متن شبهه:
✍🏼صادق هدایت : " بذر دين "
پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک داد ،که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود !!
کودک با تعجب درون بطری را نگاه می کرد و با خود می گفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟
کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند، اما بی فایده بود!
سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفتە است؟ آخر دهنەی این بطری خیلی کوچک است!!
پدر، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت، روزها سپری شد و شکوفه تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...
بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود. پدر رو به پسر کرد و گفت:
چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است، اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی، خارج کردنش خیلی سخت می شود.
دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است، مگر اینکه شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.
وقتی که ادیان و حکومت های دینی اصرار دارند. افراد جامعه را از سنین بسیار کم و خردسالی در مدارس و مهدهای کودک با مذهب و آموزه هایش آشنا کنند...
(خلاصه شده)
پاسخ شبهه:
آموزش در کودکی ، #مربوط به همه ی انسان هاست و ربطی به #دین خاص ندارد.
این #خصلت آدمی است که در دوران کودکی بهتر از جوانی و در جوانی بهتر از پیری میتواند حفظ کند.
حالا هر گروه و قومی ، از این خصوصیت انسان، به نفع خواسته های خودش بهره می برد.
پس این مختص به #اسلام نیست که بگویید دارد سوء استفاده میکند.
اما دیوار یهود و جمرات در مکه :
همه میدانند که اینها #نماد هستند و در واقع کسی با خود اینها طرف نیست.
در مکه آن ستون ها که بعدا تبدیل به دیوار شده ، جریانش این بوده که وقتی خدا برای امتحانِ پیامبرش ، حضرت ابراهیم علیه السلام ، به او امر کرد که فرزندت را قربانی کن..
آن حضرت این فرمان را به فرزندش اسماعیل علیه السلام خبر داد و حضرت اسماعیل عرض کرد: ای پدر ، به آنچه امر شده ای عمل کن که ان شاءالله مرا صابر خواهی یافت....
زمانی که این پدر پیر ، دست آن پسر جوان و زیبا را گرفته بود و به سمت قربانگاه میرفت، ابلیس در سه جا ظاهر شد و وسوسه میکرد که بعد از عمری طولانی ، صاحب چنین فرزندی شدی ، چطور دلت می آید او را با دست خودت بکشی؟؟؟
حضرت ابراهیم علیه السلام با سنگ ابلیس را میزد و از شر او به خداوند متعال پناه می برد...
حالا آن جاهایی که ابلیس ظاهر شده ، هر کدام یک ستون درست کرده بودند که حاجیان به عنوان نماد مخالفت با ابلیس ، و اطاعت از پروردگار، باید آنجا به آن ستون ها سنگ بزنند.
بعدا با تراکم جمعیت آن ستون ها را تبدیل به دیوار کردند که سنگ ها خطا نروند و اصابت کنند.
کدام آدم نادانی با یک ستون و دیوار دشمنی میکند و سنگ میزند و یا حتی آن را مقدس میداند و دورش میچرخد؟
اینها همه خاک و سنگند و قابلیت دوستی یا دشمنی ندارند.
اما وقتی نماد خدا یا شیطان شدند، ان وقت یک دیوار را میبوسیم و دیگری را سنگ میزنیم.
مطلب برای کسانی که اهل فکر و انصاف هستند روشن است اما لجبازان هرگز هدایت نخواهند شد .
کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات
جهت عضویت👇
ایتا 👇
https://eitaa.com/Antishobhe
سروش👇
https://sapp.ir/.antishobhe
تلگرام👇
http://telegram.me/Aliomidiani