✳️ ثبات اندیشه سیاسی و تغییر مواضع سیاسی
✍مهدی ابوطالبی
❇️ مواضع سیاسی علمای شیعه در طول تاریخ متفاوت بوده و برخی تصور کرده اند که این تفاوت همواره نشان از تفاوت در اندیشه سیاسی آنهاست. در حالی که اسناد علمی و شواهد تاریخی نشان میدهد که برغم برخی تفاوتهای نظری، عمدتا این تفاوت، ناشی از تفاوت در شرایط سیاسی اجتماعی بوده است وعلما بر حسب تغییر موضوع در هر زمانی حکمی متناسب با آن موضوع ارایه کرده اند. چنانکه یک عالم مثل امام خمینی در شرایط مختلف مواضع مختلف نسبت به سلطنت داشته است.
❇️ تفاوت موضع امام خمینی باعلمای دوره صفویه و قاجاریه
به عنوان نمونه همکاری فقهای دوره صفویه مثل محقق کرکی با دربار صفوی و یا تلاش علمای دوره مشروطه مثل مرحوم نایینی برای تحقق مشروطه اسلامی با حفظ سلطنت و در مقابل، تلاش امام برای حذف سلطنت در دوره پهلوی دوم و تشکیل حکومت اسلامی، به معنای اختلاف نظر آنها در بحث ولایت فقیه و اندیشه سیاسی نیست. چرا که به تصریح خود امام، ولایت عامه فقیه مورد پذیرش این بزرگواران بوده (ولایت فقیه، ص 125) و تفاوت شرایط سیاسی منجر به تفاوت نوع موضع سیاسی شده است. لذا هم عملکرد علمای دوره صفویه مبنی بر حضور در دربار را تأیید ميکنند (صحیفه امام، ج8، ص437) و عم عملکرد علمای دوره مشروطه برای مشروطه اسلامی با حفظ سلطنت را. (همان، ج 9، ص 173)
❇️ *مواضع مختلف امام خمینی*
این مسأله در مورد شخص امام هم مطرح است. اینکه امام تا قبل از دهه 1340 اقدامی برای قیام علیه حکومت پهلوی ندارند و همچنین در اوایل نهضت رویکرد نصیحت محور و اصلاحی به رژیم پهلوی دارند به این معنا نیست که ایشان ابتدا قائل به ولایت فقیه یا عدم مشروعیت سلطنت نبوده است و در اواخر دهه چهل با تدریس بحث بیع قائل به ولایت فقیه شده است. چرا که امام اعتقاد خود و فقهای شیعه به ولایت فقیه را در دهه 1320 در کتاب کشف اسرار همراه با ادله نقلی آن بیان کرده اند (کشف اسرار، ص ۱۸۸) ولی در آن زمان درصدد قیام و حذف سلطنت نبودند کما اینکه در ابتدای دهه 1340 هم بدنبال پیشبرد اهداف خود با رویکرد اصلاحی بودند که بی جهت هزینه های مادی و معنوی انقلاب را به جامعه تحمیل نکنند. اما وقتی روش اصلاحی جواب نمیدهد اقدام به قیام و حذف کامل سلطنت میکنند.
❇️ موضع مراجع نسبت به نهضت امام خمینی
در مورد اختلاف موضع برخی مراجع در زمان نهضت امام هم همین مسأله مطرح است. در سه سال اول نهضت امام عموم مراجع (آیات عظام خویی، حکیم، میلانی، گلپایگانی، مرعشی، حایری، شیرازی، شاهرودی، شریعتمداری) از حرکت امام حمایت کردند (حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه) اما بعد از کشتار 15 خرداد 42 برخی از علما مثل آیت الله حکیم و آیت الله خویی احتیاط و سکوت کردند. تفاوت موضع این بزرگواران با امام عمدتا ناشی از شناخت متفاوت از شرایط موجود بود، آنها شرایط را شرایط تقیه میدانستند اما امام چون معتقد بود اصل اسلام در خطر است شرایط را شرایط تقیه نمیدانست و قائل به ادامه مبارزه بود. لذا بازهم اختلاف در اندیشه و مبانی نبود اختلاف در تشخیص موضوع بود. (ابوطالبی، نقش مراجع تقلید در نهضت امام خمینی (ره) فصلنامه انقلاب اسلامی).
#تاریخ
#انقلاب_اسلامی
#فقهاء_و_انقلاب
#ثبات_اندیشه_سیاسی_و_تغییر_مواضع_سیاسی
https://eitaa.com/Tanbiholomah/9
@Tanbiholomah
✳️ انجام تکلیف و اعمال ولایت در حد مقدور
✍ مهدی ابوطالبی
فقهای شیعه به عنوان نواب عام معصومین (ع) و مرجع امور دینی و دنیوی مردم، همواره به دنبال ابلاغ و اقامه دین و حفظ نظام جامعه اسلامی بودند. بر همین اساس هم بر حسب میزان ولایتی که برای خود قائل بودند و با توجه به بسط ید خود، نسبت به مسائل سیاسی اجتماعی مواضعی را اتخاذ کردند.
❇️ مواضع سیاسی در حکومتهای مختلف
1⃣ در دوره حاکمیتهای غیرشیعی، در حد توان و امکان به تعامل با آنها پرداخته و زمینه اصلاح در حکومت را فراهم میکردند. مثل ارتباط خواجه نصیر و علامه حلی با حاکمان مغول.
2⃣ در دوره هایی که حکومتهای شیعی وجود داشت نیز بر حسب قدر مقدور متصدی امور سیاسی اجتماعی میشدند و اعمال ولایت مینمودند. گاهی این اعمال ولایت بسیار محدود بوده مثل عملکرد سید مرتضی در دوره آل بویه.(ذبیح زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت ،ج۱)
3⃣ گاهی بدلیل رویکرد حاکمان اعمال ولایت بیشتر شده مثل دوره صفویه که علمای شیعه مثل محقق کرکی در همان ساختار سلطنت، رسما متصدی اموری از حکومت مثل قضاوت، اجرای حدود، نمازجمعه، اوقاف و ... شدند. (جعفریان، صفویه از ظهور تا زوال)
4⃣ در دوره قاجاریه بدلیل افزایش موقعیت اجتماعی فقها، خارج از ساختار سلطنت متصدی امور فوق شدند و حتی در مواردی حکم جهاد هم صادر کردند. در اواخر قاجاریه در نهضت مشروطیت، فقها علاوه بر موارد فوق، خواستار تشکیل مجلس و مشروطه شدن سلطنت با نگاه اسلامی و نظارت بر قوانین مجلس هم شدند و این مسأله تصویب شد، هرچند عملا اجرا نشد.
5⃣ در دوره پهلوی اول و نیمه پهلوی دوم هم بر حسب تشخیص، به مخالفت نظری (مثل مرحوم حائری) و قیام عملی (مثل آقانورالله اصفهانی، شهید مدرس و مرحوم کاشانی) یا مخالفت نظری و عملی (مثل مرحوم آیت الله بروجردی و امام) با اقدامات حکومت پرداختند. (نجفی، تاریخ تحولات سیاسی ایران) در نهایت هم در قالب نهضت امام خمینی (ره) قیام به حذف سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی کردند.
❇️ نکته مهم اینست که این فقها با اعتقاد به اصل ولایت فقیه چنانکه محقق کرکی در رساله نمازجمعه (ص۱۴۲) مرحوم نایینی در منیة الطالب(ص۳۲۶) و تنبیه الامه (ص۴۶) آیت الله بروجردی (البدرالزاهر، ص۵۶) تصریح دارند، در حد مقدور خود اقدام به عمل سیاسی کردند لذا حتی امام که پررنگ ترین عمل سیاسی یعنی حذف سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی را داشت، اقدام فقهای گذشته ورود به دربار و تعامل با سلطنت را تأیید کردند و حتی خودشان هم که از سال 1320 بحث ولایت فقیه را در کشف اسرار مطرح کردند (کشف اسرار، ص ۱۸۸) ولی تا حدود 20 سال بعد از آن، سخن از حذف سلطنت و رفتن شاه نگفتند بلکه با رویکرد اصلاحی تلاش در تغییرات سیاسی داشتند.
◀️ لذا این گونه مواضع مختلف سیاسی علما یا یک عالم مثل امام دلیل بر تفاوت در اندیشه سیاسی یا مخالفت با ولایت فقیه نیست بلکه عمل در حد مقدور به همان اصل ولایت و نیابت عامه است.
#تاریخ
#انقلاب_اسلامی
#فقهاء_و_انقلاب
#ولایت_فقیه
https://eitaa.com/Tanbiholomah/18
@Tanbiholomah