eitaa logo
اَنارستــــــون
26.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
205 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
برای سلامتی قطب عالم امکان، مولامون، آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و جهت تسلای دلشون، صدقه و صلوات فراموش نشه✋ التماس دعا🙏 🖇🏴
یا رب فاطمه بحق فاطمه اشف صدر فاطمه بظهور الحجه... 🖇🏴
لاٰ اِلٰهٰ اِلَّا اللّٰهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبیٖن🏴
بی مادر شدیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست...
السلام علیک یا علی‌بن‌ابی‌طالب یا امیرالمؤمنین...
روضه‌ی فاطمه یك روضه‌ی معمولی نیست شرح دوران غريبی‌ست که مولا دارد... 🖇🏴
رازِ غسل‌ِ نیمه‌شب‌ را فاطمه‌ فهمیده‌ بود شب اگر باشد علی کمتر خجالت می‌کشد... 🖇🏴
دست از غسل کشید و ولی‌الله نشست همه دیدند قد حیدر کرار شکست... 🖇🏴
روایت اول: صورتش از شرم سرخ شده بود. سرش را پایین انداخت، نفسی کشید و آرام گفت: "یا رسول الله! مرا رغبت افتاده است در فاطمه..." روایت دوم: صورتش از اشک خیس شده بود. رو کرد به مزار پیامبر، بغضش را فروخورد و گفت: "یا رسول الله! امانتتان برگردانده شد..." ۱) خواستگاری حضرت امیر از حضرت بانو، عبارت انتهایی از تفسیر عتیق نیشابوری است ۲) شب تشییع پیکر حضرت بانو، عبارت انتهایی از نهج البلاغه است؛ خطبه ۲۰۲ 🖇🏴
چه کند با غم نامردی این شهر علی... 🖇🏴
همين مدينه كه می‌گُفـت از فُتوحاتم شـده‌ست محوِ تماشایِ انكِسارِ علی... 🖇🏴
ستون در ستون بغض حیدر شکست تلافی شد آن در که خیبر شکست... 🖇🏴
من‌که‌هرکس‌گِرهی‌داشت‌کمک‌ازمن‌خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم 🖇🏴
اَنارستــــــون
من‌که‌هرکس‌گِرهی‌داشت‌کمک‌ازمن‌خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم #فاطمیه #مظلوم‌علی 🖇🏴
‏غسلها و کفنها ثم جلس وحیداً یبکیها بعدها همس فی لحدها  «زهراء، اَنا عَلی...» ‌ غسلش داد و کفنش کرد آن‌گاه نشست و تنها برایش گریست. بعد آرام درون کفن گفت: «زهرا، منم علی ...»‌ 🖇🏴
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ،كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ... مادر، من پسر تو حسینم؛ با من حرف بزن قبل از اینکه بمیرم... 🖇🏴
شکست پهلوی مردی کنارِ یک گودال که سهم بردنِ از ارثِ مادری رسم است 🖇🏴
فرق بین کوچه وکرببلا، ایام است ورنه درهردومکان، صحبت ازبغض علیست... 🖇🏴
‏دنیایِ مادر پسری، فقط دنیای آن‌هاییست که رفتند زیر آتشِ دشمن و قبل از گلوله خوردن پلاکشان را دور انداختند و گفتند: مادر سادات گمنام‌ست، ما نام نمی‌خواهیم! حالا بعداز سال‌ها برگشتند و اسمشان را گذاشتند شهید گمنام... 🖇🏴
شب است و غربت و تابوت و چندین شانه‌ی لرزان علی‌ چشمش نمی‌بیند، بتاب ای‌ ماه تابان‌تر... 🖇🏴
اَنارستــــــون
شب است و غربت و تابوت و چندین شانه‌ی لرزان علی‌ چشمش نمی‌بیند، بتاب ای‌ ماه تابان‌تر... #سیدتقی_سید
تا بگیرد امانت خود را دست پیغمبر آمد از دل خاک پدر خاک آب شد از شرم رد شد آن شب سکوتش از افلاک... 🖇🏴
حضرت مُشکل گُشا، اِمشب به مشکل خورده است! دَفنِ زهرا شد برای حیدر کرار سخت... 🖇🏴