ما دخیل پر دامان حسن میگردیم
خیس از شر شر باران حسن میگردیم
ماه و خورشید به دور سرمان میچرخند
تا که دور سر طفلان حسن میگردیم
اشهد ان حسن قبل تولد گفتیم
ما در اسلام مسلمان حسن میگردیم
ما دو صد بار اگر باز به دنیا آییم
باز هم مومن قرآن حسن میگردیم
نوبت ما نشود بسکه ملائک هستند
لطف زهراست که قربان حسن میگردیم
نذری ماه محرم همه لطف حسن است
ما حسینی فقط از نان حسن میگردیم
مذهب عشق تماشای حسین است و حسن
در بهشت آنِ حسین آنِ حسن میگردیم
از حسین است که بالای حسن داد کشید
ما اگر پاره گریبان حسن میگردیم
همه جا رفته و گشتیم همین فهمیدیم
همه ی عمر در ایران حسن میگردیم
آرزو نیست رجز نیست یقینم این است
همه یک روز در ایوان حسن میگردیم
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه🥀
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۱ تیر ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 11 July 2024
قمری: الخميس، 5 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن حصین بن نمیر با 4هزار اسب سوار به کربلا، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا عاشورای حسینی
▪️20 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️30 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️45 روز تا اربعین حسینی
▪️53 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🥀
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
امان از آن ساعتی که حسین اوند بالا سر عزیز برادرش قاسم
شیخ جعفر میگه حسین خم شد قاسم رو بغل کرد
شیخ جعفر میگه سینه به سینه سر آویزان دیدن پاهای قاسم رو زمین کشیده میشه
شیخ جعفر میگه دو دلیل داره
یا بدن اینقدر زیر شم اسب ها بود یا امام حسین با قد خمیده تن قاسم رو برگردوند .
ابی عبدالله آوردش سمت خیمه صدای شئون بلند شد
حسین ......
هوای کربلا پر از عطر داداشه
شاید کنار قاسمش نشسته باشه
خبر رسیده به حرم
هرجوری هست بیاید برم شاید
اگه دیر برسم سرش جدا شه
چجوری قاسم قاسم قاسم زدنت
که بهم ریخته این طور وضع بدنت
چی داری میگی قاسم آروم به عموت
پر سنگ آخه واسه چی شده موت
میذارمت پیش تن علی اکبر
گمان کنم از علی شدی بند تر
قربون دو تا پسرم
صدای نجمه است تو حرم
زبون گرفته و میگه عزیز مادر
با چه حالی آوردم آخر بدن رو
دوباره تشییع کردم انگار حسن رو
توی اون لحظه که بودی تو بغلم
تازه شد داغ مادر بازم تو دلم
✍تایپ؛کربلایی حسین افروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
غوغا شده، عجب قیامتی برپا شده
غوغا شده، تو قلب معرکه بلوا شده
اومد از تو حرم بیرون بزنه به دل میدون
بچه شیر جمل قاسم
یه هوایی به سر داره حالا عازم پیکاره
با صدای انا القاسم
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
ای جان من، زِرِه نداره و پوشید کفن
ای جان من، چه جنگی میکنه اِبنُ الحسن
(این صدای یه شیر مرده که بیابون و پُر کرده)۲
من از آل علی هستم
کیه مرد نبرد اینجا میشه کشته همین حالا
با اشادهی یک دستم
من ذوالفقار حیدرم، یا علی یا علی
من یک تنه یک لشگرم، یا علی یا علی
من اَزرَقو سَر میزنم، یا علی یا علی
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
غوغا شده، چه گرد و خاکی تو صحرا شده
غوغا شده، وقت زیارت بابا شده
مثل ماه بنی هاشم، چه قدی کشیده قاسم
توی خون دست و پا میزد
همه جاشه پُر نیزه، ولی باز میخوره نیزه
عمو جون رو صدا میزد
ای نوجوون غرق خون، الوداع الوداع
پَر میزنی تا آسمون، الوداع الوداع
انا علیه راجعون، الوداع الوداع
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای جان همه گفتن خبر اومد
دیدن از تو حرم قمر اومد
ای جان تو رشادت مثل اومد
پسر فاتح جمل اومد
چه شیر نری داره امام حسن
چه دلاوری داره امام حسین
اومده علمداره امام حسن
کنار علمدار امام حسین
به قد و بالاش ماشاالله
به روی زیباش ماشاالله
رجز میخونه بین لشکر
به جای باباش ماشاالله
انگار مثل خیبر توی این راه بی زره اومده اسدالله
انگار توی پیکار شده تکرار زور و بازوی حیدر کرار
رو سرش یه سربنده امام حسن
نوجوون دلبنده امام حسین
اگه بوده فرزند امام حسن
حالا شده فرزند امام حسین
به نسل کوثر ماشاالله
به آل حیدر ماشاالله
میخونه نجمه بین خیمه
عزیز مادر ماشاالله
به قد و بالاش ماشاالله
به روی زیباش ماشاالله
رجز میخونه بین لشکر
به جای باباش ماشاالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_مهدوی_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهماالسلام2
#شب_ششم_محرم
از بعد رفتنت دل ما را چه ها شده
جان ها به لب رسیده و غرق بلا شده
دیگر بیا و خیمه ی خود را نشان بده
بنگر که شیعه بی تو به مرگش رضا شده
تقصیر ماست غیبت طولانی ات، درست
شیعه به داغ هجر تو بی اعتنا شده
ای کاش درد دائم ما می شد این سوال
مولای ما مقیم بیابان چرا شده؟؟؟
با نیت ظهور تو مجلس گرفته ایم
تدبیر ما برای ظهورت دعا شده
آقا مدینه رفته ای یا شهر کربلا
روضه برای حضرت قاسم به پا شده
پیچیده است ناله ی اهل حرم بیا
ای منتقم، عروسی قاسم عزا شده
داماد کربلا زده فریاد: العجل
وقتی که عضوعضو تنش جابجا شده
شانه زده به موی سرش، پای اسبها
با خون، تمام پیکر پاکش حنا شده
بر روی دست خون خدا،دست وپا زده
بنگر که قد کشیده، پر از ردّ پا شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_مهدوی_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهماالسلام1
#شب_ششم_محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای امید هل أتی'،یا حجت بن العسکری
وارث خون خدا ،یا حجت بن العسکری
یابن طاها العجل،شیعه شده بی تو ذلیل
یا معزّالاولیا ،یا حجت بن العسکری
نیست غیر از تو کسی،لایق برای رهبری
شیعیان را مقتدا ،یا حجت بن العسکری
از چه طولانی شده شام فراق روی تو
می رسد کی انتها ،یا حجت بن العسکری
شد جهنم این جهان، بی تو برای شیعیان
ای بهشت قلب ما، یا حجت بن العسکری
ای شه صحرانشین،خیمه به خیمه گشته ام
در کجا جویم تو را،یا حجت بن العسکری
هیئتت برپا شده ،آقا بیا روضه بخوان
صاحب این روضه ها،یا حجت بن العسکری
سوز دل را تازه کن مجلس برای قاسم است
آن عزیز مجتبی،یا حجت بن العسکری
بی زره رفت و شده، بال و پرش از کینه ها
زخمی از سنگ جفا ،یا حجت بن العسکری
ارباً اربا شد تنش ،آن پیکر صد پاره اش
مانده زیر دست و پا ،یا حجت بن العسکری
شد میان ازدحام و زیر نعل اسب ها
عضوعضوش جا به جا ،یا حجت بن العسکری
قد کشیده قاسم و قامت کمان شد جدّ تو
شد به راه او فدا ،یا حجت بن العسکری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
خواستم وقتِ تقلایِ تو با شم که نشد
با کمی آب پذیرایِ تو باشم که نشد
هم جوانمُردهام و هم که خجالت زدهام
کاش میشد که فقط جای تو باشم که نشد
باد انداخت نقابت حسنم را دیدم
خواستم گرمِ تماشای تو باشم که نشد
سیزده سال برایت پدری کردم حیف
وقت آن بود که بابایِ تو باشم که نشد
آمدی ناله کنی روی لبت نعل زدند
آمدم موقعِ بلوای تو باشم که نشد
سیزده بار تو را نعل بهَم زد ، گفتم
مانع خُردیِ اعضای تو باشم که نشد
تا سرِ شانهام انداختمت باز شدی
خواستم قدِّ سراپای تو باشم که نشد
(حسن لطفی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
سنگها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینه تکانی کردند
(حسن لطفی)