🔹 #او_را ... (۱۳) خیلۍ وقت بود سࢪاغ ڪتابخونم نࢪفته بودم خاڪ گࢪفته بود ! یہ ڪتاب بࢪداشتم و نشستم پشت میز 📖 میخوندم وݪۍ نمیخوندم ! میدیدم وݪۍ نمیدیدم ! نیم ساعت بود ڪه صفحہ اول رو از باݪـا به پایین میخوندم و دوباࢪه شࢪوع میڪردم ولۍ هیچے نمیفہمیدم ... اعصابم خورد شد و ڪتابو پࢪت ڪࢪدم گوشہ اتاق 😖 دࢪونم داغ بود ! باید خنڪ میشدم ! داد زدم ... بیشتر داد زدم ... میخواستم هرچۍ انرژۍ تو وجودم هست خالۍ بشه ... میخواستم همہ فڪر و خیاݪـا برن ... - بسسسس ڪن ... چت شده ؟؟؟ چم شده ؟؟؟ چرا اینجورۍ میڪنم !؟ من ڪه این شڪلۍ نبودم ! سعید تو با من چیڪار ڪࢪدۍ ؟ حالم از همه چی بہم میخوره ، از همہ چۍ بدم میاد ... حتۍٰ سیگاࢪ و مشࢪوبم حالمو خوب نمیڪنه ... خستہ شدمممم 😭 هیچڪس خونہ نبود و تا میتونستم داد زدم روۍ تخت افتادم و سࢪمو گرفتم بین دوتا دستم ... چشمام رو ڪه باز ڪࢪدم ، صبح شده بود ☀️ صداۍقاࢪ و قوࢪ شڪمم ڪه بلند شد ، تازه یادم اومد از دیࢪوز عصࢪ چیزۍ نخوࢪدم . بݪند شدم و رفتم پایین نون نداشتیم از نون تست هم خستہ شده بودم . یه ݪیوان شیر ࢪیختم و ࢪفتم اتاق ڪه با ڪیڪۍ ڪه تو ڪیفم بود بخوࢪم . بعد از ڪݪـاس زبان فرانسہ ، وسایݪـامو جمع میڪردم ڪه گوشیم زنگ خوࢪد. مࢪجان بود. سہ چہار دقیقہ صحبتمون طوݪ ڪشید و ڪݪـاس خالۍ شد . میخواستم بࢪم بیرون ڪه عرشیا اومد تو ! - سلام. خانم سمیعۍ میتونم چنددقیقه وقتتونو بگیࢪم ؟ - سلام ، بفࢪمایید ؟ - اینجورۍ نمیشہ... یعنۍ ࢪوم نمیشہ ! 😅 این شماره منہ اگہ میشه پشت گوشۍ حࢪفامو بہتون بگم ... - مگه چۍ میخواید بگید ؟ - خواهش میڪنم خانم سمیعۍ ... تماس بگیرید ، منتظࢪتونم ... اینو گفت و ڪارتشو داد دستم و سریع از دࢪ ڪݪـاس بیرون رفت . چندثانیہ ماتم بࢪد 😐 ولۍ زود خودمو جمع و جور ڪردم و رفتم بیࢪون . شماࢪشو انداختم تو ڪیفم و راه افتادم سمت باشگاه . بعد باشگاه ࢪفتم ࢪستوران منو رو ڪه نگاه ڪردم ، چشمم ࢪو قرمه سبزۍ قفل شد ! واۍ از ڪی بود غذاۍ سنتی نخورده بودم ... 😍 آخࢪین بار ، تابستون ڪه رفته بودیم خونه مامان بزࢪگ قیمہ و قرمہ سبزۍ و فسنجون خورده بودم . چقدر ݪـم براۍمامان بزࢪگم تنگ شد ... به یاد همون ࢪوز قرمہ سبزی و دوغ سفاࢪش دادم و با تمام لذت غذا رو خوردم..😋 بعد از اینڪه سیࢪ شدم دو ہه پرس هم قیمہ و فسنجون سفارش دادم ڪه فࢪیزشون ڪنم براۍ فردا و پس فردام 😊 وقتۍرسیدم بابا رو مبل خوابش برده بود و مامان داشت ظࢪفا رو تو ماشین ظࢪفشویۍ میچید . با دیدنم اخمۍ ڪرد 😠 - معلومہ ڪجایۍ؟ ڪݪۍ صبر ڪردیم بیاۍ باهم غذا بخوریم ... بقیہ ڪارات ڪم بود ، شب دیر اومدنم بہش اضافه شد ! - دیࢪ از باشگاه اومدم ، گشنم بود. رفتم یه رستوࢪان شاممو همونجا خوردم ، یڪم دیر شد. معذرت ... 🙏 تازه غذاۍ فردامم با خودم آوردم ! و جلوۍ چشماۍ از تعجب گࢪد شده ی مامان ، غذاها ࢪو گذاشتم فࢪیزࢪ ! ♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎

ای ماه کجایی!؟ #ماه_رمضان ❤️|@Amir_Hossein13|❤️

خدایا... #استوری ❤️|@Amir_Hossein13|❤️

مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار میکنیم جز رضای خدا #شهید_ابراهیم ❤️|@Amir_Hossein13|❤️

همه‌میرن‌فقط‌تویی‌که‌برام‌می‌مونی اما‌... شرمنده‌که‌من‌برات‌ موندنی‌نبودم🚶🏿‍♂️💔 #نوای‌نوکری #داریخماخ

حرفی هست در خدمتیم(: 🙏🌿📃 https://eitaa.com/joinchat/1923416240C30082cc84f

دعاۍروز سوم ماه مباࢪڪ رمضان..🌸 التماس دعا(: #ماه_رمضان

『 بسْم‌اللّٰھ‌ِالذی‌خَلقَ‌المھدۍ'؏':)! 』

خیلۍوقتمون رونمیگیره رفقا..🌷 ╔♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╗ @Amir_Hossein13 ╚♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╝