🔻🔺دکتر زرین کوب / #پذیرش_اسلام:
#قسمت_اول
🔷🔸 آیین اسلام که پیام دعوتش را فاتحان با خود می آوردند به امتیازات دیرینهء نجبا و موبدان که طی قرنها بیشترینه مردم ایران را در بندگی محنت بار نگهداشته بود خاتمه میداد، دیوارهای عظیم طبقاتی را که بین واستریوشان محروم با واسپوهران و موبدان و آزاتان فاصله یی عبور ناپذیر به وجود آورده بود فرو می ریخت (۱)
🔷🔸 و پیداست که مقاومت در مقابل آن فقط تا وقتی دوام میداشت که عادت به تقالید کهنه، عام خلق را از درک محتوای این پیام پرمعنی مانع می آمد و یا غرور قومی همکاری و برادری با کسانی را که ورودشان با غارت و خشونت ناشی از طبع بدوی شان همراه بود و "" اخلاق اسلامی هنوز در بسیاری از خود آنها رسوخ نکرده بود "" (۲) در نزد ایشان تحمل ناپذیر میساخت.
📖کتاب "تاریخ مردم ایران" - چاپ اول
(صفحه 12)
🚩پی نوشت: (صفحه 522)
👈۱- راجع به احوال طبقات و محرومیت پیشه وران و کشاورزان مقایسه شود با: تاریخ ایران بعد از اسلام/ 5-161
👈۲- اقدام خالدبن ولید در در قتل مالک بن نویره، "" اقدام راشدبن خریت در عصیان بر ضد علی بن ابی طالب(ع) "" و رفتار مصلقة بن هبیره در مورد نصارای بنی ناجیه و فرار او از پرداخت ضمان، نمونه هایی از عدم رسوخ اخلاق اسلامی در وجود این اعراب بدوی و غیر بدوی در آن ایام است.
جنجال خوارج بر ضد حکمیت و غدر اعراب کوفه با نوادهء رسول خدا در یوم الطف نمونه های دیگریست...
🔷🔸برای تفضیل بیشتر:
Caetani, G., Annali dell , Islam, II/399-405
⌛️ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#نقد_باستانگرایی_و_زرتشت
✅ @Anti_Archaism
🆔کانال ما در سروش:
https://sapp.ir/anti_archaism
🔻🔺دکتر زرین کوب / #پذیرش_اسلام:
#قسمت_دوم:
🔷🔸افق تازه (ورود اسلام)، طلوع دنیایی را اعلام میکرد که به حکم قرآن کریم می بایست در آن دیگر هرگز بعضی مردم بعضی دیگر را به بندگی نگیرند، و موبدان و واسپوهران هرچه را به مینونگ و گیتیگ تعلق دارد بین خود چنان تقسیم ننمایند که واستریوشان و کشاورزان و شبانکارگان ملک از همه چیز محروم بمانند.
فرار بسیاری ازین واسپوهان و موبدان و آزاتان که همراه موکب یزدگرد شهریار یا به دنبال آن، با عجله از غرب به شرق و از ولایات پارس و ماد و فهله به خراسان و طبرستان و آنسوی رود آموی می گریختند و از ثروت و مکنت غارت کرده و " طی سالیان دراز اندوختهء" خود آنچه را قابل حمل بود با جان "ناقابل" خود نجات میدادند و رعایای خود را در مقابل دشمن رها می کردند نیز نشانهء طلوع دنیایی بود که دیگر نوبت آنها در "پنج روزهء" زندگی پرتجمل و اشرافی شان خاتمه می داد و دور تازه یی را برای مردم ایران آغاز میکرد.
📖(فصل افقهای تازه - صفحه 12و 13)
🔷🔸درین دنیای تازه همه چیز در زمین و آسمان جابجا شد اما همه چیز در پرتوی نظمی دیگر ، که صبغهء الهی و منشأ آسمانی داشت باز همچنان استوار باقی ماند : أنگره مینو با نام تازه اش همچنان بار گناهان را به گردن میگرفت و اوهرمزد با یک اسم دیگر خویش در اوج قله تنزیه و تقدس ماند. امشاسپند و سروش و دیو و فرشته نیز با نامهای تازه آرزوها و نیازهای انسان را همراهی کرد و...
"" اما باورهای تازه برای کسانی که تدریجا آیین فاتحان را با میل و علاقه استقبال کردند امیدهای تازه و اندیشه های تازه آورد و آنان را نیز که بر کیش سابق پدران باقی ماندند با پرسش های تازه روبرو ساخت. ""
👈مع هذا آنکس که کیش خود را رها کرد و از آمده خویشتن را شادمان یافت، از گذشته نکرد دیگر یاد. آن کس هم که کیش خویش رها نکرد تاوقتی گزیت سر و خراج زمین خویش را میپرداخت فاتحان را چندان مایهء آزار نمی دید.
📖کتاب "تاریخ مردم ایران ۲" - چاپ اول
(صفحه 14)
⌛️ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#نقد_باستانگرایی_و_زرتشت
✅ @Anti_Archaism
🆔کانال ما در سروش:
https://sapp.ir/anti_archaism
🔻🔺دکتر زرین کوب / #پذیرش_اسلام:
#قسمت_سوم:
🔷🔸ادامهء قسمت دوم ... اما آن کس که با اصرار در حفظ آیین پدران از ورود بیگانه و از آنچه نخوت و تعدی فاتحان میخواند ناخرسندی نشان می داد، از سلطهء این سواران نیزه گذار خود را در رنج می دید، با آنها به کینه جویی بر میخاست و جان و خواستهء خود و کسانش را در راه این ستیهندگی خویش به زیان می آورد. "" لیکن وی نیز آنچه آن را به عنوان نخوت و تعدی ناروا در نزد برخی ازین فاتحان محکوم می کرد، خود و پدرانش یک دو نسل پیش در نبردهای خسروپرویز و تاخت و تازهای هیاطله در عهد پیروز و خسرو به صورتهای دیگر در نقش غالب یا مغلوب تجربه کرده بود و حتی نیم قرنی پیش ازین خود با کسانش نظیر آن را در نواحی ارمنستان و سوریه و مصر و فلسطین نسبت به کسانی که مقهور دستگاه جنگی سپاه خسرو شده بودند اعمال کرده بود.! ""
📖(فصل افقهای تازه- صفحه14 و 15)
🔷🔸بدینگونه، بنای چهارصدساله یی که در واقع خسروپرویز " با ستیزهای بیحاصل و خونریزیهای بدفرجام خویش " پایه هایش را به شدت سست و متزلزل کرده بود بر سر یزدگرد شهریار که در سنین هشت سالگی سرش در زیر بار مسئولیتهایی که یک تاج لرزان و و نامتعادل بر آن تحمیل می کرد به شدت خم گشته بود فرود آمد!
این آخرین ملکان ملکای خاندان اردشیر و شاپور با سلطنت کوتاه سراسر تشویش و آشوب خود جریمهء سلطنتهای طولانی و سراسر تجمل و تعدی اجدادی را پرداخت که آنچه دوران بعد از خسرو پرویز را در آشوبگری و نابسامانی دودمان برانداز دربار و پریشانی و نافرمانی تمام کشور فرو برد(۱) جز حاصل اجتناب ناپذیر آن بشمار نمی آمد و توالی رویدادها بار سنگین تمام مسئولیت های ناشی از آن احوال را بر دوش ناتوان وی افکنده بود. سرانجام مرگی نچندان آبرومند ، اورا در زیر سقف محقر یک آسیاب دور افتاده، تنها و بی پناه ملاقات کرد. (صفحه17)
📖کتاب "تاریخ مردم ایران ۲" - چاپ اول
📝پی نوشت:
۱- ادوارد گیبون مورخ معروف انگلیسی درین باره خاطر نشان میسازد که "هر ولایت، و تقریبا هر شهر ایران صحنهء جدایی طلبی، اختلاف و خونریزی بود" (پیش از حمله اعراب)
طول این مدت در روایت یوتیکس که مأخذ گیبون درین باب بوده هشت سال مستمر ذکر شده.
مقایسه شود با:
Rawlinson, G, The seventh Monarchy/545
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#نقد_باستانگرایی_و_زرتشت
✅ @Anti_Archaism
🆔کانال ما در سروش:
https://sapp.ir/anti_archaism