🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
یکی از قهرمانان جهان، وقتی در یک مسابقه پیروز شد، زنی به سویش دوید و گفت: بچهام مریض است، به من کمک کن و گرنه خواهد مُرد.😭
او بلافاصله همهٔ پولی را که برنده شده بود، به آن زن داد.💰💰
هفته بعد، یکی از مقامات ورزش گلف با او تماس گرفت و گفت: خبر بدی برایت دارم. آن زن کلاهبردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچهای داشته باشد.🤦♂
قهرمان در پاسخ گفت: این که خبر خوبی است، یعنی بچهای مریض نبوده که در حال مرگ باشد، خدا را شکر...🤲
🔘 مدل ذهنی انسانهای بزرگ و موفق این گونه است که قسمت پر لیوان را میبینند.
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
سرهنگی در حمام به مرحوم آیتالله شاه آبادی استاد امام خمینی(ره) با لحن تندی گفته بود: مرتیکه! زود باش!
آن زمان حمامها تاریک بودند. چراغ نداشتند. مرحوم آیتالله شاه آبادی هم پیرمرد بودند؛ چون میخواستند از سطح حمام بگذرند، خیلی احتیاط میکردند که آبهای کثیف به بدنشان نریزد.
آن سرهنگ وقتی این دقت را میبیند شروع میکند به توهین.
آیتالله شاه آبادی از این تمسخر و طعن و توهین او خیلی ناراحت شدند، ولی نه تنها چیزی نگفتند، بلکه به راه خود ادامه دادند و رفتند.
فردای آن روز آیتالله شاه آبادی در حوزه مشغول تدریس بودند که صدای عدّهای را شنیدند که جنازهای را میبردند.
پرسیدند: چه خبر شده است؟
اطرافیان گفتند : آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت.
آیتالله شاه آبادی ناراحت و متاثر شده بودند و فرمودند:
اگر چیزی در جواب به او گفته بودم، او نمیمُرد!!
مردم! بترسید
زن دارید جوابتان را نمی دهد،
شوهر دارید جوابتان را نمیدهد.
پدر و مادر دارید،
خواهر و برادر و همسایه دارید،
جوابتان را نمیدهند،
سر خود را پایین میاندازند و میروند.
بترسید از خشم خدا!
آنهایی که جواب شما را میدهند، کم خطر هستند ولی آنهایی که جواب نمیدهند، خطرناک هستند
یک وقت میبینید آهِ او شما را بدبخت میکند.
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
🔴و هرکس بر خدا توکل کند، پس خدا او را کافیست
✍ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند. ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم: من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند:
توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی. وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی. سحر برخیز و به خرابه برگرد. طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند، آنجا بود.
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم...!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛
بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
مقدارى پول درون آن قرار بده
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد: خدايا شکرت!
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى.
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالی ات ببخشى نه بستانی.
هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،
مگر به " فهم و شعور "
مگر به " درک و ادب "
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
842.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸:
#داستان شب
اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند:
حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند:
جايزه من چه خواهدبود؟
پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم.
حضرت علي(ع) فرمودند:
پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟
حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند.
حضرت فاطمه(س) فرمودند:
عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند:
جايزه شمابه من چيست؟
حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم.
امام حسن(ع) فرمودند:
برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند.
حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت.
و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد:
من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ "ص" ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﻬﺮﻩ کسی که این حدیث رابه دیگران می رساند
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب
پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
#گرگی در اتاقکی در آغل #گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد.
ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند.
یکبار و در #غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از #برهها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
این یک گرگ است و با سه خصلت:
#درندگی
#وحشیبودن
و #حیوانیت
شناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب....!!
"به نقل از دکتر الهی قمشه ای
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/amirreza_rashidi
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان شب‼️
با «ابن ملجم» مهربان باش‼️
✅امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابنملجم» افتاد كه دستهايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند:
«اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اينگونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟»
سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیهالسلام فرمودند:
«پسرم! با اسير خود مدارا كن و دربارهي او رحمت و مهرباني پيشگير. آیا نميبيني كه چشمهاي او از ترس چگونه گردش ميكند و دلش مضطرب است؟!»
امام حسن عليه السلام فرمودند:
«او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور میدهید با او مدارا كنیم؟»
امام علی علیه السلام فرمودند:
«آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود میخوري، به او بخوران و از آن چه خود میآشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دستهايش را نبند»💔
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/Amirreza_Rashidi_87
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi_87
®https://rubika.ir/Amirreza_Rashidi_87
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان، شب
❄️ روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
❄️ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
❄️ وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
❄️ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
❄️ و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادر 🌹
#امیررضا_رشیدی👈عضوشوید
@amirreza_rashidi
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉
🆔https://eitaa.com/Amirreza_Rashidi_87
🅰https://www.aparat.com/Amirreza_Rashidi_87
®https://rubika.ir/Amirreza_Rashidi_87
┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🦋🌸𖦹▸•••┉┉┉