و سردردم

ولی من تنهایی‌مو می‌پرستم.!

اینجوری نمیشه، باید یه اکیپ جمع کنم بریم روی دیوارای شهر شعر بنویسیم

امروز>>>

پ.ن:ما گل نمی‌چینیم، اینا روی زمین افتاده بود

این حجم از زیبایی و کیوتی رو می‌بینی؟ آفرین اینا رو به علاوهٔ لهجه اصفهانی کن:)))))))))))))))))

به فردا ک فک میکنم از الان گشنه و تشنه میشم (;´༎ຶٹ༎ຶ`)

دهنم خشک میشه، و همینطور با یه من عسل نمیشه خوردم

دین راه گشا بود و تو گم‌گشته دینی تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی آهو نگران است بزن تیر خطا را صیاد دل از کف شده، تا کی به کمینی؟ این قدر می‌اندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی باز گرفتار زمینی مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه کافی است ببینی ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است ای عشق کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین سری دوزخیانی هم باغ سبک سایه فردوس برینی ای عشق چه در شرح تو جز عشق بگوییم؟ در ساده ترین شکلی و پیچیده ترینی - فاضل نظری