار کند و رسیدش گزند غرض دستِ پُر هر کس از آن گروه برِ مصطفی آمد از دشت و کوه ز هیزم به قدر توان ، هر یکی به کف داشتی ، دستة کوچکی همه بر زمین، بار بگذاشتند به میدانگی هیزم انباشتند برِ چشم اصحاب و ختم رسل همان جزء ها پیش هم گشت کل تعجب نمودند آن مردمی که گفتند در دشت کو هیزمی ؟! پیمبر که جانم فدایش شود دل آرام از گفته هایش شود لب شکّرین بر سخن باز کرد به اصحاب ، این نکته ابراز کرد گناهان همی جمع گردد چنین به صحرای محشر ، دمِ واپسین نمایید پرهیز از هر گناه اگر چه بُود کوچک آن اشتباه گنه دامن پاک ، ننگین کند حذر کن که بار تو سنگین کند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمایشات قابل تامل آیت الله حاج سید علی حسینی میلانی (حفظه الله) (ان فی البیت فاطمه! قال: و اِن...) اهل آتش، آتشی افروختند قبله‌ی فردوس را، در سوختند ( ) برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم رب الزهراء علیهاالسلام ( از تا ) بخش اول ... بنا به مصلحتي بود اينكه پيغمبر سپرد دست ابوبكر ، پرچمِ لشگر ز خوف خيبريان ، حاملِ عَلَم بگريخت از اين فرار ، نظامِ سپاه ، برهم ريخت2 ملول گشت از اين قصّه ، خواجه ي لولاك كه از طفيلِ وجودش به پا شده افلاك سپرد روزِ دُوُم ، آن علم به دستِ عمر شكست لشگر اسلام را ، شكستِ عمر عمر ، به عرصه ي ميدان نداشت صبر و قرار نهاد همچو ابوبكرِ سُفله ، پا به فرار3 فرارِ آن دو ز ميدان ، برِ مسلمانان شكست روحيه ي لشگرِ مسلمانان رسول گفت كه : فردا سپارم اين پرچم به دست آنكه ندارد نظير در عالم كسي كه فتحِ نمايان به خيبرش باشد كسي كه دوستِ حقّ و پيمبرش باشد كسي كه خالق و من ، دوستدارِ او هستيم چنانكه اوست به ما يار ، يارِ او هستيم كسي كه مردِ نَبَرد است و غيرِ فرّار است زمانِ حمله به دشمن ، شجاع و كرّار است صحابه چونكه شُنود اين كلام را كردند تمام ، آرزوي آن مقام را كردند4 سحر گهان كه عيان شد در آسمان ، خورشيد لباسِ رزم به تن ، هر مجاهدي ، پوشيد سراغِ شير خدا را گرفت شخصِ رسول جواب آمد : كز دردِ چشم ، گشته ملول بگفت : نزد من آريد ، آن فلك فر را كه او ز دل بزدايد غمِ پيمبر را كسي برفت و علي را به محضرش آورْد توان به قلب و روان بهرِ پيكرش آورْد به بر گرفت علي را چو جانِ شيرينش كشيد آب دهان ، روي چشمِ حق بينش علم سپرد به دستش كه بود دستِ خدا به حقّ حق كه علي بود پايْ بستِ خدا5 دعا نمود برايش ز لطف ، پيغمبر به قصدِ فتح ، علي گشت راهيِ خيبر به نيم ضربت حيدر ، دو نيم شد مرحب ز جاي ، كَنْد درِ قلعه را امير عرب قسم به كعبه كه قتلِ چنين يل و بَطَلي نبود كار كسي در صحابه ، غير علي يهوديانِ فدك اين خبر چو بشنيدند شكوه و قدرتِ اسلام و لشگرش ديدند ز ترسِ هيبتِ حيدر ، به فكر افتادند پيام صلح براي نبي فرستادند پس از مذاكره ، گرديد اين مفاد قبول به حُكمِ ( فَئ )، فدك گشت ملك خاص رسول6 يهوديان ، پيِ نصف در آمدِ املاك شدند كارگزارانِ خواجه ي لولاك7 رسول نيز ، به حُكمِ ( وَ آتِ ذَالْقُرْبي )8 بداد ملك فدك را به دخترش زهرا سند نوشت ، كه بندد زبانِ دشمن را گرفت شاهد ( حيدر ) وَ ( اُمّ ايمن ) را ... برای مطالعه متن کامل این مثنوی، لینک زیر را لمس کنید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com/post/124 برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.