﷽
▪️منبرهای یک دقیقه ای▪️
حجت الاسلام شریف
✔️بسته شدن باب خیر...
☑️هر وقت دیدید نسبت به #گناه راغب هستید و نسبت به کار خیر حال و حوصله ندارید بدانید که خداوند باب خیر را به رویمان بسته است.👈👈 علت آن این است که جسد ما پاک نیست، انگشتان ما باید در خدمت خداوند باشد ولی با آن چه صفحاتی را لایک می کنیم؟ با چشم خود به چیزی نگاه کردیم که دیگر لیاقت نداریم در مجلس #امام_حسین علیه السلام حاضر شویم، با زبانمان حرف هایی زدیم که توفیق صدا زدن نام اباعبدالله را از ما گرفتند‼️. اگر جسد ناپاک شد روح هم ناپاک می شود و وقتی روحمان ناپاک شد گناه را میشناسیم ولی باز هم آن را انجام می دهیم.
📚سخنرانی حجت الاسلام شریف در دهه سوم #محرم -آبان 95
💠 حسینیه مجازی آنتی شبهه🚩
@Antishobheh
﷽
♦️سوال
چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و #قصاص نکرد آیا این عمل خلاف عدالت نبود؟؟
❇️پاسخ
@Antishobheh
👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را #معاون وى قرار داد.
❕در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «#يمن» كشته و اموال آنها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه رو گرديد، همه آنها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند.
👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاحها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوانمردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دستهاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته اى آزاد شدند.
📚فروغ ابدیت ص825
❕وقتى خبر جنايت هولانگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. #بخاری و دیگران نقل می کنند ؛
« ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند #اسلمنا گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم »
📚صحیح بخاری ج4 ص122
📚سنن نسائی ج8 ص250
❕پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و #خونبهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت.
📚سیره ابن هشام ج2 ص430
👌سپس همه سران مصيبت زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خونبهاى افراد بى گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اينكه امكان داشت ضررهايى بر آنها وارد شده باشد از آنكه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دستهاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.
📚سیره ابن هشام ج2 ص430
📚تاریخ طبری ج2 ص164
👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، #مبلغى را به كسانى كه از حمله هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمىكنم.
📚الخصال ج2 ص125
❕بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر #اسلام باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم #بیزاری خود را از عمل خالد ابراز داشت .
❔اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد .
👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر #حاكم ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از #گناه خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند .
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh
﷽
شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد
دکتر محسن نوری دوست و همراز #شهید_احمد_علی_نیری می گوید :
یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این #گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای #خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به
بعد برای #خدا گریه میکنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…»
به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
🌸شادی روح مطهرش صلوات🌸
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh
♻️ نقدهای #لایحه_عفاف_و_حجاب، حاصل زحمات برخی از کارشناسان و پژوهشگران حوزه عفاف و حجاب است که به تناوب، تقدیم می گردد.
🔴 مأموران نیروی انتظامی حق جلوگیری از کشف حجاب را حتی در اماکن مقدسه هم ندارند!
🔰اگر بخواهیم به متن لایحه عفاف و حجاب ملتزم باشیم، مأموران نیروی انتظامی در موارد بدپوششی و یا کشف حجاب، اگر به طور مستقیم وارد شوند و جلوی کسی که در حال ارتکاب #جرم، #گناه علنی و دهن کجی به احکام الهی است را بگیرند، خلاف این قانون عمل کرده اند!
👈 این یعنی اینکه حتی در اماکن مقدسه هم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، حق ورود مستقیم و جلوگیری از #ادامه_ارتکاب_جرم – یعنی بدپوششی و یا کشف حجاب – را ندارد !!!
⚠️واقعاً با چه توجیهی می توان این حقارت و عقب نشینی مضحک را توجیه کرد؟!
این حقارت را حتی در کف خیابان هم نمی توانیم هضم کنیم، چه برسد به اماکن مقدسه و مکان های خاص!
🇮🇷کپی برای جهاد تبیین آزاد👇
@Antishobheh