eitaa logo
ذاکرین آل الله
302 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 ✅بنداول ای عمو فدایت یتیم مجتبایت بده اذن میدان جان را کنم فدایت تاکنم سرم راعموجان نذرعلی اصغرت تاروم به میدان بگیرم من انتقام مادرت توکه جای پدربوده ای همیشه بالای سرم اذن و رخصتی ده در این دشت باشم بجای پسرم دارم این گفتگو ای عمو ای عمو قاسمت شود فدایت 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦✅بنددوم پور مجتبایم دلیری ات مثل شد طعم مرگ به کامت شیرین تر از عسل شد تا که ناله زدی عموجان افتادم ازپشت فرس تا که زیر اسبان عزیزم تو می زدی نفس نفس بدنت کش امده شکسته تمام استخوان تو نفست بریده عزیزم بندامده زبان تو جان قاسم عمو یک عمو جان بگو تاحسین شود فدایت 💠💠💠2⃣9⃣7⃣💠💠💠 ___ @navaye_asheghaan
4_6041931705911084700.mp3
4M
کربلایی حسین منتهایی
کربلایی مجید مرادزاده(غلامِ قنبر): 🎼 ☑️بند اول حماسی عمو جان منم من ابنُ الحسن نوجوانِ یل مجتبایم فدایی راه تو ام واسه تو جون فدایم یا مظلوم اشاره کنی داغی رو سینه هاشون میزارم میتونم یه لشکر رو پیشت به زانو در آرم یا مظلوم میخونم رجز مثل فتاحه خیبر اناابن الحسن بن علیُ الحیدر اگه خون بابام بجوشه رو رگهام میشه تارومار با اجازه ت یک لشکر حسین جان ☑️بند دوم عموجون بده اذن میدون به من ای عمو خیلی دیره که از ماتم و غربتت داره بغضم میگیره یامظلوم عموجون تورومن قسم میدم اینجا به پهلوی مادر اجازه بده تا بشم من فدایی اصغر(ع) توراهت بمیرم برا من شیرینه که مهرت رو دارم یه عمره توو سینه می‌دونی بمونم نباشی وای من برا من یه بار ثقیل و سنگینه حسین جان ☑️بندسوم عموجان به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته عموجان به زیر پاهاشون همه استخونام شکسته به دادم برس روی سینم یه نامرد نشسته بیا و تنم رو ببین ای عموجون میگم یا عمو با لبای پر از خون ببین که قدم مثل قدّ سقا شد شده له وجودم با نعل اسباشون حسین جان 💠💠💠1⃣0⃣7⃣6⃣💠💠💠 @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(قاسم دل منو نسوزون باشه برو ولی عمو جون) ۲ خیلی مراقب باش عزیزم زره نپوشیدی می‌ترسم با سنگ و تیر میان سراغت از روی اسب میفتی محکم میفتی زیر دست و پاشون له میشه پیکرت عمو جون (برگ و برات می‌پاشه از هم) ۲ میری عمو جون با اشک چشمم پشت سر تو من آب می‌ریزیم کاشکی میشد یه زره بپوشی که ارباً اربا نشی عزیزم عزیز من برو خدا به همرات فدای ذوق توی چشمات چشم انتظارته نگاه بابات عمو حسین عمو حسین... زانو زدم کنار جسمت یکی دوتا صد پاره جسمت می‌بینمت تو‌ کل میدون هم قد من شدی عموجون تو هیئتم آخه چجوری بردارمت از این بیابون پیکرتو می‌برم اما پاهات می‌کشه به روی خاکا (موندم عمو حیرون و گریون) ۲ قربون اسمت، من پیش جسمت زانوم می‌لرزه با سر میفتم (پهلوت شکسته بازوت شکسته اینجا میون مادر میفتم) ۲ بالا سرت رسیدم اما دیر شد پاشو بریم که مادر تو پیر شد مثل بابات تن تو غرق تیر شد عمو حسین عمو حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وصلی الله علی الحسن بنازم شیر جمل حسن جلو چشمای اباالحسن رجز میخونه انا الحسن چه صف شکن اومد علی ایستاده بودو فقط حسن اومد آره واسه معرکه بهم زدن اومد آقام حسن اومد آقام حسن اومد اوضاع بهم خورد /وقتی پرچم و بالا میاورد ۱۰۰ تا ۱۰۰ تا اومدن ولی بازم حسن بُرد الله اکبر یه انا الحسن که گفت عدو قبل از زدن مُرد حسن مولا حسن آقا دلیر نام آوره حسن علم بالا میبَره حسن توی کوچه حضرت کریم توی میدون حیدره حسن میگن بنی هاشم یه امام حسن تو کربلا میشه لازم واسه اینه جلوه ی حسن میشه قاسم حسن میشه قاسم حسن میشه قاسم دست خدا زد / زد و شیر خدارو صدا زد پسرای ازرق و پسر مجتبی زد الله اکبر به تلافی کوچه دو سه تا بی هوا زد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ❁﷽❁ 🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ... 🔸 نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد هنگام پیکار برادر زاده ها شد ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد یا حضرت زهرا! حسن حاجت روا شد تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده برق نگاهش بر زمین آتش کشیده او قاسم است ابن الکریم است و کریم است مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است تیغ کجش روح صراط المستقیم است  شمشیر گردانیش طوفان عظیم است از راست از چپ میزند سرها میوفتد نام حسن برروی پیکرها میوفتد ازرق ببین این نوجوان صف شکن را ان‌تنکرونی خواندن ابن الحسن را عباس یادش داده از هرسو زدن‌ را پایان بده این‌ جنگهای تن به تن را هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست دور و برش هرقدر طبل جنگ‌ میخورد این صورت زهرایی از خون رنگ‌ میخورد کعبه میان قوم کافر سنگ‌ میخورد موی سرش با دست‌ نیزه‌ چنگ‌ میخورد دوره شد و روی سرش نقل بلا ریخت از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت افتاد و بین لشگری تنها شد و بعد پهلوی قاسم پهلوی زهرا شد و بعد مثل سفارش نامه خود تا شد و بعد بین همه‌ روی تنش دعوا شد و بعد آمد عمو دید استخوانهایش شکسته جوری ز اسب افتاده که پایش شکسته سمت تنش پرتاب شد هرنیزه ای بود در صورتش تیر و به حنجر نیزه ای بود هر تکه از دشداشه اش بر نیزه ای بود عمامه اش آویز بر سر نیره ای بود زیر سم مرکب قد و قامت کشیده این یک نفس را هم به صد زحمت کشیده بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را فهمید سختی های وقت بردنش را نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را بوسه بزن این‌ پیکر پر روزنش را پیش حسن شرمندگی مانده برایم بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم علیه السلام