eitaa logo
ذاکرین آل الله
286 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
313 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
توسل و مناجات با حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا ویژهٔ شبهای قدر رمضان به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی •✾• اومدم گریه کنم که تو بهم امون بدی به خدا رو بزنی گریه هامو نشون بدی من که حرفی ندارم تو لااقل حرفی بزن نکنه تا منو دیدی سرتو تکون بدی ای آقا! این شبا داری هوامونو یا نه? می پسندی گریه هامونو یا نه? می پوشونی بدیامونو یا نه? ای آقا! حلالم کن که برات درد سرم منی که همیشه آبرو برم از خجالت تو پایینه سرم بی سر و پا اومده تا که تو سر به راش کنی این در اون در میزنه تا یه کاری براش کنی میگن اون دلی که می‌شکنه مث حرم میشه دل من شکسته که راهی کربلاش کنی ای آقا! از در خونه ی تو برم یا نه؟ می کشی دستتو رو سرم یا نه؟ میشه اربعین برم حرم یا نه؟ ای آقا! نگیره اگه دعام دلت میاد؟ از خونه بدم سلام دلت میاد؟ اگه کربلا نیام دلت میاد وای مادر! بالتو گره به میخ در زدن تو رو نامردا سر گذر زدن تو رو تو کوچه چهل نفر زدن وای مادر! چی شد آخر فضّه رو صدا زدی وای مادر! تو با یه شیش ماهه دست و پا زدی وای مادر! پشت در گریز به کربلا زدی
202030_1410417375.mp3
22.47M
|ㅤㅤ امام صادق (علیه السلام) فرمود: آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می‏شود.  📚وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8
توسل ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• تو چنانی که منم شیفته و در‌به‌درت نظری کن که بیایم نظری در نظرت هر چه دیدی طمعِ بیشتر و بیشترم باز دیدم کَرمِ بیشتر و بیشترت این همه جرم و خطا کرده‌ام و در عجبم نشد اصلا که مجازات شوم با تشرت کیستم؟ این همه تحویل مگیرم که منم بنده‌ی عاصی و رسوا شده و خیره سرت شرمسارم که همیشه عوضِ این همه لطف بوده‌ام در همه‌ی عمر فقط دردسرت لطف کردی و رساندی منِ تنها شده را به مناجات ابوحمزه و فیض سحرت قَسمت می‌دهم امشب "بِعَلیٍ بِعَلی"! قَسمت میدهم آری! قسم معتبرت ثمر خلقتِ هستی است در انگور نجف بچشان بر لب من! جرعه‌ای از این ثمرت گفتمت راه تقرب به سویت چیست؟ بگو! گفتی از کرب‌وبلا راه بجویم به درت گفتم اصلا چه زمان یاد حسینت باشم؟ گفتی آن ثانیه که سوخت زبان و جگرت! گفتمت تشنه که گشتم چه کنم یاد غمش؟ گفتی آن لحظه مدد جوی ز چشمان ترت! گفتمت روضه بخوان تا که دلم نرم شود گفتی از تشنه لبِ در دل خون غوطه‌ورت گفتم اصلا چه شده خم شده آقا کمرش؟ گفتی ای کاش نبینی غم و داغ پسرت! کاش هرگز نشود تا که ببینی روی خاک مثل تسبیح تنش ریخته در دوروبرت
Fadaeian_Ramazan1400_Shab19_2.mp3
16.11M
امام صادق (علیه السلام) سوال شد : چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت فرمود : کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است. 📚وسائل الشیعه ، ج 7 ص 256، ح 2
روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده... خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا رو‌کرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده... تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. * تب گرفته تمام جسم مرا همه‌جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند! او بیاید برای تسکینم گرچه بستند باز میریزد خون دل از شکاف زخم سرم زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم سهم من از تمام این دنیا غصه و حسرت و بداقبالیست دور بستر حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست من که مرد نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه‌هاش جا انداخت برو قنبر میان هرکوچه! بگو از حال و روز غمبارم! کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم! این حسین است چهره‌ی او را ای پسربچه ها نگاه کنید! سر رخت و لباس او نکُند کشمکش بین قتلگاه کنید! سنگ از روی بام‌ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سَری مَعجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود! صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید! اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید! نیزه می‌رفت و برمی‌گشت چشماش باز و بسته میشد هرکس توی مقتل اومد اونقدر می‌زد خسته میشد زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه می‌دونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید بالحسین..الهی العفو...
Fadaeian_Ramazan1400_Shab19_4.mp3
10.31M
که دیده در دل محراب پیکری خونین؟ میان شور و شرر سجده با سری خونین برای وسعت هفت آسمان تداعی شد دوباره قصه پرواز با پری خونین
روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی امشب از سر شب دلم توحول و ولاست امشب میدونی دلت چرا نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه... وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر، حسینم! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله! ابی عبدالله فرمودند: جانم یاامیرالمومنین، صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده؟صدا زد: یا امیرالمومنین هفده روز مانده، میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش. راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود، مگه امیرالمومنین چند سال سن داره؟ شصت وسه سال، باور کن شصت وسه ساله همه محاسنش سفید نمیشه.. اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن. صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه... امشب خونه ی دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن میگه رفتم محضر بابام ، دیدم نشسته خوابیده.. صدا زدم بابا بیداری؟صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا چته؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبرو خواب دیدم...حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله! خستم کردن... میگه پیغمبراکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون کن. عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشونو بر خودشون مسلط کنه.. میگه بعد پیغمبر فرمود:علی دیگه چیزی نمونده عزیزم.. امشب تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم. سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم، دیگه بسه، دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم... امشب تا نزدیک سحر شد..صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد. صدا می زد «الصلاة الصلاة»همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون، میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد: الله اکبر الحمدلله رب العالمین ،سبحان الله..سیاهی شب، زینب تو خونه، کلثوم تو خونه، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد، الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله..اشهدان محمد رسول الله...
زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو صداته بابا چقدر لحن اذان‌ گفتنت، شبیه اون قرآن خوندن تو مدینه شده بابا،کدوم قران خوندن؟ بابا یادت میاد سرش تو بغلت بود یهو با نگاهش به تو نگاه کرد صدا زد علی بگو بچه هامو از حجره ببرند. بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون... بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی اعوذبالله من الشیطان الرجیم...بسم الله الرحمن الرحیم..یس و القران الحکیم یه بزرگی اینجوری روضه میخوند میگفت مولا کأنه به دلش افتاد فاطمه عمرش به اندازه ی یه یس مونده، لذا امیرالمومنین تا وسط سوره میخوند یهو برمی گشت میگفت: یس و القران الحکیم.... اذان تمام شد آمد پایین، ایستاد برا نماز، بعضیا میگن نماز نافله ی صبح بوده.آقام وارد سجده شد نانجیب شمشیر و بالا آورد مولا میخوادسر از سجده بر داره.نانجیب شمشیر و بالا گرفت.. زمینیا میگن نزن، آسمونیا میگن نزن،فرشته ها میگن نزن، یه خانومی هم معجر دست گرفته، فاطمه میگه نزن، هم مولا حرکت کردسر و بالا اورد هم نانجیب شمشیر و پایین آورد چنان ضربه به سر مبارک خورد صدای ضجّه آسمان علی رو زدن... روایت میگه: وقتی زمین خوردن آقا امام مجتبی بدو بدو دوید سر بابا رو بغل گرفت مردم ریختن دور علی، خون از سرش داره میره، عمامه رو سفت بالا سرش بستن، میگه همین جور سرش تو بغل حسن و با گوشه ی چشمش آسمونو نگاه میکرد حمد میگفت الحمدلله سبحان الله... وقت جان دادن سرش تو بغل حسن بود.حسین پایین پاش بود ..عباس چنان ناله میزد بابامو زدن..آقا با صورت زمین‌ خورد موقع افتادن یا حضرت زهرا افتاد.. اما سلام بر اون آقایی که تو‌گودی قتلگاه افتاده بود با گوشه ی چشمش به آسمون‌ نگاه می کرد..یه دفعه نانجیب دست انداخت به محاسنش ..آقا رو به صورت برگردوند..دیدن حسین با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه میکنه ..صدای پای اسبا میاد..امام صادق علیه السلام فرموده:جدم چشمش به خیمه ها بود جان داد.. چوخ خیمه ی باخما من ئوزدم حسینچیم تو‌کلدور خیمه لره وای اباالفضل اویان .
202030_1072651538.mp3
44.14M
امام صادق (علیه السلام) فرمود : برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام میگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست‏ و سوم. 📚وسائل الشیعه ، ج 7 ص 259
سینه_زنی و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی دل کوفه می لرزه شبیه صبح محشر شده غوغا، دمِ آخر شده آشوب چرا امشب دل این شهر، دل عالَم سکوت شهر نفس‌گیره دلا غرقِ غم و ماتم میره مسجد تک و تنها امام عالَم بالا رویِ لبهاش پر از نجوا هنوزم میگه یا زهرا «امان ای دل، امان ای دل» غربت عم اوغلنتدی اما شناسی زهرا چَتن تودی منَ دنیا آخِر گوزیاش یوخوم یولداش غم از غالدی قلبمی بولسون خانم خانم منیم جانوم دعا اله حیدری السون تو مردما یورولموشام بولوت مثل دوتول موشام سَنَ بَتر دارخیمیشام «امان ای دل، امان ای دل، امان ای دل» به کوفه نی تانِردی ذره وفا سو یوخدی ولی برعکس غمی چوخدی بو امت کی بو مدّتدن علینی چوخ عدّه لر خسته گورورم که حسیننی یا تیردا جاخ لار کلون اوسته بو کوفهده اولار طوفان منیم اوغلوم اولَر عطشان یارالی پیکر اولسون اتاسی مرتضی قوربان «امان ای دل، امان ای دل»
14010131eheyat-rasuoli-vahed.mp3
20.28M
↻ در شب قدر مهم تر از «بیداری کشیدن» «بیدار شدن”» است.
توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ. * قرآنها رو بر سر بگذارید:* اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ  *به موسی فرمود: موسی با زبانی من رو بخون که باهاش گناه نکرده باشی. مگه میشه من با زبانم گناه کردم‌.منظور کیه؟فرمود: موسی به رفیقت به دوستت بگو برات دعا کنه.... * *خدایا میبینی این پا و اون پا می کنم روم نمیشه بگم دوباره بعد یه سال پیدام شد...* ده مرتبه: بِکَ یا الله *به پیامبر فرمود:اکه گنه کارا پیش تو اومدن تو براشون استغفار کردی من قبولشون می کنم..* ده مرتبه: الهی بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه: الهی بِعلیٍّ *امشب دل امیرالمومنین خیلی شور میزنه قراره به فاطمه اش برسه..هی با خودش میگفت: زهرامو میبینم چی بهش بگم؟ نکنه وقتی میرم هنوز بازوش زخم باشه؟نکنه وقتی میبینمش پهلوش هنوز درد می کنه..؟ * علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت ده مرتبه: الهی بِفاطِمَةَ *اصحاب رد میشدند دیدند امام زیر سایه درختی نشسته یه سفره ایم پهن کرده یه سگیم اونجاست ..دیدن یه لقمه خودش میخوره یه لقمه دهن سگ میذاره ..یهویی اصحاب اومدن این سگ رو رد کنند آقا بهشون‌ گفت: چیکار می کنید؟ داریم سگ و رد میکنیم داره اذیتتون می کنه میخوایم‌ راحت باشید..گفت: نه ! بذارید بمونه این رزقش رو از ما می گیره...آقاجان سگ رو از در خونه ات رد نمی کنی یعنی امشب من کمتر از اون سگم ....