🕋گفتارحکیمانه امیربیان علیه السلام🕋
🌴✨🌴✨🌴 🔹 قضاوت_هاے_شگفت🔹 🍃ڪسے ڪه فرزندخویش را انڪارمی ڪرد👆 او كه جوانى نورس بود سراسيمه و شوريده ح
🌴✨🌴✨🌴
🔹 قضاوت_هاے_شگفت🔹
🍃ڪسے ڪه فرزندخویش را انڪارمی ڪرد👆
در اين هنگام #على_عليه_السلام وارد گرديد و فرمود: مادر جوان را حاضر كنيد، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو كرده و فرمود: چه مى گويى؟
جوان داستان خود را به طرز سابق بيان داشت.
#على_عليه_السلام به عمر رو كرد و فرمود: آيا اذن مى دهى بين ايشان داورى كنم؟
عمر: سبحان الله! چگونه اذن ندهم با اين كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: #على_بن_ابيطالب از همه شما داناترست.
#اميرالمومنين_عليه_السلام به زن فرمود: آيا براى اثبات ادعاى خود گواه دارى؟
زن: آرى ، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهى دادند.
على عليه السلام: اكنون چنان بين آنان داورى كنم كه آفريدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتى كه حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من آموخته است ، سپس به زن فرمود:
آيا ولى و سرپرستى دارى؟
زن: آرى ، اين شهود همه برادران و اولياى من هستند.
#اميرالمومنين_عليه_السلام به آنان رو كرد و فرمود: حكم من درباره شما و خواهرتان پذيرفته است؟
همگى گفتند: آرى.
و آنگاه فرمود: گواه مى گيرم خدا را و تمام مسلمانانى را كه در اين مجلس حضور دارند كه عقد بستم اين زن را براى اين جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم ، اى قنبر! برخيز درهمها را بياور. قنبر درهمها را آورد، على عليه السلام آنها را در دست جوان ريخت و به وى فرمود: اين درهمها را در دامن زنت بينداز و نزد من ميا مگر اين كه در تو اثر زفاف باشد (يعنى غسل كرده باشى).
جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ريخت و گريبانش را گرفت و گفت: برخيز!
در اين موقع زن فرياد برآورد: آتش! آتش! اى پسر عم رسول خدا! مى خواهى مرا به عقد فرزندم در آورى! به خدا سوگند او پسر من است! و آنگاه علت انكار خود را چنين شرح داد: برادرانم مرا به مردى فرومايه تزويج نمودند و اين پسر از او به هم رسيد، و چون بزرگ شد آنان مرا تهديد كردند كه فرزند را از خود دور سازم ، به خدا سوگند او پسر من است. و دست فرزند را گرفت و روانه گرديد.
در اين هنگام عمر فرياد برآورد: #اگر_على_نبود_عمر_هلاك_مى_شد.
📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚
╭━═━⊰🕋⊱━═━╮
@Amire_bayan
╰━═━⊰🕋⊱━═━╯