eitaa logo
Anti_liberal🚩
7.5هزار دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
15.6هزار ویدیو
87 فایل
✨️پیشنهادات و انتقادات: @Jahadi68✨️ ✨ادمین تبادل و تبلیغات : @mahwm21 ✨ 🛑کانالی برای سوزش برعندازان😂 🛑تحلیل جالب از اتفاقات روز دنیا👌 🛑دفاع منطقی از ایدئولوژی انقلاب🇮🇷 🛑متناسبترین واکنش به رویدادهای روز دنیا🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
Anti_liberal🚩
چه‌بخواےچه‌نخوای‌دوست‌دارم چه‌بخواےچه‌نخواےبدهکارتم
ماکه‌هستیم‌فقط‌آدم‌تواےارباب ماهواخواه‌وهوادارتوهستیم‌حسین
کاسه‌ےچشم‌من‌ازشوق‌تولبریزشده پرشدیم‌ازتووسرشارتوهستیم‌حسین:)
اولین‌گریه‌کن‌ومرثیه‌خوانت‌زهراست مافقط‌گرمۍبازارتوهستیم‌حسین
مادرم‌دست‌مرادست‌توداده،خواهی یانخواهی‌همه‌سربارتوهستیم‌حسین💔🖖🏻
با یه امیدی با یه انگیزه ای فرمود: بچه ها بیایید، محمد و عون،گفتند: جانم مادر ،بفرمایید با ما چیکار دارید؟... اینا نوه های فاطمه اند، اینا زیر سایه ی زینب بزرگ شدند،سرا پایین بله مادر جان،قربونتون برم، مادر قربون این حیاتون برم:)
سرتون و بالا بیارید، میخوام یه کاری بکنید، میخوام من و جلو لشگر یزید و یزیدیا رو سفید کنید،تا نگن داییتون لشگر نداره، یاری رو نداره....
عزیزام میخوام برید مادر پهلو شکستم و خوشحال کنید...🙂💔
گفتند: چه کنیم مادر جان؟ گفت: اول صبر کنید،سرمه به چشمشون کشید،هی قد و بالای بچه ها رو نگاه کرد. دورتون بگردم، شما سربازای حسین هستید💔🖖🏻
کاش مرد بودم شمشیر میگرفتم میومدم وسط میدان،برید اذن و از دایی بگیرید.
Anti_liberal🚩
کاش مرد بودم شمشیر میگرفتم میومدم وسط میدان،برید اذن و از دایی بگیرید.
همچین که اومدن مقابل خیمه ابی عبدالله، خبر دادن دوتا عزیزای زینب اومدن. فرمود زود وارد بشن...
چیه عزیزای دایی؟حسین دست رو صورتشون کشید، این دو تا برادر رو بغل گرفت ،گفتند: دایی ما تنهایی نیومدیم...
ابی عبدالله فرمود: نه شما یادگارای خواهرم هستید، قبول نکردن،زودی اومدن تو چادر مادرشون زدن زیر گریه؟چی شده عزیزای من؟
Anti_liberal🚩
ابی عبدالله فرمود: نه شما یادگارای خواهرم هستید، قبول نکردن،زودی اومدن تو چادر مادرشون زدن زیر گری
گفت: مادر رفتیم اما دایی قبول نکرد. یه وقت دیدن زینب با عجله دوید .... همچین که اومد مقابل حسین، گفت: داداش! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟هم بچه هام فدات، خودم هم قربونت حسین....عاقبت ابی عبدالله فرمود: شاید باباشون جناب عبدالله راضی نباشه؟
Anti_liberal🚩
رخصت‌بده‌دوطفل‌خودم‌رافداکنم این‌فیض‌روسپیدشدن‌روزمن‌مگیر
هم‌دخترشهیدم‌وهم‌خواهرشهید این‌مادرشهیدشدن‌رازمن‌مگیر
بایدعزیزرابه‌فدای‌عزیزکرد درخیمه‌غیراین‌دوعزیزی‌نداشتم💔
غیرازدوطفل‌خودکه‌به‌قربان‌توکنم درخیمه‌ام‌براےتوچیزےنداشتم:)
Anti_liberal🚩
گفت: مادر رفتیم اما دایی قبول نکرد. یه وقت دیدن زینب با عجله دوید .... همچین که اومد مقابل حسین، گفت
بی بی زینب فرمود:من تربیت شده ی  فاطمه ام شوهرداری خوب بلدم.... ،وقتی داشتم می اومدم خود عبدالله گفت: زینب! این دوتا بچه ها باهات میان، هرجا تو تنگنا قرار گرفتی، کار به جنگ کشید، یادت باشه من نیستم، دوتا بچه هارو اول بفرست.
اینارو فدای بچه های حسین کن:)💔
Anti_liberal🚩
اینارو فدای بچه های حسین کن:)💔
تا اینو گفت: دیگه حسین گفت: چشم خواهرم!
همه دورشون رو گرفتن، یکی براشون قرآن می خونه، آیت الکرسی میخونه،یکی میگه مواظب خودت باش محمد، یکی میگه: عون مواظب خودت باش....
تنها کسی که هیج عکس العملی نشون نمیداد زینب بود:)💔
می گفت: مادر میخوام مثل جدتون مثل شیر وارد میدان بشید،چنان رفتن رجز خوندن این دوتا آقازاده جنگ نمایانی کردن...
یه نامردی دیدن وسط جمعیت داره داد میزنه گفت: داغشون رو به دل مادرشون بذارید..💔
دورَشون کردن،همچین که این آقازاده ها افتادن، بلند صدا زدن: دایی حسین!...