حَسَن غمزده را بیشتر از زخم سرت
قصهی سینه و مسمار به هم ریخته است...
حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین
چون که با گفتنش هر بار به هم ریخته است...
صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی
از همان لحظه علمدار به هم ریخته است...
گفتهای کوفه میآرند مرا طوری که
همهی کوچه و بازار به هم ریخته است...
اَنارستــــــون
گفتهای کوفه میآرند مرا طوری که همهی کوچه و بازار به هم ریخته است...
در هر مناسبت دل ما سمت کربلاست...
واقْبَلْ مَعاذیری و حُطّ عنّی الذّنب والوِزْر
و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را
ترس دلم را بریز...
همیشه مرا به هر بهانهای بخشیدهای
من سالهاست که جز بخشش،
خاطرهای از تو بیاد ندارم
هر چه شد بین من و تو ز همه پوشاندی...
آبروداریِ ستار تماشا دارد...
#مهربانخدایِمن
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد
مرا پروانه کن، هرچند از پرواز مأيوسم
#فاضل_نظری