eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
213 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
: شمایۍڪه مۍگویید ڪاراشتباهۍاست، علیه السلام درمدینه زندگۍمۍڪرد ولۍدر عـراق ۹۴ 🌙 🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
⚫️💠 💠 عليه السلام روزى گذرش از افتاد و فرمود: اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است شهـيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شـهداى آينـده به پاى آنها نمى رسـند... 📚 / ج۶ / ص۷۳ @Ammar_noghtezan
‍ ‍ 🍃مادر با رویای صادقه ای که در خواب دید، نامش را گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد‌‌ اما با به صاحب نامش و اشک های مادر، شفا یافت. 🍃در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه ای که تاریخ هایش با عشق دستکاری شده بود راهی شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله را دید و جاماندن شد دلش😞 🍃عشق است و بی تابی اش. وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک های قلاویزان، فکه، و راهی شد...👣 🍃تفحص کرد پیکر های باقی مانده را، های بیرون آمده از دل خاک را، استخوان های پر از را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و باقی نماند و دل خانواده های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق کرد🌸 🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست. شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند...🕊 🍃در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام بن الحسن حنا گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک بوسه می زد و از درد گریه می کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده اند. ساک را بست و به دنبال نشانه ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک »دوستانش را بی تاب کرد. به رسم دست هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود...🌹 🍃در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا ...عراقی ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند. بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... ✍نویسنده : 🍃هدیه به روح 📅تاریخ تولد : ۸ مهر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۷۵ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۴۰ @Ammar_noghtezan
🏴🚩 شهید روز کیست؟ کدام ایرانی در به یاری (ع) شتافت؟👆 @Ammar_noghtezan
🚩شهیدی که در ابراهیم گونه از فرزندش گذشت 🌷بشر بن عمرو ▪️ بشر بن عمرو از کوفه به (علیه السلام) پیوست. روز تاسوعا پیکی از جانب کوفه به بشر خبر آورد که فرزندش عمرو در مرز ری به اسارت در آمده است و اگر اندیشناک و نگران سرنوشت اوست برای رهایی اش باید سریع چاره ای بجوید. کشمکش غریبی بود بین انتخاب ماندن و رفتن، عاطفه و عقل و کربلا و ری! در این اندیشه بود که امام رافت و رحمت او را فراخواندند: «خدایت رحمت کند بشر! تو یاور و دوستدار مایی. تو فداکار و وفاداری؛ اما بیعت خویش را از تو برداشتم. برو و برای رهایی فرزندت چاره ای بیندیش.» انگار تعلقی به دنیا نداشت که گفت: ▪️ « مولای من، نه، هرگز نمی روم. درندگان بیایان زنده زنده قطعه قطعه ام کنند، اگر از تو جدا شوم! من بروم و در این غربت و تنهایی رهایت کنم؟ ! بروم و عزیز پیامبر را به گرگان درنده و خون خواران این دشت بسپارم؟!» ▪️سید الشهدا (علیه السلام) او را ستوده و فرمودند: « اینک که نمی روی، این پارچه های برد یمانی را به پسرت محمد بسپار تا در آزادی برادرش هزینه کند.» ▪️بشر همچون ابراهیم (علیه السلام) از پسرش گذشت و لقا محبوب و شهادت در راه معشوق را برگزید. اللهم ارزقنا الشهادة في سبيلک🤲 🥀🍂🥀🍂🥀 @Ammar_noghtezan
🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✨﷽✨ ✍میرزا اسماعیل دولابی: بسته شدن راه ، اثر کفران نعمتی است که مردم کردند. به خاطر دارم سالها قبل، روزی که دولت عراق، جلو بازگشت زوّار ایرانی به کشورشان را گرفت، من در کربلا بودم و سری به حسینیه ای، که در جوار حرم حضرت اباعبدالله (علیه السلام) بود و محلّ اقامت زوّار ایرانی بوده زدم. همه نگران و مضطرب، خواستار بازگشت به ایران بودند و از من خواستند دعا کنم راه برگشتن شان به ایران، باز شود.در دلم گفتم ببین جهالت و قدرناشناسی تا کجاست که در کنار حرم ؛ التماس می کنند راه باز شود و از کربلا بروند! همین کفران نعمت‌ها سبب شد که سال ها راه زیارت بسته شود. البته شهدای جنگ ایران و عراق، که به عشق امام حسین به میدان رفتند، یک مقدار آن کفران نعمت ها را جبران کرد. این باره که راه باز می شود، مواظب باشید اگر موفّق به رفتن به کربلا شدید، باز کفران نعمت نکنید و بعد از عمری آرزوی زیارت امام حسین (علیه السلام،) از روز اول ورود به کربلا در بازارها، دنبال خرید و فروش نباشید. 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂
هوای امام رضـــا رو کرده بودم. اصرار روی اصرار کہ ســـید بیا بریم پابوس . یہ نگـــاه بهم کرد و گفت؛ "خیلے دوست دارم بیام، ولے همون سفر قبلے هم کہ قسمت شد خدارو شــــکر، این بار قصد کردم برم زیارت ..." وقتے شد هنوز یاد حرفش بودم غصہ ام بود کہ نتونست بره کربلا ، اما وقتے وصیت نامـــہ ش رو دیدم دلم آروم گرفت. توی وصیت نامــــہ ش نوشتہ بود: موفق نشدم آقا را زیارت کنم؛ اما نصیبم شد کہ آقا اباعبـــداللہ را زیارت کنم. 🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
🔰 شهيد شرفخانلو در فرازی از وصيت نامه‌ی عاشورائی‌اش این‌چنین می نويسد: "چون بدون زيارت و با آرزوی زيارت از اين دنيا می روم، خواهش می كنم كه بعد از آزادی كربلا عكس مرا به‌عنوان زائر امام حسين علیه‌السلام بزرگ آموزگار شهادت، به كربلا برده و زير پای امام حسين علیه‌السلام نصب نمائيد و در زيرش جمله‌ی: «با آرزوی زیارت تو شهيد شدم يا حسين» را بنويسيد." 🔹داستان حماسه‌ی حیات پرافتخار و شهادت این شهیدِ عاشورائی، در کتابهائی با عناوین «اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام» و «درضیه» به قلم فرزند بزرگوار شهید و از سوی انتشارات روایت فتح منتشر و در اختیار رهجویان طریق جهاد و شهادت گذاشته شده است. فرمانده تدارکات لشگر مقدس ۳۱عاشورا سردار شهید علی شرفخانلو🌷 شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۲ ،عملیات والفجر یک @Ammar_noghtezan
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
‍ ‍ 🍃مادر با رویای صادقه ای که در خواب دید، نامش را گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد‌‌ اما با به صاحب نامش و اشک های مادر، شفا یافت. 🍃در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه ای که تاریخ هایش با عشق دستکاری شده بود راهی شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله را دید و جاماندن شد دلش😞 🍃عشق است و بی تابی اش. وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک های  قلاویزان، فکه، و راهی شد...👣 🍃تفحص کرد پیکر های باقی مانده را، های بیرون آمده از دل خاک را، استخوان های پر از را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و باقی نماند و دل خانواده های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق  کرد🌸 🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست. شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند...🕊 🍃در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام بن الحسن حنا گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک بوسه می زد و از درد گریه می کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده اند. ساک را بست و به دنبال نشانه ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک »دوستانش را بی تاب کرد. به رسم دست هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود...🌹 🍃در هفتمین روز شهید شد و در روز عاشورا ...عراقی ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند. بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... ✍نویسنده : 🍃شهید 📅تاریخ تولد : ۸ مهر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۷۵ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۴۰ 🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
🌷 آیت الله (ره) : ☘️ مجلس را حساب کنید که کربلاست، وقتی که می‌خواهید به روضه بروید، اگر سؤال کردند که کجا می‌روید، نگویید می‌رویم روضه، بگویید می‌خواهیم برویم . ‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‍‎‌‎‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
‍ آرزومان بود و نجف جان و سرداديم در راه هدف چفيه هامان رنگ و بوى ياس داشت رنگ و بوى بيرق عباس داشت همدم شبهايمان سجاده بود حمله كردن خط شكستن ساده بود حسرت رفتن دراين دل مانده است دست و پايم سخت درگل مانده است عاشقان رفتند و ماجامانده ايم زير بار غصه ها وا مانده ايم💔 @Ammar_noghtezan
در پیاده روی از نجف تا کربلا اگه به تیر شماره ۱۴۳۱ رسیدی یعنی در خاک کربلا ورودی شهر هستی ان شاالله روزی همه بشه 🤲 @Ammar_noghtezan