گزیده ای از آخرین سروده ی بنده درباره حضرت #امیر_المومنین علیه السلام
( باقی ابیات در وبلاگ قابل پیگیری است )
امشب درون سینه ام دل می طپد بهر #نجف
چونان کبوتر پر زند بر گِرد آن دار الشرف
در آن حرم که گِرد آن خیل رسل بستند صف
با شوق گشتم معتکف ، بگرفته ام کاسه به کف
تا پُر کند کشکول را گویم مکرّر یا #علی
با پای دل برداشتم چون جانب دلبر قدم
لبیک گو مُحرِم شدم در آن حریم محترم
روح القدس شد یاورم، بنهاد در دستم قلم
گفتا: بگو مدح علی، شعری به وصفش زن رقم
اکنون که می گوید قلم در گوش دفتر یا علی
من کیستم؟ من بنده ای ، از بندگان حیدرم
مهر امیرالمومنین ، بر فرق باشد افسرم
حبّ علی آموختم هم از پدر هم مادرم
گر از علی گردم جدا ، خاک دو عالم بر سرم
با خود ، مرا کن آشنا ، ای سرّ داور یا علی
...
تو کیستی تو کیستی ؟ مولای اصحاب الیمین
وجه خدا ، چشم خدا ، دست خدا در آستین
نَفْسِ نفیس #مصطفی هم اصل دین هم فرع دین
تنها سزد شخص تو را خواندن امیرالمومنین
ای کشتیِ اسلام را سکّان و لنگر یا علی
ای قول تو قول نبی ، گفتار تو ، تفسیر حق
ای فعل تو فعل نبی ، رفتار تو ، تصویر حق
ای یکّه تازِ غزوه ها ، شیر رسول و شیر حق
سر از تنِ باطل زند در دست تو ، شمشیر حق
حق را به قول عقل کل ، هستی تو محور یا علی
خوانْدت محمد در مَثَل چون قل هو الله احد
بشکسته ای صدها صنم ، با حکم الله الصمد
ای معجزاتت لاتُعَد ، وی آسمانها را عمد
فخر الوطالب تویی ، بند دل بنتِ اسد
خلقت ، یم و کعبه ، صدف ، در آن تو گوهر یا علی
بودی تو یاور بر رسل ، پیدا و پنهان یا علی
بیرون کشاندی نوح را از موج طوفان یا علی
نورت تجلّی کرده بر موسی بن عمران یا علی
با مهرِ تو عیسی دهد بر مردگان ، جان یا علی
یاد تو آرامش دهد بر قلبِ مضطر یا علی
...
ای صاحب تیغ دو سر ، دست من و دامان تو
هان ! ای طبیب نَفْس ها ، درد من و درمان تو
من مستحقّم ، سائلم ، چشم من و احسان تو
ای جان من ، جانان من ، هستی همه قربان تو
مهر تو آمد در دلم با شیر مادر یا علی
گویای « لَوْ کُشْفَ الغِطا » ای حجت بر حق تویی
آن کیمیا که زر کند هر مسّ و هر مفرق تویی
بر لشگر حق باوران ، فرماندة مطلق تویی
مرحب شکار و عمرو کُش ، در خیبر و خندق تویی
قهّار تو ، کرّار تو ، فتّاح خیبر یا علی
ای «هَلْ اَتی» و «اِنَّما» هر یک نگین تاج تو
ای قلزم رأفت ، جهان غرق است در امواج تو
ای حضرت خیر البشر ، عالم بُوَد محتاج تو
همدوش با ختم رسل ، ثابت بُوَد معراج تو
تو پا نهادی بر سرِ کتف پیمبر یا علی
...
آنکس که حبّ او بُوَد مقصود از ایمان تویی
دِه روشنا قلب مرا ، خورشیدِ نور افشان تویی
بر جسمِ خلقت جان تویی ، مولای انس و جان تویی
قرآن تویی ، فرقان تویی ، برهان تویی ، میزان تویی
یک ضربتت از طاعتِ ثقلین ، برتر یا علی
از ردّ شمست شد عیان ، باشد به حُکمت آفتاب
ما از ترابیم و تو را خوانده محمّد ، بو تراب
وصفت به عهدین آمده در سِفْر سِفْر و باب باب
مدح تو در قرآن بُوَد «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکتاب»
کس از سلونی دم نزد جز تو به منبر یا علی
در شرحِ «ثُمَّ نَبْتَهِلْ» دیدم تویی نفسِ رسول
باب دو فرزند نبیّ و کفوِ زهرای بتول
ای حبّ و بغضِ حضرتت معیارِ هر ردّ و قبول
هرگز نگردد شیعه ات در عرصة محشر ، ملول
دستم بگیر از مرحمت ، فردای محشر یا علی
ای حکمفرمای زمان ، ای مَحرمِ رازِ زمین
شاگرد ختم الانبیا ، استاد بر روح الامین
در زُهد ، زین العابدین ، در رتبه ، مولی المتقین
یعسوب دین ، حبل المتین ، نور مبین ، حصن حصین
اسلام باشد پیکر و بر آن تویی سر یا علی
مهر و ولایت در دلِ هر بنده ای منزل کند
از نامة اعمال وی ، هر جُرم را زائل کند
انگشتری بخشیدنت هُمْ راکعون ، نازل کند
«اَلْیَوْمْ ، اَکْمَلْتُ لَکُمْ» ، اسلام را کامل کند
باشد غدیر خُمّت از هر عید ، برتر یا علی
آن شب که بر قتل نبی ، بستند پیمان مشرکان
کاندر میان بسترش ریزند خونش بی امان
از مکه ، خیر المرسلین سوی مدینه شد روان
تا حفظ گردد جان او ، تو کردی عزم بذل جان
جای رسول راستگو ، خفتی به بستر یا علی
دل می ربود از قدسیان ، آن خلوت شبهای تو
در حال سجده ، تیر را بیرون کشند از پای تو
قرآن بُوَد دلباخته بر لحنِ روح افزای تو
من با تو دارم دوستی ، بیزارم از اعدای تو
بر « #ایزدی» ای چشم حق ، از لطف بنگر یا علی
آدرس وبلاگ www.amirIzadiHamedani.blogfa.com
آدرس کانال @AmirIzadiHamedani14
۲۴ آبان ۱۴۰۲