ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
امشب به شباب رهبر آمد
میلاد علی اکبر آمد
در ماه نبی علی عیان شد
یا آمنه را پیمبر آمد؟
یا فاطمه باز مجتبی زاد؟
یا آن که حسین دیگر آمد؟
خورشد حسین و ماه لیلا
با چهره نور گستر آمد
از گلبن سبز عشق و ایثار
بوی گل و عود و عنبر آمد
از مدح ملک بسی نکوتر
از وصف بشر فراتر آمد
در دامن کعبه ولایت
امروز دوباره حیدر آمد
عقلی که به دیدهاش توان دید
روحی که بود مصور آمد
با دیدن او عزیز زهرا
جان دگرش به پیکر آمد
از دامن مادری مکرم
زیبا پسری مطهر آمد
آئینه روی احمد است این
سر تا به قدم محمد است این
ای بحر شرف، گهر مبارک
وی نخل کمال، بر مبارک
بر چرخ ادب، ستاره
در برج ولا، قمر مبارک
در حسن بشر، ملک گرامی
با خوی ملک، بشر مبارک
بر شیر خدا و بر حسینش
دیدار پیامبر مبارک
مرآت جمال دادگر باد
بر حجت دادگر مبارک
در باغ نبوت و ولایت
سر سبزترین شجر مبارک
از این شجر همیشه سر سبز
بر آل علی ثمر مبارک
فرزند بدین جلالت و قدر
بر مادر و بر پدر مبارک
زینب شده بود پای بستش
عباس گرفت روی دستش
این حسن نبی است یا رخ اوست
این تیغ علی است یا دو ابروست؟
این رشته جان ماست یا زلف
این سلسله دل است یا موست؟
این قامت اوست یا قیامت
یا سر و بلند بر لب جوست؟
زیبائی انبیا خلاصه
در مصحف روی آن خدا روست
هم چار امام محو رویش
هم ختم رسل ورا ثناگوست
در برگرفته همچو جانش
از بس که حسین داردش دوست
رویش همه را چراغ ایمان
کویش همه را بهشت مینوست
گلبوسه باب بر، جبینش
هر چیز به جای خویش نیکوست
از او نشوم جدا اگر چه
دشمن کند از تنم جدا پوست
خاک در اوست آبرویم
هر جا که روم کنار اویم
ای یوسف مصر عشق بازی
عشق از تو نموده سرفرازی
افتاده به پات سربلندی
گردیده گدات بی نیازی
یوسف به ثنات لب گشوده
در مصر به نغمه حجازی
از ماست هماره چاره جوئی
از توست همیشه چاره سازی
رخسار تو شمع دل فروزی
لبخند تو روح دلنوازی
بر دادن جان به راه جانان
پیش از شهدات پیشتازی
بی فیض محبت تو باشد
یک عمر نماز، بی نمازی
جز عشق تو ای حقیقت عشق
عشق دگران، بود مجازی
لبخند تو را از شب ولادت
با قلب حسین کرده بازی
اوصاف تو را حسین گوید
ما را نرسد زبان درازی
تنها نه علی اکبری تو
زهرا و حسین و حیدری تو
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
-
دل گره خورده ست بر طاق دو ابروی علی
هرچه باداباد با سر میروم سوی علی
بر مشامم میرسد امشب فقط بوی علی
آمدم دنیا برای دیدن روی علی
-
بازهم نام علی در شعر من اعجاز کرد
یا علی اکبر نوشتم روح من پرواز کرد
-
محو روی ماه او هرشب گل مهتاب بود
بس که گیسویش کمند و صورتش جذاب بود
در قنوتش گریه هایش برکه ی سیلاب بود
او فقط ارباب زاده نه!خودش ارباب بود
-
چشمه سارش در عبادت چشمه های سلسبیل
میکشیده منتش را در نمازش جبرئیل
-
هر که او را دیده با خود گفته که پیغمبر است
جمع خوبی هاست..آری..او علیِ اکبر است
این علی اکبر خودش آیینه دار حیدر است
در مسیر عاشقی او از همه عاشق تر است
-
بر جبینش ردّ لب های امیرالمومنین
مادری کرده برایش حضرت ام البنین
-
ای خوش الحان حرم...ماه دل آرای حسین
چشم بد دور ز تو خوش قد و بالای حسین
نفست حق و دمت گرم مسیحای حسین
آمدی تا که کنی پر همه جا،جای حسین
-
جلوه ای کن که خدا تشنه ی دیدار تو است
اهل افلاک!زمین نقطه ی پرگار تو است
-
خواهش چشمان من وابسته بر دستان تو
دست مارا رد مکن وصل است بر دامان تو
هم من و ایل و تبار من همه قربان تو
جان بابا را گرفته آن لب عطشان تو
-
در مدار چشم هایت ماه کامل می شود
هرکسی دیوانه ات شد تازه عاقل می شود
-
سفره ای که پهن کردی سفره ای از مرتضاست
مثل بابای شهیدت رافتت بی انتهاست
خانه ات معروف بر بیت الکرم..دارالشفاست
یعنی این خانه همان بیت امام مجتباست
-
مدح تو با نام نامی حسن زیباتر است
چون که دستش در کرامت از همه بالاتر است
-
وقت میدان رفتن و هنگامه ی پیکار شد
وای بر لشکر که حیدر بازهم تکرار شد
با شکوه نعره ات کار همه دشوار شد
لشکر از ترس تو دنیا بر سرش آوار شد
-
تیغ لازم نیست..چشم تو کفایت می کند
دشمنت را سوی قبر خود هدایت می کند
-
رفتی و پشت سرت اشک پدر دنبال تو
ای عقاب خیمه ها،چیده ست دشمن بال تو
وای از گودال تو..ای وای از گودال تو
آه از حال حسین و...وای من از حال تو
-
بعد تو حال عموی تو تماشایی شده
قافیه نه..شعر نه..ساقی تماشایی شده
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
============================
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
به صبحِ طلوعِ شکرقندِ تو
چمن می تراود ز لبخندِ تو
نسیمِ دَمت محضِ شادابی است
به عشقِ تو رنگِ جهان آبی است
چه شوری به جانِ تو آکنده است
قلم هم ز وصفِ تو شرمنده است
گلِ باغِ لیلا جمالت بهار
اذان گوی بابا دَمت ذوالفقار
نشسته قمر محوِ سیمای تو
غزلخوانِ تو گشته بابای تو
علی چشمه ی مِهر و جوشان تویی
که یاسین و طاهای قرآن تویی
نوازشگرت عمّه جان زینب است
ز عشقت ثناگوی تو هر شب است
فدایت که سبز است پیمانِ تو
فقط نامِ عشق است عنوانِ تو
شمیمِ نفس های تو طعمِ آب
به دامانِ لیلا عزیزم بخواب
علی هستیّ و مثلِ پیغمبری
تو از هر جوانی علی سرتری
بهشتم بوَد روی زیبای تو
بوَد قدرِ من قدِ رعنای تو
تو شش گوشه کردی حرم را علی
که ذکرِ مجسّم، تویی یا علی
تو اوّل علی، بعدِ حیدر شدی
که در کربلا زود پرپر شدی
به شاهِ شهیدان پسر گشتهای
تو اوّل به بابا سِپر گشتهای
فدای لبِ تشنه و حنجرت
فدای دو چشمانِ از خون ترت
الا نورِ چشمانِ اهلِ حرم
تو تاجِ همایی به روی سرم
به گلزارِ حیدر گلِ لالهای
به رخسارِ ماهِ ولا ژالهای
تو لیلا و لیلاست مجنونِ تو
بقای شریعت هم از خونِ توست
تو در کربلا شمعِ سوزان شدی
وَ شاگرد رزمِ عموجان شدی
ادب را هم از ساقی آموختی
که سقا شدی و خودت سوختی
تو قبل از علمدار سقا شدی
که با کامِ تشنه چو دریا شدی
تو با اذنِ سقای دشتِ بلا
سقایت نمودی همه خیمه ها
منم زائرِ صحنِ چشمانِ تو
حقیرم به درگاهِ احسانِ تو
نظر کن گدا را ز لطف و کرم
همه دردِ من شد فراقِ حرم
نظر کن به چشمانِ بارانی ام
جوازِ زیارت کن ارزانی ام!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
============================
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده
ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده
به مکّه آمنه بار دگر پیغمبر آورده
و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده
و یا امّ البنین ماه محمّد منظر آورده
عروس فاطمه لیلا علیّ اکبر آورده
جمال بی مثال حیّ سرمد زاده ای لیلا
خدا را بهترین عبد مؤیّد زاده ای لیلا
پسر زادی و یا روح مجرّد زاده ای لیلا
به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زاده ای لیلا
محمّد را محمّد را محمّد زاده ای لیلا
قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده
الا ای رهروان حقّ چراغ راه پیدا شد
جوانان جهان را رهبری آگاه پیدا شد
بشارت اهل دل را ملک دل را شاه پیدا شد
به روی شانۀ شمس ولایت ماه پیدا شد
ولیّ الله، فرزند ولیّ الله پیدا شد
زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده
جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این
حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این
رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این
کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این
ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این
برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده
سزد جبریل از کوثر وضو گیرد زبان شوید
مگر از غنچه ی لبهاش گل در وصف او روید
ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید
بشر عطر محمّد را ز باغ خُلق او بوید
نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید
به حیرت خصم را هم این خدایی منظر آورده
سلام انبیا بر غیرت و اخلاص و ایمانش
درود جان و تن تا صبح محشر بر تن و جانش
چه قابل جان من همه عالم به قربانش
حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش
سزد تفسیر گردد سوره ی والشّمس در شانش
مگو، کز مهر گردون هم رخی زیباتر آورده
رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم
پیامش روح قرآن و کلامش آیت محکم
به تار طرّه اش بسته حیات عالم و آدم
نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم
ملایک در سما بگرفته اند این ذکر را با هم
که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده
سلام الله بر لیلا و این پاکیزه فرزندش
به بازوی ولی الّلهی وجه خداوندش
ملایک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش
شرافت آستانبوس و شهادت آبرومندش
حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش
سپهر حسن را این پاک مادر محور آورده
نبّوت بر جمال کبریایی منظرش نازد
امامت بر دم گرم شهادت پرورش نازد
بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد
شفاعت بر کرامت های روز محشرش نازد
شهادت بر همه گلزخمهای پیکرش نازد
شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده
جوانان جهان آیینه دار خطّ و آیینش
ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدا بینش
به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش
عجب نبود اگر خون بگذرد از عرشه ی زینش
عطش گلبوسه ها بگرفته از لبهای شیرینش
اگر چه بر پدر دریایی از چشم تر آورده
زمین رزمگاه معرکه بدر و پیمبر او
قتال پهندشت کربلا صفّین و حیدر او
به رزم صحنه ی عاشور ثارالله دیگر او
زعیم و اسوه ی رزمندگان تا صبح محشر او
ز آل الله روز جان فشانی پیشروتر او
به حق ایمانی از کوه گران محکمتر آورده
سلام ای آفتاب سرخ عاشورا علی اکبر
درود ای آرزوی یوسف زهرا علی اکبر
گل باغ جنان در دامن صحرا علی اکبر
تویی در بزم جان ماه جهان آرا علی اکبر
کرامت کن برات کربلا ما را علی اکبر
که داغ کربلایت ناله از دلها برآورده
تو قرآنی تو فرقانی تو یاسینی تو طاهایی
تو در کوی ذبیح الله اعظم ذبح عظمایی
تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی
تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی
تو در دشت بلا همچون شجر در طور سینایی
که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
============================
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
قاری والشمس و والضحی علی اکبر
حضرت داود کربلا علی اکبر
بود مسیحا حسین ، دم پسرش بود
حضرت موسی حسین ، عصا علی اکبر
قامت حُسنش ضریح اهل حرم بود
یوسف مصری کجا کجا علی اکبر
کربوبلا را جناب کعبه حسین است
مروه ابالفضل شد صفا علی اکبر
جبههی پیشانیاش چراغ هدایت
زلف سیه ، رایة الهدی علی اکبر
حی علی الکربلا نشسته به لبهاش
ماذنه ها را زده صدا علی اکبر
ماه در آیینه از ستاره خبر خواست
آینه فرمود انّما علی اکبر
گفت که افتادگی نشان کمال است
دید که رفتهست زیر پا علی اکبر
گر بدهد صد پسر خدا به حسینش
اصغر است ، اوسط است ، یا علی اکبر
پیرها حبیب ، طفلها علی اصغر
هرکه جوان بود گفت یاعلی اکبر
جلوهی تمثیل ، کربلای معلاست
اکبر اگر احمد است آمنه لیلاست
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
============================
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
باید شنید از دو لبت یا حسین را
باید که دید رویِ تو را با حسین را
از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا ، حسین را
با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند
اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را
هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد
مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را
اینسان که خیره خیره تو را میکند نگاه
باید که دید وقتِ تماشا حسین را
طوری به رویِ دامن زینب نشستهای
گویا گرفته حضرت زهرا حسین را
-
باغِ بهشت را گِروِ باده دادهایم
دیوانگانِ حضرتِ ارباب زادهایم
روزی که بال میزدم اما پری نبود
روزی که حلقه میزدم اما دری نبود
روزی که باده عربده میزد حریف کو؟
حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود
روزی که در میانِ تمامیِ عقلها
مستانه نعره میزدم و حنجری نبود
روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را
غیر از حسین آینهی دیگری نبود
دیدم حسین بود و حسین و حسین هم
وقتی که بود جلوهی بالاتری نبود
میخواستم که دل بسپارم نیافتم
میخواستم که سر بدوانم سری نبود
-
آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم
ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم
وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را
بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را
انگشت بر لب اند تمامیِ قابها
داری زِ بس که چهرهی ختمی مآب را
جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است
آورده در حضورِ تو اُمُّ الکتاب را
شُکرِ خدا برای گرههای کورِ ما
آوردهای هزار دَمِ مستجاب را
چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند
وقتی سلام میکنی عالیجناب را
میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند
تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را
-
تو حیدری که آمده تکرار میشوی
وقت نبرد تیغ علمدار میشوی
در خاک میروند تمامِ سوارها
با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها
حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است
یک صحنه از حضور تو در تار و مارها
تو میزدی به سینهی لشکر ولی چه سود
یک تن نبود دور و بَرَت از فرارها
تیغِ تو چرخ میزند و چرخ میزند
صدها هزار دست و سرِ نابکارها
از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود
شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها
از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد
عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها
-
نامت حماسهای ست که پیدا نمیشود
هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
============================
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
...وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
(الحديد - ٢٠)
🔰ترجمه :
و در آخرت دنيا پرستان را عذابى سخت است و مؤمنان را از جانب خدای سبحان آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
🔰تفسير:
١ - درآيه شریفه مغفرت قبل از رضوان آمده، برای اينكه كسی كه میخواهد به رضوان خدای یکتا درآيد، بايد قبلا به وسيله مغفرت خدای سبحان شستشو و تطهير شده باشد.
٢ - مغفرت از ناحيه خدای سبحان است ولی عذاب برخلاف مغفرت از طر ف خدای متعال نيست.
٣ - مطلوب اصلی و آن غرضی كه خلقت به خاطر آن بوده مغفرت است نه عذاب و اين اعمال خود انسان است كه باعث عذاب میشود و با خروجش از زی بندگی و عبوديت آن را پديد میآورد.
٤ - يعنی دنيا جز متاعی نيست كه انسان با آن تمتع میشود و از آن بهرهمند میگردند و بهرهمندی از آن همان فريب خوردن با آن است البته اين فريب خوردن مخصوص كسانی است كه به دنيا دل بسته باشند.
٥ - آيه شريفه به دو روی زندگی آخرت اشاره میكند تا شنونده بر حذر شود و از مغفرت و رضوان كه يك روی آخرت است و عذاب كه روی ديگرش است، مغفرت و رضوان را اختيار كند.
٦ - آيه شريفه میخواهد شنونده را بيدار و هوشيار كند تا مبادا زندگی دنيا با آن غرور خاص به خود مغرورش سازد.
امیرالمؤمنین (عليه السلام) فرمود :
دنیا چون مار سمى است پوست آن نرم ولى سم کشنده در درون دارد
نادان فریب خورده به آن مى گراید
و هوشمند عاقل از آن دورى گزیند.
(نهج البلاغه ، حکمت ۱۱۹)
✅ خدايا : ما را از فريب و شر دنيا حفظ فرما
التماس دعا
#میلاد_حضرت_علی_اکبر_ علیه_السلام
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
به جلوههای جمال تو ماه خیره شدهست
شکوه وحی در آیینهات ذخیره شدهست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی
تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی»
نگاه گرم تو باغ بنفشهکاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت...
الا که سروِ خرامانتر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایهپرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اوج میزد اوج
امید در دل و جان تو موج میزد موج
ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است
ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است
همین که منطق تو منطق رسول خداست
حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست
بلاغت از سخنت میچکد، گلاب صفت
و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت
کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست
که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست
حسین محو تماشای راه رفتن توست
مرو که خون تماشاییان به گردن توست...
الا که گردش تو در مدار حقطلبیست
تو زمزمی و جهان در کمال تشنهلبیست
تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار
که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبیست
بگو جمال جمیل تو را نگاه کند
کسی که عاشق روی پیمبر عربیست
شجاعت تو علیگونه بود روز نبرد
شهامت تو نشانِ نماز نیمهشبیست
به عزت تو و گلهای کربلا سوگند
که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبیست
«هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن نشان بیادبیست»
قسم به آینهها نور مشرقینی تو
سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
#محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
سلام! صبح تجلی خاندان حسین!
سلام! روشنی چشم مهربان حسین!
بدون نور تو خورشید محتضر شده است
پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین
برای اینکه تجلی کنی به نام شهید
چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین
تو از حسینی و سوی حسین بازآیی
که بازگشت تو باشد به آستان حسین
بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ
بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین
تو را بریده بریده صدا زده پدرت
چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین
کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک
کنار تو به زمین خورده زانوان حسین
در این عبا جگر پاره پاره حسن است
که روی هم همگی میشوند جان حسین
اجازهای بده تا بر حسین سجده بریم
که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
============================
حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
علی سیرت، حسن طینت، محمد خو،
علی اکبر
که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر
حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست
شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر
دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد
چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر
و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش
که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر
برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست
که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر
شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان
تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر
جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند
که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر
🔸شاعر:
#مهدی_کبیری
============================
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
#دوبیتی_و_رباعی
بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را
مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا
الله اكبر! بر سراپاى وجودش
يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا
🔸شاعر:
#اصغر_چرمی
بر قامت دلربای دلبر صلوات
بر نور جمال علی اکبر صلوات
او بود خلاصه علی و احمد
بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات
🔸شاعر:
#علی_اکبر_نازک_کار
============================
#میلاد_حضرت_علی_اکبر_ علیه_السلام
آفتابی کز تجلی بیقرینش یافتم
در فلک میجُستم اما در زمینش یافتم
ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود
مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم...
این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است
آنکه حق را در جمال نازنینش یافتم...
گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست
لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم
در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال
یادگار رحمة للعالمینش یافتم
در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن
در عبادت همچو زین العابدینش یافتم...
در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند
پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم...
شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین
این حقیقت در وداع آخرینش یافتم
من که سرتا پا گناهم دست حاجت میبرم،
در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
#سید_رضا_موید
#میلاد_حضرت_علی_اکبر _علیه_السلام
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست
به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی
فزونتر از همه کس، در جهان شباهت توست
از این شباهت بیحد، در اشتباه افتند
که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست...
ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا
نشانهای به سراپای سرو قامت توست
به پیکر تو مجسم، لطافت روح است
عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست
نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است
عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست...
عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان
که لطف و مرحمت بیشمار خصلت توست
📝 #حبیب_الله_چایچیان(حسان)
#میلاد_حضرت_علی_اکبر _علیه_السلام
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست
به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی
فزونتر از همه کس، در جهان شباهت توست
از این شباهت بیحد، در اشتباه افتند
که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست...
ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا
نشانهای به سراپای سرو قامت توست
به پیکر تو مجسم، لطافت روح است
عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست
نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است
عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست...
عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان
که لطف و مرحمت بیشمار خصلت توست
📝 #حبیب_الله_چایچیان(حسان)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم