eitaa logo
اَنارستــــــون
25.4هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
197 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
فَرّوا اِلَی الحُسين...
نشست و گفت: سلامٌ علیک یا عطشان
کاش می‌شد بدهم زندگی‌ام را عوضش جرعه‌ای آب بر آن حضرتِ عطشان بدهم
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم
نه پسرهای من‌اند این دو نه خواهر زاده به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده
این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب
دست و بازوی علمدار حرم آوردم پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم
خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد وقت نذرش شده قربانی عید آوردم
دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم
تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من
https://eitaa.com/noore_maaah/7038 در این شلوغی دنیا، تو انتخاب منی...
بگو چه‌ شد که من اینقدر دوستت دارم! بگو محبت ما، ریشه در ازل دارد...
ای عشق، ببین چه کرده‌ای با آن مرد می‌خواست که راه را ببندد، دل بست
حرّ پشیمان توام یا حسین
عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم‌تر می‌شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم‌تر می‌شد
باورش هم نمی‌شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد... بعدِ هر تیری "ای خدا کاش اشتباه کند"
کار او نیست بی عمو ماندن داغ‌ها را الی‌الابد بکشد تا ببیند چه می‌شود باید به نوکِ پایِ خویش قد بکشد
ازدحامی میانِ گرد و غبار از حرامی و سنگ و شمشیر است نوک سرنیزه‌های بی احساس با تنی زخم خورده درگیر است
از همانجا به سنگ اندازان "داد می‌زد تو رو خدا نزنید" وای بر من مگر سر آورید اینقدر تیغ بی هوا نزنید
هرچه گلبرگ بر زمین می‌ریخت پخش هر گوشه بوی گُل می‌شد کم‌کم احساس کرد انگاری دست بی جان عمه شُل می‌شد
دستِ خود را کشید از آنجا یک نَفَس می‌دوید در گودال از میانِ حرامیان رد شد شمر با او رسید در گودال
باز هم پای حرمله وا شد پیچ می‌خورد حنجری ای داد پیش چشم حسن عمو می‌دید بازویش در مقابلش اُفتاد
دو گلو را سه‌شعبه با هم دوخت نیزه‌ها هم که از دو سو  رفتند اسبها کارِ خویش را کردند دو بدن بینِ هم فرو رفتند
چند ساعت میانِ آن گودال به گمانم قمار می‌کردند فقط عبدلله است شاهد که چند ساعت چکار می‌کردند...