eitaa logo
کانال آنتی‌شبهه
6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
48 فایل
کانال آنتی شبهه در تلگرام: @Antishobheh گروه آنتی شبهه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 شرایط تبلیغات و تبادل👇 https://eitaa.com/sharayet_tabadolatema تب ادمینی نداریم❌❌ انتقاد پیشنهاد: @marka18385
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⭕️ نقد و بررسی ادعای اعراب مسلمان در ایران 🔺 یکی از موضوعاتی که اسلام ستیزان همواره از آن به عنوان بهانه ای برای تخریب اسلام و ضربه زدن به اعتقادات اسلامی بهره می برند، ادعای نابودی کتابخانه های ایران توسط اعراب مسلمان است. 🔺با توجه به که این موضوع، مستند به گزارش چند منبع متاخر بوده و برخی از نویسندگان معاصر نیز تحت تاثیر رویکردهای عرب ستیزانه و با اعتماد به آنها، به نقل آن پرداخته اند، در مقابل بعضی از محققان نیز با بررسی گزارشات مربوطه، دلایل و مستنداتی در رد آن اقامه کرده اند. اما متنی که مورد استناد اسلام ستیزان قرار می گیرد از این قرار است: 🔰 ابن خلدون، جامعه شناس نامدار عرب می نویسد : «هنگامی که سعد ابن ابی وقاص بر تیسفون دست یافت، در آن جا کتاب های بسیار دید. وی در نامه ای که به عمر ابن خطاب نوشت، درباره این کتاب ها دستوری خواست. عمر در پاسخ نوشت که : آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در آن کتاب ها راهنمایی است الله برای ما قرآن را فرستاده است که از آنها راه، نماینده تر است و اگر در آن کتاب ها جز مایه گمراهی نیست، الله ما را از شر آن ها در امان داشته است. از این سبب آن همه کتاب ها را در آب یا آتش افکندند.» "📚مقدمه ابن خلدون، برگردان از محمد پروین گنابادی، برگ ۲۸۵" 🔴 ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه درباره کتاب سوزی اعراب چنین می نویسد : وقتی قتیبه ابن مسلم، سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتاب هاشان همه بسوزانید و تباه کرد. (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸) 🔵 مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران می‌ نویسد : یکی از آثار شوم و زیان‌ بخش حمله به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آن ها کلیه کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند. وی در دنباله می‌ افزاید : سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیک را به دست آب و آتش سپردند. ✅ دولتشاه سمرقندی در کتاب تذکره الشعرا (صفحه ۲۶) به یکی دیگر از ماجراهای کتاب سوزی توسط اعراب در دوره خلافت عباسیان، می پردازد : 🔺عبدالله بن طاهر به روزگار خلفای عباسی، امیر خراسان بود. روزی در نیشابور (به مسند) نشسته بود. شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او بنهاد. (امیر) پرسید : این چه کتاب است؟ (مرد) گفت : این قصه وامق و عذرا است و خوب حکایتی است که حکمای بنام شاه انوشیروان جمع کرده اند. امیر فرمود : ما مردم، قرآن خوانیم و به غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی خوانیم و ما را از این نوع کتاب، در کار نیست. این کتاب، تألیف موبدان (زرتشتی ها) است و پیش ما مردود است. (پس فرمود) تا آن کتاب را در آب انداختند و حکم کرد که در قلمرو او به هر جا از تصانیف موبدان و را یافتند جملگی همه را بسوزانند. 💥اینچنین بود که میراث گرانبهای دانش و سرمایه بزرگ علمی ایرانیان در باستان دستخوش تخریب و نابودی قرار گرفت... 🔺نقد و بررسی موضوعات مطرح شده و دلایل مردود بودن آنها، در پست های بعدی... ✍ اکبر عزیزیان ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh 🏴
﷽ ⭕️ نقد و بررسی ادعای کتابسوزی اعراب مسلمان در ایران 1⃣بخش نخست: نقد گفته ی "ابن خلدون" درباره ی کتابسوزی اعراب مسلمان در ایران 🔺 ابن خلدون (متوفای ۸۰۸ هجری) تاریخ نگار و جامعه شناس مشهور قرن هشتم هجری در کتاب مشهور خود "مقدمه" و در فصل "العلوم العقلیه و اصنافها" پس از اشاره به ترقی ایرانیان در علوم عقلی چنین آورده است: ولقد يقال إن هذه العلوم إنما وصلت إلى يونان منهم حين قتل الإسكندر دارا وغلب على مملكة الكينية فاستولى على كتبهم وعلومهم ممالا يأخذه الحصر ولما فتحت أرض فارس ووجدوا فيها كتبا كثيرة كتب سعد ابن أبي وقاص إلى عمر بن الخطاب ليستأذنه في شأنها وتنقيلها للمسلمين فكتب إليه عمر أن اطرحوها في الماء...(۱) ترجمه: و گفته می شود اسکندر بعد از کشتن دارا و تسلط بر ملک کیانی، علوم عقلی را از ایران به یونان برد و از علوم عقلی ایرانیان استفاده ها کردند و چون کشور ایران به دست فتح شد و کتب بسیاری در آن سرزمین یافتند، سعد بن ابی وقاص درباره ی این کتاب ها از عمر کسب تکلیف نمود و عمر به وی نامه نوشت که همه ی کتاب ها را در آب فرو افکنید زیرا اگر در آنها راهنمایی و راستی باشد خداوند ما را به چیزی رهبری کننده تر از آن هدایت کرده است و اگر کتب ضاله و گمراهی است پس کتاب خدا ما را از آنها بی نیاز کرده است. از این رو آنها را در آب یا آتش افکندند. این است که علوم عقلی ایرانیان از میان رفت و چیزی از آنها به ما نرسید. ❗️مهم ترین دلایل در رد روایت ابن خلدون از این قرار است: 1⃣ ابن خلدون نخستین کسی است که چنین ادعایی را مطرح کرده است و پیش از وی، هیچ فرد مسلمان یا غیرمسلمانی از فاتحان عرب در ایران سخنی به میان نیاورده است. 👈یعنی تا اواخر قرن هشتم هیچ یک از مورخان که به شرح جزء به جزء فتوحات مسلمانان در ایران ِ آن روز پرداخته اند، هرگز سخنی از کتابسوزی به میان نیاورده اند. از مهم ترین منابع مربوط به تاریخ اسلام و فتوحات اعراب، "الفتوح" ابن اعثم کوفی مربوط به قرن دوم، "تاریخ طبری"، "تاریخ یعقوبی"، "فتوح البلدان" بلاذری و "اخبار الطوال" دینوری مربوط به قرن سوم، "البدء و التاریخ" مقدسی و "مروج الذهب" مسعودی، مربوط به قرن چهارم، "تجارب الامم" ابوعلی مسکویه مربوط به قرن پنجم و "الکامل" ابن اثیر مربوط به قرن ششم هستند که گزارشی از کتابسوزی فاتحان عرب به خصوص "سعد ابن ابی وقاص" نیاورده اند. از سوی دیگر با وجود آنکه نامه های رد و بدل شده بین فاتحان و خلفا در تاریخ ثبت شده، اما از نامه ی یاد شده اثری نیست. 2⃣ ابن خلدون برای گفته ی خود سندی نیاورده است و گویا خود نیز به آن یقین کافی نداشته است، چرا که جمله ی خود را با عبارت "و لقد یقال" یعنی "و همانا گفته می شود" آغاز کرده است. چنین نقلی ارزش تاریخی ندارد و نمی توان به صحت آن اطمینان کرد. ❗️از سویی دیگر، او این گزارش را در کتاب تاریخ خود یعنی "العبر و دیوان المبتدا و الخبر" نیاورده است؛ با وجود آنکه رویدادهای مربوط به فتوحات در ایران را مو به مو ذکر کرده است. 3⃣ تاریخ، وجود کتابخانه ای در که حاوی کتب بسیاری بوده باشد، ضبط نکرده است. ما به هنگام فتوحات، تنها در "جندی شاپور" یک مرکز پزشکی و دارای کتاب داشتیم که آن هم طبق منابع، به صلح فتح شده و مردم امان یافته و اموالشان مصون مانده بود.(۲) این مرکز علمی نیز بدون هیچ آسیبی تا حدود سه قرن پس از اسلام، به فعالیت خود ادامه داد و در نهضت علمی مسلمانان تأثیرگذار بود.(۳) 4⃣ ادعای ابن خلدون این است که کتابسوزی اعراب، سبب نابودی علومی بوده که قرن ها پیش مورد استفاده ی یونانیان بوده. اما باید دانست با وجود شواهدی مبنی بر تأثیرپذیری حکمت و فلسفه ی یونان از مصر و ایران، در عصر اسکندر، یونان باستان شکوفاترین دوران فلسفی خود را می گذرانده و فلسفه ی یونانی به سبب ظهور دانشمندان بزرگی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو در اوج شکوفایی بوده است.(۴) بنابرین بعید به نظر می رسد که در آن دوره، ایرانیان صادرکننده ی این علوم به یونان بوده باشند. از طرفی ادعای حمل علوم و کتاب های یاد شده توسط اسکندر نیز در آثار تاریخی منعکس نشده است. ❗️با توجه به آنچه گفته شد، روایت ابن خلدون بی اعتبار و غیرقابل اعتماد است. 📚پی نوشت ها: ۱.مقدمه ی ابن خلدون، چاپ بیروت، ج ۱، ص ۴۸۰ ۲. ترجمه ی تاریخ طبری، چاپ ۱۳۵۲، ج ۵، ص ۱۶۲ _ ترجمه ی فتوح البلدان بلاذری، چاپ ۱۳۶۷، ص ۵۳۳ ۳. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، چاپ هشتم، ص ۳۱۰ _ مرتضی محمدنیا، کتابخانه ی دانشگاه جندی شاپور، نشریه ی آینه ی پژوهش، ش ۱۱۰ و ۱۱۱، ص ۳۲ ۴. دبلیو.کی.سی.گاتری، تاریخ فلسفه ی یونان، ترجمه ی مهدی قوام صفری، چاپ ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۷ _ پل استراتن، آشنایی با سقراط، ترجمه ی علی جوادزاده، چاپ ۱۳۸۱، ص ۱۴ ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh
﷽ ⛔️شبهه امام حسن عسکری (ع) عقیم بوده و فرزندی نداشته است و حتی ترجمه ی عسگری که نام ایشان است به معنای عقیم می باشد. ❇️پاسخ @Antishobheh 🔹👈 اولاً لقب امام، بوده نه عسگری! در زبان عرب اصلاً ما حرف (گ، چ، ژ، پ) نداریم که بگوییم عرب ها به امام، عسگری می گفته اند و معنای آن در بعضی زبان ها عقیم می شود! و نتیجه بگیریم به دلیل عقیم بودن حضرت به او این لقب را داده اند!!! ‼️ 📌اینکه در ایران و جاهای دیگر به اشتباه لفظ عسگری برای ایشان به کار می رود به دلیل قرابت تلفظ حروف (ک و گ) در زبان فارسی است و مردم از روی راحتی تلفظ و قرابت واجی، نام امام را عسگری می گویند و اگر نظرخواهی کنید متوجه می شوید که مردم اعتراف می کنند چون عسگری راحت تر در زبان می آید. و از روی عادت است که اینگونه می گویند ولی این به معنای تصدیق عقیم بودن ایشان نیست و کسی چنین قصدی ندارد. 👈👈پس لقب امام در میان ، عسکری بوده و این اصلاً به معنای عقیم نیست. ❗️عسکری به معنای سپاه و لشکر است، از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه ی عباسى در سامراء، در محله ی عسکر (محل سکونت نظامیان ) سکونت اجبارى داشت، به همین جهت عسکرى نامیده مى‏ شود. 🔹👈ثانیاً عقیم بودن ایشان کذب محض است و دروغ و شایعه ای است که مخالفان و معاندان (عج) از خود بافته اند تا وجود مقدس ایشان را زیر سئوال ببرند. 🚫دلایل به وجود آمدن شایعه ی عقیم بودن امام حسن عسکری (ع): 🔺 ۱.اختفای ولادت امام و نام ایشان: یکی از وظایف امام حسن عسکری(ع) حفظ و حمایت امام دوازدهم (عج) از شمشیر و دستگاه های حکومتی بود که تمام نیروهای خود را علیه امام دوازدهم و حجت خدا بسیج کرده بودند و این موقعیتی برای حضرت پیش آورده بود که خیلی باریک و دشوار می نمود. از این رو بهترین راه نجات از این تنگنا این است که ولادت مولود جدید به کلی اعلان عمومی نشود و در اذهان عمومی طوری وانمود شود که اصلاً خبری نیست و اتفاقی نیافتاده است. وقتی شک ایجاد نگردد کنجکاوی هم به دنبال آن نخواهد بود. حتی پس از ولادت (عج)، یاران نزدیک و شاهدان ولادت از آوردن نام او منع می شوند تا مبادا دشمنان به وجود وی پی برده و او را از بین ببرند و کسی از وجود او سخن نمی گوید… تازه هریک از و دوستان هم که با آن شرایط، امام (عج) را می دید و یا از امام حسن عسکری (ع) وجودش را می شنید، به دو چیز ملزم بود: ▪️۱.وجوب کتمان و سرپوشی ولادت امام ▪️۲.حرمت اطلاع احدی بر نام شریف آن حضرت ❗️وقتی مردمی که کماکان منتظر ولادت فرزند امام حسن (ع) هستند این وضعیت را مشاهده می کنند گمان می برند که امام حسن فرزندی ندارد و دلیلی به جز عقیم بودن حضرت برای آن پیدا نمی کنند و این شایعه کم کم در اذهان عمومی شکل می گیرد که البته در به وجود آمدن آن دشمنان سهم بسزایی داشتند. ✔️اما سایر دلایل: 🔷۲.پخش شدن این شایعه توسط دشمنان امام حسن عسکری(ع) و معاندان و شیعیان ▪️۳.عنوان شدن این موضوع توسط جعفر کذّاب برادر ناخلف امام حسن عسکری(ع) ▪️۴.عنوان شدن این موضوع توسط مسلمانان سنی مذهب و فرقه های مختلف ▪️۵.عنوان شدن این موضوع توسط و افراد (وابسته به) آنها ▪️۶.عنوان این موضوع توسط و کافران در سراسر جهان ▪️۷.به امامت رسیدن حضرت در سن خردسالی و عدم قبول این موضوع از طرف مسلمانان سست عنصر و بی ایمان ▪️۸.طولانی بودن عمر حضرت و ایشان و عدم قبول و باور عده ای به این امر. ❗️متن کامل تر این نوشتار: 🔗 https://b2n.ir/15341 🔺منبع: پایگاه علمی، فرهنگی و اعتقادی الشیعه ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh
﷽ ⛔️ شبهه شاهپور دوم معروف به شکارچی اعراب: نهمین ‌پادشاه‌ ساسانی، بیشترین‌ زمان‌حکومت را داشت.وی هفتاد سال‌ بر ایران‌ حکومت ‌کرد و جالب ‌است ‌بدانید زمانیکه ‌در شکم ‌مادرش ‌بود به شاهی ‌رسید و بزرگان ‌تاج‌ را بر روی ‌شکم‌ مادرش ‌نهادند، بزرگ‌ قبایل‌ عربستان، ابن ‌مخلب‌ نام‌ داشت ‌وی ‌در زمانیکه‌ شاهپور هفت ‌ساله‌ بود به ‌ایران‌ حمله ‌کرد و بعد قتل‌ و غارت فراوان ‌،در همان‌ جنوب ‌ایران ۱۲۰۰۰۰ زن ومرد و کودک ‌را به اسیری‌ گرفت ‌تا‌ برده ‌و کنیز کند، بعد چند روز راهپیمایی ‌آذوقه ‌آنها‌ تمام‌ شد و وی ‌باکمال ‌بیرحمی‌،تمام ‌آنها را گردن ‌زد ‌و بکشورش ‌بازگشت، هفت ‌سال ‌بعد دوباره‌ به تصور‌ اینکه هنوز شاهپور بچه ‌است ‌و او میتواند با خیال ‌راحت‌ به غارت‌ بپردازد،تدارک ‌حمله ‌به ایران‌را ديد. اینبار شاپور خود سرداری ‌سپاه ‌را برعهده‌ گرفت‌ وجزو معدود دفعاتی‌است که شاه دستور میدهد ‌‌بهیچ ‌عنوان اسیر نمیگیریم، (در این ‌زمان‌ شاپور ۱۴‌ ساله‌است) شاپور سپاه‌ عرب ‌را بین‌ دجله ‌و فرات‌ گیر انداخته دستور تخریب‌ پلها را صادر نمود تا‌ هیچ عربی نتواند بگریزد؟ این جنگ‌‌ همانروز غروب‌ به پایان‌ رسید و از لشکر اعراب هیچکس سالم باقی‌ نماند بدستور شاپور ابن‌مخلب ‌را که قدی ‌بلند و بي قواره و صورتی آبله چرده بود ‌ ‌‌از بین زخمیها‌ پیدا کرده ‌نزد وی آوردند ‌ شاپور علت‌ حمله‌ را پرسید و‌ وی‌ علت‌ را گرسنگی ‌اعراب ‌و بچه‌ بودن‌ شاه ‌‌‌ عنوان ‌کرد، شاپور بوی‌ گفت‌ اگر اعلام ‌میکردید ما به شما‌ آذوقه ‌میدادیم! و در جواب ‌سوال شاهپور که‌ چرا دفعه ‌قبل‌ اسیران ‌راقتل‌ عام ‌کردید،گفت‌ خوراکمان ‌رو به پایان ‌بود‌ ونمیتوانستیم ‌آنها را سیر کنیم‌، شاپور پرسید؛ چرا آزادشان‌ نکردید که‌ بروند شاه‌ عرب ‌کمی ‌ درنگ کرد و در پاسخ ‌گفت‌ بفکرم ‌نرسید؟!؟!؟!‌ شاپور دستور داد شانه‌هایش ‌را سوراخ‌ کرده ‌و از آن ‌طنابی‌ گذرانده ‌و بر سر در شهر آویختند، و از آن‌ پس ‌دستور داد که‌ هر عربی‌ را در مرزهای ‌ایران‌ یافتند بهمین‌ روش‌ مجازات‌ کنند، و اینچنین ‌شد که‌ اعراب لقب ذوالاکتاف ‌را به‌ شاپور‌ دادند (یعنی‌:صاحب‌کتف‌ها) روحش شاد و *یادش‌گرامی*باد مرد باش کپی کن ❇️ پاسخ @Antishobheh 1️⃣ داستان غیرواقعی و عجیب و غریبی که اینجا نقل شده، گزیده ی یکی از رمان های تاریخی ذبیح الله منصوری، در کتاب "سرزمین جاوید" است، که هیچگونه اعتبار تاریخی ندارد و در دکان هیچ عطاری جز دکان خود پیدا نمی شود. [1] 📌می دانیم که منصوری در ترجمه ی کتاب ها به متون اصلی وفادار نبود و بسیاری از مطالب ترجمه شده، در واقع از تخیل وی سرچشمه می گرفت. بنابرین نوشته های وی آن اعتبار تاریخی مورد نظر را ندارند. 2️⃣ اصل واقعه ی حملات گروهی از به جنوب ایران و مقابله ی در برابر آنان از مسلمات تاریخی است و در منابع مختلفی مانند متن زرتشتی "بندهشن" و شاهنامه ی فردوسی آمده است،اما خالی از داستان پردازی ها و افسانه سرایی ها هم نیست. 📌در مورد شخصیت و زندگانی شاپور دوم ساسانی نیز، وضع به همین منوال است. مثلا حکایت گذاشتن تاج شاهی بر شکم مادر شاپور دوم، یکی از همین افسانه هاست. جالب است که حتی منصوری نیز در کتاب خود آن را روایتی ضعیف شمرده است. [2] 👈اما کشتار 120 هزار نفری، اسیران ایرانی به دست اعراب، حتی در نوشته های تخیلی منصوری هم نیست و وی تنها به کثرت اسرا اشاره کرده است. بنابراین کذب بودن آن آشکار است. 3️⃣ در رمان تاریخی منصوری، نام فرمانده اعراب در حمله به قسمت های جنوبی ایران، "قروه بن مخلب" است، نامی که البته نشانی در تاریخ ندارد و تنها نام نزدیک، "ابن مخلب" لقب محمد بن اسماعیل است، که در زمان حمله ی ابوطاهر قرمطی به مکه در سال 317 هجری، امیر آنجا بوده است. [3] اما در منابع دیگر نام سردسته ی اعراب "طایر غسانی" ذکر شده‌است 4️⃣ در باره ی ملقب شدن شاپور دوم به "ذوالاکتاف" اقوال مختلفی موجود است. و قول معروف همان است که شاپور دوم پس از پیروزی بر اعراب مهاجم، اقدام به سوراخ کردن کتف ایشان کرده است که البته روشی بیرحمانه بوده است. 📌فردوسی سروده است👇 ✅به دژخیم فرمود تا گردنش زند به آتش اندر بسوزد تنش ✅سر طایر از ننگ در خون کشید دو کتف وی از پشت بیرون کشید ✅هرآنکس کجا یافتی از عرب نماندی که با کس گشادی دو لب ✅ز دو دست او دور کردی دو کفت جهان ماند از کار او در شگفت ✅عرابی ذوالاکتاف کردش لقب چو از مهره بگشاد کفت عرب...[4] ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh