eitaa logo
ذاکرین آل الله
283 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌_السلام الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
سلام! صبح تجلی خاندان حسین! سلام! روشنی چشم مهربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینکه تجلی کنی به نام شهید چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حسینی و سوی حسین بازآیی که بازگشت تو باشد به آستان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تو را بریده بریده صدا زده پدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عبا جگر پاره پاره حسن است که روی هم همگی میشوند جان حسین اجازه‌ای بده تا بر حسین سجده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین 🔸شاعر: ============================ حضرت_علی_اکبر علی سیرت، حسن طینت، محمد خو، علی اکبر که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر 🔸شاعر: ============================ بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا الله اكبر! بر سراپاى وجودش يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا 🔸شاعر: بر قامت دلربای دلبر صلوات بر نور جمال علی اکبر صلوات او بود خلاصه علی و احمد بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات 🔸شاعر: ============================
علیه‌_السلام آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
حضرت علی اکبر(ع) همه جا غرق شادی شده از وجود علی اکبر زمین و آسمون می خونند اومده علیِ اکبر دل و دین و دنیام ، علیِ اکبره به خدا که آقام ، علیِ اکبره عمری هستم مست و غلامت علیِ اکبر خیلی می خوامت یاعلیِ اکبر ای گل لیلا (۳) خنده روی لبای اکبر چه دل نشینه ذکر لالاییِ اُم لیلا امیرالمومنینه گل ناز لیلا ، علیِ اکبره نور چشم بابا ، علیِ اکبره ماه هر دو عالم ، تاج سر اومد یار خوب بابا ، گل پسر اومد یاعلیِ اکبر ای گل لیلا جوونیِ همه جوونای ما نذر علی اکبر همه ی هستیمون فدای روی بَدر علی اکبر رخ زیبای تو ، ِشبه پیغمبره قد رعنای تو ، دلا رو می بره شیعه از قدومت چه شادمونه صفاتو دل من کرده بهونه یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
زیبای تولد حضرت علی اکبرع شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده یا علی اکبر مدد (۴) همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده یا علی اکبر مدد علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی یا علی اکبر مدد ولادت حضرت علی اکبر (ع) در شهر مدینه دلبری آمده است بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است چون صورت و سیرت نبی را دارد در بیت حسین پیمبری آمده است 🌺🌸🌺🌸 یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد سر تا به قدم دوباره احمد آمد چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است ای احمدیان بوی محمد آمد 🌺🌸🌺🌸 شَه زاده شاه کربلا خوش آمد آئینه ی روی مصطفی خوش آمد چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز روز میلاد با سعادت علی اکبر علیه السلام است، مولای جوانمردان. روزی که خداوند خواست تا چهره‏‌ ی او آیینه جمال نبوی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله بشود ... روزی که خداوند خواست تا از تبسم نگاهش ، آفتاب بر شوق آید. روزی که خداوند خواست تا نوه علی علیه‏ السلام ، سیرتی همچون او داشته باشد. روزی که‌خدا خواست مشام مدینه از عطر حضور او آکنده گردد. امروز، روز اوست؛ روز تولّدی شیرین که‌طعم نبوت‌و ولایت را توأمان‌ دارد. غوغایی در دل آل الله علیهم السلام است و عطر صلوات ، آسمان و زمین را فرا گرفته است. ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد
با سلام و ارادت ویژه خدمت اساتید و ذاکرین عزیز آل الله متن اشعار و مولودی های ولادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم محضر شریف شما عزیزان 👇👇👇👇 التماس دعا... سالار
|⇦•از کرانِ بی کران ها .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ از کرانِ بی کران ها جلوه ی مطلق رسید وارثِ شیر دلیر خیبر و خندق رسید فاتح دل هایِ عاشق صاحب بیرق رسید شرح آیات خدا مصداق جاءالحق رسید شوره زارِ دیده ی ما لایق باران شده بیشتر یاد توام چون نیمه ی شعبان شده! گرمی خورشید دل ها ماه مجلس آمده تکیه گاه عاشق ناچیز مفلِس آمده هر دل غمدیده ای را یار و مونس آمده یاس زهرا بر سر دستان نرجس آمده هرچه غم از عالم و آدم فراری می شود نام او را می برم دنیا بهاری می شود می برد دل های ما را شور شیدایی او می دهد حاجات ما را لطفِ زهرایی او بی نیازم از همه با رزق مولایی او زنده گشتم با نفس هایِ مسیحایی او یابن زهرا یابن طاها یابن یاسین آمده دردهایِ شیعیان را نور تسکین آمده تا تبسم می کند احساس پیدا می شود در هوایش حسُّ حالی خاص پیدا می شود از کلامش عطر ناب یاس پیدا می شود در نگاهش غیرت عبّاس پیدا می شود نور چشمان علی بن ابی طالب تویی ای امام منتظَر؛ حاضرترین غائب تویی خاکسارم با نگاهت آسمانی می شوم هر سحر سفره نشین مهربانی می شوم شب به شب مهمان بزم همزبانی می شوم تو مرا می خوانیُ من جمکرانی می شوم مایه ی آزادی این ناله ی در حَصرِ من دم به دم می خوانَمَت ای سوره ی والعصر من علّت سرمستی دل های ما جام علی ست هرکسی چشم انتظار توست همگام علی ست پرچم تو پرچم تشخیص اسلام علی ست جشن میلاد تو روز بردن نام علی ست میرسی و میشود ذکر لبانت بیشمار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار ذکر دنیا ذکر عقبی یالثارات الحسین ناله ی عشّاق زخرا یالثارات الحسین کربلا میخواند این را یالثارات الحسین میرسی با یا علی با یالثارات الحسین مرهم زخم فراقِ سینه ی ما می رسی ای امید آخر آدینه ی ما می رسی
⊱┄═┅ اگر که آن عُـلما و فُضلایِ پـیامبر دیده و مُـجاهدینِ در رکابِ معصوم جنگیده، را به خرجِ مقامِ دنیا و وعده‌‌ی حکومت بر رِی! به قتلگـاهِ ظُلم بُـردند؛ ما بدون ذره‌ای تردید تنهابه حُکمِ معیشت‌ِ‌مان و نه متاعی گران را به سمت قُربانگاهِ حَضیض میبریم .
چی میشه که قرص مهتاب تو شب منم بتابه چی میشه خبر بیارن آقا جون پات تو رکابه رو آینه ی دلا، گرده اسمت آقا دیونمون کرده اسمت آره دوای هر درده اسمت یا مهدی نور سرشت دنیایی تو سر نوشت دنیایی پاییز بی تو دنیا و اردیبهشت دنیایی تا بیای یه عُمره خیره به درِ نگاه کعبه تویی حج آرزوهام تویی تکیه گاه کعبه گرم پشت ما به پشت عشقت آقا یه عالم و کشته عشقت سمت قلبمه انگشت عشقت یا مهدی باغ و بهار این جاده پایان کار این جاده قربونی قدمگاتم ای تک سوار این جاده یه روزی میاد تو عالم رو لب همه حسینه روزی که رو شونۀ تو آقا پرچم حسینه ای لبخند تو لبخند ارباب نور امید و دلبند ارباب جونم فدات فرزند ارباب یا مهدی با تو دردا دوا میشه روحم غرق خدا میشه تنها با بُردن اسمت سینم کرب و بلا ميشه
فَـاِنّا یحیـطُ عِلـمُنا بِأَنـبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم... از احوال‌ِما باخبری ولی از احوال‌ِ شما بی‌خبریم...
یا ربِّ الحُجَّه بِحَقِّ الحُجَّه اِشفِ صَدرِ الحُجَّه بِظُهورِالحُجَّه ای دل طوفانیم آرام باش یک تپش با قلب من همراه باش واژه هایم را پر از احساس کن دیده را از اشک پر الماس کن وا کن از پایِ قلم زنجیر را بشکن این بغضِ شب دلگیر را تا نویسم از چنین هنگامه ای سویِ آن صحرا نشسته نامه ای کعبه آباد حجازِ من توئی مستحبات نماز من توئی ای تو آرام دل هر بی شکیب مستجاب آخرین اَمَّن یُجیب یادت ای قامت قیامت هر کجا کرده غوغای قیامت را بپا صبح جمعه رقص شور انگیز باد حلقه زلف تو را آرد به یاد چیست این دلشوره های بیکران پشت کاشی های سبز جمکران کشتی امید در گِل تا به کی بانگ اللّهم عجّل تا به کی تا به کی از داغ هجران تو صبر جلوه کن ای آفتاب پشت ابر اشکهایم هر پگاه انتظار گُل کند در وعده گاه انتظار کاروان سالار لختی صبر کن یوسفی دارم به چاه انتظار کی به دریای ظهورت می رسد زورق این آبراه انتظار بی تو در سرمایِ شب بی طاقتند کودکان بی پناه انتظار کاش مست چشم نازت می شدم ریشه ای از جانمازت می شدم کاش برگردی که باز آید بهار کاش گردد دست بوست ذوالفقار کاش یکدم میهمانت می شدم نیمه ی شب روضه خوانت می شدم کاش یک ساعت عنان گیرت شوم یا جوان مرگ تو یا پیرت شوم دادم از کف جمله صبر و تاب را تا که بوسیدم کفِ سرداب را بانگِ هل مِن ناصر از کعبه برآر کعبه را از این سیه پوشی درآر ذوالفقار حیدری را تاب ده کافران را بیم از مرداب ده خیز و برهم زن همه آرامشان کام شیرین تلخ کن بر کامشان محو کن فرعونیان نیل را از فلسطین نقش اسرائیل را کربلای دیگری آغاز کن روزه صبر خدا را باز کن کودک ششماهه را خوابی رسان خیمه های تشنه را آبی رسان اهل بیت عشق را دریاب زود خیمه عباس مانده بی عمود
. «وَ یَمکُثُ فِی الأَرضِ ماشَاءَ‌الله» پس خوشـا به حال کسی که زمـانِ او را درک کند و سخن او را بشنود .
لبریز از بیداد ببین دنیارو امید دل هایی ببر غم ها رو فقط تویی ودیعه ی خدا فقط منم که می زنم صدا فقط خدا که می رسه به داد این خاطر خواه ها می ریزم گل سر رات برگرد ای جان به فدات با اینکه این دنیا برام تاریکه اما ان شا ءالله ظهور نزدیکه تموم‌میشه شبای انتظار آروم‌میشن دلای بی قرار تو‌میرسی همه‌میگن که با یه گل میشه بهار سر میبازم زیر پات برگرد ای جان به فدات میریزم‌گل سر رات برگرد ای جان به فدات میبینی اصحاب خراسانی رو برگردون همراه سلیمانی رو هزار هزار مدافع حرم یه عالمه شهید هم قسم میگن بیا با لشگرت روقله ها بزن علم با تو‌میریم عتبات برگرد ای جان به فدات
|⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» .
|⇦•روز قیامت هرکسی .. و سرود ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه «روز قیامت هرکسی در دست دارد نامه ای من نیز وارد می‌شوم تصویر جانان در بغل» دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان در بغل چشمی و خون در آستین، اشکی و طوفان در بغل باد صبا از کوی تو، گر بگذرد سوی چمن گل غنچه گردد، تا کند بوی تو پنهان در بغل «روز قیامت هرکسی در دست دارد نامه ای من نیز وارد می‌شوم تصویر جانان در بغل» نازم خدنگ غمزه را، کز لذت آزار او از هم جراحت‌های دل، دزدند پیکان در بغل کو قاصدی از کوی او، تا در نثار مقدمش هر طفل اشک از دیده‌ام، بیرون دود جان در بغل بخت مرا از تیرگی، صبح فراق و شام غم پرورده چون طفل یتیم، این در کنار آن در بغل برقع ز عارض برفکن یک صبحدم، تا جاودان گردد فرامش صبح را، خورشید تابان در بغل «روز قیامت هرکسی در دست دارد نامه ای من نیز وارد می‌شوم تصویر جانان در بغل» قدسی ندانم چون شود، سودای بازار جزا او نقد آمرزش به کف، من جنس عصیان در بغل می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان در بغل زنار راهب بر میان، ناقوس گبران در بغل هرچند صید لاغرم، انکار قتل من مکن کز غمزه‌ات دارد دلم، صد زخم پیکان در بغل مژگان ز لخت دل کند، هر لحظه پر گل دامنم من گل چو طفلان دم‌بدم، ریزم ز دامان در بغل هر شب کنم تا صبحدم، طوف مزار کشتگان گیرم به یاد خنجرت، خون شهیدان در بغل شاعر: قدسی مشهدی / متوفی به سال ۱۰۵۶ هجری قمری و مدفون در آرامگاه شاعران کشمیر
|⇦•بعد سرما بهار می آید .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه بعد سرما بهار می آید لطف پروردگار می آید بی قراری؟ قرار می آید به سر این انتظار می آید جام اعلاتری دهید امشب بادۀ کوثری دهید امشب مژده بر عسکری دهید امشب دلبرِ گل عذار می آید عید موعودِ نیمۀ شعبان روز مسعودِ نیمۀ شعبان برکت و جودِ نیمۀ شعبان ناجی روزگار می آید پسر نرجس، آفتاب زمین بهجت و شور هر دل غمگین آرزوی تمام صدیقین نور لیل و نهار می آید مهر جانانِ خود نگه دارید در دل، ایمان خود نگه دارید عهد و پیمان خود نگه دارید مرد باشیم، یار می آید لحظه لحظه گناه من را دید واسطه شد، خدا مرا بخشید باز چشم از معاصی ام پوشید با بدی ام کنار می آید دیده ام اشک بار می بیند همه را جز نگار می بیند مثل یعقوب، تار می بیند مرهمِ چشم تار می آید از کرامات حضرتش خجلم مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم... ...با نگاهش به بار می آید شده قلبم به ذکر او مأنوس مُحرمش نیستم هزار افسوس خسته ام از فراق، نه مأیوس مژده بر دل، نگار می آید چهره اش انعکاسی از مادر روی دوشش عبای پیغمبر بر سر خود عمامه ی حیدر یار با اقتدار می آید هیبتش مثل هیبت زهرا وارث نور عصمت زهرا باز با یادِ غربت زهرا... ... بر دل او فشار می آید می شود دولتش به نام حسین سر دهد در جهان، پیام حسین می رسد روز انتقام حسین صاحب ذوالفقار می آید روضه با آه و ناله می خواند روضه از باغ لاله می خواند گر که از آن سه ساله می خواند چشم ما هم به کار می آید یاد عمه رقیه و حالش یاد آتش گرفتنِ بالش یاد حال کنار گودالش اشک، بی اختیار می آید شاعر : محمد جواد شیرازی
. باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو وقت شادی شده از خون جگر هیچ مگو تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو مست عباسم و از عمق جگر می خوانم من غلام قمر نیمه شب شعبانم مست و دیوانه شدم، عقل به من می خندد گل نرکس به در و دشت و دَمَن می خندد نرجس آورده پسر باز حسن می خندد مطربا وقت غزلخوانی و بر دف زدن است شیعه در شادی و شور و شعف و کف زدن است دوش در حلقۀ ما قصۀ گیسوی تو بود تا دلِ شب سخن از سلسه ی مویِ تو بود شیعه مشتاق کمانخانۀ ابروی که بود هاتفی گفت که یار ازلی آمده است چارده بار علی پشت علی آمده است آنکه در جسم جهان روح شده مهدی ماست عمر او خضرتر از نوح شده مهدی ماست کاه در مکتب او کوه شده مهدی ماست هر که از آمدنش شاد شده کف بزند سینه اش فاطمه آباد شده کف بزند اولیاء شیفتگان پسر زهرایند اصفیاء سر به رویِ خاک فرج می سایند انبیاء منتظر دولت این آقایند یکی از منتظران فرج او عیساست ذکرش عجّل لِوَلی الفَرج مهدی ماست کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور روز و شب بر لب مان ذکر و مناجات ظهور و ببینیم در آفاق علامات ظهور آید آن روز که اخبار بگوید آمد شیعه در کوچه و بازار بگوید آمد در مرامش بنویسید که غارت ممنوع کیسه ملت اگر هست ، خسارت ممنوع سفر خارج اشراف و عمارت ممنوع می رسد آنکه غم او غم بیت المال است پسر شیر خدا مَحرم بیت المال است او نباشد ، همه جا سیل بلا می آید با ظهورش به جهان صلح و صفا می آید عاقبت از طرف کعبه صدا می آید هر که دارد سر همراهی ما بسم الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
|⇦•دنیای من عقبای من .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه با اولین بارون که میباره می آیی و این اول دنیاست رویای روزی که تو برگردی زیبایی چشم انتظاری هاست سامون این دلهای بی سامون تو اَبری و ما تشنۀ بارون برگرد و با لبخندِ زهراییت آرامشُ به خاک برگردون دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم من زندگیمو با مددِ از عشق تو میسازم ای بالِ پروازم .. دیگه غصه ندارم اگه دعایِ تو پشتِ سرم باشه دیگه کم نمیارم اگه دعایِ تو پشت سرم باشه این خاک با اهلش نمیسازه ای آسمون پا در میونی کن ای سورۀ رحمت ببار اینجا خاکِ زمینُ آسمونی کن از زخمِ تو قلبت خبر داریم میدونیم از این‌ خاک دلگیری اما نگو تو این غریبی ها دستای دنیارو‌ نمیگیری دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم من زندگیمو با مدد از عشقِ تو میسازم ای بالِ پروازم .. دیگه غصه ندارم اگه دعایِ تو پشت سرم باشه دیگه کم نمیارم اگه دعای تو پشت سرم باشه صبح از شبِ چشم تو سر میره لبخندِ تو معنایِ خورشیده بیچاره تقویمی که یک‌عمره روزای خالی از تو رو دیده امیدِ روزی که تو‌ برگردی این زندگی رو زندگی کرده تو‌ کعبۀ سیار دنیایی چون قبله هم‌ دورِ تو‌میگرده دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم من زندگیمو با مدد از عشق تو میسازم ای بالِ پروازم .. دیگه غصه ندارم اگه دعایِ تو پشت سرم باشه دیگه کم نمیارم اگه دعای تو پشت سرم باشه رودیم ولی از پا نمیوفتیم این رود راه افتاده دریا شه دنیای ما از عشق پر میشه پای شهادت که وسط باشه هرچند سرتا پا پر از دردیم با دست خالی اومدیم اما با دست خالی برنمیگردیم دنیای من عقبای من ای اسم تو آغازم من زندگیمو با مدد از عشق تو میسازم ای بالِ پروازم .. دیگه غصه ندارم اگه دعایِ تو پشت سرم باشه دیگه کم نمیارم اگه دعای تو پشت سرم باشه .