eitaa logo
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
327 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
↵چہ‌رویــٰاۍ ِ‌قشــنگیہ‌براۍ‌نوڪر‌ببینہ‌‌مـولـٰا‌ش‌ظـُهـور‌ڪرده‍ …!↳ کپی؟باصلوات،فورواردڪن‌فیض‌ببریـم °•خادم‌المهدی•°: @Khadim_313m °•تبادلاتمون•° : @Khadim_al_Mahdi313 ••حــرفـاتـوݧ••🌿📮 https://6w9.ir/Harf_8710498 حرفے‌بود‌در‌خدمتم🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تاریخچه شکل گیری جشنواره فیلم کن چه میدانید ؟ ببینید تا بهتونید بهتر تحلیل کنید که چطوری سینما برای غرب کاربرد یک سلاح کُشنده رو داره 『 🌱 @Amir_Hossein13 🌱』
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونستید فرانسوی ها یه قاتل زنجیره ای داشتن که پلیس بوده و 35 سال دنبالش بودن و در آخر هم مجبور میشن از تمام پلیس‌ها ازمایش DNA بگیرن تا پیداش کنن ولی هیچکس نمیاد این موضوعات رو فیلم کنه توی فرانسه.... 『 🌱 @Amir_Hossein13 🌱』
سلام رفقا✋🏿 به مناسبت میلاد با سعادت حضرت معصومه (س) و روز دختر فردا 50 پرداخت ایتا داریم😍 همراهمون باشید.🌸 [لبیک‌یا‌مهدی] 🦋@LabbaikYM🦋
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
-
گویند بھ گوش هم در افلاك و زمین حق حضرت زهرای دگر آورده (: ـ عیدکم‌مبروك 🌸 .
*بسم‌رب‌مهدی* عدد اسم ابجد حضرت فاطمه معصومه (س) ۳۱۲هست کسی چه میدونه شاید اون یکی ما باشیم👀 بیاین صلوات هدیه کنیم بهشون شاید ۱+۳۱۲ شاید ظهور✨ شاید حاجت‌روایی‌مون🌱 خدا رو چه دیدی🤷🏻‍♂️ بیاین صلوات هدیه کنیم چیزی که از دست ندادیم ایشون‌کریمه‌اهل‌بیت علیه‌سلام‌هستن🥰 بی‌شک‌ بی‌جواب نمیذارن‌ هدیه‌ای رو ک به در خونشون بفرستیم✋🏿 بسم‌الله بگید رفقا🙂 آیدی‌جهت‌ثبت‌صلوات: @Ya_shahid_A_Daneshgar🎀
سلام علیکم رفقا✨ امیدوارم حالتون خوب باشه🌱 ان شاءالله از فردا فعالیت شروع میشه🌿 لطفا لف ندید 🖐🏻🚶🏿‍♂
🔹 ... (۸۷) کم کم هوا داشت روشن میشد ! اما هنوز داشتم میخوندم . اونقدر مغزم پر از سوال بود که هرچی میخوندم ، کم بود !! آرزوهایی که هیچوقت بهشون نرسیده بودم چیزایی که دوست داشتم اما نداشتم شرایطی که من رو تو فشار قرار بده تا رشد کنم و بزرگ بشم برنامه ریزی هایی که به هم میخورد و خلاصه تلخی دنیا ... این همون واقعیتی بود که اون شب راجع بهش تو اون جلسه ، شنیده بودم ! همون واقعیتی که اگر بپذیری ، افسرده نمیشی !! ناخودآگاه مغزم شروع به مقایسه کرد ! مقایسه ی این حرف‌ها با حرف‌های مرجان ! قبول رنج ، تلاش ، رسیدن به لذت و آرامش دائمی ؛ فرار از رنج ، قبول پوچی ، رسیدن به لذت و آرامش چند ساعته !! حرف‌های هردوشون منطقی به نظر میومد اما حرف مرجان حالم رو بد میکرد ! یاد روزایی افتادم که همه جوره میخواستم از منطقی که مرجان به کار برده بود ، فرار کنم و آخرش با حقارت تسلیم شدم و زندگیم از قبل هم تلخ‌تر شد !! نفسمو دادم بیرون می‌ارزید یه بارم حرف های اون رو که خودش غرق تو آرامش بود ، قبول کنم حداقل یه مدت امتحانی ! خودکارم رو برداشتم و آخر صفحه نوشتم : قبول!! نور خورشید خودش رو از لابه لای پرده ، به اتاقم رسوند خواب کم کم داشت میومد سراغم . دم ظهر بود که چشمام رو باز کردم از گرسنگی شکمم رو گرفتم و رفتم بیرون . از بوی قشنگی که تو خونه پیچیده بود فهمیدم که شهناز خانوم اومده ! هروقت که میومد لااقل سه چهار مدل غذای سنتی درست میکرد و میذاشت تو یخچال شهناز خانوم تنها کسی بود که بابا بهش اعتماد داشت و اجازه میداد برای تمیز کردن خونه بیاد . بعد از خوردن سوپ خوشمزه ای که بوش خونه رو برداشته بود ، به اتاقم برگشتم . سه شنبه بود دلم میخواست یک بار دیگه هم به اون جلسه برم. فضای دلنشینی داشت ... البته باید خیلی زود برمیگشتم که دوباره مجبور نشم تهدیدهای بابا رو بشنوم ! چند ساعتی وقت داشتم . نشستم پشت میز و دفترچه رو باز کردم ♥️|@Amir_Hossein13|♥️