.
#مناجات_روضه
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن #امام_علی
گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم
بپوشان هر چه را میبینی ای ستار ارحم
کنار این همه گل آمدم چون خار ارحم
تمنا میکنم همواره پُر تکرار ارحم
نبخشی میروم سر به بیابان میگذارم
طلب کن هر چه خواهی تو بگو جان میگذارم
شب قدر آمد و من همچنان پشت درم وای
شکسته از گناه و معصیت بال و پرم وای
به دست غم چه خاکی پس بریزم بر سرم وای
اگر با دست لطف خود نگیری در برم وای
حسابم را نده دست کسی غیر از امیرم
اگر چه از خجالت پیش مولایم بمیرم
من از دست امام مهربانم مطمئنم
که از همدردی صاحب زمانم مطمئنم
خودش یک عمر داده آب و نانم مطمئنم
نمیاندازد آتش را به جانم مطمئنم
میان سینه طرح آه میاندازد امشب
دعایش کار ما را راه میاندازد امشب
#محمد_علی_بقایی ✍
آسمان و قمر پریشان است
چقدر این سحر پریشان است
صحن این خانه مثل هر شب نیست
مثل دیوار و در پریشان است
در نگاه پدر چنین دیدیم
مژه چشم تر پریشان است
منتظر بوده سالها انگار
غصه دارد اگر پریشان است
دست بر دامنش اگر زد میخ
از همه بیشتر پریشان است
محکم از خانه رفت تا مسجد
مرد و مردانه رفت تا مسجد
ماذنه خاک بوس مولا شد
بعد از آن روز قامتش تا شد
داشت محراب بر سرش میزد
آتش از جان به منبرش میزد
ناگهان اشقی الاشقیا برخواست
قاتل نفس مصطفی برخواست
آبرو از تمام دنیا برد
تیغ را با دو دست بالا برد
آنچنان ضربه زد که سر وا شد
در جنان قد فاطمه تا شد
قامت دین به خاک افتاده
حیدر است این به خاک افتاده
مثل دستار خونی بابا
چشم های پسر پریشان است
چشم های حسین کاسه خون
چشمهای قمر پریشان است
از دل کوچه بوی خون آمد
زینب از این خبر پریشان است
ام کلثوم میزند بر سر
بر روی شانه سر پریشان است
#محمد_علی_بقایی ✍
.
#زمزمه
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن
#سبک: دوباره_مرغ_روحم
سر اومد انتظارم ، دگر غمی ندارم
راه من و نبندید ، که میرسم به یارم
علی علی علی جان
عمریه زاری کردم ، دل بیقراری کردم
برای امشب خود ، لحظه شماری کردم
علی علی علی جان
شب حضور علی ، شب سرور علی
با اشکاتون نبندید ، راه عبور علی
علی علی علی جان
علیِ دل شکسته ، بار سفر رو بسته
از غمها راحت میشه ، این پیرمرد خسته
علی علی علی جان
نباشدم واهمه ، غمم شود خاتمه
بیشتر از این نخواهید ، علی رو بی فاطمه
علی علی علی جان
**
آروم میشه دل من ، حل میشه مشکل من
خدا کنه که امشب ، نخوابه قاتل من
علی علی علی جان
.
#زمزمه #شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
سر اومد انتظارم ، دگر غمی ندارم
راه من و نبندید ، که میرسم به یارم
علی علی علی جان
عمریه زاری کردم ، دل بیقراری کردم
برای امشب خود ، لحظه شماری کردم
علی علی علی جان
شب حضور علی ، شب سرور علی
با اشکاتون نبندید ، راه عبور علی
علی علی علی جان
علیِ دل شکسته ، بار سفر رو بسته
از غمها راحت میشه ، این پیرمرد خسته
علی علی علی جان
نباشدم واهمه ، غمم شود خاتمه
بیشتر از این نخواهید ، علی رو بی فاطمه
علی علی علی جان
**
آروم میشه دل من ، حل میشه مشکل من
خدا کنه که امشب ، نخوابه قاتل من
علی علی علی جان
.
#زمزمه
#امام_علی
#شب_نوزدهم
از تیغ ابن ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در
زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من
زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای
امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب
امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم
ای داد و بیداد
ای وای من از گودی گودال
میشه تن حسین من پامال
از نیزه ی دشمن شود بی حال
ای داد و بیداد
وقتی تَرک میخوره آیینه
یکی با پا میکوبه رو سینه
ای وای من ای وای من ای وای
.
.
#شور #امام_علی
#شب_نوزدهم
#امام_زمان
۱
ای وارث مصیبت حیدر/ بیا مهدی
خون میچکد ز صورت حیدر/بیا مهدی
فرق شکسته ی/حیدر زند صدا
مهدی بیا بیا/مهدی بیا بیا
۲
ای کشته ی فتاده به محراب/علی مولا
رفتی میان سجده تو از تاب/علی مولا
منبر به سر زنان/محراب شد خِجِل
از فرق مرتضی/میریخت خون دل
۳
آه غریبی از غمِ غربت/علی سر داد
برداشت سر دوباره به صورت/زمین افتاد
شق القمر شد از/کینه سر علی
زهرا به سر زنان/آمد بَرِ علی
۴
آمد صدای ضجه ز هر سو/علی مولا
فرقش شکافت تا دم ابرو/علی مولا
مثل حسن شدی/مسموم از جفا
با تیغ قاتلت/آه و واویلتا
۵
تا که نشست تیغ روی سر/علی مولا
افتاد یاد فاطمه حیدر/علی مولا
بر روی فاطمه/در خورد بی هوا
شد سقط محسنش/در پیش مرتضی
۶
ای کشته ی فتاده به صحرا/حسین من
ای تشنه کشته بر لب دریا/حسین من
با غصه ی حسین/قلبت شده کباب
تشنه شود شهید/بین دو نهر آب
.
.
#زمینه
#امام_علی
#شب_نوزدهم
خون پیشونیت اومد
روی چشات یاعلی
یجوری زد که شکافت
تا ابروهات یاعلی
کنار محراب اومد
فاطمه با واهمه
میریزه خون از سرت
به دامن فاطمه
میگه غرق خون شده صورت مهمانم...علی جانم...علی جانم
دیگه راحت شدی از غصه ی هجرانم...علی جانم...علی جانم
میگیره خون از چشاش
با گوشه ی معجرش
بست سر حیدر و
فاطمه با چادرش
۲
میرسه از آسمون
وقت سحر این ندا
آجرک الله حسن
قَدْ قُتِلَ المُرتَضیٰ
خدا میدونه چجور
به مسجد اومد حسن
چشم علی بسته بود
غرق به خون پیرهن
روی خاک مسجد افتاده زمین مولا...علی جانم...علی جانم
بین خاک و خون نشست بالاسر بابا...علی جانم...جانم جانم
خاک زمین رو علی
روی سرش میکشید
خون دل حیدر از
فرق سرش میچکید
۳
میون سجده علی
شکسته شد تا سرش
چشمشو بست مرتضی
یاد سر همسرش
یادش نرفته که از
ضربه ی در بی هوا
سرش شکست فاطمه
جلو چشِ مرتضی
چه قیامتی میون خونه بر پا بود...واویلا...واویلا...
بین چِل تا بی حیا فاطمه تنها بود...واویلا...واویلا...
پیچیده بین همه
ناله ی آهی حزین
تو کوچه ها میکِشَن
فاطمه رو ، رو زمین
۴
برده توون از علی
زخم به روی سرش
دل نگرونه برا
فرق سر پسرش
میدونه وقتی بره
ساقی آب آورش
چهار هزار تیر و نی
میخوره بر پیکرش
با عمود آهنین قمر دوتا میشه... اباالفضلم...اباالفضلم
پای شمر و حرمله به خیمه وا میشه...ابالفضلم...ابالفضلم
جلو چشاش رو نی
زینبو میدن عذاب
میبرنش وسط
مجلس رقص و شراب
.
.
#مناجات_روضه
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن #امام_علی
گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم
بپوشان هر چه را میبینی ای ستار ارحم
کنار این همه گل آمدم چون خار ارحم
تمنا میکنم همواره پُر تکرار ارحم
نبخشی میروم سر به بیابان میگذارم
طلب کن هر چه خواهی تو بگو جان میگذارم
شب قدر آمد و من همچنان پشت درم وای
شکسته از گناه و معصیت بال و پرم وای
به دست غم چه خاکی پس بریزم بر سرم وای
اگر با دست لطف خود نگیری در برم وای
حسابم را نده دست کسی غیر از امیرم
اگر چه از خجالت پیش مولایم بمیرم
من از دست امام مهربانم مطمئنم
که از همدردی صاحب زمانم مطمئنم
خودش یک عمر داده آب و نانم مطمئنم
نمیاندازد آتش را به جانم مطمئنم
میان سینه طرح آه میاندازد امشب
دعایش کار ما را راه میاندازد امشب
#محمد_علی_بقایی ✍
آسمان و قمر پریشان است
چقدر این سحر پریشان است
صحن این خانه مثل هر شب نیست
مثل دیوار و در پریشان است
در نگاه پدر چنین دیدیم
مژه چشم تر پریشان است
منتظر بوده سالها انگار
غصه دارد اگر پریشان است
دست بر دامنش اگر زد میخ
از همه بیشتر پریشان است
محکم از خانه رفت تا مسجد
مرد و مردانه رفت تا مسجد
ماذنه خاک بوس مولا شد
بعد از آن روز قامتش تا شد
داشت محراب بر سرش میزد
آتش از جان به منبرش میزد
ناگهان اشقی الاشقیا برخواست
قاتل نفس مصطفی برخواست
آبرو از تمام دنیا برد
تیغ را با دو دست بالا برد
آنچنان ضربه زد که سر وا شد
در جنان قد فاطمه تا شد
قامت دین به خاک افتاده
حیدر است این به خاک افتاده
مثل دستار خونی بابا
چشم های پسر پریشان است
چشم های حسین کاسه خون
چشمهای قمر پریشان است
از دل کوچه بوی خون آمد
زینب از این خبر پریشان است
ام کلثوم میزند بر سر
بر روی شانه سر پریشان است
#محمد_علی_بقایی ✍
.
#زمزمه
#امام_علی
#شب_نوزدهم
از تیغ ابن ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در
زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من
زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای
امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب
امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم
ای داد و بیداد
ای وای من از گودی گودال
میشه تن حسین من پامال
از نیزه ی دشمن شود بی حال
ای داد و بیداد
وقتی تَرک میخوره آیینه
یکی با پا میکوبه رو سینه
ای وای من ای وای من ای وای
.
#شور #امام_علی
#شب_نوزدهم
#امام_زمان
۱
ای وارث مصیبت حیدر/ بیا مهدی
خون میچکد ز صورت حیدر/بیا مهدی
فرق شکسته ی/حیدر زند صدا
مهدی بیا بیا/مهدی بیا بیا
۲
ای کشته ی فتاده به محراب/علی مولا
رفتی میان سجده تو از تاب/علی مولا
منبر به سر زنان/محراب شد خِجِل
از فرق مرتضی/میریخت خون دل
۳
آه غریبی از غمِ غربت/علی سر داد
برداشت سر دوباره به صورت/زمین افتاد
شق القمر شد از/کینه سر علی
زهرا به سر زنان/آمد بَرِ علی
۴
آمد صدای ضجه ز هر سو/علی مولا
فرقش شکافت تا دم ابرو/علی مولا
مثل حسن شدی/مسموم از جفا
با تیغ قاتلت/آه و واویلتا
۵
تا که نشست تیغ روی سر/علی مولا
افتاد یاد فاطمه حیدر/علی مولا
بر روی فاطمه/در خورد بی هوا
شد سقط محسنش/در پیش مرتضی
۶
ای کشته ی فتاده به صحرا/حسین من
ای تشنه کشته بر لب دریا/حسین من
با غصه ی حسین/قلبت شده کباب
تشنه شود شهید/بین دو نهر آب
.
#زمزمه
#امام_علی
#شب_نوزدهم
از تیغ ابن ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در
زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من
زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای
امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب
امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم
ای داد و بیداد
ای وای من از گودی گودال
میشه تن حسین من پامال
از نیزه ی دشمن شود بی حال
ای داد و بیداد
وقتی تَرک میخوره آیینه
یکی با پا میکوبه رو سینه
ای وای من ای وای من ای وای
.
#شور #امام_علی
#شب_نوزدهم
#امام_زمان
۱
ای وارث مصیبت حیدر/ بیا مهدی
خون میچکد ز صورت حیدر/بیا مهدی
فرق شکسته ی/حیدر زند صدا
مهدی بیا بیا/مهدی بیا بیا
۲
ای کشته ی فتاده به محراب/علی مولا
رفتی میان سجده تو از تاب/علی مولا
منبر به سر زنان/محراب شد خِجِل
از فرق مرتضی/میریخت خون دل
۳
آه غریبی از غمِ غربت/علی سر داد
برداشت سر دوباره به صورت/زمین افتاد
شق القمر شد از/کینه سر علی
زهرا به سر زنان/آمد بَرِ علی
۴
آمد صدای ضجه ز هر سو/علی مولا
فرقش شکافت تا دم ابرو/علی مولا
مثل حسن شدی/مسموم از جفا
با تیغ قاتلت/آه و واویلتا
۵
تا که نشست تیغ روی سر/علی مولا
افتاد یاد فاطمه حیدر/علی مولا
بر روی فاطمه/در خورد بی هوا
شد سقط محسنش/در پیش مرتضی
۶
ای کشته ی فتاده به صحرا/حسین من
ای تشنه کشته بر لب دریا/حسین من
با غصه ی حسین/قلبت شده کباب
تشنه شود شهید/بین دو نهر آب
.
#زمینه
#امام_علی
#شب_نوزدهم
خون پیشونیت اومد
روی چشات یاعلی
یجوری زد که شکافت
تا ابروهات یاعلی
کنار محراب اومد
فاطمه با واهمه
میریزه خون از سرت
به دامن فاطمه
میگه غرق خون شده صورت مهمانم...علی جانم...علی جانم
دیگه راحت شدی از غصه ی هجرانم...علی جانم...علی جانم
میگیره خون از چشاش
با گوشه ی معجرش
بست سر حیدر و
فاطمه با چادرش
۲
میرسه از آسمون
وقت سحر این ندا
آجرک الله حسن
قَدْ قُتِلَ المُرتَضیٰ
خدا میدونه چجور
به مسجد اومد حسن
چشم علی بسته بود
غرق به خون پیرهن
روی خاک مسجد افتاده زمین مولا...علی جانم...علی جانم
بین خاک و خون نشست بالاسر بابا...علی جانم...جانم جانم
خاک زمین رو علی
روی سرش میکشید
خون دل حیدر از
فرق سرش میچکید
۳
میون سجده علی
شکسته شد تا سرش
چشمشو بست مرتضی
یاد سر همسرش
یادش نرفته که از
ضربه ی در بی هوا
سرش شکست فاطمه
جلو چشِ مرتضی
چه قیامتی میون خونه بر پا بود...واویلا...واویلا...
بین چِل تا بی حیا فاطمه تنها بود...واویلا...واویلا...
پیچیده بین همه
ناله ی آهی حزین
تو کوچه ها میکِشَن
فاطمه رو ، رو زمین
۴
برده توون از علی
زخم به روی سرش
دل نگرونه برا
فرق سر پسرش
میدونه وقتی بره
ساقی آب آورش
چهار هزار تیر و نی
میخوره بر پیکرش
با عمود آهنین قمر دوتا میشه... اباالفضلم...اباالفضلم
پای شمر و حرمله به خیمه وا میشه...ابالفضلم...ابالفضلم
جلو چشاش رو نی
زینبو میدن عذاب
میبرنش وسط
مجلس رقص و شراب
#محمدعلی_انصاری ✍
🏴 اعمال شب #نوزدهم ماه مبارک رمضان 🏴
شب #نوزدهم، اول شبهای #قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب (شب قدر) #تقدیر امور سال می شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می شوند و به خدمت #حضرت_حجت_بن_الحسن (عج) مشرف می شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر حضرت (عج) عرض می کنند ...
👈 اعمال مشترک شبهای قدر و #شب_نوزدهم :
1⃣ اول: غسل
(مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند)
2⃣ دوم: نماز
دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ .
3⃣ سوم: دعا و ذکر خداوند
قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:
(اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار)
پس هر حاجت که دارد بخواند...
4⃣ چهارم: قرآن بر سر گذاشتن
مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ
ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله
ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِعلیٍّ
ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ
ده مرتبه: بِالحُسَین ِ
ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
ده مرتبه: بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى
ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ بنِ عَلِیِّ
ده مرتبه: بِعَلیِّ بنِ محمد
ده مرتبه: بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِالحُجَّةِ
پس هر حاجتی داری طلب کن.
5⃣ پنجم: زیارت امام حسین (ع) در شبهای قدر
زیارت امام حسین (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین (ع) آمده.
6⃣ ششم: احیا و شب زنده داری
احیا داشتن این شبها است که در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و کیل دریاها باشد.
7⃣ هفتم: دعای شب نوزدهم
اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ....
8⃣ صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
9⃣ صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
🔟 قرائت دعای #جوشن_کبیر
و دعای فرج و سلامتی حضرت حجت بن الحسن (عج)
🌙 اعمال #شب_نوزدهم
توسل و مناجات با حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا ویژهٔ شبهای قدر #شب_نوزدهم رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
اومدم گریه کنم که تو بهم امون بدی
به خدا رو بزنی گریه هامو نشون بدی
من که حرفی ندارم تو لااقل حرفی بزن
نکنه تا منو دیدی سرتو تکون بدی
ای آقا! این شبا داری هوامونو یا نه?
می پسندی گریه هامونو یا نه?
می پوشونی بدیامونو یا نه?
ای آقا! حلالم کن که برات درد سرم
منی که همیشه آبرو برم
از خجالت تو پایینه سرم
بی سر و پا اومده تا که تو سر به راش کنی
این در اون در میزنه تا یه کاری براش کنی
میگن اون دلی که میشکنه مث حرم میشه
دل من شکسته که راهی کربلاش کنی
ای آقا! از در خونه ی تو برم یا نه؟
می کشی دستتو رو سرم یا نه؟
میشه اربعین برم حرم یا نه؟
ای آقا! نگیره اگه دعام دلت میاد؟
از خونه بدم سلام دلت میاد؟
اگه کربلا نیام دلت میاد
وای مادر! بالتو گره به میخ در زدن
تو رو نامردا سر گذر زدن
تو رو تو کوچه چهل نفر زدن
وای مادر! چی شد آخر فضّه رو صدا زدی
وای مادر! تو با یه شیش ماهه دست و پا زدی
وای مادر! پشت در گریز به کربلا زدی
توسل ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان #شب_نوزدهم رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
تو چنانی که منم شیفته و دربهدرت
نظری کن که بیایم نظری در نظرت
هر چه دیدی طمعِ بیشتر و بیشترم
باز دیدم کَرمِ بیشتر و بیشترت
این همه جرم و خطا کردهام و در عجبم
نشد اصلا که مجازات شوم با تشرت
کیستم؟ این همه تحویل مگیرم که منم
بندهی عاصی و رسوا شده و خیره سرت
شرمسارم که همیشه عوضِ این همه لطف
بودهام در همهی عمر فقط دردسرت
لطف کردی و رساندی منِ تنها شده را
به مناجات ابوحمزه و فیض سحرت
قَسمت میدهم امشب "بِعَلیٍ بِعَلی"!
قَسمت میدهم آری! قسم معتبرت
ثمر خلقتِ هستی است در انگور نجف
بچشان بر لب من! جرعهای از این ثمرت
گفتمت راه تقرب به سویت چیست؟ بگو!
گفتی از کربوبلا راه بجویم به درت
گفتم اصلا چه زمان یاد حسینت باشم؟
گفتی آن ثانیه که سوخت زبان و جگرت!
گفتمت تشنه که گشتم چه کنم یاد غمش؟
گفتی آن لحظه مدد جوی ز چشمان ترت!
گفتمت روضه بخوان تا که دلم نرم شود
گفتی از تشنه لبِ در دل خون غوطهورت
گفتم اصلا چه شده خم شده آقا کمرش؟
گفتی ای کاش نبینی غم و داغ پسرت!
کاش هرگز نشود تا که ببینی روی خاک
مثل تسبیح تنش ریخته در دوروبرت
روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم رمضان
به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده...
خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا روکرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده...
تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. *
تب گرفته تمام جسم مرا
همهجا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند!
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونههاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه!
بگو از حال و روز غمبارم!
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم!
این حسین است چهرهی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید!
سر رخت و لباس او نکُند
کشمکش بین قتلگاه کنید!
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سَری مَعجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود!
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید!
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید!
نیزه میرفت و برمیگشت
چشماش باز و بسته میشد
هرکس توی مقتل اومد
اونقدر میزد خسته میشد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید
کمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه میدونید کیه
میخواید هتک حرمتش کنید
بالحسین..الهی العفو...
روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
امشب از سر شب دلم توحول و ولاست
امشب میدونی دلت چرا نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه...
وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر، حسینم! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله! ابی عبدالله فرمودند: جانم یاامیرالمومنین، صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده؟صدا زد: یا امیرالمومنین هفده روز مانده، میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش. راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود، مگه امیرالمومنین چند سال سن داره؟ شصت وسه سال، باور کن شصت وسه ساله همه محاسنش سفید نمیشه.. اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن. صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه...
امشب خونه ی دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن میگه رفتم محضر بابام ، دیدم نشسته خوابیده.. صدا زدم بابا بیداری؟صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا چته؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبرو خواب دیدم...حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله! خستم کردن...
میگه پیغمبراکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون کن. عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشونو بر خودشون مسلط کنه..
میگه بعد پیغمبر فرمود:علی دیگه چیزی نمونده عزیزم.. امشب تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم. سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم، دیگه بسه، دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم...
امشب تا نزدیک سحر شد..صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد. صدا می زد «الصلاة الصلاة»همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون، میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد: الله اکبر الحمدلله رب العالمین ،سبحان الله..سیاهی شب، زینب تو خونه، کلثوم تو خونه، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد، الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله..اشهدان محمد رسول الله...
سینه_زنی و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی
دل کوفه می لرزه شبیه صبح محشر
شده غوغا، دمِ آخر
شده آشوب چرا امشب
دل این شهر، دل عالَم
سکوت شهر نفسگیره
دلا غرقِ غم و ماتم
میره مسجد تک و تنها امام عالَم بالا
رویِ لبهاش پر از نجوا هنوزم میگه یا زهرا
«امان ای دل، امان ای دل»
غربت عم اوغلنتدی
اما شناسی زهرا
چَتن تودی منَ دنیا
آخِر گوزیاش یوخوم یولداش
غم از غالدی قلبمی بولسون
خانم خانم منیم جانوم
دعا اله حیدری السون
تو مردما یورولموشام
بولوت مثل دوتول موشام
سَنَ بَتر دارخیمیشام
«امان ای دل، امان ای دل، امان ای دل»
به کوفه نی تانِردی
ذره وفا سو یوخدی
ولی برعکس غمی چوخدی
بو امت کی بو مدّتدن
علینی چوخ عدّه لر خسته
گورورم که حسیننی
یا تیردا جاخ لار کلون اوسته
بو کوفهده اولار طوفان
منیم اوغلوم اولَر عطشان
یارالی پیکر اولسون
اتاسی مرتضی قوربان
«امان ای دل، امان ای دل»
|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_اول #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
قرآن هارو مقابل صورت باز کنید...
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.
*همین جور که نگاهت به خطوطِ نورانیِ قرآنِ، حاجتت رو بخواه، صدر حاجتِ همه ی ماها فرجِ امام زمان باشه، این شب ها برای ظهور امام زمان زیاد باید دعا کرد، ان شاء الله امسال ظهور آقامون رقم بخوره، برا سلامتی رهبرمون، برا مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم هم دعا کنید، حالا قرآن هارو روی سر بگیرید، با من زمزمه کنید:
"اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
صدای همه بلند شه، پیر و جوان، زن و مرد، همه با من زمزمه کنند:
"ده مرتبه: بِکَ یا الله..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ..."
"ده مرتبه: بِعلیٍّ..."
به نام آقامون علی رسیدیم، وقت گریه است، وقت ناله است، امشب شبِ ضربت خوردنِ علی بن ابی طالبِ، برا مولامون آماده ای ناله بزنی؟ بسم الله...*
خیره به آسمان شده این دیده ی ترم
مظلومِ بی قرینه ی تاریخ حیدرم
یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم
امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم
افطارِ تلخِ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم
ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم
وقت اذان شده است مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم
الله اکبر! اَشهَدِ حیدر بلند شد
یارب گواه باش که پُر گشته ساغرم
فزت و ربّ کعبه! سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دَمِ خانه دخترم
*تا نزدیکای منزل رسیدن، فرمود: رهام کنید، بقیه ی راه رو خودم میرم، گفتن: آقاجان! نمیشه، این ضربه ای که به سر شما خورده، خیلی سنگین بوده، مگه میشه بقیه ی راه رو خودتون برید؟ فرمود: زینبم دَمِ در ایستاده، دوست ندارم دخترم منو اینطور ببینه...*
زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روزِ کوفه ی آنروز مضطرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا وای معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
#شاعر سید پوریا هاشمی
*مولا فرمود: "اَلدَّهْرُ اَنْزَلَنِی ثُمَّ اَنْزَلَنِی، ثم اَنْزَلَنِی حَتَّى یُقال معاویة وَ عَلى!" روزگار علی رو پایین آوُرد، تا اونجا که اسمِ من رو کنارِ اسمِ معاویه بردن...
شب نوزدهمِ، میخوام بگم: مولاجان! اسم شما رو با اسم معاویه بردن فرمودید: روزگار علی رو پایین آوُرد... اما آقا جان! یه تیکه مقتل بخونم، اما یه روزی هم رسید" وَ سُبِيَ اَهلُكَ كَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ" با غل و زنجیر اهل و عیالِ ابی عبدالله رو به هم بسته بودن"يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ" اینا رو تو بازارهای شام و کوفه می گردوندن...
@navaye_asheghaan
|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_دوم #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
*ده مرتبه: بِفاطِمَةَ...*
یا فاطمه!
هوامو داشته باش تو این شبا
ز بندِ معصیت بشم رها
یا فاطمه!
سفارشم رو کن به بچه هات
بشم فدای تو، تو روضه هات
یا فاطمه!
شب قدر ازت میخوام
بذاری که نوکرت باشم
تا عُمر دارم بی بی!
منم غلامِ حیدرت باشم
*حالا یه بند روضه هم بخونم:...*
تو کوچه ها
تو صورتِ تو بی هوا زدن
جلو نگاه بچه ها زدن
تو کوچه ها
تو رو جلو چشِ حسن زدن
با التماس میگفت: نزن! ولی زدن
بمیرم پَرت شکست
دلِ خونِ دخترت شکست
اونقده تو رو زدن
تا غرورِ شوهرت شکست
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ...*
یارب نصیب هیچ غریبی دگر نکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
"ده مرتبه: بِالحُسَینِ..."
افطارها به کام دلم زهر می شود
اربابِ ما گرسنه و تشنه شهید شد
*امشب شبِ قدرِ، تقدیر مینویسن، بگو: خدایا! امشب برا من گریه ی زیاد بر حسین بنویس، من مثل امامِ زمانم هر روز برا اربابم گریه کنم...*
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد
ای احترام واجبِ زینب دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه می خورد
از آن به بعد آب به لبها حرام شد
"ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ..."
دندانِ مبارک امام باقر افتاد، این دندان رو دور ننداخت، توی یه دستمالی گذاشت داد دست امام صادق، فرمود: پسرم! اجزای بدن امام باید با امام دفن بشه، اگه از دنیا رفتم، این دندانی که از دهانم افتاده رو باید با من دفن کنی... اما کربلا چی شد؟ سر ابی عبدالله بالای نیزه، بدنش روی خاکِ کربلا...*
"ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ..."
@navaye_asheghaan
34851-attachment-bazri-roze1.mp3
8.32M
|•مراسم احیا..
#قسمت_اول #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
آیت الله فاطمی نیا فرمودند:
برای حاجات در #شب_قدر
۱.یک سوره واقعه
۲. یک سوره توحید
۳. هفت مرتبه (یا الله)
@navaye_asheghaan
|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_پایانی #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
"ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَرٍ..."
*بریم دَرِ خونه ی آقاجانمون، برکت ایرانمون، آقا علی بن موسی الرضا، خیلی دلم تنگِ حرمش شده، خدایا! امشب که شبِ قدرِ برام زیاد مشهدِ امام رضا بنویس...
"ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ..."
"ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ..."
خدایا! تو رو قسم به امامِ جواد و امامِ هادی، جَوُونای مارو در مسیر اهلبیت قرار بده، خدایا! جَوُونای مارو از اهلبیت، از ولایت، از قرآن، از قبله جدا مکن، جَوُونای مارو از فتنه های آخر الزمان حفظ بفرما...*
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ..."
ای آرامشِ زهرا برگرد،تنها خواهشِ زهرا برگرد
آقا ببین هزار و چند ساله ناله میکشه زهرا برگرد
به لحظهای که مادرت رو یه بی حیا زد برگرد
به لحظه ای که نَفَس نَفَس تو کوچه ها زد برگرد
به لحظهای که پشت در اِسمتو صدا زد برگرد
انتظار و گریه، دوری و صبوری، بسه دیگه برگرد
قاب عکسِ دستِ مادر شهیدان داره میگه برگرد
یا بقیه الله! یا بقیه الله!...
روضه خونِ ثارُاللّه برگرد،ای گریونِ ثارُاللّه برگرد
فریاد رس فریادِ مظلوما حقّ خون ثارالله برگرد
به لحظه ای که نیزه دار نیز بی هوا زد برگرد
به لحظه ای که قاتلش ضربه از قفا زد برگرد
به لحظه ای که زیر خنجر تو رو صدا زد برگرد
پُر شده زمین از ظلم و قتل و غارت بسه دیگه برگرد
کربلای غزه، کربلای بحرین داره میگه برگرد
یا بقیه الله! یا بقیه الله!...
اشکات مرهمِ زینب برگرد، برگرد مَحرمِ زینب برگرد
خون گریه کردنات برای شامِ، مجروحِ غمِ زینب برگرد
به خواهری که دردش و هیچ کسی نفهمید برگرد
به مادری که بچه اش و روی نیزه ها دید برگرد
به دختری که زخم رویِ لباش رو بوسید برگرد
یا اَبَا الْیَتاما! یا اَبَا الْمَساکین! بسه دیگه برگرد
اشکی که تو چشمِ دخترِ یتیمِ داره میگه برگرد
یا بقیه الله! یا بقیه الله!...
"ده مرتبه: بِالْحُجَّةِ...."
إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ.اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَأَقْرَبُ. یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ. یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ
@navaye_asheghaan
34851-attachment-bazri-roze2.mp3
5.13M
|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_پایانی #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
از اعمال #شب_نوزدهم :
✓اول :
صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
✓دوم :
صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
14010131eheyat-motiee-roze.mp3
4.65M
روضه_امام_علی علیه السلام #شب_قدر #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان
به نفس حاج میثم مطیعی
283.5K
زمزمهی و نوحهی
#شب_نوزدهم
سبک: به سمت گودال از خیمه ...
🥀🥀
به سوی مسجد از
خانه دویدم من
سرت ز کین بشکست
دیر رسیدم من
نماز و محرابت
غرقه بخون دیدم
ز غربتت بابا
ناله کشیدم من
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا
بخون سر بابا
دیدهام افطارت
به سوز دل گفتم
خدانگهدارت
تازه شده داغ
مادر مظلومه
کجاست تا گردد
باز جلودارت
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا
سرتشکستهشد و
دلمشدهچاکچاک
ببینحسینم ز غم
فتاده بر روی خاک
حسن صدایت زند
ز سوز سینه پدر
چونکه رسیده برت
مادرم ای روح پاک
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا
.
🔊 #زمینه سوزناک آقا امیرالمؤمنین(ع)
⭕ متن:ای سلطان نجف...
🎙️ کربلایی #حسین_طاهری
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ای سلطان نجف
هستم به زیر دِیْنِت
یاعلی گفتمو من هم
شدم عاشق حسینت
قرآن به سر بگیرم انشاءالله
دم شیش گوشهٔ اباعبدالله
امضا کن محرمو ببینم
از الان تو فکر اربعینم
با اسم تو میزنم به سینم
علی یاعلی، یامولا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ای سلطان نجف
من محتاج دعاتم
با قلبم شب قدری
تو ایوون طلاتم
با دست تو نوشته شد، تقدیرم
آخر کنجِ حرمت، میمیرم
خواب و رؤیای همه شبامه
که قبرم تو وادی سلامه
آی دنیا بدون علی آقامه
آی دنیا بدون علی آقامه...
علی یاعلی، یامولا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
داره به یادِ تو
حال غمزده کوفه
وای از فرق شکسته
وای از مسجد کوفه
رو لبهاتِ آیهٔ استرجاع
دلتنگه علی، برای زهرا
شد زنده مصیبت مدینه
فرقت شد شبیه زخم سینه
ای کاش زینبت تو رو نبینه
#شب_نوزدهم #امام_علی
نوحه...شب قدر
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#شب_نوزدهم
🏴#سبک_همه_جا_بروم
✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب قدر و علی مهمان کلثوم است
در تب اضطراب علی مظلوم است
علی گردیده بی قرار امشب
باشد حیدر در انتظار امشب
حیدر مظلوم ۴
بهر بابای خود خون جگر دختر است
در دل او غم و دیدگانش تر است
سوزد و نالد بهر بابایش
پدر افتاده یاد غمهایش
حیدر مظلوم۴
شده است مرتضی سوی مسجد روان
خون جگر می رود یار افتادگان
مرتضی امشب در تب و تاب است
در عبادت گوشه ی محراب است
حیدر مظلوم۴
ابن ملجم زده تیغ کین بر سرش
پیچیده همه جا درکوفه خبرش
باغ دین امشب گشته پژمرده
ضربتی بر فرق علی خورده
حیدر مظلوم ۴
خورده شمشیر کین امیرالمومنین
از جبین علی خون چکد بر زمین
شور محشر شد در زمین پیدا
مظهر یزدان کشته شد مولا
حیدر مظلوم۴
بیت حق کعبه شد زادگاه علی
مسجد کوفه شد قتلگاه علی
مسجد کوفه بحر خون گشته
مرتضی امشب غرق خون گشته
حیدر مظلوم۴
افتاده بر زمین اصل ایمان و دین
شکسته شاخه ی نخل دین مبین
گرید و سوزد مجتبی امشب
با حسین گرید بر پدر زینب
حیدر مظلوم۴
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر
#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان
قرآن هارو مقابل صورت باز کنید...
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.
*همین جور که نگاهت به خطوطِ نورانیِ قرآنِ، حاجتت رو بخواه، صدر حاجتِ همه ی ماها فرجِ امام زمان باشه، این شب ها برای ظهور امام زمان زیاد باید دعا کرد، ان شاء الله امسال ظهور آقامون رقم بخوره، برا سلامتی رهبرمون، برا مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم هم دعا کنید، حالا قرآن هارو روی سر بگیرید، با من زمزمه کنید:
"اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
صدای همه بلند شه، پیر و جوان، زن و مرد، همه با من زمزمه کنند:
"ده مرتبه: بِکَ یا الله..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ..."
"ده مرتبه: بِعلیٍّ..."
به نام آقامون علی رسیدیم، وقت گریه است، وقت ناله است، امشب شبِ ضربت خوردنِ علی بن ابی طالبِ، برا مولامون آماده ای ناله بزنی؟ بسم الله...*
خیره به آسمان شده این دیده ی ترم
مظلومِ بی قرینه ی تاریخ حیدرم
یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم
امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم
افطارِ تلخِ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم
ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم
وقت اذان شده است مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم
الله اکبر! اَشهَدِ حیدر بلند شد
یارب گواه باش که پُر گشته ساغرم
فزت و ربّ کعبه! سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دَمِ خانه دخترم
*تا نزدیکای منزل رسیدن، فرمود: رهام کنید، بقیه ی راه رو خودم میرم، گفتن: آقاجان! نمیشه، این ضربه ای که به سر شما خورده، خیلی سنگین بوده، مگه میشه بقیه ی راه رو خودتون برید؟ فرمود: زینبم دَمِ در ایستاده، دوست ندارم دخترم منو اینطور ببینه...*
زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روزِ کوفه ی آنروز مضطرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا وای معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
#شاعر سید پوریا هاشمی
*مولا فرمود: "اَلدَّهْرُ اَنْزَلَنِی ثُمَّ اَنْزَلَنِی، ثم اَنْزَلَنِی حَتَّى یُقال معاویة وَ عَلى!" روزگار علی رو پایین آوُرد، تا اونجا که اسمِ من رو کنارِ اسمِ معاویه بردن...
شب نوزدهمِ، میخوام بگم: مولاجان! اسم شما رو با اسم معاویه بردن فرمودید: روزگار علی رو پایین آوُرد... اما آقا جان! یه تیکه مقتل بخونم، اما یه روزی هم رسید" وَ سُبِيَ اَهلُكَ كَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ" با غل و زنجیر اهل و عیالِ ابی عبدالله رو به هم بسته بودن"يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ" اینا رو تو بازارهای شام و کوفه می گردوندن...*
*ده مرتبه: بِفاطِمَةَ...*
یا فاطمه!
هوامو داشته باش تو این شبا
ز بندِ معصیت بشم رها
یا فاطمه!
سفارشم رو کن به بچه هات
بشم فدای تو، تو روضه هات
یا فاطمه!
شب قدر ازت میخوام
بذاری که نوکرت باشم
تا عُمر دارم بی بی!
منم غلامِ حیدرت باشم
*حالا یه بند روضه هم بخونم:...*
تو کوچه ها
تو صورتِ تو بی هوا زدن
جلو نگاه بچه ها زدن
تو کوچه ها
تو رو جلو چشِ حسن زدن
با التماس میگفت: نزن! ولی زدن
بمیرم پَرت شکست
دلِ خونِ دخترت شکست
اونقده تو رو زدن
تا غرورِ شوهرت شکست
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ...*
یارب نصیب هیچ غریبی دگر نکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
"ده مرتبه: بِالحُسَینِ..."
افطارها به کام دلم زهر می شود
اربابِ ما گرسنه و تشنه شهید شد
*امشب شبِ قدرِ، تقدیر مینویسن، بگو: خدایا! امشب برا من گریه ی زیاد بر حسین بنویس، من مثل امامِ زمانم هر روز برا اربابم گریه کنم...*
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد
ای احترام واجبِ زینب دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه می خورد