ازبغض دشمنان به تو، یک ضربه سهم توست! باقی آن برای علمدار مانده است...

كوفه با ضربتِ يک تيغ دلش سير نشد باقیِ كينه برایِ بدنِ‌ اكبر ماند...

شکست پهلوی مادر،شکست فرق پدر خدا به خیر کند چوب خیزرانش را...

یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر... #آجرک‌الله_یا_صاحب‌الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Anarestun

...من المؤمنین رجالٌ صدقوا ما عاهدو الله علیه... برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند... جزء بیست‌و‌یکم/احزاب۳۳ #یک‌_حبه‌_نور @Anarestun

دوستانت را اینطوری بین خلایق رها کرده‌ای که قاصدانِ تو باشند؟ پیام‌آورانِ تو؟ رسولانِ ساده‌ی تو؟ همین‌ها که در آسمان‌ها، میانِ فرشته‌ها معروفند و رویِ زمین مجهول...همین‌ها که من هر روز ساده از کنارشان می گذرم. دوست دارم همین دور و برها دنبالشان بگردم، ‌باهاشان حرف بزنم و پیامشان را گوش کنم: هر کدامشان به یک رسولِ ساده می.مانند که تازه از حراء درآمده‌اند... خدا دوستانش را تویِ همین کوچه و بازار، بینِ همین مردمی که هر روز ساده از کنارشان عبور می‌کنیم، قایم کرده! باید بگردیم و کشفشان کنیم! نمی.دانی کشفشان چه لذتی دارد... -راحلانه #مهربان_خدای_من @Anarestun

اِلَهِیِ تَقَبَّلْنا طَاهِرِينٔ میشه ما رو هم پاکیزه بپذیری؟ #دم_اذانی @Anarestun

لب تشنه یادِ غربتِ ارباب می‌کنیم... #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #بحق‌الحسین_الهی_العفو @Anarestun

قبول باشه... التماس دعا🌿 @Anarestun

من راست و حسینی بگم که مراسم مسجد رو بخاطر سخنران عالم و اهل تقواش رفتم، وگرنه احتمال زیاد خونه می‌موندم. اما تو مراسم چه اتفاقی افتاد؟ این سید عزیز ما علاوه بر اهل علم بودن، روحانی سخنور و خطیبی هم هست. میانه‌های وعظ بود، از حُجُب ظلمانی و نورانی حرف می‌زد که مانع وصال ما با ذات احدیت می‌شن. گرماگرم خطابه بود. در یکی از فرودهاش یهو صدای ساز و ترانه ضبط ماشین اومد و از جلوی مسجد رد شد. بخاطر گرمای هوا و کرونا، در مسجد باز بود. صدا هم اونقدر بلند بود که توجه همه رو به خودش جلب کنه. اما نکته این‌جا بود که صدا قطع نشد و با فاصله کمی از مسجد همچنان در حال پخش ترانه بود. یکی دو نفر از بچه‌ها بلند شدن رفتن بیرون و بعد از حدود سی چهل ثانیه صدا قطع شد. این بین اما سید منبر رو قطع نکرد و بحثش رو مسلط پیش برد. هی تو سرم بود که الآنه که یه چیزی بارشون کنه. گذشت و چیزی نگفت. بحثش از خرق حُجُب ظلمانی عبور کرد و رسید به حُجُب نورانی که برای وصال حق باید از بین بره. تو مثال‌ها برگشت گفت می‌دونی حجاب نورانی یعنی چی‌؟ یعنی اگه تو نماز حال گریه بهت دست بده نفست باد کنه و جیگرت حال بیاد. یعنی الآن که صدای طرب و ترانه از ماشین بیرون شنیدی، پیش خودت بگی اون راننده و سرنشین تو این شب عزیز کجان، من کجام؟ گفت همین که خودت رو لحظه‌ای بالاتر از او دیدی، گرفتار حجاب نور هستی. همین یقه‌ت رو می‌گیره و نمی‌ذاره بالاتر بری. همه میخ شده بودن پای منبر. گفتم که، سید ما کارش درسته. -ضال @Anarestun

فَمالي لا اَبْكي اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري اَبْكي لِضيقِ لَحَدی و اشکهایی که نور می‌شود برای خانه‌ی تنهایی‌ام... #دعای_ابوحمزه‌ثمالی @Anarestun

صبح شد، خیر است... @Anarestun