صبح شد، خیر است... @Anarestun

وَ اَقِلْ یاٰ غَفوُرُ عَثْرَتیٖ و درگذر ای آمرزنده از لغزشم... #دعای_افتتاح @Anarestun

هیچکس ما را زمین افتاده در دنیا ندید در نجف تنها به پای مرتضی افتاده‌ایم #محمدجواد_شیرازی #یکشنبه‌ها #ایهاالحیدر @Anarestun

به برگه‌ی شجره‌‌نامه‌ام نوشته شده حلال‌زاده غلامی ز دودمانِ نجف... #السلام_علیک_یا_امیرالمؤمنین @Anarestun

خنده کن تا بشوی سوژه‌ی نقاشی من من فقط شیوه‌ی لبخند کشیدن بلدم... #لاادری @Anarestun

تو اگر ناز کنی ناز کشیدن بلدم ناز از چشم پر از عشوه خریدن بلدم

قفس خسته دلی‌های من عاشق را باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم

لب تو باغ انار است به شوق آوردم میوه‌ی عشق ز لبخند تو چیدن بلدم🤤

خنده کن تا بشوی سوژه‌ی نقاشی من من فقط شیوه‌ی لبخند کشیدن بلدم

بگذر از پیش من ای یوسف زیبا و ببین محو زیباییت انگشت بریدن بلدم...

وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ و هرگاه کسی از خانه‌ی خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر مرگ وی فرا رسد آجر و ثواب چنین کسی بر خداست... جزء پنجم/نساء۱۰۰ #یک_حبه_نور @Anarestun

همین منزل‌های آخر بود که به طُ پیوست؛ زهیر را می‌گویم... نمی‌دانم زهیر چه داشت که حالا این روزهای بهشتی‌اش را کنار طُ میگذراند فقط میدانم بانویی داشت که همیشه تحسین مرا برانگیخته... به دنبالش که فرستاده بودی که ببینی.اش دل دل کرده بود که بیاید یا نه بانو اما بر او نهیب زده بود که: پسر دختر رسول خدا طُ را خوانده و طُ تردید میکنی؟ وقتی هم که برگشت گفت آقا فرمودند: سرت در راه ما بریده خواهد شد با قلب زهیر چه کرده بودید؟ -سید یاس #مهربان_خدای_من @Anarestun