🔅 توصیهٔ اخلاقیِ «آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی» به «سید مُنیرُالدّین حسینیِ هاشمی»
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
"در پايان سمينار تأسيس فرهنگستان، كه آقايان رفتند و تشريفات هم تمام شد، وقتی میخواستم به خدمت آیتالله العظمی گلپايگانی برسم [و گزارش دهم]، حالت انفعال و دلشكستگی بر من مسلط شد.
به آیتالله گلپايگانی عرض کردم: «اين كار، هم لازم است و هم من نسبت به آن صِفرُالكَف هستم؛ نه تقوای لازم را دارم و نه علم لازم را؛ ولی این فهم را كه يك چنين چيزی ضروری است، خدای متعال عنايت كرده است.»
http://urly.ir/Bq7k
خدا ايشان را رحمت كند، با خنده فرمود: «نه لازم است علم داشته باشيد و نه تقوا؛ مانند صلوات بر پيغمبر(ص) است: شرط قبولی صلوات بر پيغمبر(ص) هم قابليت شما نيست، موضوعش، موضوعی است كه موردِعنايت خداست. شما میگوييد میخواهم راه پياده كردن اسلام را پيدا كنم. خدای متعال به اين كار كمك میكند.»" ۷۹/۱۰/۶
☑️ @moniroddin
🔅 شهید بهشتی از بنده سؤال کردند: شما برای حفظ حرکت انقلابی، چه چیزی را لازم میبینید؟ عرض کردم: جهانبینی، فلسفهٔ تاریخ، جامعهشناسی.
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
http://urly.ir/GDNW
«[یکوقتی] شهید بهشتی از بنده سؤال کردند: شما برای حفظ حرکت انقلابی، چه چیزی را لازم میبینید؟
عرض کردم: انقلاب اسلامی باید به طور حتم، جهانبینی خاصِ خودش را داشته باشد و نیز فلسفهٔ تاریخ و جامعهشناسی.
باید اهداف و اغراض، روشن باشد و معلوم باشد که در چه مرحلهای از انقلاب هستیم و درخصوص تقویت فرهنگ چه میخواهیم بکنیم.»
(کتاب خاطرات سید مُنیرالدّین حسینی شیرازی، ص۲۱۹)
☑️ @moniroddin
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«علامه سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی، تنها فیلسوفِ انقلاب اسلامی است.
بنده معتقدم تفکر ایشان در آینده، محور و محلِ مراجعهٔ جریانِ روشنفکریِ دینی خواهد شد؛ یعنی اگر حرکت روشنفکریِ دینی، مسیر صحیح خود را طی کند، به همین نقطه خواهد رسید.»
@moniroddin
http://urly.ir/WaR6
🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔅 شهید بهشتی از بنده سؤال کردند: شما برای حفظ حرکت انقلابی، چه چیزی را لازم میبینید؟ عرض کردم: جهان
🔅 در فلسفهٔ تاریخ الهی، مُشت دشمن باز میشود...
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
"پس از «فلسفهٔ حرکت»، بزرگترین گامی که برای پرورش برداشته میشود، تنظیم فلسفهٔ تاریخ الهی است.
به یاد بیاورید که وقتی فلسفهٔ تاریخ دروغین در دستگاه مارکس برای عدالت اجتماعی درست شد، توانست سالها نصف دنیا را به خود مشغول کند.
در فلسفهٔ تاریخ اسلامی، مشت دشمن باز میشود؛ معلوم میشود که کارآمدی انسان، بر کارآمدی ابزار حاکم است؛ حکومتش هم خیلی بالاتر است؛ کارآمدی جامعه و امت نیز بر کارآمدی انسان حاکم است.
کارآمدی ابزار، تابعی از کارآمدی انسان است و کارآمدی انسان، تابعی است از کارآمدی جامعه." ۷۹/۱۲/۶
☑️ @moniroddin
🔅 سید مُنیرالدّین حسینی، تربیتشدۀ حوزه علمیه بود اما بزرگان و علما او را نشناختند.
✔️ مرحوم آيت الله محیالدین حائری شيرازی: 👉
http://urly.ir/645M
«سید منیرالدین حسینی اهل توکل و توسل بود و هميشه فکر میکرد و میانديشيد.
بعضی از بزرگان از من سؤال کردند که نظر شما راجع به ايشان چيست؟ من دو تا از بزرگان را مثال زدم و گفتم اين دو بزرگوار از نظر تئوری صاحبنظرند اما شهادت میدهم که ايشان در امور کاربردی از آن دو بزرگوار جلوتر است. به بزرگ برجستهای اين حرف را زدم.
آن مرحوم، مرعوب حرفهای ديگران نمیشد. اين از خصوصيات او بود. او يک متفکر بود که حرفهایش گاهی انسان را آتش میزد.
اگر جاهلها کسی را نشناسند مسئلهای نيست؛ وقتی دلها آتش میگيرد که علما شاگرد خودشان را نشناسند، بزرگان، تربيتشدهٔ خودشان را نشناسند».
(منبع: کتاب یادی از استاد، انشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰)
☑️ @moniroddin
🔅 معضلات امروز در ادارهٔ جامعه، قبل از هر چیز، بیانگر عجز و ناتوانی مدل کارشناسیِ موجود، در ادارهٔ یک جامعه مذهبی است.
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
«باید برای قشر دانشجو این واقعیّت را روشن کنید که حاکمیّت نظام کارشناسی در دست کارشناسان است. کدام وزارتخانه است که بخش کارشناسی آن دست غیرکارشناس باشد؟
اگر میبینید که نقائصی در کار تصمیمگیران نظام وجود دارد از باب این است که تصمیم تصمیمسازان نظام، یعنی همانهایی که با آمار و ارقام و نمودار سروکار داشته و براساس مبانی غیرالهی به ارائه طرحهای کارشناسی مبادرت میکنند، بر سبیل صواب نیست. لذا اگر امروز شاهد بروز معضلات جدّی در امر اداره جامعه هستیم قبل از هر چیز بیانگر عجز و ناتوانی «مدل کارشناسی» موجود در اداره یک جامعه مذهبی است، نه اینکه این نقص را بتوان به عجز دین در امر اداره منسوب کرد. یعنی این «مدل کارشناسی» نمیتواند جامعه متدین را اداره کند، پس به دروغ این ناتوانی را به دین نسبت میدهند.
کدام یک از کارشناسهای ـ مثلاً ـ بانک مرکزی، از استفاده نمودن از «معادلات کارشناسی» خود منع شدهاند؟ وقتی که سبد قیمتها را بررسی میکنند آیا بر اساس «مدل» خودشان نمونهبرداری میکنند و یا براساس نظرات حوزه؟ پس ترسیم نمودار تصمیمسازی، به دست «کارشناس» است و «تصمیمگیران» تقصیری ندارند. البته تصمیمسازان هم دقیقاً براساس معادلات علمی و کارشناس تصمیم میگیرند، اما همه سخن اینجاست که این معادلات، با روح جامعه ما نمیسازد. ازاینرو، این واقعیّت را باید اعلام نمایند و بگویند که ناتوانی معادلات موجود، در خواندن روحیات یک ملت است که این مشکل را به وجود آورده است.
البته این معادلات در جوامعی که براساس «مادهپرستی» شکل گرفته است کارآیی دارد؛ یعنی جوامعی که دارای انگیزهها، اندیشهها و ابزارهای مادی هستند با همین معادلات، گذران عمر میکنند و البته در جهت اهداف مادی خودشان حرکت میکنند». ۱۳۷۵/۷/۳
☑️ @AndisheMonir
🔹 شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان)، در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۵۹، پیامی به سمینار افتتاحیه فرهنگستان علوم اسلامی قم ارسال کردند.
علامه طباطبایی در بخشی از آن پیام، برای آن عده از دانشمندان که به فکر نگهبانی و نگهداری از احکام الهی افتادهاند، توفیق کامل را از خدای متعال خواستار میشوند.
http://urly.ir/Do88
🔅 اگر فلسفهٔ شدنِ خودمان را نداشته باشیم، «شدن» را باید از دیگران به عاریت بگیریم.
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
"ضرورتِ فلسفه شدن اسلامی، ضرورتِ دينمحوری است و اگر دينمحوری، ضروری نباشد و دینابزاری کافی باشد، فلسفۀ شدن اسلامی نیز ضرورتی ندارد و میتوان «شدن» را از دیگران به عاریت گرفت!
اگر دین بخواهد در ايجاد تناسبات، ساختارها، نظامات، ايجاد شرايط حضور داشته باشد، بايد فلسفۀ شدن خاص خود را داشته باشد. در این صورت اولین «شدن»تان شدنِ جامعه است، سپس شدنِ متغيرهای بزرگ جامعه، یعنی شدنِ سياسی جامعه، شدن ِفرهنگی جامعه، شدنِ اقتصادي جامعه. سپس به سطوح پایینتر میآییم که ساختارهای موضوعی است. مثلاً در حوزه فرهنگ، ساختار بخشهای پژوهشی، جريان اطلاعات و مديريت اطلاعات در سفارشپذيری، ايجاد نياز و سفارش جدید و... را تولید میکنیم.
بنابراين حتی اگر ما نیز تصمیم بگیریم که فلسفۀ شدن نداشته باشيم، قطعاً اصل «شدن» در عينيت، تعطیلبردار نيست. ممکن است در یک جامعه، شدنِ اسلامی نباشد و شدنِ دينابزاری باشد، اما به هیچ وجه، اصل «شدن» در آن تعطیلبردار نیست.
البته تاریخ نیز ثابت کرده است که شدنِ دينابزاری به همان ميزان ضربه زده است که ساختارگرایيِ غیرملتفت به شدن، ضربه زده است؛ چرا که شما پاسخگو به مسائل مستحدثه میشويد و ولایت بر ساختارها و مفاهيم را آن کسی پيدا میكنيد كه بيرون از نظام ارزشی شماست و شما فقط توجیهگر او خواهید بود. نهایت امر این است که ما نیز از سر غفلت و نادانی - و نه عامدانه- توجیهگر آنان بودهایم." ۷۸/۷/۱۱
☑️ @moniroddin
http://urly.ir/kojm
🔅 برای اداره جامعه، «فلسفهٔ شدن» میخواهیم نه «فلسفهٔ بودن».
✔️ سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
"ما معتقدیم: نمیشود هم قائل به حکومت شد و هم کلیه دستگاههای مفهومسازی ما، دستگاههای بودَنی باشند نه شُدَنی؛ دستگاههای نظری باشند نه عملی." (۱۳۷۹)
☑️ @moniroddin