#داستانک_معنوی
در سال قحطی ، صاحبدلی پریشان حال ،
غلامی را دید که بسیار شادمان بود .
پرسید : چطور در چنین وضعیتی شادمانی می کنی ؟!
گفت : من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد
و تا وقتی که برای او کار میکنم روزی مرا می دهد
صاحبدل به خود گفت :
شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده
و غم به دل راه نمی دهد ؛
و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست
و نگران روزگارم هستم ...!
📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚
╭━═━⊰🕋⊱━═━╮
@Amire_bayan
╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
#داستانک_معنوی
🌺 مرد بیسوادے قرآن میخواند ولے معنے قرآن را نمیفهمید. روزے پسرش از او پرسید: چه فایده اے دارد قرآن میخوانے، بدون اینڪه معنے آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرڪن و برایم بیاور.
پسر گفت: غیر ممڪن است ڪه آب در سبد باقے بماند.
💭 پدر گفت: امتحان ڪن پسرم.
پسر سبدے ڪه در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولے همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبے در سبد باقے نماند.
پسر به پدرش گفت؛ ڪه هیچ فایده اے ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان ڪن پسرم.
پسر دوباره امتحان ڪرد ولے موفق نشد ڪه آب را براے پدر بیاورد. براے بار سوم و چهارم هم امتحان ڪرد تا اینڪه خسته شد و به پدرش گفت؛ ڪه غیر ممڪن است...!
💭 پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد ڪه از باقیمانده هاے زغال، ڪثیف و سیاه بود، الان ڪاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل ڪارے است ڪه قرآن
براے قلبت انجام میدهد.
٭٭دنےا و ڪارهاے آن، قلبت را از
سیاهے ها و ڪثافتها پرمیڪند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میڪند،
حتی اگر معنے آنرا ندانی...!!٭٭
در ماه رمضان بهار قران بیشتر با کلام خدا انس بگیریم
💕❤️💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋