درمیان تمام مشغله هایم، ساعتی را برای خلوت با خود به کنجی می روم، می خواهم ذهنم را از همه دغدغه هایم رها کنم و قدری سکوت کنم، ولی ناگاه دستم به سمت گوشی می رود، تمام صفحات خبری را چک می کنم، دلم بدنبال خبریست که تمام صبر و قرارم را ربوده است، اصلا یادم می رود که قرار بود سکوت کنم، هق هق گریه هایم سکوت خلوتم را درهم می شکند، دوباره و دوباره فیلم مردی درهم شکسته در #غزه را می بینم که #نوزاد غرق در خونش را درآغوش گرفته و روی پیکر بی جان همدمش می نویسد، قلبم، عزیزم، عمرم، ماهم، دوست دارم ... دوباره و چندباره درهم می ریزم، به کدامین گناه ... به خودم می آیم، ساعتهاست بی رمق و حق حق کنان گوشی بدست دارم خلوت هایم را با شهدای غزه قسمت می کنم. ما دیگر بعد از ماجراهای #غزه، آدم سابق نمی شویم ...، اگر آنها یکبار می میرند و‌شهید می شوند، ما هزاران هزار بار مردیم و سوختیم و شکستیم و ناله زدیم، هزاران بار جان کندیم، وقتی کودک وحشت زده لرزان را دیدیم که فقط می گفت، یا رب ... کودکان #غزه در تمام کنج ذهنم رسوخ کرده اند، حتی ثانیه ای تنهایم نمی گذارند. هرگاه دخترم را می بوسم، اشک های پنهانیم برای مادرانی که دختری برای بوسیدن ندارند سرازیر می شود، هر گاه قبل از مدرسه لقمه در دهانش می گذارم، خودم را در میان تلی از ویرانه های #غزه می یابم که دلم می خواهد تمام کودکان بی مادر شده #غزه را در آغوش بگیرم، برای همه شان لقمه درست کنم، موهایشان را شانه کنم، گونه هایشان را ببوسم، مرتبشان کنم ... گلویم از گریه های بیصدا بدرد می آید، کاش می شد قدری از این ساختمان های بی روح فاصله بگیرم و فریاد بزنم، ناله کنم، شیون کنم. دیگر کسی در خانمان اجازه نمی دهد اخبار ببینم، حتی دختران کوچکم هرگاه خبری از #غزه می شود زود شبکه را عوض می کنند که مادر دیگر طاقت ندارد ... خوشا به حال شهدا که در مستی خود عند ربهم یرزقونند، و اه برای اطفال گرسنه و تشنه و ترسیده #غزه خدایا، دیدن اینهمه #ظلم در روز روشن، در مقابل چشم همگان ...، سخت است، خدایا تو بگو من مادر برای #غزه چه کنم؟ ای خدایی که ذره ای از رحمانیتت را در قلب من مادر فرو ریختی تا با ان سهم از رحمانیتت مادری کنم و دنیا را برای زیست فرزندانم زیبا کنم، تو بگو با این سهم رحمتت برای غزه چه کنم، من را مادر آفریدی، مادری که قرار بود ارامش فرزندش باشد، حالا من مادر تکه تکه شدنم فرزندانم در #غزه را می بینم، من مادر آغوشم را برای بچه های بی پناه #غزه می گشایم، ولی نمیتوانم برای فرزندانم کاری بکنم، فقط شهادتشان را به نظاره نشسته ام، خدایا دنیای تو چنین روزهایی داشت؟! ای کاش مادر مرا در این دنیا نزاییده بود، ای کاش این صحنه ها را نمی دیدم ... خدایا اشکهایم را روی دستانم می گیرم و به سمت تو بالا می آورم، آیا پاسخی برای اضطرار قلب های ستم دیده داری؟ آیا ذخیره ات را برای ستم خواهی این مظلومان می فرستی؟ خدایا، فرموده ای، ادعونی، استجب لکم، من این اشک هایم را گواه می گیرم و با اضطرار فرزندانم در غزه دستهای لرزانشان را به درگاهت روانه می کنم: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء ...، اللهم عجل لولیک الفرج 💔 #فلسطین #غزه #طوفان_الاقصی