eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
436 دنبال‌کننده
72 عکس
323 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
1402.11.12(6).mp3
18.96M
روضه سیداالشهداء علیه السلام ۱۲بهمن۱۴۰۲ (تهران)
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔸 🔹 سفر از خود ، سویِ خدا کردم طیّ ره ، سمتِ کربلا کردم مُحرمِ قبله ی امید شدم زائرِ سیّدِ شهید شدم کردمی ، اشک خویش ، ره توشه به هوای ضریح شش گوشه سمتِ پایینِ پا ، نشسته دلم آری ، آنجا دخیل بسته دلم بر سرِ قبرِ زاده ی لیلا ذکرِ من هست : آه و واویلا آن جوان کز غمش ، پدر شد پیر گشت از جان و از جهان هم سیر نام نیکویِ او (( علی اکبر )) خَلق و خُلقش ، شبیه پیغمبر در صفِ طف ، ز نسلِ خیرِ سلیل بود آن نازنین ، نخست قتیل چونکه تنهاییِ پدر را دید غربتِ خیر و خیلِ شر را دید اذنِ میدان طلب نمود از باب رفت در راهِ رفته ی اصحاب رفت در رزمگه ، به قصد جهاد بر علیه فساد و استبداد همچو حیدر ، دلیر و بی پروا شد رجز خوان ، برابرِ اعدا منم از نسلِ سیّدِ ثقلین هست جدّم علیّ و باب ، حسین هست بر لب ، نوای تکبیرم یارِ مولا شوم به شمشیرم آنچنان نیزه می زنم در جنگ که کنم عرصه را به دشمن ، تنگ علوی ، هاشمی ، دلیرم من شبلِ شیرِ خدا و شیرم من نسزد اینکه کافری سفّاک که وِ را بوده مادری ناپاک خویشتن را خلیفه بشمارد قلبِ آلِ نبی ، بیآزارد این خلافت بُوَد ز آلِ علی غصب گردیده است ، با دَغَلی داد جولان به عرصه ی میدان کرد لرزان ، تنِ ستمکاران هر طرف بر سپاهِ دشمن تاخت سر و پیکر ، ز هم جدا انداخت گر چه زخم آمدش به پیکرِ پاک (( یکصد و بیست )) تن نمود هلاک ناگه آمد به احترامِ تمام از دلِ رزمگه ، به نزدِ امام رو سویِ حجّتِ خدا آورد گفت : بابا ! عطش ، هلاکم کرد تشنگی ، قلبِ خسته ام بگداخت ثقلِ آهن ، به زحمتم انداخت جرعه آبی بده ، که جان گیرم پس رَوَم ، جانِ دشمنان گیرم گفت : ای نازنین ! بیا به برم نِه زبان در دهانِ من ، پسرم اَشبه الناسِ سیّدِ ثقلین چون نهادی زبان به کامِ حسین دید خشکیده تر ، ز کامِ علی هست کامِ بهین امامِ علی لیک در آن دقیقه ی حسّاس کرد آرامشی به دل احساس گشت از جامِ معرفت ، سیراب بر رُخَش باز شد هزاران باب چون زبانِ وِ را امام مکید بر تنِ او توان ، دوباره رسید با دلی خسته از ملال ، پدر داد انگشتریّ خود به پسر گفت : نِه ، خاتمِ مرا به دهان باز رو کن به جانبِ میدان صبر کن اندکی که ختمِ مآب کند از مرحمت ، تو را سیراب شربتی که چو نوشِ جان کردی تا اَبَد ، تشنه لب نمی گردی اکبر آمد به رزمگه ، این بار کُشت (( هشتاد تن )) گهِ پیکار لشگرِ خصم ، در خروش آمد بهرِ قتلش به جنب و جوش آمد حمله کردند با سنان و سُنین بر عزیزِ دلِ امام حسین (( مُرّه )) شمشیر زد به فرقِ سرش داغ بنهاد ، بر دلِ پدرش شد چو حیدر ، سرِ علی مُنشق دیگر او را به تن نماند رمق دست بر گردنِ عُقاب آویخت خونِ پاکش به چشمِ مرکب ریخت خون به مرکب ، رهِ تماشا بست لشگرِ کفر ، راهِ او را بست جای اینکه رَوَد به سوی خیام رفت بینِ سپاه کوفه وشام بُزدلانِ سپه ، دلیر شدند روبهان ، حمله ور چو شیر شدند هر کسی ضربتی به اکبر زد گر مُیسّر شدش ، مُکرّر زد با تنی پاره پاره از سرِ زین گشت شبه رسول ، نقش زمین گفت : بابا ! دگر خداحافظ ای مرا تاجِ سر ، خداحافظ در برم آمده رسولِ خدا (( قَد سَقانی ، بِکَأسِهِ الاَوفی )) جدّم از تشنگی ، نجاتم داد آب از چشمه ی حیاتم داد با تو گوید ، جنابِ ختمِ مآب : کای حسین جان ! به سوی ما بشتاب ای مرا یادگارِ آزاده جامِ دیگر ، تو راست آماده این بگفت و لب از تکلّم بست مَردُمِ دیده اش ، به مَردُم بست پورِ دختِ نبی ، به میدان تاخت خویشتن را به رویِ خاک انداخت سرِ اکبر گرفت بر دامان کرد خون ، پاک از آن لب و دندان صیحه زد هفت بار : کای پسرم راحتِ جان ، ستاره ی سحرم ای مرا نورِ دیده ، شیره ی جان زود عمرت رسید بر پایان ای فروزنده اخترِ دنیا بعدِ تو ، خاک بر سرِ دنیا سوی مُلکِ بقا ، روانه شدی راحت از محنتِ زمانه شدی پدرت مانده بی کس و تنها بینِ اعدا ، اسیرِ کرب و بلا ثُمَّ قالَ : بُنَیَّ ! ماعَرَفوک قَتَلَ الله ، اُمَّةً قَتَلوک ای رسول خدا ، ز سر تا پا حق کُشد آن کسی که کُشت تو را گر چه اکبر نداد پاسخِ او رُخِ ماهش نهاد بر رُخِ او یاد از صورتِ پیمبر کرد بوسه باران ، جمالِ اکبر کرد بود سرگرمِ گفتگویِ علی برنمی داشت رو ، ز رویِ علی دشمن و دوست ، ناله سر دادند بهرِ مولا ، به گریه افتادند شیون از خیمه گه ، به گردون رفت اشک از دیده ها ، چو جیحون رفت این گمان رفت داغدیده پدر داده جان در کنارِ جسمِ پسر دخترِ فاطمه ، پریشان شد سوی میدان به آه و افغان شد هم تسلّی ، دلِ برادر کرد هم جدایش ز جسمِ اکبر کرد پس حسین ، آن خلیفه ی معبود به جوانانِ هاشمی فرمود : تنِ صد چاکِ پاره ی جگرم ببرید از وفا به سوی حرم (( ایزدی )) را به تن بُوَد تا جان هست بر غربتِ حسین ، گریان 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.