eitaa logo
کانال آنتی‌شبهه
6.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
48 فایل
کانال آنتی شبهه در تلگرام: @Antishobheh گروه آنتی شبهه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 شرایط تبلیغات و تبادل👇 https://eitaa.com/sharayet_tabadolatema تب ادمینی نداریم❌❌ انتقاد پیشنهاد: @marka18385
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹يادم هست کلاس چهارم، توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!! قهرمانی که با اسم و خاطره ش بزرگ شدیم!! "پطروس" توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!! همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمون ماندگار بشه!! پطرس ذهنِ ما خسته بود، تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!! سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس، هانس بوده! تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" اون رو نوشته. بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشون هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!... خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!! شاید اون وقتها اگر مى فهميديم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت مى شديم!! 🔰 اما توی همون روزها، سرزمین من پر از بود!! قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!!👈 شهید : نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد! 🌹داشتم خونه رو مرتب می کردم... حسین گوشه ی آشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود.اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد... رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟!... یهو برگشت و بهم نگاه کرد. گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!... خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان... از تعجب خنده ام گرفت... بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟!...گفت: بهشت زهرا( س) ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴... چیزی نگفتم و گذشت... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم. با کمال تعجب دیدم دقیقأ همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود. پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده 🌹روزی بچه ها چشم شان به عراقی کوتاه قدی افتاد که به سمت خاکریز خود می آمد . صبر کردند تا اسیرش نمایند.کمی که جلو تر آمد ، دیدند حسین ریزه است که لباس عراقی ها را به تن کرده و سلاح شان را به دوش گرفته، همان مو قع نزد فرمانده رفت و در پا سخ نگاههای پرسشگر وتاحدودی عصبانی او گفت: « خودتان گفتید به خط رفتن برای من زود است. من به آنجا رفتم، یک عراقی را دست خالی کشته ، لباس و پو تین وسلاح او را به همراه آوردم تا ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتر است 🌹 شهید محمد حسین فهمیده: هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. 🌹8 آبان؛ سالروز روز نوجوان گرامی باد👌 🇮🇷کپی برای جهاد تبیین آزاد👇 @Antishobheh