eitaa logo
اَنارستــــــون
27.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
208 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه خوبه، اگه بده، اگه کمه، اگه زیادِ، من فقط همینو میخوام : )
داستان برمی‌گرده به چند سال پيش. بابا بزرگ زنده بود اما عاليجناب آلزايمر چنان چيره شده بود كه تقريبا حرف نمی‌زد، كسی را هم نمی‌شناخت. ما رفته بوديم خونه‌ی بابا بزرگ. من كنار بابا بزرگ روی مبل نشسته بودم و داشتم تلويزيون می‌ديدم. بابا بزرگ انگار نه انگار كه من كنارش بودم، تا اين كه خواهر كوچيكه اومد پيشم و گفت: تو كتاب تاريخ‌مون نوشته چرا حكومت پهلوی ساقط شده است؟ بهش گفتم بنويس بی‌كفايتی شاه، مزدوری بيگانگان و نارضايتی مردم. خواهر كوچيكه نوشت و كودكانه رفت. داشتم شبكه‌ها رو بالا پايين می‌كردم كه بابا بزرگ گفت: نه... نشنيده گرفتم. چند سالی می‌شد صدای بابا بزرگ رو نشنيده بودم. گفتم لابد خيالاتی شدم، تا اينكه گفت: نه اينجوری نبود... برگشتم. چشاش همون آبیِ كم‌رنگ مهربون بود. گفت: اينجوری نبود... به خاطر مامان بزرگت انقلاب شد. از همين ميدون شهدا، كنار خونمون. من مامان بزرگتو خيلی می‌خواستم.. خيلی، اما يه پيرمرد پولدار، از اينا كه وصل بود به دربار، شده بود پاپی و سمج، منم هيچ كاری از دستم بر نمی‌اومد. می‌خواست مامان بزرگتو ببره امريكا با خودش. شبی كه قرار بود فرداش بياد خواستگاری مامان بزرگت، رفتم حرم. گفتم خدايا نذار همه زندگيم بره. دقيقا فرداش مشهد شلوغ شد، ريختن مردم. داشت انقلاب می‌شد كه اون يارو پيرمرده فرار كرد رفت؛ مامان بزرگت موند واسه من. @Anarestun
چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی : ) @Anarestun
من دیگر این چشم‌های لعنتی را نمی‌خواهم! هربار در آینه، به جای تو، خودم را نشان می‌دهند! بیا معامله ای بکُنیم...چشم‌هایَم را میدهم به تو؛ خواستی دورِشان بیَنداز...ولی در عوض، چشم‌هایَت را گاهی به من قرض بده... نگاه‌های سرِ صُبحَت در آینه را بدجور خریدارم! @Anarestun
هدایت شده از اَنارستــــــون
تو هم وقتی جایی میری خودتو کنار من تصور میکنی یا فقط من اینجوری‌ام؟! @Anarestun
هر چه زیباتر شدی، شاعرترم کردی، به این ترتیب آخرش دیوان به نامت می‌زنم، دفتر که چیزی نیست... @Anarestun
هر که شد بی سر و سامان کسی شاعر شد شاعری عاقبت بی سر و سامانی هاست!! @Anarestun
من میگم زنگ گوشیم صدای خندته ، تو میگی فراموشم کن؟!
خواست از هر دو جهانم‌ شود آسوده خیال پدرم دست مرا داد به دستان حسین... @Anarestun