eitaa logo
🕋گفتارحکیمانه امیربیان علیه السلام🕋
1.1هزار دنبال‌کننده
859 عکس
293 ویدیو
26 فایل
✨﷽✨ ✨آن روز که #نهج_البلاغه علی بن ابیطالب(علیه السلام) #بیطرفانه وبادقت #رسیدگی شود، ازتمام مکتب های #اجتماعی واخلاقی و #اقتصادی و #فلسفی بی نیاز خواهیم شد. "علامه جعفری"ره"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐⚜🌐⚜🌐⚜🌐 🍃 🍃🌸 در تاريخ زياد ديده شده كه گاهي پسر موجب گمراهي پدر مي‌شود و گاهي به عكس، پدر موجب گمراهي پسر مي‌گردد. يكي از مواردي كه پسر موجب گمراهي پدر گرديد، ماجراي «زبير» و پسرش «عبدالله» است. زبير بن عوام بن خويلد، پسر برادر حضرت خديجه و پسر عمه‌ي رسول‌اكرم (ص) بود، زيرا مادرش «صفيه» دختر عبدالمطلب بود. زبير از سرداران صدر اسلام و از مسلمانان استوار و ثابت قدم بود كه با شمشير خود دفعات بسياري از حريم اسلام دفاع كرد، حتي پيامبر (ص) او را از حواريون (ياران نزديك) خود خواند. ولي او در زمان خلافت امام علي (ع)- با آن همه سابقه شايسته- از جاده‌ي حق، منحرف شد و همراه طلحه، جنگ جمل را به راه انداخت، ولي در آغاز جنگ وقتي كه علي (ع) او را نصيحت كرد او اندكي به خود آمد و از جنگ كنار كشيد و به سوي منزلش بازگشت. اما در مسير راه شخصي به نام «ابن جرموز» او را غافلگير كرد و كشت و او در 67 سالگي در سال 36 هجري در «وادي السباع» به قتل رسيد. زبير بيست فرزند داشت (يازده پسر و 9 دختر) يكي از پسران معروف او «عبدالله» بود. ابن ابي‌الحديد مي‌نويسد: «عبدالله، همراه پدرش زبير» و خاله‌اش (عايشه) در راه انداختن جنگ جمل، شركت داشت … عبدالله بسيار متظاهر به نماز و روزه و عبادت بود، ولي رياست‌طلبي، او را منحرف ساخت. در جنگ جمل وقتي كه زبير خود را در تنگنا ديد و دريافت كه جنگ با علي (ع) عاقبتي جز دوزخ ندارد، به عايشه گفت: «از وقتي كه به عقل رسيده‌ام در هيچ مكاني مثل اين مكان در شك و ترديد نبوده‌ام، علي (ع) مرا به ياد سخني انداخت كه از پيامبر (ص) شنيده‌ام؟! … » عايشه گفت: مي‌خواهي چه كني؟ زبير گفت: «مي‌خواهم از جنگ كنار بكشم». در اين بين عبدالله پسر زبير، به پدر رو كرد و گفت: تو اين دو سپاه را در اينجا جمع كردي و وقتي كه شمشيرها را براي كوبيدن همديگر تيز كردند، مي‌خواهي آنها را واگذاري و بگريزي؟ آري اي پدر. تو حقيقت را نمي‌گوئي، بلكه تو از پرچمهاي سپاه علي (ع) كه آنها را جوانهاي دلير حمل مي‌كنند و مرگ را به دوش مي‌كشند، ترسيده‌اي … به اين ترتيب، عبدالله پدرش را به جنگ با علي (ع) تحريك مي‌كرد و از كناره‌گيري او ممانعت به عمل آورد. ولي زبير حرف او را گوش نكرد و از بصره بيرون رفت. بر همين اساس است كه امام علي (ع) در قسمتي از گفتارش مي‌فرمايد: مازال الزبير رجلا منا اهل البيت حتي نشا ابنه المشئوم، عبدالله : «زبير همواره از ما اهل‌بيت بود، تا آن زمان كه فرزند شوم و ناشايسته‌اش «عبدالله» بزرگ شد». به اين ترتيب، امام به پدران آينده هشدار داد و اخطار كرد كه مراقب دين خود باشند و دين خود را به خاطر فرزند خود از دست ندهند. از گفتار فوق، استفاده مي‌شود كه صرف‌نظر از جنگ جمل، از همان آغاز خلافت علي (ع) كه زبير در اين مورد سهل‌انگاري يا كارشكني مي‌كرد، پسرش عبدالله او را بر اين كار وامي‌داشت و آرزو مي‌داشت كه پدرش به مقام و رياستي عالي دست يابد، تا او هم بتواند از مقام پدر خود سوءاستفاده كند، آري زبير از خاندان نبوت بود، اما پسرش او را از اين افتخار بزرگ، محروم نمود. خداوندا! تو را بسيار سپاس مي‌گويم، كه به اين ناچيز توفيق سرشار عنايت كردي، تا در اقيانوس مواج نهج‌البلاغه، در خور استعداد و توان خود، شناوري كرده و بهره بگيرم و اين كتاب را كه شامل 140 داستان مي‌باشد به شيفتگان حق و عاشقان دلداده‌ي عدالت و دليرمردان سپاه توحيد، اهداء كنم. تا شيوه و راه استوار علي عليه‌السلام را بشناسند و در اين مسير گام بردارند. هر لحظه‌اي كه بيشتر در اين درياي بزرگ علمي و ادبي غوط مي‌خوردم، درمي‌يافتم كه هيچ قلمي را ياراي نگارش اين حكمتهاي بزرگ- آن گونه كه سزاوار مي‌باشد- نيست. شناوري نه سزاي محمدي‌ها است غريق ذنب كجا و شنا در اين دريا؟! اميد آنكه اين قلم سرشكسته، روزنه‌اي به اين «گوي عظيم نور» را در اختيار ما و شما قرار داده باشد. پروردگارا! تو را شكر و سپاس بي‌حد، كه توفيق عنايت فرمودي تا ما پيوند مكتبي استواري با پيشواي بزرگ تقوي و عدالت، داشته باشيم و در دنيا و آخرت، پشت سر اين امام بزرگ، راه بپيمائيم. آمين يا رب العالمين و الحمدلله رب العالمين 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯