eitaa logo
امیر احتشام
308 دنبال‌کننده
468 عکس
179 ویدیو
4 فایل
💢طلبه حوزه علمیه قم که علوم تربیتی خوانده و درمجموعه تربیتی- فرهنگی #میثم_تمار مشغول خدمت است. در باب مسائل #اجتماعی_سیاسی و #تربیتی_فرهنگی بلندبلند فکر میکنم. لینک کانال مجموعه #میثم_تمار: @mfmt_ir ⚠️نظرات و سوالات: @Amirehteshamm
مشاهده در ایتا
دانلود
امیر احتشام
مخلص کلام در مورد انتخابات از زبان حاج #سعید_قاسمی حاجی پایدار باشی! @Amirehtesham
بعد از گذاشتن کلام حاج سعید قاسمی دوست عزیز و بزرگواری پرسید: از چه مسیری⁉️ عرض میکنم: آنهایی را که شخصا می شناسیم رای می دهیم. مابقی را از طریق افراد یا لیست های مورد اعتماد، رای می دهیم. اما سوال اساسی اینجاست؛ کدام افراد و کدام لیست ها؟! پاسخ این است: به دنبال افراد و لیست هایی باشیم که در گذشته ی خود مبنای علمی و عملی آن ها مبارزه با و اعتقاد به بوده است. آنانی که در دهه ۷۰ چون هدایت، علم مبارزه با لیبرالیسم را برافراشتند، توهین شنیدند، تخریب شدند ولی میدان را خالی نکردند تا آنجا که از رهبر انقلاب مدال را دریافت کردند. ! @Amirehtesham
♦️نخبگان انقلابی و حرکت شترمرغی! 💢بخش اول: ابتدائا می خواهم اتفاقی را که اخیرا خودم با آن مواجه شدم تعریف کرده، سپس مسأله ای را مطرح و یک نتیجه مبنایی بگیرم. پیشاپیش بابت طولانی شدن متن عذرخواهم.🙏 🔻اما آن اتفاق: اخیرا در یکی از گروه های مجازی مباحثه ای پیرامون وقایع روز کشور شکل گرفته بود و چند نفری که من آن ها را می دانم در حال گفتگو بودند. متاسفانه اکثر گزاره هایی که مطرح می شد مطابق روال حاکم بر ادبیات این روزهای جامعه، احساسی و غیر منطقی و بدون تحلیل بر پایه واقعیت ها بود. در این بین شخصی که از آن چند نفر چند سالی کوچکتر بود، در چند مورد متناسب با بحث کلماتی از حضرت آقا را مورد استناد قرار داد. اما نکته قابل توجه اینجا بود که در فضای افراد انقلابی این حرکت او ابتدائا مورد خدشه و سپس تمسخر شد!!! جالب آن که جز یکی دو نفر، بقیه یا مؤید این تمسخر بودند و یا سکوت پیشه کردند! او تنها اتهامش این بود که چرا در هر موضوعی به کلام رهبری استناد می کند! حرف این بود که مگر ما خودمان عقل و قوه تحلیل نداریم که در هر جایی سریعا به کلام رهبری استناد می کنی؟!!! فعلا کاری به این ندارم که همان شخص معترض (که تاکید میکنم من او را انقلابی می دانم) در ادامه ی گفتگو ها برای اثبات ادعایش به تحلیل ها و نقل قول های یک کارگردان معلوم الحال توسل می جست، اما اینجا بار دیگر مسأله ی حل نشده ای رخ نمود که لازم دانستم چند جمله ای پیرامون آن بنویسم. 🔻اما مسأله: یکی از مسائل مهمی که باید حل شود جایگاه و نسبت فهم آحاد جامعه نسبت به فهم ولی جامعه است. اتفاقا چند روز پیش دیدم یکی از جوانانی که امروزه در ادبیات سیاسی جامعه جزء محسوب می شود گفته بود: من می توانم‌ در جایی نظری غیر از نظر ولی جامعه داشته باشم ولی در مرحله ی عمل با او همراه باشم. پیش تر ها پسر شهید مطهری(ره) که مدتی هم نایب رئیس قوه مقننه در جمهوری اسلامی بود همین حرف را زده بود. 🔻حل مسأله پر واضح است که مفاهیم، معمولا معانی مشخصی دارند و ارزش های کلی نیز غالبا اثبات شده اند. اغلب کسی در مفهوم عدالت یا آزادی تردیدی ندارد، ولی آن چیزی که رفتار افراد را متفاوت می کند تشخیص مصادیق است. از آن جا که جامعه ی ما فعلا در بحران هویتی عمیقی به سر میبرد و بین عادت ها و سبک زندگی غربی و اعتقادات کلی توحیدی سرگردان است؛ سوال اساسی این است که آیا در اینجا با تفکر غربی متفاوت است یا خیر؟ که تفکر حاکم بر تمام ابعاد غرب است تنها می تواند با حذف توحید و بر پایه شکل بگیرد و چون این Human یا انسان به معنای انسانیت به کار گرفته نشده است (که ای کاش اینطور بود) بلکه به معنای اصالت افراد انسان است، ناگزیر به و تکثر ختم می شود. تا جایی که حتی خدای افراد هم مطابق فهم آن ها شکل می گیرد فلذا به جای اینکه در غرب خدا حکم کند و انسان ها اجرا کنند این پروسه بر عکس است؛ یعنی هر کسی حق دارد مطابق فهم خود از نیازهای خودش و جایگاه خدا، میزان و کیفیت رابطه خود و خدایش را تعیین نماید. فلذا جامعه غربی حتی در تعریف خدا و کیفیت رابطه با او هم متکثر می شود. اما این اتفاق در نگاه توحیدی کاملا بر عکس است جامعه مترقی توحیدی جامعه ای است که همه افراد از قاعده ی هرم در حال حرکت به سمت رأس آن هستند یعنی حرکت از تکثر به سوی وحدت. اما سؤال این است که پس قوه عاقله و تحلیلگر انسان چه می شود؟!! در نگاه اسلامی عمده کارایی عقل انسان تا جایی است که او را به درب خانه ی توحید برساند و پس از آن، انسان رشد یافته آن است که برای فهم خود در برابر فهم ولی جایگاه چندانی مگر در حد سؤال، قائل نباشد که البته در انسان های رشدیافته تر حتی همین میزان، اصالت قائل شدن برای فهم فردی دیده نمی شود؛ فلذا سلمان حتی قدم هایش را همان جایی می گذارد که مولایش قدم گذاشته است. اوج این نگاه را می توان در هارون مکی یافت که وقتی بر مولایش امام صادق (ع) وارد می شود و از همه جا بی خبر با دستور امام (ع) مبنی بر ورود به تنور داغ مواجه می شود حتی لحظه ای درنگ نمی کند و بلافاصله وارد می شود. @Amirehtesham